یا محمد از سفر برگشته ام
از سفر بی همسفر برگشتهام
با حسین رفتم من از شهر شما
آمدم با سوز داغ کربلا
کوفیان بی وفا و بی حیا
راه را بستند بر خون خدا
یا محمد سوخت از داغش دلم
زد شرر داغ حسین بر حاصلم
روز عاشورا نبودی کربلا
شد در آن جا شورش محشر به پا
جان فدا کردند همه احباب او
کشته گشتند از ستم اصحاب او
اربا اربا شد علی اکبرش
طفل او شد پاره از کین حنجرش
پرپر از کین غنچه های یاس شد
از ستم نقش زمین عباس شد
شد علمدار شه کرب و بلا
بهر یاری حسین دستش جدا
روز عاشورا حسینت شد غریب
ماند تنها، بی کس و یار و حبیب
سنگ کین پیشانی او را شکست
بین مقتل در میان خون نشست
ناله اش بر گوش جانم می رسید
دشمنش با تیر کین قلبش درید
در میان قتلگه افتاده بود
شمر بالای سرش استاده بود
ناگهان شمر لعین خنجر کشید
از قفا رأس حسینت را برید
بین مقتل خنده بود و هلهله
سر بریدند از حسین فاطمه
آن ستمکاران عالم از جفا
رأس پاک او زدند بر نیزه ها
جان فدای جسم بر خاک حسین
پاره پاره شد تن پاک حسین
در خیامش شعله ها افروختند
بین خیمه کودکان می سوختند
نانجیبان کودکان را می زدند
از جفا لب تشنگان را می زدند
زین مصیبت ها نگر قَدَّم خمید
بین موج خون حسینت آرمید
از زبان من سخن گوید (رضا)
کن شفاعت از (رضا) روز جزا
#رضا_یعقوبیان
#ورود_اهل_البیت_ع_به_مدینه
@majmaozakerin
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠