eitaa logo
مجمع الذاکرین وکانون بسیج مداحان برخوار
175 دنبال‌کننده
453 عکس
295 ویدیو
2 فایل
جمع مادحین اهلبیت(ع)(حب الحسین یجمعنا) مجموعه علمی مذهبی،مرکز آموزش مداحی ،هیئت مداحان ،مجمع الذاکرین. کانون بسیج مداحان و هیئات مذهبی شهرستان برخوار
مشاهده در ایتا
دانلود
. توفیق دارم، از گُلِ زهرا بگویم از کوثرِ دوم، مَهِ طاها بگویم از اولین ابنُ الرضا، زیبا بگویم با لفظ و معنای بسی شیوا بگویم اما چگویم، زانکه در مدحش خدا گفت: نتوان کسی وصفِ جوادِ بنُ الرضا گفت من وصفِ "لا اُحصی ثَنائِک" را چگویم او که نمی آید به وصفِ ما، چگویم از "اَشبهُ الناسِ" شَهی والا چگویم خود، از یکی یکدانه ی بابا چگویم آمد به عالم، برکت آل محمد یعنی تمامِ عشقِ عترت، جودِ سرمد زیبا مگو! زیبایی از او خوش جمال است آقا مگو! آقایی از او در کمال است یکتا مگو! یکتاییِ حق را مثال است لیلا مگو! لیلاییِ زهرا و آل است به به از این هیبت، که سر تا پاست حیدر الحق که باشد اسمِ اعظم را مصور او روشنی بخشِ چهل سال انتظار است میلادِ او، محصولِ صبری بی شمار است عمریست بابایش برایش بی‌قرار است حالا ز شوقِ دیدنِ او اشکبار است تنها رضا نه، که در این چشم انتظاری آلِ پیمبر، کرده بس لحظه شماری چشمِ رضا معطوفِ دیدار جواد است یعنی که محوِ ماهِ رخسار جواد است حالا تبسم بر پدر کار جواد است بابای او هم نیز دلدار جواد است هم مستِ بابا شد جوادِ آل احمد هم محوِ او شد عالم آل محمد هر کس جوادِ بن الرضایش، هست رهبر راهش یقین باشد، همان راه پیمبر او که صِراطُ المستقیمَش هست حیدر باشد سفیرِ مکتبِ زهراي اطهر آقای ما از روز اول کوثری بود از کودکی مَشی و مرامش مادری بود از ابتدای کودکی در حق فنا بود با اَشهدَش معلوم بود عبدِ خدا بود شهزاده ای از خاندان "هَل اَتا" بود معنای "تطهیر" و دلیلِ "اِنَّما" بود قرآن سراسر مدحِ آن محبوبِ دلهاست او شیعه را الهام بخشِ آب و گِلهاست او سفره از جود و کرم گسترده دارد او سائلانِ محترم گسترده دارد بی خانه را، باغِ اِرم گسترده دارد در قلبِ عشاقش حرم گسترده دارد مُلک و مَلَک، در سایه ی جودِ جوادند جن و بشر، در اصل از بودِ جوادند نوبر کنید ای مردم از حسنِ صفاتش جودِ زیادش، چشمه ی آب حیاتش بوسه خوش است، از کامِ نوشیده فراتش مومن زنَد تکیه، به کشتیِ نجاتش از آیه ی "یَومَ وُلِد" تا "یَومَ اُبعَث" گویای اینکه: اوست اَسراری ز مبعث گرچه فلک، در سایه ی او هست ایمن با کفر و شرک و ظلم، ذاتاَ هست دشمن تیغِ زبانِ او، علیهِ شُبهِه مُتقن روشنگری هایش، همه قولی مُبَرهن هر مدعی را بر سرِ جایش نشانده هر منحرف را او به رسوایی کشانده او که بدیها از خودیها دیده بسیار زخمِ زبان از این و آن بشنیده بسیار حتی ز دستِ دوستان رنجیده بسیار در غربتِ خود، بهرِ خود گرییده بسیار او را ز تهمت دوستان، تهدید کردند چهره شناسان در نسَب، تایید کردند با اینکه عمرِ حضرتش بسیار کم بود دریای علمش در همه عالم علَم بود در خانه ی خود هم مواجه با اَلَم بود مقتولِ همسر، کشته ی زهرِ ستم بود در حجره در بسته وقتی دست و پا زد با کامِ عطشان، شاه عطشان را صدا زد از بسکه در جانش، عطش بالا گرفته با یادِ جدش، شورِ واویلا گرفته هنگامِ رفتن، ذکرِ یا زهرا گرفته بر بامِ خانه چند روزی جا گرفته بالِ کبوترها به جسمِ او امان بود اما شهِ بی سر، بدونِ سایبان بود ✍ ...