لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر، به فدای تو ای مادر بی حرم
@majmaozakerine
.
#دوبیتی_های_روضه_ای
#حضرت_زهرا
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیزم بود و آتش
*
گرفتی از مدینه گفتنت را
دریغ از من نمودی دیدنت را
ولی با من بگو ساعت به ساعت
چرا کردی عوض پیراهنت را
*
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
*
من بودم باب هل اتی را بستند
امکان رسیدن به خدا را بستند
ای کاش بمیرم که خجالت زده ام
من بودم و دست مرتضی را بستند
*
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
*
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
*
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
*
چه حالی داده دل را دست مادر
که می شستی زدنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید
که می جستی مرا با دست مادر
*
آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه را پروردند
در کعبه علی شکسته بتها شان را
اکنون به در خانه تلافی کردند
*
خون است که روی خاک خشت افتاده است
داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
خیزید وفرشته را به بیرون ببرید
آتش به در باغ بهشت افتاده است
*
بر چهره شکوه آسمانی داری
یک پنجره باغ ارغوانی داری
ای رزم تو بین کوچه ودرپس در
بر سینه مدال قهرمانی داری
*
الهی داد از این دل داد از این دل
کنار قبر زهرا کرده منزل
بگو زهرا زجا خیزد ببیند
که ا شک دیده کردخاک او گل
*
چه فخری خالق از تو بنده کرده
که خونت دین حق زیبنده کرده
ولی زهرا: محبتهای زینب
علی را روز و شب شرمنده کرده
*
چنان داغت دلم غمناک کرده
که دست من تو را در خاک کرده
بجایت زینب مظلومه تو
غبار غم ز رویم پاک کرده
*
ز سو زدل کنم گریه برایت
که دیگر نشنوم زهرا صدایت
در و دیوار خانه با نگاهم
بیادم آورد آ ن ناله هایت
*
کنار تربتت اندر دل شب
بود نام تو زهرا جاری از لب
به خانه تا روم با دیده تر
کشد ناز مرا مظلومه زینب
*
اگر محور به هر امکان علی بود
ولی بر فاطمه مهمان علی بود
کنار تربتت مظلومه زهرا
سر شب تا سحر گریان علی بود
*
چه شبهایی به یادت گریه کردم
زدیده دامنم پر لاله کردم
دگر نبود توانم خیزم از جا
نهان تا که تو هجده ساله کردم
*
چنان دست علی آتش برافروخت
که حتی میخ در در شعله اش سوخت
نداند کس بجز مولی الموالی
چگونه میخ در آن سینه را دوخت
*
سوزاند دل فاطمه را آتش کین
بین در و دیوار شده نقش زمین
با پهلوی فاطمه چها کرد لگد
کاندر یم خون از او شده سقط جنین
*
بر خلق جهان که گشتپه معلوم علی
از حق خودت شدی تو محروم علی
بر کنگره ی عرش بجان حسنین
با اشک نوشته است، مظلوم علی
*
چون مرغ سحر شکسته باشد بالم
یک تن نبود فاطمه پرسد حالم
رفتی تو ولی جان نبی روح علی
بی تو به خدا صفا ندارد عالم
*
غم دوران من گردد یتیمی
که هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم
بلای جان من گردد یتیمی
*
نمی گویم که تو نا مهربانی
زبس خون رفته از تو ناتوانی
دلم خواهد در آغوشم بگیری
چه سازم که شکسته استخوانی
*
مکن مخفی به سینه آه، مادر
مرا کن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضی پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
*
همی گردم به دنبال بهانه
زنم بوسه به جای تازیانه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائی نیست در این آشیانه
*
تو که رکن تمام کائناتی
چرا با کودکان کم التفاتی
گمانم قبل تو زینب بمیرد
شنیده ناله ی عجل وفاتی
*
تمنای دل زینب همینه
که روی زانو مادر بشینه
الهی این چه درد بی دوائی است
که دختر روی مادر را نبینه
@majmaozakerine*
چو می اُفتد به چشمم گاهواره
نفس می گردد از غم پُر شماره
الهی کاش محسن در برم بود
نمی شد قلبم از کین پاره پاره
*
تو هم با کوفه هم دستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد
اگر دستم نمی بستی مدینه
*
@majmaozakerine
اینها که بسوی خانه ام تاخته اند
اینها که مرا به گریه انداخته اند
با چادر و چوبه های بیت الاحزان
از بغض تو مشعل همگی ساخته اند
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
..__________________@majmaozakerine________
.
متن روضه مجمع الذاکرین(ع):
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
ای خدا منتظر زمزمۀ یا رب تو
وی اجابت شده مجذوب دعای شب تو
خانۀ خشت و گلت کعبۀ عرش الرحمان
از ازل تا به ابد دور سرت گشته زمان
چادر عصمتت از پردۀ اسرار قِدَم
زده بر پیرهنت دست توسل آدم
دختر ختم رُسل مادر پیغمبرها
سایهات روزِ ازل بر سر پیغمبرها
مهر تو داد گِل حضرت آدم را روح
نام تو روز ازل حک شده بر کشتی نوح
پلۀ تختِ تو پیشانی عرش ازلیست
تو فقط کفو علی هستی و کفو تو علی ست
قنبر درگه تو رتبۀ آدم دارد
فضهات معجزۀ حضرتِ مریم دارد
ای خدا گفته سلام و صلواتت هر دم
کیستی تو که پدر گفت فدایت گردم؟
اولین مطلع حُسن ازلی کیست؟- تویی
رکن ارکان علی و، رکن علی کیست؟- تویی
هرچه گفتیم و نگفتیم از آن اولایی
تو همان فاطمهای فاطمۀ زهرایی
چار بانوی بهشتند ارادتمندت
هشت تن حامل عرش ازلی پابندت
دست تو دست خداوند تعالاست مگر
که بر آن خم شده و بوسه زده پیغمبر؟
روح گهوارۀ فرزند تو را جنباند
آسمان گردد و دستاس تو را گرداند
چهره بر خاک سر کوی تو آورده نیاز
کرده پرواز به هنگام نماز تو نماز
خلق ناگشته، در آغوش خدا بودی تو
نه خدا، نه ز خداوند جدا بودی تو
سرور عالم بر همسریَت فخر کند
پدرت احمد بر مادریَت فخر کند
تو همان سیب بهشتی که خداوندِ وَدود
شب معراج به پیغمبر خود هدیه نمود
چه به خلقُ چه به خویُ چه به خَلقُ چه سرشت
تو بهشتی تو بهشتی تو بهشتی تو بهشت
در صف حشر تو امید گنهکارانی
دوزخ و نار به فرمان تو، تو سلطانی
حکم، حکم تو و فرمانِ تو فرمان خداست
عفو، عفو تو و غفران تو غفران خداست
این ندا میرسد از جانب ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
تو بگو تا که ببندیم در دوزخ را
تو بگو تا که کنیم گل شرر دوزخ را
تو بگو تا که عذاب از همگان برداریم
دوزخی ها را در گلشن فردوس آریم
من خدایم ولی امروز خدایی با توست
حکم آغاز ز تو حکم نهایی با توست
تو بگو دشمنتان را به سوی نار کشم
تو بخواه از من تا ناز گهنکار کشم
تو بگو تا همگان را به حسینت بخشم
تو بگو تا همه را بر حسنینت بخشم
در کنارِ پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان خلق به دنبال سرت
بر سر دست تو یک پیرهن خونین است
همه گویند که اسباب شفاعت این است
دوزخ و نار در آن روز بوَد پابستت
دست عباس علمدار به روی دستت
چشم یک خلق گنهکار به سوی دستت
پیکر پاک دو شش ماهه به روی دستت
همه در وحشت میزان و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب!
پیش رویت سر خونین اباعبدالله
تویی و حنجر خونین اباعبدالله
همه را رنگ ز رخسار پریده آن روز
همه گریند به رگهای بریده آن روز
تا که از شانۀ خود کوهِ گنه بردارند
چشم بر خون گلوی علی اصغر دارند
بر شفاعت نگه نور دو عینت کافیست
نخی از پیرهن سرخ حسینت کافی ست
گرچه بر دامن لطفت همه را دست رس است
بدن له شدۀ محسن شش ماهه بس است
همه از هم بگریزند و تو در اوج جلال
کنی از لطف و کرم شیعۀ خود را دنبال
عفو بر خاک ره شیعۀ تو سر فکند
چادر خاکی تو، سایه به محشر فکند
بس که از چادر خاکیت کرم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرار جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجات شب و گریۀ روزت سوگند
که به آن جانی غدار محبت نکنی
قاتلت را به صف حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور ستم بیعددش یادت هست
جای دست و ضربات لگدش یادت هست
یاد داری که چگونه حسنت می لرزید؟
نفس شوهر خیبر شکنت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دل مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را
خاطرت هست که از درد به خود پیچیدی؟
خاطرت هست که داغ پسرت را دیدی؟
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم..
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
تابِ تب نای ناله نیست مرا
جان ندارم به مرگ بسپارم
منعم از گریه کرده اند ولی
کم نشد اشک هایِ بسیارم
آه سلمان چقدر دلگیرم
بی قرارم عجیب بی تابم
صورتم درد میکند سلمان
مدتی هست که نمی خوابم
آه سلمان تو محرم مایی
گوش کن ماجرایِ دردِ مرا
باز شد بابِ زن زدن وقتی
بست تقدیر دستِ مرد مرا
آه سلمان تو که خبر داری
گرچه بسیار دیده ام صدمه
دست بر معجرم نبردم چون
همه نابود میشدن همه
آه سلمان قبول داری که
حق ما اینهمه عذاب نبود
بازوی من نمی شکست اگر
دورِ دست علی طناب نبود
آه سلمان چه روزِ سختی بود
عشق آن روز مُرد در کوچه
رازِ دستار بستنم این است
به سرم ضربه خورد در کوچه ..
آه سلمان هنوز در عمرت
طعم سیلی چشیده ای یا نه!؟
استخوان شکسته داشته ای؟!
دردِ پهلو کشیده ای یا نه!؟
آه قنفذ چه بی ادب شده بود
سخنش نیش دار بود و درشت
دومی یک لگد به در کوبید
پسرِ سوم علی را کشت
آه این روزها به رویِ علی
طعنه شمشیر میکشد سلمان
تا که نام مغیره می آید
بازویم تیر م
یکشد سلمان
آه سلمان علی غریب شده ست
من چگونه بدونِ غم باشم
هدف زندگیِ من این بود
پیش مرگش فقط خودم باشم
آبروی مدینه را برده
چادرِ خاکی عیال علی
شوهرم دید که کتک خوردم
من بمیرم برای آل علی
*تا پای مرگ دخت نبی را مغیره زد
ای كاش بین كوچه دگر مجتبی نبود
هزار بار نگفتم نیا به دنبالم
میان کوچه دویدن به تو نمی آید*
به خدای علی قسم که من از
غاصبین خلیفه بی زارم
حقمان را چه ساده ناحق کرد
سخت از آن خلیفه بیزارم
نه که امروز تا قیامت هم
دلخور از ساکنانِ آن شهرم
جز کسانی که با علی ماندند
من در این شهر با همه قهرم
تا پای مرگ اهلِ مدینه مرا زدن
ممنون این محبت و این مهربانیم
ــــــــــــــــــ
آتش از تاثیرِ خود شد شرمگین
در حضور نور خاکسترنشین
@majmaozakerine
بود ناظر، چرخ با صدها نگاه
در بر آن هالۀ خون خفته، ماه
مادرش آمد، برای دیدنش
دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش
یا رب! این فرزند دلبند من است؟
این سر خونین فرزند من است؟
خفته در خاکستر کنج تنور
گشته آن مطبخسرا، مجلای نور
@majmaozakerine
مه خود را هزاران مشتری دید
ولیکن چهره اش خاکستری دید
عجب خولی از آن شاه حجازی
نمودی در جهان مهمان نوازی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین رجبیه
@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💥 همهمونو گذاشتن سر کار!
ـ یه عمره باور کردیم ؛
باید گناه نکنیم تا خدا دوستمون داشته باشه!
ـ یه عمره داریم میگردیم دنبال یه راهی، که امام حسین علیهالسلام، ویژه دوستمون داشته باشه !
ـ این یه آدرس، و یه باور اشتباهه❗️
🌱🌸«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌸🌱
═════••❁••═════
🌹🍃 پنج توصیه حاج قاسم خطاب به بسیجیان (توصیه اول)
📝 بسم الله الرحمن الرحیم
🖋 برادران و عزیزان بسیجیم سلام علیکم
خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید.
1️⃣ عزیزانم اولا بزرگترین امانت سپرده شده به ما جمهوری اسلامی است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید.
🖋 این نامه در سال ۱۳۹۴ در جبهه نبرد با داعش در سوریه توسط شهید سلیمانی نگارش شده است.
🌹#هفته_بسیج گرامی باد
#بسیج
#بسیجی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
─═ 🍀🌸🍀═─
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی💞
فقط؏ـلی است در عالم
که در مقام ؏ـلی است
که هرچه هست در عالم
به زیر بام؏ـلی است
به پادشاهی عالم رسیده آنکس که
#کنیز حضرت #زهرا و یا
#غلام_عـلیست❤️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
حرم فاطمہ باخاڪ نجف باید ساخٺ
وقف زهراسٺ نجف باهمہے ذراتش
در زدن یا نزدن فرق ندارد اینجا
نیسٺ وابستہے سائل ڪرَم بالذاتش
#بہ_اسمٺ_قسم_توقلبم_حرم_دارے❤️
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی💚
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ #شور احساسی
🍃سیدة النساء عالمینی
🍃بهتر از هر کسی منو می بینی
🎤 #مهدی_رسولی
👌فوق زیبا
#سیدة_نساء_العالمین♥️
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی💚
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
آغاز هفته بسیج بر تمام بسیجیان بی ادعا و ولایتمدار مبارکباد🌹🌹🌹
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بسیج
ای یادگار حضرت روح خدا، بسیج
ای مکتب شهادت وعشق ووفا، بسیج
آماده ای همیشه که جان را فدا کنی
درراه دین حق،به تو صد مرحبا، بسیج
تو رکن بی بدیل دفاع مقدسی
دشمن کشانده ای تو بسوی فنا، بسیج
با تو مس وجود بسیجی طلا شود
هستی برای مردم ما کیمیا،بسیج
کرده امام فخر به اینکه بسیجی است
ای مایه ی مسرت آن مقتدا، بسیج
سرباز رهبرست بسیجی به هر زمان
هستی بصیر وآگه واهل ولا،بسیج
مرزی نباشدت جهت حفظ خاکمان
تحت دفاع از حرم اولیا، بسیج
آماده خدمتی توبه هنگام صلح هم
وقت نیاز آمده ای بی ریا، بسیج
غفلت زتوست غفلت از انقلاب ما
هستی ضمانتش زبرای بقا،بسیج
شاعر : اسماعیل تقوایی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@majmaozakerine
شیرین ترین روزای زندگیمو
خنده از ته دلِ قدیمو ازم گرفتن
اگه میخوای دلیل گریه هامو
جلو چشام مادر بچه هامو ازم گرفتن
یادم نمیره تو کوچه چهل نفر بودن
تو روز روشن بود خونمو سوزوندن
زهرا بین در و دیوار میون آتیش بود
دستای من بسته خونمو سوزوندن
مادر که رو زمین افتاد
بچه با مادرش جون داد ای داد
ای وای ای وای
****
کسی نبود اشک منو ببینه
تنها رفیقمو تو این مدینه ازم گرفتن
ناموس من دید منو میکشوندن
حق منو برای زنده موندن ازم گرفتن
یادم نمیره پهلوشو کبودی روشو
دستی که زخمی کرد گوشه ابروشو
ای وای میزدنش با هم یه عده نامحرم
ای وای ای وای
#زمینه
#فاطمیه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@majmaozakerine
نیلوفری ترین گل یاس بهار من
افتاده ای به چنگ خزان در کنار من
هر روز مثل شمع شدی قطره قطره آب
پیش نگاهم ای همه دار و ندار من
رو از علی بگیر خداحافظی نکن
با رفتنت نزن گره ای نو به کار من
کشتی مرا بریده بریده نفس نکش
از چشم گود رفته ببین حال زار من
تابوت کنج خانه بگو با من از تو نیست
تنها امید و دلخوشی روزگار من
فامیل من تدارک تشییع دیده است
با اینکه زنده ای تو هنوزم کنار من
حالا که داغ مرگ تو تقدیر حیدر است
دارم من از تو خواهشی ای غمگسار من
با درد دست پیروهنی را که بافتی
شد یادگار تشنه لب نی سوار من
لطفا بده به دخترمان چند روسری
کارش به آستین نکشد ذوالفقار من
روزی که میبرند اسیرش به شهر شام
بسیار زجر می کشد از سنگ و ازدحام
#واحد
#فاطمیه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور احساسی امام زمان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴السلام وعلیک یابنت الرسول الله🏴
سبک #شور جدید
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
فاطمیه
شاعرین:
#علیرضا_پناهیان
#کربلایی_سعید_نوروزیان (خادم الحسین ع)
#دل_تو_سینه
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
🔻بند1
دل تو سینه، به عشقت میکوبه
حال نوکر، با تو خیلی خوبه
اسمت روی، قلب من مکتوبه
(یا زهرا)٢
دنیا مثل، تو دیگه ندیده
بوی یاست، همه جا پیچیده
عشقت مارو، تا اینجا کشیده
(یا زهرا)٢
از روز تولد/ تا لحظه ی مرگم
زیر قدم تو/ مانند یه برگم
ای سِرِّ حیات، عالی درجات
ناجیِ منی، در روی صراط
📿 یا زهرا مدد 📿
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
🔻بند2
مادر مادر، ذکر آرامشم
کل هست و، همه ی خواهشم
پای روضت، خودمو میکشم
(یا زهرا)٢
دوست دارم، بیشتر از مادرم
ابر دستات، میباره رو سرم
تو دل ساختم، برای تو حرم
(یا زهرا)٢
تسبیح منی تو/ در جمله ی ساعات
این عالم خاکی/ با لطف تو زیباست
ای خیر کثیر، عشق بی نظیر
جان حسنت، دستم رو بگیر
📿 یا زهرا مدد 📿
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
🔻بند۳
شکرالله، زیر بال و پرت
مست مستم، از میِ کوثرت
هستم بی بی، یه عمره نوکرت
(یا زهرا)٢
فاطمیه، غرقِ در جنونم
هر شب تا صبح، از شما میخونم
مردونه پا، علمت میمونم
(یا زهرا)٢
تو در شریانم/ جاری مث خونی
من یه کویرم تا/ وقتی تو بارونی
ای نور جلی، بانوی علی
هستم مث تو سربازه ولی
📿 یا زهرا مدد 📿
@@@@@@@@@@@@@@@@@@
«التماس دعای خیر»
🖋شاعرین: #علیرضا_پناهیان (روضه نشین)
#کربلایی_سعید_نوروزیان (خادم الحسین ع)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفت وغم خانه شد
علی کرمی
@majmaozakerine
|⇦•رفت و غمخانه شد از..
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی علی کرمی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
رفت و غمخانه شد از غصه سرای من و او
گرچه مانده است بجا خاطره های من و او
یاد ایّام نشستن سر یک سفره بخیر
خانه ای بود پُر از لطف و صفای من و او
روزهایی که صمیمانه به من میخندید
و عجب حال خوشی داشت هوای من و او
ما از آن زندگی ساده چه راضی بودیم
و رضا بود خدا هم به رضای من و او
بستری بود ولی هم سخن خوبی بود
جریان داشت در این خانه صدای من و او
بستری بود ولی نبض دلم دستش بود
و مجال نفسی بود برای من و او
با همان دست شکسته چه دعایی میکرد
مردمی را که نماندند به پای من و او
مردمی را که به این مسئله واقف بودند
که دو عالم همه هستند گدای من و او
هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم
کشته شد محسنم آنروز بجای من و او...
شاعر :#مصطفی_متولی
ــــــــــــــــــ
یک بار هم برای شفایش دعا نکرد
غیر از وفاتِ خویش زِخدا مسئلت نداشت
عالم کنارِ من همه در امنیت ولی
زهرا درونِ خانۀ من امنیت نداشت
شرمنده ام خانۀ امنی نداشتم ..
@majmaozakerine
.
#ایام_فاطمیه
#امام_زمان
تو را به زمزمه و اشک های مادرتان
بیا ! ظهور تو آقا شفای مادرتان
صدای آمدنت بین کوچه ها پیچید
ببین به لرزه فتاده صدای مادرتان
قنوت امشب زهرا تو را بهانه کند
و یاس میچکد از ربنای مادرتان
به حق چادر خاکیِّ فاطمه برگرد
که مستجاب بگردد دعای مادرتان
همیشه فصل دلم فاطمیه می ماند
سری نمیزنی در عزای مادرتان؟
میان خیمه سبزت تو روضه میگیری
تسلی دل حیدر برای مادرتان
سید مهدی موسوی
#فاطمیه
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
..___________________________
@majmaozakerine.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات
#شهدا
سیدرضا نریمانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه | فاطــــمیه فصل عزاست
بامداحــے : حاجمـهدیرســـولـی
🏴 @majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#سلام_به_ارباب✋🏻
🌤صبح ها را به سلامی
به تو پیوند زنم...
✨ای سر آغازترین روز
خدا صبح بخیر...
✨به امیدی که جوابی
ز شما می آید...
✨گفتم از دور سلامی به
شما، صبح بخیر...
••✾◆✾••♥️••✾◆✾••
فایل صوتی 👆
📖 #متن_روضه
🔊 حکایت شنیدنی گلایه حضرت زهرا
سلام الله علیها از یکی از روضه خوانها
⚫️ هیئت الرضا علیه السلام #ویژه_ایام_فاطمیه 🔻
**
گفت:پایین شهر تهرون،كوچه پس كوچه هاش یه روضه می گرفت،از اون روضه خوبا، هر سال یه رفیق مداح هم داشت می گفت می اومد روضه اش رو می خوند. زد و مداح ِ معروف شد،تماس گرفت:امسالم میای روضه ام رو بخونی؟گفت:آره . شب روضه رسید رفت،غوغایی كرد تو روضه اش، از در اومد بیاد بیرون یه پیرزن اومد جلوش رو گرفت.حاجی تو روضه می خوندی؟ گفت:آره مادر. دستت درد نكنه،خیلی با روضه ات گریه كردم،خیر ببینی.یاعلی مادر. حاجی منم یه روضه دهگی دارم،یه دوتا كوچه پایین تر میای روضه ام رو بخونی، یه نگاهی به پیرزن ِ كرد،گفت: من و میشناسی؟گفت:من كار به اسمت ندارم، روضه خوب می خونی. منم هر كسی رو روضه ام نمیگم بیاد، روضه ام پنجاه ساله است. گفت: مادر ساعت دوازده شب روضه ام تموم میشه،گفت:باشه دوازده بیا. "نه" نیومد به دهانش.آدرس رو گرفت،شب اول محرم روضه اش دوازده تموم شد،رفت پرسون پرسون آدرس رو پیدا كرد،دید كوچه رو آب و جارو كرده، یه پارچه بالاش زده،به مجلس عزا خوش آمدید، دم در دیدم پیرزن ِ وایستاده،تا من و دید انگار دنیا رو بهش دادم،خوش اومدی،قدم سر چشمم گذاشتی،رفت بالا دید الله اكبر با این اسم و رسمش آخر كارش كجا افتاده، چهار پنج تا پیر زن ، یه صندلی شكسته،نه بلندگویی نه چیزی،گفتم: ببین آخر ِ كار ِت كجا رسید، حالا اومدی روضه رو بخون و برو،گفت:نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله"، دیدم در و دیوارداره گریه می كنه،مگه میشه؟چهار تا پیرزن،نه بلندگویی،این سرو صدا؟ حتماً حال و هوای روضه های قبلی ِ. گفت:شش،هفت شب اومدم روضه اش همون حال،شب هشتم محرم، هیئت خودم ساعت دو نصف شب تموم شد، گفتم:دیگه اونجا هم نرم خبری نیست،خسته ام،برم از فردا روضه دارم. اومدم خونه،خوابیده و نخوابیده، تا چشمام گرم شد،دیدم یه خانم جلوم ایستاده، چون روضه خون بودم شناختمش،دیدم دست به كمر ِ، چادرش خاكی ِ،فهمیدم فاطمه سلام الله علیهاست.گفتم:اومده بهم ای والله بگه، خسته نباشی بگه، "السلام علیك ِ یا فاطمة الزهرا"، سلام مادر، گفت: دیدم جوابم رو داد روش رو برگردوند. خانم،چه اشتباهی كردم؟چرا رو ازم برگردوندی؟ فرمود:چرا روضه ی ما رو نیومدی؟خانم از صبح دارم برا بچه ات روضه می خونم، كدوم روضه؟ فرمود:همون روضه پیر ِزن ِ، هر شب من می اومدم پا روضه ات، ضجه می زدم،امشب برات مهمون آوردم، زینب اومد،عباس اومد،علی اكبر اومده بود روضه. گفت:از خواب پریدم بدو خودم رو سه نصف شب رسوندم تو همون كوچه،دیدم پیر ِزن خوابش برده،مادر،مادر! چشماش رو باز كرد،الحمدالله سپرده بودمت به مادرش. گفت:رفتم بالا نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله". بی بی غلط كردم، گفت:دیدم دوباره صدا ناله اومد. خانم ها امشب یه زحمتی جوونا دارن،اگر دیدید یه خانم غریب ِ، از محرم هاش هم رو گرفته، اگه دیدید دست به دیوار راه میره،سلام مارو به زهرا برسونید.
#روضه_حضرت_زهرا
#حکایت
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین