eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
343 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام داغ مبارک سلام سوز عزا سلام شاه‌شهیدان امام کرببلا سلام ماتم‌مانا سلام آتش‌غم سلام شعله‌ی زنده به روی سینه‌ی‌ما سلام صاحب‌ناله کنار نعش‌پسر سلام قد‌خمیده کنار نعش رها سلام برتو و بر بوسه‌های پیغمبر به عضو‌عضو تنت ای مقطع‌الاعضا سلام بر تو و بر گیسوان خونی‌تو همان که شمر به دستش گرفت و واویلا سلام بر تو و بر پاره‌های پیرهنت همان که رفت به‌غارت به‌ظهر عاشورا سلام بر تن پاکت به زیر سم ستور قتیل بی‌کفن و پیرهن، بدون عبا سلام ای که سرت بر فراز نی نگران به گریه‌های اسارت، به ناله‌ی اسرا سلام پای رقیه، سلام روی رباب به خاک چادر زینب؛ شریکةالزهرا سلام آیه‌ی کهف و رقیم از لب‌تو همان لبی که ببوسید خیزران آن‌را سلام بغض‌عقیله به بزم شعر و شراب سلام بر سر پاکت درون تشت طلا
برکت این زندگی هم از محرم شد شروع می شود تحویل، هر سال جدیدم با حسین سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار تا کجاها که نمیدانم رسیدم با حسین گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم روز محشر، نزد زهرا روسپیدم با حسین قطره ی اشک عزایش شست و شویم می دهد بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین
ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد دیگر وصال جنت را آرزو ندارد هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد ** قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد
شش ماه راه آمد که راه غم بگیرد شش ماه آمد بر دلش مرهم بگیرد اما رسیده مجلس ماتم بگیرد جایی که دلها را غم عالم بگیرد حق دارد این خانوم قلبش غم  بگیرد   این کیست این نامی نفس‌گیر است زینب این کیست معنای تفاسیر است زینب بالاتر از درک تعابیر است زینب او کاف و هاء و یاء تقدیر است زینب باید که شام و کوفه را باهم بگیرد با محملی که راهدار آن خلیل است با کعبه‌ای که پرده‌دارش جبرئیل است با پرده‌ای که آفتاب آنجا دخیل است بر ناقه‌ای که   تحت فرمان کفیل است بانو رسیده پهنه‌ی عالم بگیرد  تا کربلا تا کربلا را دید زینب آمد سرش از آنچه می‌ترسید زینب بعد از حسن هرگز نمی‌خندید زینب گرچه به این عالم نفس بخشید زینب می‌گفت غم راهِ نفس‌هایم بگیرد آنقدر دارد دلهره شاید بمیرد راحت نمی‌گردد فقط باید بمیرد پایش بر این صحرا اگر آید بمیرد اکبر اگر این پرده بگشاید بمیرد باید که دستش را علی محکم بگیرد عباس زانو زد رکابش را گرفته است اکبر دو دست مستجابش را گرفته است حالا حسینش اضطرابش را گرفته است با خواهرش دور رُبابش را گرفته است بابا زِ چشم دختران شبنم بگیرد عباس علم کوبید یعنی شیر اینجاست یعنی که صاحب صولتِ شمشیر اینجاست یعنی علی یعنی دَمِ تکبیر اینجاست یعنی به مرگِ بی رگان تعبیر اینجاست در پیش خانوم است تا پرچم بگیرد سینه سپر کرده سواری را نبیند قد راست کرده نیزه‌داری را نبیند تا چادر خانوم غباری را نبیند دامان طفلان ردِ خاری را نبیند با تیغ خود ذکر هوالاعظم بگیرد فرمود با بانو امیر کربلا من با مرتضی تا مرتضی یا مرتضی من پیش تو خاک و پیششان واویتلا من هرقدر لشگر هرقَدَر نامرد با من با غم بگو دارد جگر راهم بگیرد اما هزاران بار غم را دیده زینب از کودکی دست قلم را دیده زینب پیشانی و ضرب علم را دیده زینب بی او حرامی و حرم را دیده زینب پنجاه سال این نوحه‌ها را دم بگیرد در زیر لب می‌گفت با تکرار ای وای از قتلگاه و تل و چشمِ تار ای وای از ازدحام و خنده و انظار ای وای از شعله و از خیمه و اشرار ای وای دور مرا نامرد و نامحرم بگیرد دارد دعا طفلی زِ محمل‌ها نیافتد یا که حسینش پیش قاتل‌ها نیافتد تا که سرش دست اراذل‌ها نیافتد تا که تنش بین قبایل‌ها نیافتد تا در بغل آن پیکر درهم بگیرد
زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد روضه مکشوف شد آن وقت که از دست کمان ناگهان تیر پرید و دهنت را پر کرد غیرت بادیه جوشید از این عریانی خاک برخواست و جای کفنت را پر کرد نعل ها محض تن و پیرهنت تازه شدند سمِّ مرکب همه ی دشت تنت را پر کرد غارت از خیمه زمانی که به گودال رسید ساربان چشم عقیق یمنت را پر کرد حسن کردی امام حسین (ع) روضه
بغض گلوم نای منو گرفته قدرت املای منو گرفته گناهای کبیره ی دیروزم روزی فردای منو گرفته دنیا و ناز و عشوه هاش به شدت باز جلو چشمای منو گرفته میخام بیام زیارتت نمیشه انگار یکی پای منو گرفته یا شایدم بد شدم و توچشمات یکی دیگه جای منو گرفته به خاطر دل شکسته ی من توان بده به پای خسته ی من وقتی دلم شوق سفر میگیره دعای با چشمای تر میگیره با امضای امام رضا یقیناً این سفرم به زودی سر میگیره حتی به مادرم سپردم آقا دعای مادر به نظر میگیره به دل میگم غصه نخور که آقام همین روزا ازت خبر میگیره بهش میگم کار سفر ان شاءالله وَلو با اما و اگر میگیره یه وقت جوابم نکنی حسین جان خونه خرابم نکنی حسین جان برات به کار اگه نیام میمیرم اینجوری بار اگه نیام میمیرم یه عاشقم میخام منو ببینی به چشم یار اگه نیام میمیرم فقیرم و زیارت کربلا سالی یه بار اگه نیام میمیرم همه بیان و من نیام چه سخته بادل کنار اگه نیام میمیرم وعده دارم باهات پای ضریحت سر قرار اگه نیام میمیرم حق رقیه یه نگاهی کنید یه بار دیگه منو راهی کنید محمدعلی بقایی امام حسین (ع) مناجات
به شاه تشنه دیار بلا چو منزل شد بلا رسید برابر اجل مقابل شد فکند بار شه تشنه لب کنار فرات زمین ماریه از اشک بیکسان گل شد در آن دیار چو افکند بار و کرد قرار تو گفتی آیت رحمت به خلق نازل شد طلب نمود برِ خویش ساربان و بگفت رسید بار به منزل مراد حاصل شد شما به منزل مقصود خویش برگردید که بهر ما دگر امروز طیّ منزل شد فتاد ناقۀ گردون ز پویه در آن دشت پیاده زینب مظلومه تا ز محمل شد بپا نمود سراپرده ای که پردگیش درون پرده به سبعین الف کامل شد ولی رسید پی قتلش آن چنان سپهی که گرد او به مه و آفتاب حایل شد چو گشت بسته بر آن شاه راه گفت قضا ز بهر زینب مظلومه کار مشگل شد دریغ و آه که شد زیب نوک نیزه سری که مهر می نتوان با رخش مقابل شد زهم گسیختی ای کاش رشتۀ شب و روز چو دست سلسله ای بستۀ سلاسل شد سرادقی که در او جبرئیل راه نداشت فغان که از پی تاراج شمر داخل شد بریز بهر شهیدی ز دیده خون «جودی» که پاره پاره ز تیغ هزار قاتل شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙ارباً ارباً... 🔻روضه (ع) استاد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
...🎙 🔊_•°| حجت الاسلام میرزامحمدی یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ ▪️ سنگین @majmaozakerine
علی اکبر سلام الله علیه زبانحال امام @majmaozakerine ▪️اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ ... * یعنی ما یه بار دیگه حرمتو می بینیم آقا؟!! یا دیدار ما به قیامت؟!!یعنی یه شب جمعه ی دیگه میام حرمت یا نه؟!!* اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ... وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ... وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ... وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ...▪️ *اومد بالاسر علی اکبرش ، همه دارن نگاه می کنن ، ببینن ابی عبدالله چه جوری میاد ؛ ای جوونها تا حالا دیدی کسی اینجوری بیاد بالاسر جوونش؟!! مرحوم شیخ حرعاملی مینویسد ، هنوز از رو مرکب پیاده نشده بود ، اول خودشو رو زمین انداخت ... نتونست رو پاهاش راه بیاد ... همه دیدن رو زانوهاش داره راه میره ... یاالله ... دو دستش رو گذاشت بر طرفین بین علی اکبر ... آخ صورت به صورت علی گذاشت ... دلش آرام نشد ، نوشتن یه نگاه کرد دید لخته های خون همه ی دهان علی رو پر کرده ... هر چی گفت ولدی علی ... جوابی نیومد ... با انگشت مبارک این لخته های خونو بیرون آورد ، به این خیال که بلکه لخته های خون جلو تکلم علی رو گرفته ... این لخته ها رو بیرون آورد ، بازم گفت ولدی علی ، بازم دید جواب نمیاد ... گفت بزار دهان به دهان بزارم به قول ما نفس بدم بلکه این دم و بازدم باعث بشه رمقی به بدن بیاد ... همین که لب ها رو آورد نفس بده خودش از نفس افتاد ..." دیگه نتونست بلند شه ... همه گفتن حسین جان داده ،کی به ابی عبدالله جون دوباره داد؟!! راوی میگه دیدم یه زنی از خیمه ها داره میاد هی زمین میخوره ، هی بلند میشه ... هی میگه : "يا اُخَيَّةُ وابن اُخَيَّةُ" اول نگران جان حسینه ، پرسیدن این خانم کیه؟ گفتن : "هذه زینب" فقط زینب میدونه شدت علاقه ی ابی عبدالله به علی اکبرو ، تا نفس زینب به مشام حسین رسید ، بلافاصله از بدن جوانش جدا شد زیر بغل خواهر و گرفت ، خودش با احترام ناموسش رو به خیمه برگرداند ... یعنی من نمی تونم ببینم ناموسم بین نامحرمه ... آخ بمیرم چیزی نگذشت ، عصر روز یازدهم شد ... همین زینب آمد کنار گودال ... همه نامحرما دورش حلقه زدن ... "یا صاحب الزمان" یه نگا کرد دید دیگه محرمی باقی نمانده " صدا زد داداش :* نیست عباس و علی اکبرت مانده تنها بین دشمن خواهرت لطف خود را باز یارم کن حسین خیز از جا و سوارم کن حسین ... *چه جوری زینب و بردن از گودال ؟!! فقط همین قدر بگم ، دیدن سکینه داره میگه بابا ... بابا ... بابا ... «انظر الي عمتی المضروبه» بابا ببین عمه مو دارن میزنن ...* نزنیدم که در این دشت مرا کاری هست گل اگر نیست،ولی صفحه ی گلزاری هست *همه شهدا رو مهمان کن ، امام راحل فیض ببره شهدای پانزده خرداد فیض ببرن همه پیر غلاما، روضه خوانها ، گریه کن ها که زیر خاک خوابیدن ، همشون رو به این نغمه ی نورانی مهمان کن ...* حسین جان ... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه سه ضرب ورود کاروان سیدالشهدا علیه السلام به کربلا 🌎 مهدیه صاحب الزمان عج امیرآباد میبد کرب بلایی شد این کاروان مادر... شب دوم محرم 1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان کرامت حضرت عباس علمدار کربلا فوق العاده زیبا سوزناک التماس دعای فرج سیدحسین_مومنی https://eitaa.com/manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 مشکت صد پاره شده... 🎤 حاج‌محمود کریمی ◼️ ویژهٔ @majmaozakerine 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
"آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد" دختر مرتضی علی(ع)، فاطمه(س) وار می رسد زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد دار و ندار فاطمه (س)، گوهر ناب مصطفي (ص) به كربلا حسين (ع) با دار و ندار می رسد خامس آل پنج تن(ع)همره طفل شیرخوار زودتر از روز دهم سر قرار می رسد شانه‌ی آسمانیان، محمل دختران شده چه نازدانه دختری به این دیار می رسد گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی وارث هیبت نبی، یکّه‌سوار می رسد "رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد" "عنبر و مشک می دمد" دولت يار می رسد وزير اعظم حسين (ع) آيه ي محكم حسين (ع) صاحب پرچم حسین (ع) آن جلودار می رسد آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار ارتش زمهریرها چند هزار می رسد رفت قرار ناگهان از دل خواهر حسین ع در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد پرده کنار می رود، واقعه‌ی روز دهم صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می رسد "چاک شده است آسمان غلغله ای ست در جهان" ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد ديد كه از جور فرس، چه استخوان ها كه شكست ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می رسد حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از لشكر شاميان بر اين طرز شكار مي رسد لحظه ي تلخ حادثه چکمه‌ی نونوار شمر همره کهنه خنجری سرکش و هار می رسد گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خون گلو پنجه‌ی شمر و زلف او! آخرکار می رسد وقت نفس نفس زدن زمان دست و پا زدن ناله ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می رسد "آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه با پر و بال زخمی و حالت زار می رسد گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان آه صدای پای آن چند سوار می رسد چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد مرد سواره‌ی عرب، گر نرسد به دخترك به يارب اش ز پيشِ رو بوته‌ی خار می رسد
شعر و آهنگ: اجرا: پرچم دار نهضت کرببلاتم /علمدار لشکر تو خیمه هاتم نبینم که صورتت رو غم گرفته/خودم فداتم تو غریبی حیدرتم واسه مرهم مادرتم اگه هیچکس پیش تونیست یه تنه یک لشکرتم تموم زندگیم فدائیه سرت ای جانا علی اکبرام فدای اصغرت ای جانا می مونم پای غمت تابه قیامت/ تموم هستیم فدا راه امامت به فکر پیشینیو محمل نباشی /سرت سلامت سِپرت تو کرببلام به فدای تو پسرام تویِ این چند ساله فقط واسه یک بار از تو میخوام بذار منم بشم یه مادر شهید ای جانا پیش تو هیچکسی نمیشه نا امید اب جانا شبیه حیدر گُلام مرد نبردن/از داغ تو کوچه ها لبریز دردن باذکر یا فاطمه میرن تومیدون/که برنگردن یه تنه یک لشکریَن پَهلونِ خیبریَن دوتایشون مثل خودت آره خیلی مادریَن رفته به آسمون نوای فاطمه ای جانا میون خیمه ها پیچیده زمزمه ای ج