eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام ای امام نوکرها پاسخت التیام نوکرها عشق یعنی حسین و دیگر هیچ هست حرف تمام نوکرها یا حسین است آخرین حرف و مُهر حُسن ختام نوکرها غبطه ها می خورند در محشر شهدا بر مقام نوکرها عشق دنیا به کام بعضی ها عشق آقا به کام نوکرها درِ این خانه هست موی سفید پرچم احترام نوکرها عطر ارباب می رسد تا حشر از مزار تمام نوکرها ذره ای از تبار خورشیدند نور دارد مرام نوکرها به فدای لبان عطشانت هست تکیه کلام نوکرها روضه ی زخم های گودال و گریه ی مستدام نوکرها @wwwmajmazakrin
این روزها دیگر کسی یاد شما نیست دست دعایی محض امداد شما نیست در خانه ها مان خلوت سجاده ای نیست دور و بر ما زندگی ساده ای نیست نان حلال سفره ها را گم نمودیم یاد شما یاد شما را گم نمودیم بازیچه دنیا، جدا ماندیم از عشق دنبال نان رفتیم و جا ماندیم از عشق در روزگار ما هوای نافله نیست اینجا برای از تو گفتن حوصله نیست ما وارثان بی خیال عصر هستیم حد نصاب بی وفایی را شکستیم اینجا شبیه کوفه استعداد داریم نامه نویس و عاشقِ شیاد داریم نگذشته از این کوچه ها راه ظهورت تا چند تاریک است اینجا بی حضورت؟ هر چند بی تابم به ظاهر از جدایی ثابت قدم ماندم ولی در بی وفایی دلتنگ دنیا می شوم دلتنگ تو نه هم رنگ دنیا می شوم هم رنگ تو نه
سرود ۱۷ ربیع الاول اجرای سبک: ماه اومد از راه یکی یه دونهء دلخواه نور خدا رسول الله شاه مدینه داره میباره از آسمونا ستاره این گلی که تا نداره عزیز ترینه دلنوازه چاره سازه با قدمهاش خیر وبرکت شد فراوون توی دنیا مهربونه بی کرونه توی خوبی بی مثاله سایبونه روی سرها پُره پُره پُر میشه دلا از برکات کف زدن قشنگ میشه با ذکر صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد @saeedsadeghi_maddah @majmaozakerine .......... یار دیرینم دلربای شیرینم روزه و نماز و دینم فقط تو هستی برای ماها حالا که توئی بابا رو سر ما جون زهرا بکش تو دستی تو که شاهی قرص ماهی بتاب امشب به دل ما تا دوباره جون بگیریم تورو داریم سرمیزاریم رو قدمهات از حریمت جای دیگه ما نمیریم یه اشاره کن تا همه جون بدیم برات کف زدن قشنگ میشه با ذکر صلوات @saeedsadeghi_maddah @majmaozakerine ......... تاگرفتاریم گداهای درباریم تا تو و علی رو داریم اهل نجاتیم حیدری هستیم جعفری و سرمستیم دل و به شماها بستیم همه فداتیم ما میدونیم تا بخونیم ذکر حیدر میشی خوشحال پس به عشقت یا پیمبر تا بشی شاد بشی آباد ما به عشقت شور میگیریم با طنین اسم حیدر ذکر علی علی به دل ما میده حیات علی علی فرقی نداره با صلوات مجتبی صمدی شهاب ۹۸
غزل امام زمان(عج) _ شهادت امام صادق(ع) کاش میشد به دل غمزده سامان بدهم به دو چشمان کویرم نمِ باران بدهم پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من نگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهم گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت چقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟ خبط من یوسف من باعث این غیبت شد حقم اینست که من تن سوی زندان بدهم خویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کرد حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم بزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکن که فقط فخر به این دیدهء گریان بدهم با همه بی سر و پایی تو رهایم نکنی ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم حال که آمده ام گر که برانی ز درت چه جوابی به دل زار و پریشان بدهم جان مادر دل ما را به مدینه برسان عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم تا که شاید به دلِ سوخته درمان بدهم تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید تا که جان پای غم ناطق قرآن بدهم جدّ تو روی زمین خورد همه خندیدند باید از دیدهء خود اشکِ فراوان بدهم ۲۳ شوال ۹۸ه.ش
چقد سخته یک مرد غریب گیر بیافته جلو چشم نامردا یک شیر بیافته ببین پشت من بدتر از تو خمیده امید حسینت دیگه ناامیده کحا رفته دستات چی شد پرچم تو پر از خون شده چشمای پر غم تو بلند شو که بی تو جری میشه دشمن نباشی همه میریزن رو سر من رو فرقت میبینم جا پای عموده سرت منشق از ضربه های عموده با این وضعی که داره حالا سر تو بعیده رو نیزه بشه جا سر تو شکاف سرت اومده تا به ابرو سرت میره رو نیزه اما ز پهلو تا اینکه بسوزند دل خواهرت رو می بندن با پارچه به نیزه سرت رو باید که بسازی با نیزه نشینی شاید که علی مو رو نیزه ببینی الهی کنار تو از پا نیافتم جلو چشم این بی حیاها نیافتم چه کردی تو با قلب مجروح بابا بهم ریخته نظم تنت توی صحرا یه لشکر شریکن توی کشتن تو چقد نیزه کاری شده رو تن تو سرم رو میخوام روی سینه ت بزارم چقد نیزه از پیکرت در بیارم؟ زخم شمشیرا رو تنت بی شماره یکی و دوتا نیست بیشتر از هزاره بلند شو ببین غم تو قلبم نهفته نزار چشم لشکر به عمه بیافته میدونی چه داغی به قلبم نهادی کاشکی روی دست خودم جون میدادی سه شعبه سرت رو بهم ریخته خیلی حال مادرت رو بهم ریخته خیلی حالا مردم کوفه رو خوب شناختی چی میشد یه کم دیگه با من میساختی بزار تا یه بار دیگه روتو ببوسم میخوام هر طوری هست گلوتو ببوسم الهی که چشمی نگیره نشونت الهی که نیزه نیافته به جونت خوبه دستام و تو اسیری نبندن برات وقتی لالا می خونم نخندن می خونم با دستای خالی لالایی الهی نبینم که رو نیزه هایی چه خیری به من میرسه یکسر از تو برای من اقا کیه بهتر از تو منی که نفس هامو خرج تو کردم تا وقتی که زنده م به دورت می گردم از اون روزی که دارم این نوکری رو نذاشتی گدایی کنم هر دری رو یه شب روضه روزیم نباشه می میرم تا میگم حسین جانم اروم می گیرم اگرچه دل من به دنیا اسیره نزاشتی که دنیا به من سخت بگیره اگه روزی عشقت ز قلبم جداشه میخوام دیگه یک لحظه دنیا نباشه نمیره ز قلبم هرانچه که دیدم که او می دوید و منم می دویدم یکی کاش ز گودال تو رو دربیاره میخواد شمر سرت رو رو سینت بزاره داره خواهرت میره بالا سر از حال نزن اینقده دست و پا توی گودال پیچیده تو موهای تو پنجه هاشو بلند کرده حالا براتو صداشو میزد خنجر و به گلوتو با ضربه یه ضربه دو ضربه دوازده تا ضربه چه اشفته گیسو شدی نازنینم چشای قشنگت رو زخمی نبینم چقد کم شده این روزا گیسوانت خبر دارم افتاده اتیش به جانت خبر دارم اشک تو رو در اورده یکی از ما که هر دفه سیلی خورده تو رفتی و گوشواره ی دخترا رفت تو رفتی و امنیت معجرا رفت همون لحظه که بردن انگشترت رو یکی داشت می زد خلخال دخترت رو همونکه سرت رو جدا کرده از تن رد پنجه ش افتاده رو صورت من همونکه به باد کتک من رو بسته می دونم تو گودال رو سینه ت نشسته مداح.جناب آقای غفاری
مرثیه عاشورایی نیرو نمانده است به بازو برادرم تا نیزه های در بدنت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده بالا بلند قامت تو چون نگین شده با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد از نعل های تازه تنت ریز ریز شد ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین از دست های من به زمین ریختی حسین یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست بردند نیزه ها بدنت را به روی دست دستی سیاه پیرهنت را ربوده است هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است نشناختم اگر که تو را حق بده حسین آه ای مرملٌ البدما حق بده حسین چون چاره نیست از بدنت دور می شوم با تازیانه ها ز تنت دور می شوم زخمی ترین بدن به که بسپارمت حسین؟ تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟ از لحظه ای که گرگ صفت ها رها شدند خلخال ها روانه ی بازارها شدند غربت ببین چگونه سفر می برد مرا فریادهای حرمله سر می برد مرا خولی برای بردن تو کیسه جور کرد گویا هوای کوفه و نان تنور کرد 👉
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت مجتبی صمدی شهاب ۲۷ دیماه ۹۹
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند از پشت بام خانه به خانه نمیروند وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند بر خانهء امام که حمله نمیبرند اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند در خانه ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمیکنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمیکنند
غزل امام زمان(عج) _ شهادت امام صادق(ع) کاش میشد به دل غمزده سامان بدهم به دو چشمان کویرم نمِ باران بدهم پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من نگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهم گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت چقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟ خبط من یوسف من باعث این غیبت شد حقم اینست که من تن سوی زندان بدهم خویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کرد حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم بزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکن که فقط فخر به این دیدهء گریان بدهم با همه بی سر و پایی تو رهایم نکنی ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم حال که آمده ام گر که برانی ز درت چه جوابی به دل زار و پریشان بدهم جان مادر دل ما را به مدینه برسان عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم تا که شاید به دلِ سوخته درمان بدهم تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید تا که جان پای غم ناطق قرآن بدهم جدّ تو روی زمین خورد همه خندیدند باید از دیدهء خود اشکِ فراوان بدهم ۲۳ شوال ۹۸ه.ش
نوحه امام سجاد علیه السلام من کوه رنج و بلایم شاهد نینوایم مصحف روضه های پدر سر جدایم ناله دارم_ سوگوارم پیش چشمان من غوغا شد بر سر نی سر بابا شد بر سر غارتش دعوا شد ۲ حسین یا حسین یا ابا عبدالله من دیده ام جور بیداد میکنم آه و فریاد یاد آن لحظه ای که بر سرم آتش افتاد من حزینم_ بی معینم روی زخمم نمک پاشیدند من زمین خوردم و خندیدند جمع رقاصه ها رقصیدند۲ حسین یا حسین یا ابا عبدالله آه بسته راهِ گلو را برده آن های و هو را رَحِم الله ابالفضل رَحِم الله عمو را مهربان بود_ پهلوان بود قافله بی عمو از نا رفت حرمت زادهء زهرا رفت روسری از روی سرها رفت یا حسین یا ابا عبدالله وای قلب من را دریدند قامتم را خمیدند چادر عمّه ام را پیش چشمم کشیدند سر بزیرم_ زار و پیرم شد بهار دلم چون پائیز جان زارم ز لب شد لبریز شد موی خواهرم دست آویز۲ حسین یا حسین یا ابا عبدالله ۹۹
شور فاطمیه سفرهء فاطمیه پهنِ فاطمیه تموم دینِ مهدی فاطمه هر شب تو روضهء مادرش میشینه هر کسی مهر زهرا داره قیمتش رو خدا میدونه هر کسی دوره از این وادی قیامت مات و سرگردونه منکه سرگردونم تو روضه های مادر جون میدم پای این کتیبه و این منبر مثل زهرا پای علی تا زنده م هستم تا که برپا باشه پرچم سبز حیدر حیدر شعارمه همهء اعتبارمه من شیعه ام و این سند افتخارمه یا مرتضی علی مددی مرتضی علی ............... ما همه تا ابد مدیونیم به کسی که مقامش والاست علّت خلقت این عالم خدا گفته برای زهراست همهء انبیا مبهوتش اولیا بندهء آزادش همه روزی شونو میگیرن از درِ خونهء اولادش کی شبیه زهرا محبتّش بسیاره از همه خوبی ها لبالبُ سرشاره یه حسن داره یه حسین که بی ماننده زینبش مثل یه بُت شکنِ قهّاره زینب دلاوره تو رگاش خون حیدره ظُلمت ستیزه چون دختر شیر حیدره یا مرتضی علی مددی مرتضی علی .............. هر کسی فاطمیِ یعنی پدرش حرصِ دینُ خورده مادرش از طفولیت هم همیشه اونو روضه بُرده سینه زن قدر این نعمت رو بدونُ پای دینت وایسا بخواه از فاطمه تا باشی نوکرش تا ظهور آقا عاشق زهرا باش باعقل و شور و احساس جدا کن راهت رو از مردم حق نشناس شهدا اُلگوت باشن نه سیاست بازا با ولایت پیمون ببند شبیه عباس سلطان علقمه شده اُلگویِ ماهمه اونکه مثه باباش صاحب تیغ و پرچمه یا مرتضی علی مددی مرتضی علی مجتبی صمدی شهاب ۲۸
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت مجتبی صمدی شهاب ۲۷ دیماه ۹۷
تقدیم به حضرت ام الادب، ام العباس، حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها روضه ی کربلاست تقدیرش مثل زینب شکسته تصویرش داغ شرمندگیِ عباس است علت قد و قامت پیرش کربلا را ندید، اما ماند روی قلبش همیشه تأثیر‌ش داغ عباس ها نه، داغ حسین کرد با موج غم زمین گیرش با سکینه همیشه می فرمود: بگذرد از عمو و تقصیرش آب می شد رباب را می دید آتش شرم کرده تبخیرش از لبِ تشنه ی علی می گفت اشک هر روز و آه دلگیرش: حرمله در نبودِ عباسم با سه شعبه گرفته از شیرش روزگارش تمام روضه شده کار او صبح و شام روضه شده اشک و خون نقش چشم هایش بود کربلای بقیع جایش بود گرچه ام البنینِ تنها شد داغدار غم پسرها شد گرچه قطع الیمین شد عباسش روی نیزه نگین شد عباسش چار فرزند او شدند شهید نخل او را تبر اگر چه برید کم نشد از محبتش به حسین بیشتر شد ارادتش به حسین همه فکرش حسین بود حسین فکر و ذکرش حسین بود حسین @
‍ . دوباره مَحرمت شدم آقا_آقا شریک ماتمت شدم آقا_آقا گذاشتی که گریه کُنت باشم_باشم سینه زنِ غمت شدم آقا_آقا حالم بد میشه بی تو تو نبودی می مُردم فراموشم نکن که خیلی غصه تو خوردم حسین حسین یا مظلوم 2 هواتو کرده این دل زارم_زارم خیلی امام حسین دوست دارم_دارم دنیای من تو هستی ای عشقم_عشقم نوکریِ تو بهترین کارم_کارم با مهرت یک عمره در ساحل آرامشم نخواستم غیر از تو رو از خدا توو خواهشم 3 من که توو روضه های تو دریام_دریام تموم زندگیم فدات آقام_آقام از کودکی با تو ام و حالا_حالا لذت پیر غلامیتو میخوام_می خوام ببخش اگر که امروز بدنام ترین نوکرم بدم اما توو روضه ت سپید شد موی سرم 4 برات بمیرم ای غریب آقا_ آقا کاش می شدم برات حبیب آقا_آقا این روزا با مهدی منم میگم_میگم سلام علی شیب الخضیب آقا_آقا کشتنت با رحمی در کمال نافهمی از تنت نیزه دارا هر یک بردن یه سهمی غریب مادر حسین .👇
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت مجتبی صمدی شهاب ۲۷ @majmaozakerine
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت مجتبی صمدی شهاب
تقدیم به حضرت ام المصائب نائبة الزهرا زینب کبری سلام الله علیها کوه از کمر خم می شود در پای زینب پیدا نگردد واژه ای همتای زینب مثل چکاچک های ناب ذولفقار است هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب یک شهر ساکت می شود وقتی بخواهد طوفان کند فریاد یا زهرای زینب تهدید تاج و تخت حتی در اسیری هست از کلام معجزه آسای زینب پرچم به دوش کربلای بی حسین است نامی نبود از کربلا منهای زینب عطر حماسه می وزد هر جا که باشد صدها قصیده می شود غوغای زینب مریم تر از مریم به عفت رنگ و بو داد دارد به زهرا می رسد تقوای زینب از بس قنوت عرش پیما داشت هر شب شد ملتمس بر وتر او مولای زینب غمهای عالم غم نخواهد بود هرگز در پیش یک غم از همه غمهای زینب جا داشت یک دریا ببارد آسمان اشک وقت مرور صبر پر معنای زینب دین در کُمای بدعت بوزینه ها بود امروز زنده مانده با احیای زینب خفاش ها دشمن ترین هستند با او نورٌ علی نور است، بس، سیمای زینب با دست بسته معجرش را حفظ کرده غیرت از او آموخته سقای زینب سر می سپارم زیر تیغ غیرت عشق فتوا نمی خواهم به جز فتوای زینب
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
واحد جفت/تک امام صادق علیه السلام گوشواره: عاشقیم (۴) شیعهء سر سپردهء صادقیم (۲) ما به قال الصّادق توجّه داریم شیعیان راه حیدر کرّاریم خون سلمان باشد در رگ و خون ما ما ز وهّابی ها همگی بیزاریم در رکاب مهدی فاطمه ما سربازیم (۲) ما بزودی حرمی بین بقیع می سازیم(۲) عاشقیم ..... **** ما ارادت داریم به نسل زهرا قدرت ما باشد ذوالفقار مولا ما دخیل شالِ عَلَمِ عباسیم هست ما قربان روضهء عاشورا باستمگر و بد و با اهل ولایت خوبیم (۲) روی کعبه پرچم نادعلی می کوبیم (۲) عاشقیم ...... **** بندهء عشق و از همه جا آزادیم در فنون رزمی همگی استادیم ای جهانخواران این ناز شصت ما بود شیعهء ایران و قاتل پَهبادیم خواری آل سعود و عربستان یمن است کربلایی شدن ما همه دست حسن است مجتبی صمدی شهاب شوال
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند از پشت بام خانه به خانه نمیروند وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند بر خانهء امام که حمله نمیبرند اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند در خانه ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمیکنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمیکنند
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمزمه روضه شهادت امام صادق علیه السلام به سبک از هر چی پست بدم میاد زهر کینه منو سوزوند و در تبم این نیمه جون من اومده رو لبم بد جوری زخمیه تیر غربت شدم تو شهر مادریم من بی حُرمت شدم یه بی حیا منو کشید تو کوچه ها منو کشید تا افتادم روی زمین روی خاکا منو کشید مادر مادر بیا بیا سوزوندن خونمو شبیه مادرم امّا دیگه نسوخت آتیش موی سرم گیر افتاد فاطمه ما بین شعله ها با یه ضرب لگد شد مُحسنش فدا نامردا مادرُ زدن بی هوا مادرُ زدن جا پا رو چادرش نشست چون با پا مادرُ زدن مادر مادر بیا بیا پشت مرکب یهو وقتی خوردم زمین افتادم یاد اون دختر نازنین رقیّه بود و زجر خواب از چشماش پرید موهاشُ از رو اسب از پشت سر کشید درد من درد کربلاس دردی که درد بی دواس رقیّه رو تا میزدن داد میزد که عموم کجاس؟
‍ . دوباره مَحرمت شدم آقا_آقا شریک ماتمت شدم آقا_آقا گذاشتی که گریه کُنت باشم_باشم سینه زنِ غمت شدم آقا_آقا حالم بد میشه بی تو تو نبودی می مُردم فراموشم نکن که خیلی غصه تو خوردم حسین حسین یا مظلوم 2 هواتو کرده این دل زارم_زارم خیلی امام حسین دوست دارم_دارم دنیای من تو هستی ای عشقم_عشقم نوکریِ تو بهترین کارم_کارم با مهرت یک عمره در ساحل آرامشم نخواستم غیر از تو رو از خدا توو خواهشم 3 من که توو روضه های تو دریام_دریام تموم زندگیم فدات آقام_آقام از کودکی با تو ام و حالا_حالا لذت پیر غلامیتو میخوام_می خوام ببخش اگر که امروز بدنام ترین نوکرم بدم اما توو روضه ت سپید شد موی سرم 4 برات بمیرم ای غریب آقا_ آقا کاش می شدم برات حبیب آقا_آقا این روزا با مهدی منم میگم_میگم سلام علی شیب الخضیب آقا_آقا کشتنت با رحمی در کمال نافهمی از تنت نیزه دارا هر یک بردن یه سهمی غریب مادر حسین .👇
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت مجتبی صمدی شهاب ۲۷ @majmaozakerine
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا جای تاول ها بماند کُشت من را در برت دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت مجتبی صمدی شهاب
زینت پنج تن آل ولایت زینب کربلا از قدمت یافت شرافت زینب با تو در کرببلا عشق به پایان نرسید ناجی مرحله ی سخت امامت زینب عصمت از بردن نام تو به عصمت برسد چیست عصمت به خدا خاک سرایت زینب امتحانی ز ازل بود که الله گرفت با شهادت ز حسین و به اسارت زینب ما کجا شرح یکی از همه اوصاف شما شرح اوصاف تو باشد به قیامت زینب سایه انداخته بر دین نخی از چادر تو مریم از درس تو آموخت نجابت زینب کوفه در عمر خودش مثل تو زن دید؟ ندید آفرین بر جگر کوه بلاغت زینب مثل چشمان پر از خون تو در عصر دهم که چنان رفته به دنبال زیارت، زینب؟ یافتی در دل آن دشت به خون آکنده آن پراکنده تن غرق جراحت زینب