eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. درهای حریم تو ز رحمت وا شد در پشت در خانه ی تو غوغاشد با دیدن صحن و حرمت یا مولا از شوق تمام دیده ها دریاشد حاجات تمام خلق گردیده روا وا شد حرم پاک تو از لطف خدا ای کعبه ی آمال تمام امت آمد به کنار حرمت خیل گدا
. السلام ای صادق آل علی قلب شیعه یا ولایت منجلی السلام ای صادق آل عبا ششمین منجی دین مصطفی السلام ای مظهرحی مبین شیعیان را تا صف محشر معین اسلام ای گلعذار فاطمه دیده گریان بی قرار فاطمه نجل زهرا جان پیغمبر تویی غنچه ای از گلشن حیدر تویی در کمال و در بلاغت حیدری از تمام شیعیان دل میبری در ره قرآن و عترت لایقی رهبر شیعه امام صادقی چون علی آموزگار مکتبی مقتدایی ورئیس مذهبی در صبوری چون امام مجتبی نور چشمان همه اهل ولا بر علی و فاطمه نور دو عین رهرو مولای مظلومان حسین در عبادت همچوزین العابدین روشنی‌بخش قلوب مومنین روشنی دیده ی باقر تویی همچو بابت طیب و طاهر تویی ای گل بستان سرای اهل بیت منشا لطف و عطای اهل بیت در میان خلق عالم بی قرین شیعه را حبل المتین حصن حصین زینت شهر مدینه قبر تو صبر هم گشته خجل از صبر تو گرچه باشد قدر و جاه تو رفیع مرقدت با خاک یکسان در بقیع مهر تو بر شیعه عزت می دهد مرقد تو بوی جنت می دهد گرچه بودی بر همه یار و حبیب لیک بودی بین شهر خود غریب بارها قلب تو را آزرده اند سوی مقتل پا برهنه برده‌اند آمده دشمن ز بام خانه ات از ستم آتش زده کاشانه ات گرچه از جور و جفا پژمرده ای رهرو زهرای سیلی خورده ای یاد زهرای حزینه کرده ای یاد بازو ،زخم‌سینه کرده ای یاد مسمار و در و ضرب لگد خواست مادر از کنیز خود مدد پشت در غنچه ز شاخه شد جدا محسن شش ماهه ی او شد فدا یاد اشک چشم حیدر بوده ای یاد زینب ،داغ مادر بوده ای زخم حیدر را عدو می زد نمک فاطمه را پیش او می زد کتک مادرت را وحشیانه میزدند با غلاف و تازیانه می زدند با کتک بار ولایت می‌کشید حیدر از زهرا خجالت می کشید سوختی تو زان همه رنج و محن اشک جانسوز حسین آه حسن یا (رضا) در کام کن دیگر زبان سوخت قلب مهدی صاحب زمان گرچه گویی تو سخن بی واهمه در مدینه گریه کن بر فاطمه ما تو را با هر بدی هم میخریم از کرامت در مدینه می بریم
مخصوص با رضا (علیه السلام) کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده مهمان تو با دیده ی گریان رسیده سرمایه ای که داده بودی باختم من یا ذالکرم هنگامه ی احسان رسیده حرف دل هر نوکری اینست عمری هر چه رسیده از سوی سلطان رسیده باور کن آقا تا حرم خود را کِشیدم از این جدایی بر لبانم جان رسیده افتاده بارم آمدم دستم بگیری با چشم گریان عبد سرگَردان رسیده مانند زهرا مادرت سائل نوازی لطف تو بر داد گنهکاران رسیده هنگام جان دادن قرار ما دوتا شد جانِ خودت صبرم دگر پایان رسیده گویا هنوز از گوشه ی صحنت سحرها آه کسی جامانده از گُردان رسیده چه ارتباطی بین اینجا با شلمچه ست اینجا به پایان دوره ی هجران رسیده امضای تو پای شهادت نامه ها بود با دست تو این فیض بر یاران رسیده تو سفره دار گریه کن های حسینی با گریه هایت روضه تا ایران رسیده من آمدم رزق عطایم را بگیرم از تو برات کربلایم را بگیرم
❤️ 👋 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) __________________
. دعای عاشقان جوشن کبیر است نوای عارفان جوشن کبیر است دعا باشد کلید باغ رضوان گل این بوستان جوشن کبیر است تمام اهل دل این نکته داند به ما دارالامان جوشن کبیر است ز سوی خالق یکتا ز رحمت به شیعه ارمغان جوشن کبیر است دعایی که به هر وقت و زمانی دهد بر ما توان جوشن کبیر است برای قرب و نزدیکی به خالق به هر جا و مکان جوشن کبیر است دعایی که رسیده بهر امت ز سوی آسمان جوشن کبیر است دعایی که به لطف کبریایی وَزد عطرش به جان جوشن کبیر است دعایی که کند نزدیک ما را به یکتای جهان جوشن کبیر است دعایی که بتابد بر دل ما چو خورشید عیان جوشن کبیر است دعایی که میان خیل عشاق بود قدرش نهان جوشن کبیر است برای بخشش ما از سوی حق ندای هر زمان جوشن کبیر است دعایی که بود الطاف یزدان برای بی کسان جوشن کبیر است الا ای بنده ی آلوده دامان امید جاودان جوشن کبیر است دعایی که (رضا )با شور حالش کند هر دم بیان جوشن کبیر است .
. نذر لحظه های قرآن به سرگیری با حُسن ختام مهدوی و حسینی اسماعیل شبرنگ ✍ 1⃣بیا و بنده ی آلوده را ببخش امشب مرا به حقّ محمد خدا ببخش امشب 2⃣ محبتی کن و درهم خودت بخر ما را تو را قسم به علی ع که نجف ببر ما را 3⃣ گرفته ام به لبم باز زمزمه یا ربّ مرا ببخش تو را جان فاطمه س یا ربّ 4⃣ ببین که بی کسم و دست خالی آمده ام به احترام حسن ع محضر تو رو زده ام 5⃣ حسین ع گفتم و دیدم دل پریشان ریخت به رنگ خون خدا آیه آیه قرآن ریخت 6⃣ تو را به حقّ علی بن سید الشهدا به ما ببخش خدایا همیشه حال دعا 7⃣ دل شکسته ی ما را فقیر باقر کن مرا مدینه ببر عاشقانه زائر کن 8⃣ بجعفر_بن_محمد پر از نیازم کن مرا تو عاشق سجاده ی نمازم کن 9⃣ دل مرا تو کن امشب مقیم آل الله به حقّ حضرت موسی کلیم آل الله 0⃣1⃣ رضایتی به دل بی نوا بده امشب به حقّ نام رضا کربلا بده امشب 1⃣1⃣ ببین که یاد تو هستم بیا و یادم کن مرا گدای کرمخانه ی جوادم کن 2⃣1⃣ مسیر بندگی تو مسیر آزادی ست هدایتم به تو سوگند با خود هادی ست 3⃣1⃣ بیا بخر تو صدای پر از سکوتم را بخر تو یا حسن ع دوم قنوتم را 4⃣1⃣ دوباره در دل من با تو نیّت عهدی ست تمام حاجت من شوق دیدن مهدی عج ست خدای من پسر ثامن الحجج برسد عزیز فاطمه س در جمعه فرج برسد بیاید آنکه مرا برده آستان حرم به داد ما برسد با مدافعان حرم خدا مرا به خودت تا به ربّنا برسان مرا همین شب جمعه به کربلا برسان
. باز کرده این دلم یاد بقیع قبر های خاکی و قدری رفیع قبرهای بی نشان اهل بیت قبر از دیده نهان اهل بیت قبر دوم نور ،مظلوم وطن قبر پور فاطمه یعنی حسن قبر باقر، قبر زین العابدین قبر صادق باشد و ام البنین هشت شوال است و وقت ماتم است هرچه گویم زین مصیبت هاکم است هشت شوال است و دلها خون شده غم درون سینه ها افزون شده قامت ختم رسل گشته کمان تسلیت یا مهدی صاحب زمان غم به قلب شیعیان افزون شده مهدی صاحب زمان محزون شده زین مصیبت خون شده قلب همه در جنان سوزد از این غم فاطمه آن وهابی مسلکان پست دون قلب زهرا و علی را کرده خون زین مصیبت قلب شیعه شد کباب قبر خوبان جهان گشته خراب معنی ظلم و ستم تعریف شد قبرهای در بقیع تخریب شد در بقیع با دست آن قوم لعین قبر آنها گشته یکسان با زمین قبر آل الله ویران کرده‌اند قبرها با خاک یکسان کرده‌اند خواهم این را از خداوند ودود ریشه کن گردد همه آل سعود --------------------- این سخن را دشمن قرآن بدان زین پس از دستم نداری تو امان من ز طفلی حیدری گردیده ام جان فدای رهبری گردیده ام من که ریزه خوار خوان حیدرم تحت فرمان ولی و رهبرم من که حس آشنایی می کنم بهر دین خود را فدایی می کنم ذات حق بر بنده اش کرده کرم من مدافع هستم از بهر حرم بهر یاری امام و انقلاب تا دم آخر منم پا در رکاب شکرلله تحت فرمانیم ما رهرو راه شهیدانیم ما ملتی بیدار دل آزاده ایم پای رهبر ما همه استاده ایم وای اگر سید علی فرمان دهد هر مدافع در حرم جولان دهد کربلای دیگری برپا کنیم دشمن قرآن و دین رسوا کنیم تکیه بر این عهد و پیمان می‌کنیم دشمن دین را پشیمان می کنیم دشمن دین خدا پست است پست انتقام ما از او سخت است سخت حمله ی ما بر عدو کوبنده است آتش خشمم بر او سوزنده است تکیه بر آن حی یکتا می‌کنیم در مدینه شور برپا می‌کنیم پرچم قران شود در احتزاز پشت رهبر در حرم خوانم نماز ----------------------- این مصیبت زد به جان من شرر اوفتادم یاد زهرا پشت در وای از آن لحظه که در آتش گرفت پیش چشمان پدر آتش گرفت وای از آن لحظه که زهرا را زدند با لگد ام ابیها را زدند دیدزینب آنچه آمد بر سرش بر زمین افتاد زهرا مادرش مادرش را بی بهانه میزدند نانجیبان تازیانه می زدند دید زینب غاصب ملک فدک مادرش را از ستم می زد کتک سوخت زینب زین همه رنج و محن ناله میزد هم حسین و هم حسن آتشی در سینه ها افروختند زین مصیبت ها همه می سوختند بس کن ای عبدو غلام مرتضی خون شده قلب پیمبر زین رثا من که زهرایم عزیز مصطفی دستگیری می کنم ازتو(رضا)
❤️ 👋 افتاده دست مردک پستی سرت حسین خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد نامرده پست موی سرت راکشیده است ملعون مست بال وپرت رابریده است کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن گریم برای وسعت دریای تشنه ات خواهر فدایی توو لب های تشنه ات آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست دیدم حسین روی گلویت سنان نشست چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
. پاره ی قلب مصطفایی رضا نجل علی مرتضایی رضا خصائلت بودبسان زهرا به خلق و خو تو مجتبایی رضا شجاعت و کرامتت حیدری زنسل شاه کربلایی رضا مظهر تقوای الهی تویی روح صلاتی و دعایی رضا توسعی بین مروه و صفایی معنی کعبه و منایی رضا هر چه بگویم به مدیحت کم است تو فوق هرمدح و ثنایی رضا عالم هستی شده حیران تو ز لطف حق رمز بقایی رضا امام مهربان عالم تویی تو مظهر شرم و حیایی رضا زبس رئوف ومهربانی شما یار غریب و آشنایی رضا پناه عالمی تو در خراسان نور دل اهل ولایی رضا به اذن حق ای گل باغ بهشت همچوعلی گره‌گشایی رضا ای کرمت شامل کل عالم به درد عالمی دوایی رضا شرمنده ی کرامت، کرامت ریز خورت حاتم طایی رضا ای مه آسمانی ولایت تو روشنی دل مایی رضا کعبه ی دلهایی وشمع وجود زبسکه خوب و باصفایی رضا همچو نبی و حیدر و فاطمه شافع فردا و جزایی رضا باب حوایجی تو همچون پدر سر تا قدم لطف و عطایی رضا ما همه ذره و توخورشید دین به قلب مانور وضیایی رضا سائل درگاه تو حاجت رواست تو دستگیر هر گدایی رضا ماهمه ریزه خوار سفره ی تو تو صاحب جود و سخایی رضا بهر زیارت حریمت آقا امشب شده دلم هوایی رضا عاقبت ای زینت کل هستی در ره دین شدی فدایی رضا ای گل پرپر شده از ظلم و کین به درد و غم تو مبتلایی رضا به دست دشمنان بی دین و پست تو کشته ی زهر جفایی رضا تا صف محشر ای گل فاطمه تو مقتدای این(رضایی) رضا .
. دوباره عاشقان دلها غمین است شب داغ امام هشتمین است شهید کین شده شاه خراسان تمام شیعیان گردیده نالان همان کاو باشدعالم در پناهش بگشته قصر مامون قتلگاهش جهان را بار دیگر غم گرفته جواد ابن الرضا ماتم گرفته همه عالم زداغش کربلا شد خراسان شیون و غوغا به پا شد ز سوز زهر کین، در حجره افتاد چنان جدش حسین درخاک جان داد به روی خاک حجره روی ماهش به درب حجره ی بسته نگاهش به لب دارد نوا داد از جدایی جوادای نور چشمانم کجایی کجا هستی تو ای آرام جانم که زهر سوزانده مغز استخوانم منی که باب حاجات جهانم بیا بنگر روان سوی جنانم میان حجره ام در شور و شینم به یاد جد مظلومم حسینم دوباره داغ او گردیده تازه کنی جسمم تو تشییع جنازه ولی جدم حسین زخمش نمک خورد کنار پیکرش زینب کتک خورد کنار قتلگه خنجر کشیدند سر فرزند زهرا را بریدند پر از آتش تمام خیمه ها بود سر پاک حسین بر نیزه ها بود بشد زخمش فزون تر از ستاره سرش بر نی،تن او پاره پاره زدند بر اهل بیتش بی بهانه زکین سیلی وکعب وتازیانه به جای تسلیت در کوفه و شام زدند بر اهل بیت سنگ از لب بام (رضا) عبدو غلام درگه ماست همیشه شاملش الطاف زهراست .
. اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را ز تو ای دست، ممنونم که بر یاری دست حق گرفتی از غلاف تیغ قنفذ اجر زهرا را علی تنها، همه دشمن، تو بشکسته، من افتاده خدا را، پس که یاری میکند آن یار تنها را؟ اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را من از بهر علی گریان، علی از بهر من گریان به نوبت زینب غمدیده دلداری دهد ما را سراپا دردم و لب بستم و خاموشم از گفتن مگر گاهی که دور از چشم زینب بینم اسما را استاد حاج غلامرضا سازگار ..___________________________ .
. در سینه بود ولای تو یازینب بر لب بودم نوای تو یا زینب از کودکیم ای گل زهرای بتول گردیده ام آشنای تو یا زینب از لطف خدای مهربانم عمری است شد شامل من عطای تو یا زینب دستم بگرفته در تمام عمرم آن دست گره گشای تو یا زینب سرتا به قدم دردم و هر درد مرا درمان بکند دوای تو یا زینب فخرم بود این در همه ی عمر خویش هستم ز کرم گدای تو یا زینب از مرحمت حی مبین می باشد دلهای شکسته جای تو یا زینب بنشسته به یاد تو گل زهرایی هر سائل بینوای تو یا زینب با یک نگه تو پر بها می گردد هر نوکر بی بهای تو یا زینب تنها نشده شیعه گرفتار شما عالم شده مبتلای تو یازینب هستم به تمام عمر ای دخت علی محتاج تو و دعای تو یا زینب بار دگر ای نور دو چشم زهرا کرده دل من هوای تو یا زینب کی می شود آیم به کنار حرمت در صحن تو و سرای تو یا زینب با یاد غم و رنج و مصیبت هایت جانم بشود فدای تو یا زینب ما گریه کن داغ حسینت هستیم اجر همه با خدای تو یا زینب ای آنکه غم داغ برادر دیدی گریم همه دم برای تو یا زینب کشتند حسین تو و خون کرده دلت آن دشمن بی حیای تو یا زینب میسوخت قلوب همه ی اهل حرم از گریه ی بی صدای تو یا زینب
. پا به سر جرم و گناهم ؛ یا مجیر آمدم.... بر تو پناهم ، یا مجیر دعوتم کردی و با شرمندگی آمدم با اشک و آهم یا مجیر مهربانِ مهربانانم ،تویی در همه عمرم گواهم یا مجیر با وجودی که بدم، در طول عمر... بوده ای تو تکیه گاهم یا مجیر با دو دست خالی و روی سیاه توشه ام عمرِ تباهم یا مجیر در وجودم جز گنهکاری من نیست حتی پَرِّ کاهم یامجیر کوله بار من بود بار گنه بنگر افتاده به چاهم یا مجیر آمدم سوی تو با دست تهی من مدد از تو بخواهم یا مجیر زین همه آلودگی و معصیت بر در تو رو سیاهم یا مجیر هرچه هستم هرکه هستم ، از کرم کن نگه بر اشک و آهم یامجیر عبد درگاه تو و شرمنده ام از کرم بنما نگاهم یا مجیر ای صفا بخشِ قلوبِ بندگان بگذر از هر اشتباهم یا مجیر بر (رضا)،هستی خدای مهربان تو فقط هادی راهم یامجیر .
. هفت روز است درجهان غوغا بپاست هر کجا را بنگری ماتمسراست هفت روز است دیده‌ها گریان شده بر پیمبر مرتضی مهمان شده هفت روز است بی پدر عالم شده عالم هستی پر از ماتم شده هفت روز است دیده دریا گشته است مرتضی مهمان زهرا گشته است هفت روز است که گلی پرپر شده سوی جنت رهسپر حیدر شده هفت روز است غم فزون گردیده است هر دل غمدیده خون گردیده است هفت روز است مرتضی شدرستگار رفته سوی حضرت پروردگار هفت روز است گشته دلها بی قرار مسجد و منبر بود چشم انتظار هفت روز است دل عزادار علی است دیده گریان یاد رخسار علی است هفت روز است جمله دلها خون شده از غم داغ علی محزون شده هفت روز است کوفه دیگر بی صفاست مسجد کوفه بگوحیدر کجاست هفت روز است گل زخانه برده اند غنچه‌های باغ دین پژمرده اند هفت روز است مرتضی گشته خموش صوت قرآنش نمی آید به گوش هفت روز است کوفه گشته بی شکیب بی علی شد مسجد کوفه غریب هفت روز است مرتضی گشته شهید قامت زینب از این ماتم خمید هفت روز است دختران بوتراب ریزداشک چشمشان همچون گلاب هفت روز است دل پریشان علی است زینب غمدیده گریان علی است هفت روز است سینه لبریز محن سوزد از داغ پدر مولا حسن هفت روز است دل بود در شور و شین زین مصیبت سوزد و نالد حسین هفت روز است کشته خیرالناس شد دیده گریان پدر عباس شد هفت روز است جان عالم بر لب است سوگوار داغ بابا زینب است هفت روزاست سوزداز داغش(رضا) گرید و نالد بیاد مرتضی
❤️ 👋 افتاده دست مردک پستی سرت حسین خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد نامرده پست موی سرت راکشیده است ملعون مست بال وپرت رابریده است کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن گریم برای وسعت دریای تشنه ات خواهر فدایی توو لب های تشنه ات آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست دیدم حسین روی گلویت سنان نشست چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 😭😭😭😭
❤️ 👋 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) __________________ 😭😭😭😭😭
هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر وان یکی بهرِ رقیه - دیگری ازبهرِ اصغر آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر ادم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر
اشعار هفتم شهدای کربلا سروده باقری پور بشنو از زینبِ و زندانِ کوفه - که بوده مدتی مهمان کوفه چنین مرثیه و نوحه سرائی - زبهر آن شهیدانِ خدائی بوَد امروز روزِِ هفتِ دلدار - دراين هفت روز خوردم غصّه بسيار دراين هفت روزديدم بس مصيبت - دراين هفت روز ديدم رنج وزحمت دراين هفت روز من ظلمِ فراوان - بديدم تا كنون ازقومِ عدوان دراين هفت روز ديدم تازيانه - زشمروزجردون با هر بهانه دراين هفت روزديدم گريه وآه - نديدم آب ونان زين قوم گمراه دراين هفت روز بوده گريه كارم - بجزگريه دگرراهي ندارم دراين هفت روزدربازارِكوفه - بديدم طعنه ازاغياركوفه دراين هفت روزبسكه گريه كردم - نشانش مانده دررخسارزردم سرِهركوچه وبازاررفتم - به هرجمعي كه بُد اغياررفتم عبيدالله دون درمجلسِ خويش - نموده قلبِ مارا ازستم ريش بسي زخم زبان كرده نثارم - رسيده تاكجا اين روزگارم به قلب خسته وحال پريشان - نموده جمع مارا كنجِ زندان سكينه،فاطمه،كلثوم وسجاد - ستمها ديد ازاين قومِ زنازاد چگويم من ازاين حال پريشان - حسين جانم حسين جانم حسين جان نما اي باقري كوتاه مطلب - كه نتواني بيانِ حال زينب
❤️ 👋 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) __________________ 😭😭😭😭😭
❤️ 👋 افتاده دست مردک پستی سرت حسین خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد نامرده پست موی سرت راکشیده است ملعون مست بال وپرت رابریده است کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن گریم برای وسعت دریای تشنه ات خواهر فدایی توو لب های تشنه ات آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست دیدم حسین روی گلویت سنان نشست چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 😭😭😭😭
❤️ 👋 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) __________________ 😭😭😭😭😭
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) سالگرد رحلت امام خمینی(ره) :آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) السلام علیک یا روح الله الموسوی الخمینی(ره) برای پیر جماران ،غمی به دل داریم زدرد دوری او ما،به غم گرفتاریم هوای دلبری او،همیشه درسر ماست گدای حضرت عشق و، مرید آن یاریم زاقتدار خمینی ست ،اگرکه عزتی هست تصدق سر اوبوده،آ برو داریم بیا ببین همه جا، سردر حسینیه ها میان هیبت خود،عکس یار بگذاریم نگربه سینه چه عهدیست تا ابد باقی مریدپیرخمینیم وآبروداریم برای حفظ ولایت دهم اگرسروجان خوش است همچو شهیدان همه به دیداریم نمانده روی زمین یک کلام سیدعلی همه مرید علی ، از تبار عماریم بگو سقیفه تباران اگرچه کور وکرند که مابه یاری رهبر ،همیشه بیداریم قسم به چادرخاکی فاطمه ،عمری شهید کوچه ودیوار وخون مسماریم مگوزصلح حسن بامن،حرف کر ب و بلاست بلای شاه زمان را به جان خریداریم ___________
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) سالگرد رحلت امام خمینی(ره) :آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 🏴سوگ پیر جماران 🖤🖤🖤🖤🖤 ای جماران کو امیرویار ما کوخمینی رهبر ودلدارما ای جماران بانگ ماتم می زنی ازچه برگوش جهان غم می زنی پر شده ازداغ او اشک بصر دیده ی مردم ز غم گردیده تر شدجهان غرق غم و اندوه و درد شده عزاداری زمرگ راد مرد بانگ غم می آیداز خرداد ماه بر دل پیر و جوان بنشست آه از جماران میرود روح خدا باعروجش کرده مارا درنوا کشورم شدکربلا از داغ و درد سوگ روح الله مرا دیوانه کرد نیمه ی خرداد ،بعدازآن به پا قد خمیده گشته سروه لاله ها اِرْجِعی رَبُّکْ می آید به جان در غم او گشته هرپیر و جوان بین چه شوری گشته در ارض و سما عالمی شدنوحه گرواویلتا بازشعر محتشم روی عَلَمْ باز (مجنون ) قامتش غرق الَم ---------------------------
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) سالگرد رحلت امام خمینی(ره) :آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) - رسیده اشکم ازدیده به دامن غم وغصه زده آتش به خرمن بیابرآتشم آبی بیفشان چو خشکیدی بیابر دیده ی من خمینی رفت ازدنیا،دریغا نمانده سایه اش براین سر ما به چه عشق تو را سودا کند دل که همتای تو را پیدا کند دل گلی با رنگ و بوی تو نبیند اگر صد چشم خود را وا کند دل خمینی رفت از دنیا دریغا نمانده سایه اش براین سر ما امام مهربان رفت از بر ما چوروحی پر کشید از پیکر ما زخیل عاشقان آیدنوایی که پر زدآرزو از دفتر ما خمینی رفت ازدنیادریغا نمانده سایه اش براین سر ما🖤 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر وان یکی بهرِ رقیه - دیگری ازبهرِ اصغر آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر ادم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر