eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
31.4هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
321 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه با متن درکانال ما خوش آمدین🌹 مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:مهدی شریفی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آمد شب قدر و بی قرار است دلم از فرط گناه غصه دار است دلم یا رب بپذیر عذر تقصیرم را بر مغفرتت امیدوار است دلم آمد شب قدر و لحظه ها نورانی است دلها شده نرم و دیده ها بارانی است از سوی خدا کتاب نازل شده است بر روی زمین ضیافتی قرآنی است آمد شب قدر و بی قرارم یا رب افتاده بسی گره به کارم یا رب گفتند که اشک، رمز مهمانی توست بسیار هوای گریه دارم یا رب آمد شب قدر و آمده بنده تو این بنده سر به زیر افکنده تو تو منبع جود و بخشش و احسانی من بنده پر گناه و شرمنده تو در این شب قدر، قدری آرامم کن من عبد فراری ام خودت رامم کن تقدیر مرا به رنگ خون امضا کن در راه خودت شهید گمنامم کن @majmaozakerine
🏴 🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چرا زینب دخیل گریه بسته امیرالمؤمنین در خون نشسته به تیغ کینه امشب ابن‌ملجم سر مظلوم عالم را شکسته امیرالمؤمنین نقش زمین است شکسته از ستم فرق و جبین است فتاده مرتضی در بستر امشب عزیز فاطمه زینب غمین است شب داغ امیرالمؤمنین است تمام عالم هستی غمین است دم آخر به وقت احتضارش کنار بسترش زینب حزین است دل اهل ولا خون گشته امشب حسن زین داغ محزون گشته امشب کنار بستر مولای عالم دل زینب پر از خون گشته امشب شب قدر و شب داغ و شب غم به دنیا گشته صبر شیعیان کم به هر جایی در عالم بینی امشب ز داغ مرتضی افتاده ماتم خدایا از گنه ما را جدا کن دگر امشب مرا حاجت روا کن شب قدر و شب مولای مظلوم بیا ما را گدای مرتضی کن تو را دارم علی جان غم ندارم به جز مهرت در این عالم ندارم چو دارم حب و مهرت را در این دل دگر چیزی به دنیا کم ندارم دلی بشکسته امشب دارم ای دوست نگاهی کن به قلب زارم ای دوست اگر زاد رهم کوه گناه است ز عشق مرتضی بیمارم ای دوست مرتضی راحت ز غم ها می شود دردهای او مداوا می شود با رخ گلگون و فرق غرقه خون در جنان مهمان زهرا می شود جهانی بی سر و سامان شد امشب روان حیدر سوی جانان شد امشب بریزد اشک غم از دیده زینب حسن نالان حسین گریان شد امشب تمام عالم هستی غمین است علی راهی سوی خلد برین است محبانش همه در سوز و ماتم شب قتل امیرالمؤمنین است چراغ مسجد کوفه خموش است تمام شهر کوفه در خروش است کنار خانه ی بی حیدر امشب صدای ناله ی طفلان به گوش است نوای غم رسد هر لحظه بر گوش ز غم محراب کوفه شد سیه پوش به خانه پیکر حیدر به دستِ امام مجتبی گردد کفن پوش صفای کوفه امشب زین جهان رفت یتیمان را امام مهربان رفت علی مرتضی فرق شکسته از این دنیا سوی باغ جنان رفت به هر جا ماتم عظمی به پا شد ز داغ مرتضی ماتمسرا شد کنار زینب غمدیده امشب عزادارش حسین و مجتبی شد تمام کوچه ها را غم گرفته از این ماتم دل عالم گرفته کنار خواهران غم رسیده حسن گریان حسین ماتم گرفته قسم بر چهره ی گلگون حیدر به فرق و صورت در خون حیدر به روی نیلی زهرای اطهر تمام دین بود مرهون حیدر باز وقت ماتم آمد در جهان می رود حیدر سوی باغ جنان شیعه گوید با غم و سوز نهان تسلیت یا مهدی صاحب زمان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
. ✍ رفت آنکه دلش از ظلم فلک پربار بود همه دم سهم دل خونجگرش آزار بود رفت درخواب،دوچشمی که سر سجاده تا سحرگاه پی اشک فشان بیدار بود باغبان رفت و زهجران جگرسوز خودش آتشی زد به دل و شعله وران گلزار بود گرچه دلبربه وصال دل و دلدار رسید لیک،داغش به حسین وحسنش دشوار بود نه فقط بیت علی بلکه همه کون و مکان از غم شیر خدا غمزده و زار بود وای بر دختر غمدیده و غم پرور او آنکه قلبش به غم و غصه گرفتار بود گوئی از رفتن بابای غریبش،باز هم در دل خانه غم فاطمه تکرار بود رفت بابا ولی افسوس برای زینب روز روشن به نظر همچو شب تار بود وای از کرببلا و همه ی خاطرهاش خاطراتی که شرربارتر از نار بود همره خیل زنان بین کف و هلهله ها خواهری دربه در کوچه و بازار بود همره سلسله با قافله با حرمله بود آنزمانی که به نی راس علمدار بود یاعلی دختر تو دربه در شام شد قسمت او همه جاطعنه و دشنام شد ......................................... سوز غم مرتضی دلم را سوزاند ایکاش که او به خانه خود میماند تا تیغ به فرق او به محراب زدند گفتند مگر علی نماز هم میخواند
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم : ( علیه السلام ) سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش برآن حریم که باشد مَلک نگهبانش .. سلام ما به بقیع آن تجسم غربت ! ( هرچی میخای غربت ببینی ، بیا بریم مدینه .. ) سلام ما به بقیع آن تجسم غربت ! گواه بر سخنم ، تربت امامانش ... ( دلی که مدینه میره ، دلسوخته میشه برمیگرده ، مدینه همش غربتِ ، همش مظلومیتِ ... مشهد که میری ، اگه با هواپیما سفر کرده باشی ، شب که میرسی روی مشهد ، ازاون بالا نگاه میکنی ، اونجایی که تو مشهد از همه جا نورانی تره ، حرم امام رضاست ، از همون بالا به بغل دستیت میگی فلانی اونجا حرمه ، از اون بالا دستت رو به سینه میگیری سلام میدهی : السلام علیک یا ابالحسن ... اما مشخصه بقیه چیه ؟ شب که با هواپیما میرسی مدینه ، از اون بالا نگاه میکنی ، همه جا روشنه ، فقط یه قطعه زمین کنار حرم پیغمبر (ص) ، تاریکه ، میگی اونجا بقیعِ ، اونجا قبر امام حسنِ ، همونجا اشک تو چشمت حلقه میزنه ، امشب اومدی برا اون آقای غریب گریه کنی ... ) : ای بقیع ای حریم سوته دلان جان به قربان اشکِ زُوّارت آرزو دارم ای بقیع ، امسال سر گذارم به روی دیوارت ..
🏴 🏴 ✍شاعر:رقیه سعیدی کیمیا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باید که زبـانـــی از شقـــایـق باشیم تا محــرم اســـرار و حقــایق باشیم هستــیم اگـــر شیــعهٔ صادق ، بایــد عامــل به حدیث آل صــادق باشیم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آیینـــه ، ارادت به تو دارد ، مولا در صدق ، شباهت به تو دارد ، مولا هر شیــعه که در مکتب تو عــالم شد در سینـــه ، محبـت به تو دارد ، مولا ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علمــی که برازندهٔ هـــر برتـری است مــدیونِ علـومِ مکتب جعــفری است روشنـگــــر راه می شـــود تا به ابــد آن علم که بر محور دین باوری است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از غـــربت آیینــــه دلـم می گیـــرد از این ستم و کیــنه دلـم می گیـــرد یـادآور مــادر اسـت این آتــش و در با آن غـــم دیرینـــه دلم می گیـــرد ─‌
انالله و انا الیه راجعون بر صورت باغ تا شقایق خندید غم اشک شد و از آسمان باز چکید در سینه‌ی ملت شهادت ، ایران یکبار دگر داغ رجایی جوشید 🍃🍃🍃🍃🍃 عشق است و قبولی زیارت آخر اشک است و تمنای شهادت آخر هرکس بشود خادم درگاه رضا باید بشود شهید خدمت آخر 🍃🍃🍃🍃🍃 ما منتظریم از آسمان برگردی در سبزترین بهارمان برگردی وقتش که رسید در کنار سردار با دولت صاحب‌الزمان برگردی
🏴 🏴 ✍شاعر:سعیده کرمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ انالله و انا الیه راجعون بر صورت باغ تا شقایق خندید غم اشک شد و از آسمان باز چکید در سینه‌ی ملت شهادت ، ایران یکبار دگر داغ رجایی جوشید ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عشق است و قبولی زیارت آخر اشک است و تمنای شهادت آخر هرکس بشود خادم درگاه رضا باید بشود شهید خدمت آخر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ما منتظریم از آسمان برگردی در سبزترین بهارمان برگردی وقتش که رسید در کنار سردار با دولت صاحب‌الزمان برگردی
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تویی آرام جانم ای تقی جان تویی تاب و توانم ای تقی جان در این دنیا و در عقبی و محشر تویی ذکر لبانم ای تقی جان ◾️ گدایی بر سر کوی تو هستم که از عطر گل روی تو مستم جواد ای صاحب جود و کرامت به امیدی سر راهت نشستم ◾️ ای گل باغ ولا ادرکنی مظهر نور خدا ادرکنی ما همه محتاج، تو کوه سخا یا جواد ابن الرضا ادرکنی ◾️ باز گشته شاملم احسان تو لطف کردی و شدم مهمان تو دست خالی، روسیه، غرق گنه یا جواد دست من و دامان تو ◾️ من گدای کوی تو هستم جواد مست عطر و بوی تو هستم جواد امشبی را که منم مهمان تو دست خالی سوی تو هستم جواد ◾️ وجود شیعیان را غم گرفته ز سوز غم دل عالم گرفته ز داغ نهمین نور خدایی به جنت فاطمه ماتم گرفته
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ غم آمده در عزای تو گریه کند با زمزم اشکهای تو گریه کند ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟ ده سال منی ، برای تو گریه کند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل او آشنا با سوختن بود هماره با غریبی هم سخن بود کفن شد با لباس خویش اما به یاد آن شهید بی کفن بود
.. و مگر که کوفی ظالم ز من گناهی دید که بین کوفه سفیرت چه بی پناهی دید میا، به جان رقیه اگر بیائی تو زبان گشودن شش ماهه رانخواهی دید شرمندگی گرفته نفس را به سینه ام من روضه خوان کوچه تنگ مدینه ام کوفه میا تو را به رقیه قسم ،حسین آخر به یاد روی کبود سکینه ام از غربت تو سینۀ زارم شده دلتنگ بگذر از این شهر پر از حیله ونیرنگ هرجاسخن ازغارت وجنگ است حسین جان ترسم که خورد بر زینب ز جفا سنگ من رفتم و از من به تو ای شاه سلامی بالای سر دارم و اینست پیامی شمشیر مهیا شده بر کشتنت آقا اینجا تو میا نیست دراین شهر مرامی حیف است که بر پیکر تو تیر ببارد بر پیکر نو ضربۀ شمشیر ببارد سرنیزه شده تشنۀ خون بدن تو حیف است که بر پیکر تو سیر ببارد خنجر شده لب تشنۀ خشکیده گلویت سرنیزه و شمشیر مهیاست به سویت صد حیف نشد تا که ببوسم رخ نازت صد حیف که سرزنیزه زند بوسه به رویت اینجا سخن از عشق و وفانیست برگرد درکوفه نشانی ز صفا نیست برگرد هرجا سخن از خنجر تیز است آقا حرفی به جز از رأس جدا نیست برگرد کوفه هدفی جز تن صدپاره ندارد امّید در این شهر ره چاره ندارد اینجا سخن از بستن آب است،برگرد توتاب عطش داری و شیرخواره ندارد از ساغر گردون می اندوه چشیدم خیری من از این شهر جفاپیشه ندیدم اینجا تو میا نیزه و شمشیر مهیاست از ضربت آنان به تن خویش،کشیدم ازکوفه و کوفی صفتان خسته و زارم جز ناله در این شهر طرفدار ندارم کاری زمَن ایدوست نیاید، به جزاینکه از بیکسی و غربت تو اشک ببارم جا شد به تنم نیزه و شمشیر حسین جان پر شد همۀ پیکرم از تیر حسین جان از بام زدند بر سر سودازده ام سنگ ازضعف شدم زار و زمینگیر حسین جان لب،تشنه ودل،خسته ودندان شکسته اینها همه فخر است که جانباز تو هستم شادم که زعشق تو سرم بر سر دار است این دار گواه است که سرباز تو هستم اینجا کمر بر قتل تو بستند مردم بازار شمشیر و سنان غوغاست آقا جمعی همه خنجر به دست در انتظارند مقصودشان رأس تو و سقاست آقا کوفه میا که قامتت از غم کمان شود از بهر داغ قاسم و عباس و اکبرت با خود سه ساله را تو میاور به همرهت ترسم که تازیانه شود سهم دخترت در حیرتم که این همه لشگر کجا روند دارند همه به همرهشان خنجر و سنان تیر سه شعبه دیدم و از بغض حرمله ترسم که اصغرت نگشاید دگر زبان آیی اگر به کوفه میاور رقیه را اینجا سخن زکعب نی و تازیانه هاست با نیزه ها و خنجر و شمشیرها حسین جسم تو و تن اکبر نشانه هاست رحمی به حال خواهر غم پرورت نما رحمی به حال نجمه و حال سکینه کن این کوفه چون مدینۀ زهرا کش است وای یادی زآتش در و مسمار و سینه کن از بهر غربتی که تو داری حسین من در هر گذر به یاد تو چشمم پر آب شد تیرسه شعبه ای که بدیدم به چشم خویش جانم پر از شراره به حال رباب شد ای شه میا به کوفه که این قوم کینه جو طرحی برای کشتن اکبر کشیده اند نفرین به چشمهای حریص و پلیدشان گویا که گوشواره و معجر ندیده اند اینجا کمر به قتل تو بستند حسین جان حرفی ز وفا و ز حیا نیست در اینجا تو جای خودت ،اکبرو عباس همینطور حتی نکنند رحم به شیرخواره ات آقا سوگند به زهرا که همین است دعایم ایکاش در این شهر نیفتد گذر تو ترسم که بیائی،غم عباس ببینی ترسم که ز داغش بشود خم کمر تو ......................................................................
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای سفیر پسر شیر خدا یا مسلم اولین کشته ی شاه شهدا یا مسلم در ره عترت و قرآن پیمبر از کین شد سر از پیکر پاک تو جدا یا مسلم ◾️ کوفیان دست به نیرنگ زدند از تو بگسسته دم از جنگ زدند عوض آن که مرا یار شوند بر سفیر تو ز کین سنگ زدند ◾️ تو میا کوفه همه پست و بدند همگی ظلم و ستم را بلدند جای یاری سفیر تو حسین مسلمت را ز ستم سنگ زدند ◾️ کوفیان بس که لعین و پستند همه بی غیرت و بی‌دین هستند مسلمت گشته غریب و تنها ز سفیر تو همه بگسستند ◾️ روح صبر و شهامتی مسلم معنی استقامتی مسلم ای سفیر کریم ثارالله تو سراپا کرامتی مسلم ◾️ میا کوفه که در کوفی وفا نیست کسی مانند آنان بی حیا نیست خدا داند حسین جان کار آن ها به غیر از کینه و ظلم و جفا نیست