eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنارچای خودامشب نبات می خواهم قلم به دست گرفتم دوات می خواهم امان نمیدهد این اشک گفت وگوی مرا میان گریه کمی هم ثبات می خواهم سپاه خواسته هایم مرازمین زده است از این هواوهوسها نجات می خواهم ملامتِ من درمانده درمرامت نیست بگیر دست مرا، التفات می خواهم امان برای شب دفن خویش می خواهم ضمان برای عبور از صراط می خواهم کریم بودن تو پر توقع ام کرده حضور قلب میان صلاة می خواهم شبیه صحن عتیقت بساز قلب مرا برای صحن دلم انبساط می خواهم کنار آبخوری های صحن گوهرشاد شرابِ کوثر و آب حیات می خواهم دخیل پنجره فولاد می نشینم باز برای کرب و بلایم برات می خواهم ببین که نذر ابالفضل کرده ام امشب دو جمله روضه کنار فرات می خواهم به روز دفن مرا هم کسی کفن نکند حصیرپاره ای ازیک دهات می خواهم : یک روز می‌رسد که شوم میهمان تو برمن بهشت می‌شودآن کنج صحن وبست زحمت به خادمان حریمت نمی‌دهم یک گوشه می‌نشینم وچشمم به گنبداست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باتکانِ پرچمت تسخیرکردی بادرا دلنشین کردی هوای نیمه ی مرداد را حالِ شیرینِ زیارتنامه خواندن درحرم می‎کشاندسمتِ مشهدعاقبت فرهادرا با نگاهِ مهربانت ضامن آهو شدی بعدازآن کردی اسیرِخوددلِ صیادرا حوضِ سقاخانه‎ات دارالشفایِ عالم است کرده بینایک نگاهت،کورِ مادرزاد را بازمی‎خواهم که مهمانِ توباشم مهربان بازمی‎خواهم ببوسم پنجره فولاد را پادشاهِ کشورِ عشقی ومن ازاین به بعد میگذارم روی مشهد نام عشق آباد را : 💔 به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
تمام حاجت ما را به ما خدا داده میان این همه کشور به ما رضا داده دلم هوای طواف دور مرقدش دارد دلم هوای زیارت به مشهدش دارد چه می شود که شبی در رواق و ایوانت تو را ببینم و خود را کنم به قربانت چه می شود که شبی جارو بر حرم بزنم شبی به همره مهدی کمی قدم بزنم دخیل پنجره فولاد تو کنم دل را به پای توست بریزم تمام حاصل را چه می شود که ز سقاخانه ات دهی آبم کمی تو روضه بخوانی برای اربابم کمی تو روضه بخوانی ز حال طفل رباب که شد ز تیر سه شعبه گلوی او سیراب سری که کوچک و بوسیدنی و زیبا بود به روی نیزه چرا در میان سرها بود : چایِ روضه قَلبِ عاشِق را هَوایی می کُنَد یادِ بی آبی دِلَـم را نِینَوایی می کُنَد غالباً در روضه یِ ارباب مَشهَد میدَهند اکثراً ما را رِضا کَرب و بَلایی می کُنَد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
خودم اینجا و دلم مسافر مشهد تو آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقاجون دل من به این خوشِ با تو رفیقه آقاجون دل من مثل کبوترای تو هواییه دل من یه پارچه مجنون و امام رضاییه دل من با این دلا که هر کدوم یه کفتره به هوای حرمت از تو محله میپره دفه ی آخری که پابوست آقا اومدم به امانتداریات دله دیوونمو دادم بی تو یاامام رضا زندگی لذت نداره اگه از تو دور بشم چیزی حلاوت نداره اونقده در میزنم تا که تو خادمم کنی بکشی دست رو سرم تا آخر آدمم کنی آقاجون اسم تو رو همیشه فریاد میزنم دلمو گره به اون پنجره فولاد میزنم از تردد ملائک حرمت پر از صفاست از نوای زائرات هرصحن تو یه نینواست من اگه پابوس تو نیام آقا کجا برم اگه من حاجتمو به تو نگم به کی بگم با تو یا امام رضا دلم پر از صفا میشه آخرش بهم میدی برات قبر شش گوشه : ‏سلام حضرت سلطان، سلام حضرت نور سلام میدهد اینجا مسافری از دور سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
قطره قطره، اشکهایم را تو دقت میکنی بی نهایت بر گدای خود محبت میکنی آن قدر من آمدم پابوسی گوییا بر زائرت داری تو عادت میکنی من کجا و پنجره فولاد آقایم رضا بی لیاقت را همیشه بالیاقت میکنی من که بااعمال خود خارو ذلیل عالمم این تویی باجود خودازمن حمایت میکنی باگدایت باغلامت خو گرفتی از ازل تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی کوروکر، بهرشفا آید سراغت باامید بازهم مثل همیشه، توعنایت میکنی من یقین دارم که قبل از اربعین آقای من از نجف تا کربلا  ما را تو دعوت میکنی تو همیشه یاور تنهایی من بوده ای بین قبر من می آیی و وساطت میکنی روز محشر من ندارم ترسی از آتش رضا مطمئنم نوکر خود راشفاعت میکنی : دیریست که از روی دل‌آرای تو دوریم محتاج بیان نیست، که مشتاق حضوریم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
گریه ام خنده ندارد دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی میداند صبح کن جان شب هجران مرا چند وقتست نخورده به ضریحش دستم بفرستید به ، غمِ مرا از همین فاصله ی دور سلام مهربان دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا آی مردم همه ی آبرویم دست رضاست من گُنَه کردم و داده همه سامان مرا قلبم از شوق وصال تو به هم میریزد قدمی رنجِه کن آن لحظه ی پایان مرا نمک سفره ی ما چیست میدهد از سر این سفره فقط نان مرا : مَحرمی نیست که مرهم بنهد بر دل من جز تو، ای دوست که خود محرم اسرار منی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
باز هم نالـه و فریاد دلـم می خواهد هشتمین نور خداداد دلم می خواهد شوق پابوسی شیرین به سرم افتاده من اگر تیشه ی فرهاد دلـم می خواهد دست بر سینه، سلامی و سپس اذن دخول گوشه ی صحن گوهرشاد دلم می خواهد به امیدی که رضا ضامن من هم بشود شده ام آهـو و صیاد دلـم می خواهد همه با دست پر از سمت حرم می آیند از همان که به همه داد، دلم می خواهد از همان جنس نگاهی که در آن سلمانی به سیه کاسه ای افتاد، دلم می خواهد هر کجا رفته ام این درد مداوا نشده چقدر دلـم می خواهد ، جان مددی که ز دستان تو امداد دلم می خواهد : دستم به روی سینه برای ارادت است این بارگاه قدس امـام کرامت است فرقی نمی‌کند ز کجا میدهی سلام او میدهد جواب تورا، اصل نیت است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم از همه کمتر منم، از هیچ کس سَر نیستم زائرانت جای خود، حتی به کفترهای تو_ غبطه خواهم خورد، حالا که کبوتر نیستم من اگر یک لحظه هم جز خانه‌ات جایی روم مادرم شیرش حرامم باد، نـوکـر نیستم من برای استلام کعبه‌ات در نوبتم یک نگاهی به تَهِ صف کن، من آخر نیستم قایق بی بادبانم رویِ موجِ زائران هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم از ضریح تو گلابِ ناب می‌جوشد فقط تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم میهمانت هستم آقا جان، "بفرمایی" بگو تا ببینی "داخلم"، دیگر دَمِ در نیستم تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد غبطه خوردم که چرا من مبتلاتر نیستم هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد فکر می‌کردم که دیگر گریه‌آور نیستم پنجره فولادی‌ام کن که شفا لازم شدم من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم : نگاهی کاش میکردی به من حالا همین حالا و می گفتی به من مشهد همین حالا بیا اصلا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
نام زیبای تو را جان بنویسند کم است هشتمین حضرت باران بنویسند کم است آنقدر خوب ودل انگیز و پراز معجزه ای که برایت همه دیوان بنویسند کم است پدرت نور خودت نوری واجدادت نور درمقامات تو انسان بنویسند کم است ابر وباد و مه وخورشید، اگر وصفت را روی هر ریگ بیابان بنویسند کم است شرطی از حِصن خدایی که خودت فرمودی پس تورا هرچه بجز آن بنویسند کم است در رباعی، غزل ومثنویِ شاعرها هرچه درباره ی سلطان بنویسند کم است ای جهان گوشه ای از سیطره ی سلطنتت رعیتت را فقط ایران بنویسند کم است : دو قطره اشک به چشم و دعای اذن دخول اجازه میدهی ای هشتمین نگار رسول... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
با علی‌موسی‌الرضا ایران گلستان میشود حافظ ایران ما شاه خراسان میشود نام زهرا مادرش با نام فرزندش جواد هرکجا برده شود صد مشکل آسان میشود آفتابِ صبح می‌تابد به ایوانِ طلا مثل گنبد جلوه ی ایوان دو چندان میشود میزنم هرجا قدم این سو و آن سوی حرم ناخودآگاه آخرش ختمِ به ایوان میشود گر کسی غیر مسلمان یک‌سفر‌آید به‌طوس با نگاه ویژه ی سلطان مسلمان میشود این تمام باور و این اعتقاد شیعه است با نگاه خاصه‌اش برکت فراوان میشود فخر دارد آب سقاخانه‌اش بر سلسبیل مست سقاخانه‌اش لبهای باران میشود مستی این آب را در خود شرابش هم ندید این رواق و صحن‌ را جنت‌به‌خوابش‌هم‌ندید‌ : پرچم گنبد تو عزت ملک عجم است؛ ای عجب غافل از الطاف سزاوار توایم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
نام زیبای تو را جان بنویسند کم است هشتمین حضرت باران بنویسند کم است آنقدر خوب ودل انگیز و پراز معجزه ای که برایت همه دیوان بنویسند کم است پدرت نور خودت نوری واجدادت نور درمقامات تو انسان بنویسند کم است ابر وباد و مه وخورشید، اگر وصفت را روی هر ریگ بیابان بنویسند کم است شرطی از حِصن خدایی که خودت فرمودی پس تورا هرچه بجز آن بنویسند کم است در رباعی، غزل ومثنویِ شاعرها هرچه درباره ی سلطان بنویسند کم است ای جهان گوشه ای از سیطره ی سلطنتت رعیتت را فقط ایران بنویسند کم است : دو قطره اشک به چشم و دعای اذن دخول اجازه میدهی ای هشتمین نگار رسول... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .