|⇦•کجا بودی ای سرِ زخمی..
#روضه و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس آقا سید مهدی حسینی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کجا بودی ای سرِ زخمی
کجا بودی صبحِ اُمیدم
کجا بودی من بدونِ تو
با گریه شب ها میخوابیدم ..
شاید من رو نشناسی ای بابا
آخه سنِ من خیلی رفت بالا
یه روز من رو پاهات ، الانم تو
بخواب رویِ پاهام لالا لالا ..
*مرحوم دربندی میگه پاهاشو دراز کرد سر رو گذاشت رو پاهاش*
لالایی چرا گردنت زخمه؟..
لالایی چرا صورتت زخمه؟..
لالایی نگو اینو میدونم
برا چی بابا رو لبت زخمه؟..
کجا دیدی دختری باشه
رو دستاشم یک سری باشه
کجا دیدی رو سر دختر
جلو باباش روسری باشه
*مگه بابات نامحرمه ؟.. نه عمه موهام کمی نامرتبه ..*
یادم رفته با دیدنش غم هام
یادم رفته شیرین زبونی هام
ان شالله بابامم یادش رفته
یه روزی بلند بود چقدر موهام
*من اگه محرم نبود اینو نمیگفتم به خود بی بی قسم..*
دیگه من موهامُ نمی بندم
واسه دندونامه نمی خندم
کجا بودی بابا تو راهِ شام
میدیدی که زخمامُ می بندم
نبودی من غصه ها خوردم
تو رفتی من ضربه ها خوردم
نبودی اون شب تک و تنها
کتک از اون بی حیا خوردم
دیگه مُردم
رقیه ات حالا خیلی غمگینه
به سختی جلو پاشو میبینه
صداش میکنن برنمیگرده
گوشام بعد از اون ضربه سنگینه
*عرض روضۀ منو التماسِ دعا .. دختربچه باباییِ .. سر وقتی اومد تو خرابه دست انداخت تو موهایِ سر بابا .. گفت عمه این موهایِ بابای منه؟.. دست انداخت به سر و صورت .. گفت عمه این سر و صورت بابایِ منه ؟.. اما یه وقت دید عمه عقب عقب رفت رقیه .. تا دستش خورد به لبایِ بابا گفت عمه این لبای بابای منه؟.. ( تعجب کرد.. ) دست انداخت به دندونای سر بریده .. کی چوب به لبات زده بابا .. غوغایی کرد تو خرابه دستاشو مشت کرد اینقدر زد تو دهن خودش .. لب و دهان خون آلود شد ..
هی گفت بابا بابا .. اینقدر گفت بابا یه وقت خانوم هرچی تکونش داد دید بچه صدا نمیزنه .. امام سجاد اومد جلو دست گذاشت رو قلبش گفت عمه کارش تموم شد عمه .. دیگه صدا نفسش بالا نمیاد عمه .. هی تکونش داد دید جواب نمیده .. آخ لباس و کنار زد دید همۀ صورتش غرقِ خونه ...*
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦•ای شاهِ مردان ..
تقدیم به ساحت مولی الموحدین آقاجانمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام _ آقا سید مهدی حسینی •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
ای شاهِ مردان ، ای شیرانِ یزدان
دورِ سرِ خود ، ما را بگردان
سحرگهان که موذن برآورد آوا
میاید از دلِ قبرم به عشقت ای مولا
صدایِ اشهد ان علی ولی الله ..
مُرده بُودم ، زنده شدم
گریه بُودم ، خنده شدم
نام علی آمد و من
دولتِ پاینده شدم
قرآن علی ، فرقان علی
ایمان علی ، میزان علی
پیدا و پنهانُ بارانُ طوفانُ درمانُ رحمان علی
میدان علی ، احسان علی ..
«ای جان علی ، جانان علی ..»
ای اسم اعظم ، دلبندِ زهرا
نامت دلیلِ لبخنده زهرا
لبخند تو یک ، دنیا می ارزد
با یا علی یَم ، عالم بلرزد
سحرگهان به موذن بگو که ای یارا
به زودی از دلِ کعبه به کوری اعدا
بگویم اشهد ان علی ولی الله ..
ای همه قربانِ نجف
دل شده مهمانِ نجف
کشته مرا آرزویِ دیدنِ ایوانِ نجف
دنیا علی ، عقبا علی
اعلا علی ، والا علی
آقا و مولا و زیبا و غوغا و دریا و معنا و زهرا علی
یحیی علی ، موسی علی ، عیسی علی
«ای جان علی ، جانان علی ..»
علی ای همایِ رحمت تو چه آیتی خدا را
که زما سوا فکندی همه سایۀ همارا
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#میلاد_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•اگر چه نوکری نکردم...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ سیدمهدی حسینی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
اگر چه نوکری نکردم
هوایِ کربلاتُ کردم
یه بار دیگه بگو بیامُ
دوباره دورِ تو بگردم
از این زمونه سیر شدم
یه برات امضاء کن
حالا که سر به زیر شدم
یه برات امضاء کن
تو روضه ی تو پیر شدم
یه برات امضاء کن
تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ
هر کی کربلا نره ناکامِ
حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ
ای آقا....
*شب بیست و یکم، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...*
خاک به سَرِ من
از غم حسین شکست کَمَرِ من
زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من
خاک به سَرِ من
مادرش صدا می زد:پسرِ من
تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من
نا نداشت،سقا نداشت
برایِ دست و پا زدن
تو قتلگاه جا نداشت
جون نداشت،سامون نداشت
طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت
*هر کجا نشستی صدا بزن:حسین.....
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#ماه_مبارک_رمضان
.
|⇦•سلام آقا ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نَفسِ آقا سید مهدی حسینی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
سلام آقا .. سلام آقا .. سلام آقا ..
منم یک قطره از بارون
که میخوام سهم دریاشم
تو دریایِ دلت میشه
یه زائر تو حرم باشم
سلام آقا، امینِ دینُ و دنیامی
سلام آقا، حدیثِ اشکِ چشمامی
سلام آقا، چقدر خوبه که آقامی
همیشه بدرقه م کرده
دعایِ خیرِ تو آقا
دعا کن تا جداشم از
مسیرِ غیرِ تو آقا
دعام اینه، که خرجِ گریه هات باشم
دعام اینه، دلیلِ خنده هات باشم
دعام اینه، تو راهِ کربلات باشم
همه عمرم به تو خیلی بدهکارم
بدم اما فقط میگم دوست دارم
سلام آقا، امینِ دینُ و دنیامی
سلام آقا، حدیثِ اشکِ چشمامی
سلام آقا، چقدر خوبه که آقامی
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_شب_جمعه
#ایام_محرم
سبک #شور
مناسب برای #زنجیرزنی ➡️
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
آقای غریب عالم
رزق روز و ماه و سالم
تو دریای عشق تو ببین غریقم و زلالم
مانوسم به گریه زاری، میدونم هوامو داری
عادت کردم عمریه به دوری و به بیقراری
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
از تو دورم و گریه میکنم
اشکام رو برات هدیه میکنم
کاری کن که آخرش یه خاطره ازم بمونه
کاری کن که مثل آبسه بهم بگن دوونه
کاری کن که راهی شم به کربلا به هر بهونه
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
من تنهای روزگارم، بی تو دلخوشی ندارم
میگم صادقانه هرچی دارم از خود تو دارم
نون از سفرهی تو بردم، با تو حسرتی نخوردم
این قلب مریضم رو برای شفا به تو سپردم
خرجم کن آقا توی روضه هات
جونم رو بگیر توی کربلات
با هر روضهای این بوده دعام
باشه رو سرم سایت مستدام
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️@majmaozakerine▪️▪️
اگر چه نوکری نکردم...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی
@majmaozakerine
اگر چه نوکری نکردم
هوایِ کربلاتُ کردم
یه بار دیگه بگو بیامُ
دوباره دورِ تو بگردم
از این زمونه سیر شدم
یه برات امضاء کن
حالا که سر به زیر شدم
یه برات امضاء کن
تو روضه ی تو پیر شدم
یه برات امضاء کن
تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ
هر کی کربلا نره ناکامِ
حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ
ای آقا....
*شب بیست و یکم، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...*
خاک به سَرِ من
از غم حسین شکست کَمَرِ من
زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من
خاک به سَرِ من
مادرش صدا می زد:پسرِ من
تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من
نا نداشت،سقا نداشت
برایِ دست و پا زدن
تو قتلگاه جا نداشت
جون نداشت،سامون نداشت
طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت
*هر کجا نشستی صدابزن
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#ویژه_ایام_محرم
#شب_عاشورا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•مرزِ دلم وا بوده که ..
#سینه_زنی زمینه تقدیم به دلهایِ جامانده از کنگره عظیم پیاده روی اربعین به نفس آقا سید مهدی حسینی•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بس که بدی کردم دیگه
حسین اَزم خسته شده
مرزِ دلم وا بوده که
مرز حرم بسته شده ...
از سرِ تقصیراتم بگذر ، آقا ...
از غم دوری میمیرم آخر ، آقا ...
کاش جوابِ بدی رو با خوبی بدی
سیدی ، سیدی ، سیدی ، سیدی ..
«ای جان ای جان ، یا قدیم الاحسان ..»
ای روزگار ای روزگار
با دلِ ما بد تا مکن
نوکرایِ بیچاره رو
از سرِ آقا وا مکن ..
بشنو صدامونُ ای دنیا ، حرم ...
خواهشِ چشمایِ خیسِ ما ، حرم ...
ما کجا این همه دوری از تو کجا
کربلا ، کربلا ، کربلا ، کربلا ..
«ای جان ای جان ، یا قدیم الاحسان ..»
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#سینه_زنی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
.
|⇦•نشستم روی خاکِ ..
#روضه و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _
سید مهدی حسینی 🎤
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
صَل الله عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ یا قَمرَالعَشیره ..
نشستم روی خاکِ آرزوهایم
بغل کردم خیالی از مزارت را
اگر چه قابِ این خاک از تنت خالیست
نسیم آورده از مقتل غبارت را
اگر سوسوی چشمان ترم کم شد
اگر تسبیحِ تربت خیسِ اشکم شد
نشستم میشمارم با نفسهایم
شمارِ زخمهای بیشمارت را
شنیدم پَر زدی دستت زمین افتاد
تو بالا رفتی و اُمالبنین افتاد
به عرشِ خیمهها با مشک میرفتی
که تیری آرزوی آبدارت را ...
زد و بیآرزو بر خاک افتادی
تنِ خود را به دستِ نیزهها دادی
صدای نوحۀ ادرک اخایت گفت
زیارت کرده زهرا نیزهزارت را
کنار رود، اما تشنه لب بودی
به جای آب، سقای ادب بودی
تو دریازادهای؛ هر چند بیآبی
نمیسنجند، با مشکت عیارت را
*مادر داره روضه میخونه ها ..*
اگر میشد به جایت آب میبُردم
به جای قلبِ مشکت تیر میخوردم
به پای آرزوهای تو میمردم
نمیدیدم نگاهِ شرمسارت را
اگر میشد به جنگِ تیر میرفتم
به زیر کوهی از شمشیر میرفتم
که حتی نشکند آیینۀ چشمت
نبیند هیچ سنگی انکسارت را
به من پیکِ اجل نزدیک شد رفتی
تمام آسمان تاریک شد رفتی
شده «امُّالقَمر»؛ «امُّالبُکا» بی تو
ببین ای ماه، ابرِ در مدارت را
اگر چه قدّم از داغت خمید آخر
ولی مادر به رویایش رسید آخر
که شد اُمالبنین «اُمالشهید» آخر
ببر حالا کنارت داغدارت را
شاعر: رضا قاسمی
چهار صورت قبر درست کرده بود .. پشتِ بقیع برا همدیگه روضه میخواندن .. (1) یه گوشه از روضه رو خانم زینب میخواند (زبان حال)، یه گوشه از روضه رو اُم البنین .. یه وقت سکینه بلند میشد؛ اُم البنین من شرمندهام .. من بودم مشکُ رو دوشِ عباس گذاشتم «فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ ..» (2) زینب سلام الله صدا میزد ام البنین شما که نبودی فقط شنیدی چه گذشت کربلا .. انقدر برا عباس و حسین داری ناله میزنی .. ام البنین داغ عباس با دلِ حسین کاری کرد .. روزِ عاشورا هر شهیدی رویِ زمین می افتاد اول حسینم میومد دم خیمۀ زن ها ما رو سر سلامتی میداد .. اما وقتی عباس رو زمین افتاد .. انگار دیگه کاری از حسینم بر نمیومد صدا زد .. «و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي ..» (2) زینب به بچه ها بگو آماده اسارت بشن ..
کربُبَلا نبودم حیف،
داغش تو سینهم مونده
ولی همه روضهها رو
زینب برا من خونده
مادر؛ چشماتُ دوست داشتم
عباس؛ غریبیتُ قربون
دستی نداشتی از چشمت
تیرُ و بکشی بیرون ..
چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات
چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات
چشمتُ و زدن دیگه نگی چَشم به آقات
امیدِ مادرت بودی
رفتی و من آشفتهام
نیستی زیرِ بال و پرم
خیلی زمین می اُفتم
قدِ رشیدُ و زهراییت
نورِ نگاهِ خستهم بود
بازوی حیدری تو
عصایِ دستم بود ..
دستتُ و زدن، بیفته روی خاک علم
دستتُ زدن، راحت برن سمتِ حرم
دستتُ زدن، قامت آقا بشه خم
چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات
چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات
چشمتُ و زدن دیگه نگی چشم به آقات
یاقمرالعشیره ، عباس عباس عباس ..
منابع:
(مربوط به روضه خوانی حضرت ام البنین در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا:)
1)مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ق، ص۸۵
ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۹۳
حسون، اعلام النساء، ص۴۹۶-۴۹۷
2)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
.
|⇦•شمر اگه بره، سنان نمیگذره..
#سینه_زنی و روضه گودال اجرا شده شب هفتم محرم ۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی
●━━━━━━───────
شمر اگه بره، سنان نمیگذره
تو قتلگاه تو، زمان نمیگذره
حتی ازت دمِ اذان نمیگذره
تو قتلگاه تو، زمان نمیگذره
غروب شد، خورشید نشست
شمر ولی از تنت پا نشد ..
اذان شد، نمازش رو بست
راهِ حلقت ولی وا نشد ..
یک زن تنهام چطور
شمرُ ازت جدا کنم ؟!
پاشو اذونِ مغربِ
من به کی اقتدا کنم ؟!
نیزه رو نیزه ..
آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت
با مرکب از روی تنت برادرم گذشت ..
آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت
خودم دیدم چیا به مادرم گذشت ..
خلاصه ، راحت شدی
من بمیرم بهت سخت گرفت
میدونم این نصف روز
قدر یک عمر ازت وقت گرفت
نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم
پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم
لب گودال، مادر افتاده
ته گودال یک سر افتاده
مادر افتاده ..
خواهر افتاده ..
دختر افتاده ..
از روی نیزه، یک سر افتاده
از روی نیزه، اکبر افتاده
مادر افتاده ..
خواهر افتاده ..
دختر افتاده ..
ــــــــــــــــــ
#عاشورا
#امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روز_عاشورا
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•آنقدر داغ بود از تب که...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی سید مهدی حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورَد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها میدید
لحظهی پایکوبیِ سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت: ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار، احترامش کن
چقدر کُند میبُرد تیغت
زیر و رویش نکن تمامش کن
#شاعر حسن لطفی
*خواهر که رسید توی گودال، حسین چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...
چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...*
دارند زنده زنده ترا دفن میکنند
برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند
از جای آب، نیزه به خورد تو می دهند
بر خشکی دهان تو رحمی نمی کنند
فهمیدم از گرفتن مویت به دست شمر
بر موی دختران تو رحمی نمیکنند
#شاعر محمد جواد پرچمی
*اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید...
آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
|⇦•دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم
برسم دم غروب ورودیه حرم
اشکِ چشمام اذنِ دخول باشه
مادرت بهم بگه قبول باشه ..
قبول باشه، پا پیاده این همه راه اومدی
قبول باشه، برای حسینِ من سینه زدی
قبول باشه، خیر ببینی از جوونیت پسرم
قبول باشه، اومدی خالی نشه دور و برم
«لاعشق الا حسین، محیای محیا حسین»
یه سلام بهت بدم دم میدونه مشک
زیر لب ازت بخوام با چشم پر اشک
نوکریم باشه علی الدوام آقا
اومدم بهت بدم سلام آقا ..
سلام آقا، دوریه کربلا من رو میکشه
سلام آقا، دله من فقط به این حرم خوشه
برسم کنار خیمهگاهِ خواهرت
پای پر آبله شبیه دخترت
شبِ جمعه و دم اذون باشه
مادرت فاطمه روضه خوان باشه
آهای مردم، پسرم رو لبِ تشنه کشتنش
آهای مردم، دست به دست میچرخید پیرهنش
حسینِ من، ذوالجناح اومده سمتِ خیمه ها
حسینِ من، تنِ تو مونده به روی بوریا
«ای حسینم .. ای ضیا هر دو عینم ..»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_شب_جمعه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غصه آورده ام، غم آوردم
باز شرمنده ام، کم آوردم
باز شرمنده ام که خام شدم
دانه دیدم اسیر دام شدم
آمدم تا حساب صاف کنم
باز می خواهم اعتراف کنم
ای فدای نوازش و خَشمَت
کاش هرگز نَیُفتَم از چَشمَت
بارم افتاده با هزار دلیل
وَ اَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الذَّلِیل
#شاعر: ناصر حامدی
*ممنونم یه بار دیگه شبِ قدر شد، دوباره نَفَس دارم و میگم:علی!...، ممنونم یه بار دیگه شبِ قدر شد، دوباره نَفَس دارم و میگم: حُسین!...از الان ما شیعیان دلشوره ی مُحرم رو داریم،از الان دلشوره ی اربعین رو داریم،همه الان دلاشون آشوبِ...چی بگم دلت کربلایی بشه؟*
سلام آقا! هوایِ کربلا دارم
بَدَم اما، می دونی که دوست دارم
سلام آقا!
*شب نوزدهم،همچین که فرق مبارک شکافته شد،یادِ خدارو زنده کرد امیرالمؤمنین، هر کی یه ضربه ای میخوره، یه آهی،ناله ای،فریادی میزنه...اما همچین که شمشیر تا اَبرو رو شکافت، آقا انگار هیچ دردی رو احساس نکرد،هیچ ناله ای نزد، فقط یادِ خدا رو زنده کرد، از زخم هیچ گله ای نکرد، قربون این خانواده برم، پسرش هم که تویِ گودال افتاده بود،صدا زد: "الهی! رِضاً بِرِضائِک، لا مَعبودَ سِواک، تَسلِیمًا لِأمْرِک" علماء میگن:یه وقت لحنِ ابی عبدالله عوض شد،یهو صدا زد: "یاغِیاثَ المُستَغیثین"دید زینب داره از بالایِ تَل میاد،صدا زد:..*
آتش ست اينجا،نسوزي چون سِپَند
يا برو، يا چشم هايت را ببند
حسین....
#مناجات_با_خدا
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#ماه_مبارک_رمضان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️
#ایام_محرم
سبک #شور
مناسب برای #زنجیرزنی ➡️
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
آقای غریب عالم
رزق روز و ماه و سالم
تو دریای عشق تو ببین غریقم و زلالم
مانوسم به گریه زاری، میدونم هوامو داری
عادت کردم عمریه به دوری و به بیقراری
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
از تو دورم و گریه میکنم
اشکام رو برات هدیه میکنم
کاری کن که آخرش یه خاطره ازم بمونه
کاری کن که مثل آبسه بهم بگن دوونه
کاری کن که راهی شم به کربلا به هر بهونه
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
من تنهای روزگارم، بی تو دلخوشی ندارم
میگم صادقانه هرچی دارم از خود تو دارم
نون از سفرهی تو بردم، با تو حسرتی نخوردم
این قلب مریضم رو برای شفا به تو سپردم
خرجم کن آقا توی روضه هات
جونم رو بگیر توی کربلات
با هر روضهای این بوده دعام
باشه رو سرم سایت مستدام
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
"صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ، یا أیُّهَا الرَّئُوف"
قربونِ حرمت برم، ای آقای مهربون! وقتی میام تو حرمت، مقابلِ ضریحت می ایستم، انگار پدر و مادرم بغلم گرفتن، قربون پلک های زخمی تو برم که برای جد غریبت هی اشک می ریختی، هی روضه میخوندی...
مرحوم محدث قمی نقل میکنه: بدن امام رضا رو هم شبونه دفن کردن، عروسای نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت، دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشییع میکنن، همین که فهمیدن بدنِ جگر گوشه ی زهراست، به شوهراشون گفتن: مهریه های ما حلال و آزاد، هر چی هدیه براشون آوُردن نذر امام رضا کردن، بدن امام رضا رو گُل بارون کردن، رفتن یه عده گُل آوُردن بریزن رویِ تابوتِ آقا، درستش هم همینه، بدنِ بچه ی زهرا احترام داره، کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرن، دیدن یه عده بدنِ بی سر روی زمین افتاده، اینجا هم زنها واسطه شدن بنی اسد اومدن، میخوان این بدنهارو شناسایی و دفن کنن... ای بی کفن حسین!...*
یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جَدِّ ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا! حسینِ مرا زیر و رو مکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
یابن شبیب ضربه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
*ای حسین...*
بگو چکار کنم تا تو را تکان ندهند
لباس های تنت را به این و آن
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#ایام_محرم
سبک #شور
مناسب برای #زنجیرزنی ➡️
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
آقای غریب عالم
رزق روز و ماه و سالم
تو دریای عشق تو ببین غریقم و زلالم
مانوسم به گریه زاری، میدونم هوامو داری
عادت کردم عمریه به دوری و به بیقراری
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
از تو دورم و گریه میکنم
اشکام رو برات هدیه میکنم
کاری کن که آخرش یه خاطره ازم بمونه
کاری کن که مثل آبسه بهم بگن دوونه
کاری کن که راهی شم به کربلا به هر بهونه
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
من تنهای روزگارم، بی تو دلخوشی ندارم
میگم صادقانه هرچی دارم از خود تو دارم
نون از سفرهی تو بردم، با تو حسرتی نخوردم
این قلب مریضم رو برای شفا به تو سپردم
خرجم کن آقا توی روضه هات
جونم رو بگیر توی کربلات
با هر روضهای این بوده دعام
باشه رو سرم سایت مستدام
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین