eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن چراغ آه را از بسکه دود آه من گردید سدّ راه من در کوچه‌های شهر خود گم کردم امشب راه را گفتم به شب زاری کنم خون جگر جاری کنم صبح آمد و دادم ز کف این رشته کوتاه را باید که اسرار درون از سینه‌ام ناید برون ورنه به آتش می‌کشم با ناله مهر و ماه، را از شدت اندوه و غم ریزد نیستان را بهم در بند بیند شیر اگر بر جای خود روباه را تا محرم اسرار من با بذل جان شد یار من بر راز گوئی، کرده‌ام پیدا درون چاه، را رزم آوری آزاده‌ام اما ز پا افتاده‌ام زیرا که از کف داده‌ام دخت رسول الله را هر گه که با سوز درون از خانه میآیم برون چشمم شود دریای خون بینم چو آن درگاه را «میثم» اگر روشن دلی خشدار کز راه علی دشمن به آگاهی برد یاران نا آگاه را استاد حاج غلامرضا سازگار @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵هوایی دلم برا حال و هوای کربلا🎵 🎤وحید شکری🎤 🎼زمینه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵قلبم گرفتاره...🎵 🎤 کربلایی وحید شکری🎤 🎼شور احساسی
⁠⁠⁠⁠⁠• ﷽ • سبک:شور احساسی متن:نفس بده، نوا بده، بگم حسین... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نفس بده نوا بده جنون بده بگم حسین دلم گرفته از همه، توون بده بگم حسین بگم حسین همه غمها یادم میره اگه نباشه نگاهش کارم گیره همیشه با کرمش امدادم کرده بدون روضه دلم از دنیا سیره رفیق، ملامت کن/بگو، ریا کارم خودش، که میدونه/چقدر، دوسِش دارم حسین، حسین ارباب @majmaozakerine ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ باید که پیش دلبرم، یه روزی رو سفیدشم روضه منو عوض کنه، تا آخرش شهیدشم یه روز فداییِ صاحب مجلس میشم به لطف دست کریمش خالص میشم شبیه اون که برا مولا سر داده برهنه میشم و مثل عابس میشم بدون، که دست از تو/نمیکِشم آقا دل، منو بردی/فدات، بشم آقا رفیق، ملامت کن/بگو، ریا کارم خودش، که میدونه/چقدر، دوسِش دارم حسین، حسین ارباب ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ ارادت و سلام ما، به ساحت اباالفضل سینه‌زنم، یه عمره از، عنایت اباالفضل گره‌گشای دل بیمارم عباس همیشه خادم این دربارم عباس بَدَم ولی به نگاهت دل خوش کردم قسم به فاطمه دوسِت دارم عباس دم مسیحایی/عزیز زهرایی فقط تو دلداری/فقط تو آقایی رفیق، ملامت کن/بگو، ریا کارم خودش، که میدونه/چقدر، دوسِش دارم حسین، حسین ارباب @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خادم اهل بیت 🌺: 🎤 کربلایی وحید شکری🎤 🎼شور احساسی
مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رضاتاجیک با دو تا چشم و هفت دریا اشک فاطمیه شروع شد با اشک باز با گریه ی امام زمان می شود کار اهل دنیا اشک آه صاحب عزا! بیا که شده سهمم از دوری تو تنها اشک باز هم فاطمیه آمده و می شوم مثل تو سراپا اشک در عزاداریت شریکم کن از شما روضه خوانی، از ما اشک دلت از غصه های مولا خون چشمت از ناله های زهرا اشک (وای مادر) بگو که غرق کند مردم چشمهای ما را اشک بگو از مادری که خورد زمین تا بریزم چو آسمانها اشک هرچه خون می چکید از مسمار ریخت از چشمهای مولا اشک
🌤 💦 🌞صبح است و حیاتی که مرا با تو 🌸 طلوع است❤️ 🌠 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب (س) 🤲🏻 🍏 (عج) 🌹 -مهدوی
🔶🌺عهد ثابت جمعه ‌ها🌺🔶 🔸 ⤵️ اذکار روز،،، 🔶صلوات👈 100 مرتبہ ⭐️ ⤵️ سوره روز،،، ✨ سوره مبارکہ ق✨ 🌟آسان شدن سکرات موت 🍃🌺🍃🌺🍃 💠 ادعیه و زیارت روز،،، 🔹 دعای ندبه صبح جمعه 🔷 دعای سمات غروب جمعه 🍃🌺🍃🌺🍃 🌸 نماز روز⤵️،،، نماز آقا امام زمان (عج) 👇🏻 🕌دو رکعت نماز به نیت امام زمان ( عج) می خوانی ، و در هر رکعت یک حمد و یک توحید باید خوانده شود . موقع خواندن حمد هنگامی که به " اِیّاکَ نَعبُدٌ و اِیّاکَ نَستَعین " رسید باید آن را ۱۰۰ مرتبه تکرار کند .ذکر های رکوع و سجود نیز باید هفت بار خوانده شود . در رکعت دوم نیز به همین کیفیت می باشد .‌ پس ازپایان نماز تسبیحات حضرت زهرا (س) خوانده شود. 🍃🌺🍃🌺🍃   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷 🍃با همه لحن خوش آواییم 🍃در به در کوچه تنهائیم 💔 @majmaozakerine
عنایت فاطمیّه جناب حاجی علی اکبر سروری تهرانی می گوید: خاله ی علویّه ای دارم که عابده و برکتی برای فامیل ماست و در شداید به او پناهنده می شویم و از دعای او، گرفتاری هایمان برطرف می شود. وقتی آن مخدّره به درد دل مبتلا می شود و به چند دکتر و بیمارستان مراجعه می کند و فایده نمی کند، مجلس زنانه ی توسّل به فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) فراهم کرده و اهل مجلس را هم طعام می دهد. همان شب در خواب، حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را می بیند که به خانه اش تشریف آوردند. به حضرتش عرضه می دارد: کلبه ی ما محقّر است و اینکه روز گذشته از شما دعوت نکردم، چون قابل نبودم. پس کف دست مبارک را محاذی صورتش می گیرند و می فرمایند: «به کف دستم نگاه کن!» پس تمام اندرون خود را در آن کف مبارک می بیند. ایشان محلّ درد را به او نشان داده و می گویند: «به فلان دکتر مراجعه کن، خوب می شوی.» فردا به همان دکتری که فرموده بود، مراجعه می کند و دردش را می گوید و به فاصله ی کمی درد برطرف می گردد. ضمناً باید متوجّه بود که ممکن بود مراجعه به دکتر و استعمال دارو همان لحظه او را شفا بخشد؛ لیکن چون خداوند به حکمت بالغه اش برای هر دردی دوایی خلق فرموده که باید خاصیّتی که خداوند در آن قرار داده، ظاهر شود، پس باید مریض در هنگام ضرورت، از مراجعه به طبیب و استعمال دوا خودداری نکند و بداند که شفا از خداست؛ لیکن به وسیله ی طبیب و دوا؛ مگر در بعضی موارد که مصلحت الهی اقتضا کند. بالجمله شاید در مورد علویّه ی یاد شده چنین مصلحتی نبوده و بنابراین او را به سنّت جاری الهی که رجوع به طبیب و دوا است، حواله فرمودند: حضرت صادق (علیه السّلام) می فرماید: «پیغمبری از پیغمبران گذشته مریض شد. پس گفت: دوا استعمال نمی کنم تا خدایی که مرا مریض کرد، شفایم دهد. پس خداوند به او وحی فرمود: «تو را شفا نمی دهم تا دوا استعمال نکنی؛ زیرا شفا از من است. (هر چند به وسیله ی دوا باشد.»
کرامتی از حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) در «عبّاس آباد هند» جمعی از شیعیان در ایّام عاشورای حسینی جمع شدند که شبیه حضرت عبّاس (علیهاالسّلام) بسازند. شخصی که رشید و تنومند باشد، نیافتند تا آنکه جوانی را پیدا کردند که پدرش از دشمنان اهل بیت (علیهم السّلام) بود. او را شبیه کردند و مراسم تعزیه را برپا نمودند. چون شب شد به خانه آمد. پدرش از او پرسید: کجا بودی؟ چون از کار پسرش آگاه گردید، بسیار عصبانی شد و گفت: مگر عبّاس را دوست می داری؟ جوان گفت: آری، جانم به فدای او باد. پدر گفت: اگر چنین است، بیا تا دست های تو را به یاد دست بریده ی عبّاس قطع نمایم. آن جوان دست خود را دراز کرد و پدرش دستش را برید. مادرش گریان شد و گفت: ای مرد! چرا از فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) شرم نکردی؟ آن مرد گفت: اگر فاطمه را دوست داری، بیا تا زبان تو را هم قطع کنم. پس زبان زن را هم برید و در آن شب هر دو را از خانه بیرون کرد و گفت: بروید و شکوه ی مرا پیش عبّاس نمایید. آن دو به عبّاس آباد آمدند و به مسجد محلّه رفته، نزدیک منبر تا به سحر ناله کردند. آن زن گوید: چون صبح نزدیک شد، زنانی چند را دیدم که آثار بزرگی از جبهه ی ایشان ظاهر بود. یکی از آنها آب دهان بر زخم زبانم می مالید. فی الحال زبانم التیام یافت. دامنش را گرفتم و عرض کردم: جوانیدارم که دستش بریده و بی هوش افتاده، به فریادش برس. فرمود: آن هم صاحبی دارد. گفتم: تو کیستی؟ فرمود: «من فاطمه، مادر حسین (علیه السّلام) هستم.» این بگفت و از نظرم غایب شد. پس به نزد فرزندم آمدم. دستش را دیدم که خوب شده است. پرسیدم: چگونه چنین شده است؟ پسر گفت: در اثنای بی هوشی، جوان نقابداری به بالینم دیدم، او فرمود: «دست را به جای خود بگذار.» پس نظر کردم، هیچ اثر زخمی در آن ندیدم. گفتم: «می خواهم دست تو را ببوسم. ناگاه اشکش جاری شد و فرمود: «ای جوان! معذورم دار که دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند.» عرض کردم: شما کیستی؟ فرمود: «منم عبّاس بن علی (علیه السّلام).» پس از نظرم غایب گردید!(8)
مسلمان شدن به برکت نام فاطمه (علیهاالسّلام) یکی از ذاکران نقل کرده: در محضر آیت الله العظمی سیّدمحمّد هادی میلانی (معاصر حقیر) بودم. یک مرد و زن آلمانی همراه دختر خود وارد شدند. پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده ایم به شرف اسلام نائل شویم. آیت الله میلانی فرمودند: علّت چه چیز است؟ آن مرد عرض کرد: پهلوی دخترم که در محضر شما نشسته در حادثه ای شکست و استخوان هایش خورد شد؛ چنان که پزشکان از معالجه ی او عاجز شدند و گفتند: باید عمل شود؛ ولی عمل خطرناک است. دخترم راضی نشد و گفت: اگر در بستر بمیرم بهتر از آن است که در زیر عمل از دنیا روم. به هر حال او را به خانه آوردیم. ما یک خدمتکار ایرانی داریم که او را بی بی صدا می زنیم. دخترم به او گفت: من تمام اندوخته ی مالی خود را راضی هستم، بدهم که صحّت به من برگردد؛ امّا فکر می کنم باید ناکام و با دل پرغصّه بمیرم. بی بی گفت: من یک طبیب را سراغ دارم که می تواند تو را شفا دهد. گفت: حاضرم تمام پول و موجودیم را به او بدهم. بی بی گفت: تمام آنها برای خودت باشد. بدان من علویّه ام و جدّه ی من زهرا (علیهاالسّلام) است که پهلوی او را به ظلم شکستند. تو با دل شکسته و اشک جاری بگو: یا فاطمه ی زهرا!! مرا شفا بده. دخترم با دل شکسته شروع کرد به صدا زدن و از آن بانوی معظمّه یاری خواستن. بی بی هم در گوشه ی خانه با گریه می گفت: یا فاطمه ی زهرا! این بیمار آلمانی را با خود آورده ام و شفای او را از شما می خواهم. مادرجان! کمک کن و آبروی مرا نگه دار. آن مرد اضافه کرد: من هم از دیدن این واقعه در گوشه ی حیاط منقلب شدم و گفت: ای فاطمه ی پهلو شکسته! دیدم دختری قدری ساکت شد. ناگاه مرا صدا زد و گفت: پدر! بیا که دردم ساکت شده. جلو رفتم و دیدم او کاملاً شفا یافته. گفت: الآن در بحر بودم. بانوی مجلّله ای نزدم امد و دست به پهلویم کشید. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: «من همانم که او را می خوانی. دخترم برخاست و راحت شد و دانستم که اسلام حق است. حالا به ایران آمده ایم و به خدمت شما رسیده ایم تا مسلمان شویم. مرحوم میلانی و حاضران از این معجزه مسرور شدند و شهادتین و سایر امور اسلامی را به او آموختند و آنان با نورانیّت اسلام رفتند.(7)
شفای بیماری صعب العلاج یکی از علما می گوید: در حدود بیست سال قبل، همسرم به بیماری صعب العلاج گرفتار شد و بالأخره با مراجعه به اطبّا، مرض ریوی تشخیص داده شد. پس از آزمایش های دقیق و عکس برداری، کسالت را فوق العادّه و صعب العلاج دانستند؛ به طوری که نسخه و دارو بی اثر بود و از علاج آن به کلّی مأیوس شدیم. بی اندازه مضطرب و ناراحت بودیم. ناچار دست توسّل به ذیل عنایت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) زده و نماز حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را که در کتب ادعیه وارد شده، خواندم. پس از تمام اذکار، در حالی که متأثّر و دل شکسته بودم، در همان حال سجده خوابم برد. در خواب حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را به بالین مریضه ام دیدم که به او لطف و محبّت می فرمود. ناگهان از خواب بیدار و یأسم به امید بدل شد و از آن روز به بعد حال مریض روبه بهبود گذاشت و پس از چند روزی سلامتی کامل خود را بازیافت. برای معاینه و اطمینان خاطر، او را به نزد طبیبی بردم. او بعد از معاینه و دقّت کامل با تعجّب گفت: هیچ کسالتی در او نمی بینم.(5)  ----------------------------------------------------- 1. سفینة البحار، ج2، ص 374. 2. ریاحین الشّریعه، ج1، ص 58. 3. چشمه در بستر، ص 355. 4. همان، صص 355-356. 5. همان، ص 357. 6. فضائل الزّهراء، ص 75. 7. همان، ص 109
🗓 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۱۲ آذر ۱۴۰۰ میلادی: Friday - 03 December 2021 قمری: الجمعة، 27 ربيع ثاني 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️7 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️15 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️35 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️45 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️52 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حسبی الله مرا یار بس است غصه ی دوری دلدار بس است خسته از تیرگی ام، صبح کجاست؟! ظلمت عمر و شب تار بس است بی ولی ماندن و آواره شدن این همه غربتِ دشوار بس است تا به کی هفته به هفته دوری جمعه هایم شده تکرار، بس است ظرف ما کوچک و غم ها دشوار لحظه ای دست نگهدار، بس است اشتباهات خودم یادم رفت شده ام باز طلبکار!!! بس است بر منی که همه طردم کردند نجف حیدر کرار بس است شیر حق گفت به زهرای بتول از رُخت پوشیه بردار، بس است هستی من، چقدر آب شدی گریه با این تن تب دار، بس است جان حیدر، طلب مرگ نکن جان من، این همه اصرار بس است خواست زینب که بیاید بغلت باز شد ملحفه گلدار، بس است...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفره فاطمیه پهنه
شور فاطمیه سفرهء فاطمیه پهنِ فاطمیه تموم دینِ مهدی فاطمه هر شب تو روضهء مادرش میشینه هر کسی مهر زهرا داره قیمتش رو خدا میدونه هر کسی دوره از این وادی قیامت مات و سرگردونه منکه سرگردونم تو روضه های مادر جون میدم پای این کتیبه و این منبر مثل زهرا پای علی تا زنده م هستم تا که برپا باشه پرچم سبز حیدر حیدر شعارمه همهء اعتبارمه من شیعه ام و این سند افتخارمه یا مرتضی علی مددی مرتضی علی ............... ما همه تا ابد مدیونیم به کسی که مقامش والاست علّت خلقت این عالم خدا گفته برای زهراست همهء انبیا مبهوتش اولیا بندهء آزادش همه روزی شونو میگیرن از درِ خونهء اولادش کی شبیه زهرا محبتّش بسیاره از همه خوبی ها لبالبُ سرشاره یه حسن داره یه حسین که بی ماننده زینبش مثل یه بُت شکنِ قهّاره زینب دلاوره تو رگاش خون حیدره ظُلمت ستیزه چون دختر شیر حیدره یا مرتضی علی مددی مرتضی علی .............. هر کسی فاطمیِ یعنی پدرش حرصِ دینُ خورده مادرش از طفولیت هم همیشه اونو روضه بُرده سینه زن قدر این نعمت رو بدونُ پای دینت وایسا بخواه از فاطمه تا باشی نوکرش تا ظهور آقا عاشق زهرا باش باعقل و شور و احساس جدا کن راهت رو از مردم حق نشناس شهدا اُلگوت باشن نه سیاست بازا با ولایت پیمون ببند شبیه عباس سلطان علقمه شده اُلگویِ ماهمه اونکه مثه باباش صاحب تیغ و پرچمه یا مرتضی علی مددی مرتضی علی مجتبی صمدی شهاب ۲۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
باورم نمیشه حسین سازور
زمینه شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها باورم نمیشه دارم آب میریزم رو تنت باورم نمیشه شده وقت غسل بدنت باورم نمیشه که رو دستمه این کفنت کاش منو باخودت میبردی کاش به جای تو من می مردم کاش به جای تو بین کوچه فاطمه، من لگد میخوردم آخه تو حوریه بودی زهرا قامتت طاقت پیکار نداشت پهلویِ برگ گُلت ای بانو طاقت ضربهء مسمار نداشت رفتی (۳) خونه خرابم کردی رفتی(۳) سوزوندی آبم کردی زهرا (۳) مرومرو یا زهرا .............. باورم نمیشه دارم زخماتُ هم میارم باورم نمیشه غریبم دیگه یار ندارم باورم نمیشه لحد روی چشمات میزارم کاشکی چشمات بازم وا میشد حال من رو نیگا می کردی زندگی بی تو مرگ محضِ کاش به مرگم دعا میکردی آخه تا ابد غمت ای خانوم پر و بال علی و میبنده آخه میدونم مغیره هر روز بعد تو به حال من می خنده رفتی ........ .............. مُردم از خجالت نشدتوی این شهر و دیار مُردم از خجالت بسازم برات سنگ مزار مُردم از خجالت میشی خاک تو یه گوشه کنار حیفه تو که واسه این مردم بذر خیر و محبّت کاشتی لااقل کاش یه بزم ترحیم کاش یه تشییع جنازه داشتی آخه تو دختر بارون بودی نباید سهم تو هیزم میشد نباید تو کوچه ها باسیلی یکی از گوشواره هات گُم میشد رفتی ..... مجتبی صمدی شهاب ۲۸ دی ماه ۹۷
گل سرخ شب است و فاطمه و جانماز آماده شب وسکوت ونوایی حزین و دلداده به دیده بانی مادر عزیز دختر کی  به کنج خانه به قلبی پرآذر افتاده سؤال می کند از خود زحالت مادر جواب سخت وغم افزا سوال اوساده نماز مادر من گشته بی قیام از مگر خدا به  جوانی غم وبلا داده قنوت او زچه یک دست آمده یقین که دست شکسته زکار افتاده به روی پیرهن مادرم گل سرخ هنوز خون چکد از سینه روی سجاده مجتبی صمدی شهاب
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساسی (عج) 🍃هوای تو دارد هوای دلم 🍃پر از عطر یاس فضای دلم 🎤 👌بسیار دلنشین 🌷