eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
35.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
329 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه با متن درکانال ما خوش آمدین🌹 مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی هوای روضه ما باز مادری است حال و هوای گریه ما جور دیگری است وقتی که مادر همه ماست فاطمه حسی که بین ماست، همانا برادری است مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است شاهان روزگار به ما غبطه می خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نشان دل بی قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
شاخه های ثمرت خورده به دیوار گلم ناله های جگرت خورده به دیوار گلم هر زمان از در این خانه گذشتم گفتم: که همینجا پسرت خورده به دیوار گلم گریه بر محسن شش ماهه ی مظلوم کنی هر زمان که نظرت خورده به دیوار گلم بوسه می زد به رخ و سینه و دستت هر روز بوسه گاه پدرت خورده به دیوار گلم خم شدی، تا شده ای، مثل رکوعی زهرا استخوان کمرت خورده به دیوار گلم اثر کوچه از این حال خرابت پیداست به گمانم که پرت خورده به دیوار گلم تازه فهمیدم از این روی گرفتن انگار گوشه ی پلک ترت خورده به دیوار گلم همه ی صورت و موی سر تو سوخته است معجر شعله ورت خورده به دیوار گلم این کبودی رخت جای فقط سیلی نیست آه، قرص قمرت خورده به دیوار گلم پهلو و بازو و این روی کبودت یعنی همه ی برگ و برت خورده به دیوار گلم وحید محمدی
پای فاطمه است گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است علت این گریه های ماست، اشک فاطمه گریه های ما همه از گریه های فاطمه است گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد یا صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است@majmaozakerine علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است وحید محمدی برچسب‌ها: مناجات فاطمیه, غزل ابتدای جلسه فاطمیه, شعر روضه حضرت زهرا + ۱۳۹۵ ساعت 9:17 توسط وحید محمدی  | نظرات زهراست مادر همه ما ... وقتی هوای روضه ما باز مادری است حال و هوای گریه ما جور دیگری است وقتی که مادر همه ماست فاطمه حسی که بین ماست، همانا برادری است مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است شاهان روزگار به ما غبطه می خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نشان دل بی قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد وحید محمدی @majmaozakerine برچسب‌ها: مناجات فاطمیه, غزل ابتدای جلسه فاطمیه, شعر روضه حضرت زهرا + نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ ساعت 11:48 توسط وحید محمدی  | نظرات فاطمه تو شرف سوره کوثر هستی ... فاطمه تو شرف سوره ی کوثر هستی برکت ذریه ی آل پیمبر هستی بی سبب نیست که تو علت خلقت باشی توکه هم شأن علی، فاتح خیبر هستی نه فقط بر حسن و زینب و کلثوم و حسین فاطمه، بر همه ی خلق تو مادر هستی نه فقط مریم و آسیه و حوا، بانو بعدِ احمد، و علی از همه برتر هستی دور از ساحت تو‌ هر چه پلیدی زهرا نور تطهیری و صدیقه ی اطهر هستی چادر خاکی تو حبل متین شیعه است نه فقط شیعه، که تو ملجأ حیدر هستی سوختی تا که نسوزد ثمر دین خدا گل یاس نبی و لاله ی پرپر هستی آرزوی علی این است ببیند یک روز باز هم در زده و تو پسِ این در هستی وحیدمحمدی @majmaozakerine برچسب‌ها: شعر شهادت حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر مرثیه, شعر آئینی, شعر هیئت + نوشته شده در چهارشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۵ ساعت 15:34 توسط وحید محمدی  | نظرات روی زمین افتاده باشی، ... دَر بیفتد سخت است پیش چشم تو مادر بیفتد مادر بیفتد ، سوره ی کوثر بیفتد لنگ است کار خانه وقتی که نود روز خانومِ خانه گوشه ی بستر بیفتد از هُرم آتش هم اگر پلکی بسوزد سخت است اشک از چشم های تر بیفتد شیر خدا باشی و بند غم به دستت شرمنده خواهی شد اگر همسر بیفتد اصلا تصوّر کن خودت را جایِ مولا پیشّ نگاهت یاسِ پیغمبر بیفتد یا نه تصوّر کن خودت را جایِ بی بی روی زمین افتاده باشی، ... دَر بیفتد پائین گرفته صورتش را که مبادا چشمش به چشمانِ تَرِ حیدر بیفتد ..... دختر به مادر می رود، پس این طبیعی است یک روز هم در کوچه ای دختر بیفتد @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 سینه زنا کوچه وا کنید که وقت به سینه زدنه (زمینه) 🔸با نوای 🔹ویژه @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از چه مادر سر بر روی زانو گرفتی جواد مقدم @majmaozakerine
‍ ❣﷽❣ 🔘 🥀 🔘 👌👌 از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی پیش من از چهره خود رو گرفتی در سحر وقت نماز شب به ناله دست خود آهسته بر پهلو گرفتی خون پهلو دارد خود حکایت از غم گوییا می بندی بار رفتن هم یادم آمد بودی با عدو رو در رو اشک چشمت جاری همچو خون پهلو گریه ها با چشم تارت از دعا بگذشته کارت آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت مهربان ای مادر من با چه رویی زد عدو سیلی به رویت با غلاف و تازیان آمد به سویت چادرت خاکی تنت مجروح و زخمی بوی آتش می دهد هر تار مویت بر سرم با دست بی رمق زن شانه بوسه زن بر روی دختر دردانه خون پهلو دارد خود حکایت از غم گوییا می بندی بار رفتن هم ای تمام هست و بودم مادر صورت کبودم در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم مهربان ای مادر من می کنم بر تو وصیت جان مادر می زنی آتش به من با دیده تر یاریم کن بشنو از من این سفارش زینبم جان تو و جان برادر امتداد این غم کربلا پا برجاست دِه حسینم یاری او غریب و تنهاست روی صحرا پیکر او بر سر نیزه سر او جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او 🔘ای حسین جان، ای حسین جان کربلا منظومه احساس داری یک رقیه کودکی چون یاس داری حفظ معجر کن مخور غم تا که مادر شیر مردی همچو یک عباس داری رو تل می بینی خنجری بر حنجر شمر دون می برد از حسین من سر غرق در خون خسته بی حال ناظری بر حال و احوال کن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال روی صحرا پیکر او بر سر نیزه سر او جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او 🔘یا حسین جانم، حسین جان 🔘هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔘 @majmaozakerine ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
اگه باحوصله خوندید و فیض حاصل شد ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید روايت شد از حضرت فاطمه حديث شريفی برای همه که روزی حبيب خدا مصطفی ابوالقاسم احمد رسول خدا محمد(ص) شهنشاه دنيا و دين که ما را پدر باشد آن مه جبين قدم رنجه فرمود در خانه ام منور از او گشت کاشانه ام بفرمود يا فاطمه بر تو باد سلام از من ای دخت نيکو نهاد بدو عرض کردم که ای نامور ز من برتو بادا سلام ای پدر سپس گفت آن شاه خوبان به من که ضعفی شده عارضم در بدن بگفتم پدرجان ز ضعف شما نباشد پناهم به غير خدا مرا گفت ای دختر بردبار کسای يمانی ما را بيار بپوشان مرا در کسای يمن بپوشانم او را سراسر بدن چو کردم به رخسار خوبش نگاه رخش می درخشيد مانند ماه درخشيدنی چون مه چارده بر آن ماه هرلحظه کردم نگه چو پوشاندمش جامه را بر بدن پس از ساعتی از در آمد حسن چو فرزند دلبندم از در رسيد سلامی بداد و جوابی شنيد بگفتا که ای مادر مهربان رسد بوی خوش بر مشام آنچنان که گويی بود بوی جدم رسول به پاسخ چنين گفت با وی بتول که ای نور چشمان مادر، حسن بهين ميوه ی نورس قلب من بلی، جد تو رفته زير کسا به زير کسا خفته آن پارسا حسن رفت نزديک جدِّ گرام چنين گفت بعد از ادای سلام که ای جد من ای رسول خدا دهی اِذنم آيم به زير کسا؟ جوابش چنين داد خيرالبشر تو را باد از من سلام ای پسر تويی وارث و صاحب حوض من مجازی که داخل شوی ای حسن به زير عبا رفت آن نور عين پس از ساعتی از در آمد حسين(ع) حسين کرد با مادر خود سلام سپس گفت از مهر آن نيکنام که ای مادر خوب فرخ سرشت مشامم شده پر ز بوی بهشت که گويی در اين کوی جدَّم بود چنين بوی خوش بوی جدَّم بود بگفتا به او مادر: ای نور عين تويی ميوه ی قلب مادر حسين بلي، جدّ والای تو با حسن به زير کسا خفته اند آن دو تن چو بشنيد آن کودک مه لقا چنين پاسخ از مادر باوفا به نزد کسا رفت و گفتا سلام حضور همايون خيرالأنام سپس گفت ای جد والا تبار رسولی که حق کرده ات اختيار مرا می دهي اِذن آيم به پيش؟ پذيری مرا در کسا نزد خويش؟ چنين داد شاهنشه دين جواب سؤال حسين زاده ی بوتراب تورا باد از من سلام ای پسر تويی شافع امتم سر به سر به تحقيق رخصت دهم بر شما که آيی به زير کسا نزد ما حسين شد چو داخل به زير کسا بيامد ز در شير حق مرتضی بگفت السلام عليک يا بتول سلامم به تو باد دخت رسول چو زهرا شنيد از علی اين سخن بگفتا به تو باد ای بوالحسن سلام من ای سرور مؤمنين وصيِّ به حق، ای امام مبين علي گفت ای دخت خيرالأنام رسد بوی خوش مر مرا بر مشام به نزد من اين بوی خوش گوييا نشايد جز از خاتم انبيا که باشد عزيز و دل آرای من اخيّ و پسر عمّ و مولای من بگفتا بلی؛ با حسين و حسن به زير کسا خفته شاه زمن علی با خبر شد چو از ماجرا روان گشت با وجد نزد کسا بگفت السلام ای رسول خدا دهی رخصت آيا ز احسان مرا؟ که با اِذنت ای خاتم انبيا بيايم به پيش تو زير کسا سلام ورا رهبر بی قرين جواب حکيمانه داد اين چنين به تو ای برادر سلام از من است که چشمم به ديدار تو روشن است تويی صاحب سيف و علم و قلم به دست تو باشد لوا و علم به تحقيق رخصت دهم بر علی که باشد علی ذات حق را ولی علی گشت وارد به زير کسا حضور شريف حبيب خدا چو من ديدم اين چار تن رفته اند به زير کسا نزد هم خفته اند روان گشتم از شوق سوی کسا رسيدم به نزديک آن چار تا سپس عرض کردم سلام ای پدر سلام ای پدر ای مرا تاج سر مرا می دهيد اِذن تا با شما شوم ملحق و آيم اندر کسا؟ پدر داد پاسخ به دختر چنين سلام پدر بر تو ای نازنين تويي دختر و پاره ای از تنم کجا ديده و دل ز تو برکنم بيا در برم ای عزيز پدر که ام ابيهايی و خوش سيَر چو زهرا مکين شد به زير کسا کسا عزتی يافت بی انتها محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) با حسن(ع) حسين(ع) پنجمی شد در اين انجمن چو رفتند اين پنج تن در کسا کسا شد منور چو عرش خدا رسول خدا از دو سوی کسا سوی آسمان برد دست دعا که يارب ز الطاف بی انتها تو محظوظ کن اهل بيت مرا هم اينان رعايت ز من می کنند هم اين ها حمايت ز من می کنند بود لحم ابدانشان لحم من بود خونشان خون من در بدن اذيت کند هر که اين چار تن اذيت نموده ست بر جان من کسی گر که غمگين کند حالشان مرا کرده غمگين ز احوالشان هر آن کس که جنگ است با اين چهار مرا کرده با جنگ خودشان دچار به صلحم اگر صلح گيرند پيش وگرنه شود خاطر من پريش هر آن کاو نمايد بر آنها ستيز ستيزم به او موقع رستخيز محبّ محبّان آنان منم به خشم بد انديششان دشمنم بود اهل بيت من اين چار تن که روشن ز آنان بود چشم من من از اين چهار؛ اين چهار از منند که پاکيزه گفتار و دل روشنند خدايا به برکات و غفران خود رضای خود و لطف و احسان خود نما شامل حال اين چار تن نظر کن خدايا ز رأفت به من @ از آن ها پليدی همی دور کن دل و ديده شان را پر از نور کن التماس دعا@majmao ‍داستان حدیث کساء
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈•‌‌‌‌‌‌|⇦•هویدا میشود از اسرار... روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ بانوای سید مجید بنی فاطمه ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●꧁꧂•┈ |⇦•هویدا میشود از اسرار... روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ بانوای سید مجید بنی فاطمه ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را والاترین مخلوق ها اُم ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشته است خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _با نوای حاج مجید بنی فاطمهೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *پیغمبر وارد خانه شد، دید حبیبۀ خدا فاطمه با یه دستش دستاس میگردونه، با یه دستش بچه اش رو بغل گرفته، صدا زد: عزیز دلم! دخترم! چرا به اسماء یا فضه نمیگی کمکت کنند، عرضه داشت: بابا! هر روز کارهای خونه رو ما تقسیم می کنیم، امروز نوبت نوبت منه، بی وفای است اگه بگم اونا کار کنند... هی پیغمبر نگاه کرد دستهای زهرا تاول زده در اثر آسیاب کردن گندم، دست دخترش رو گرفت آروم بوسید، خیلی گریه کرد آقا.... من میخوام امروز آروم آروم برات روضه بخونم،‌یا رسول الله! دست فاطمه رو یه خورده زخمی وخسته دیدی نتوستی جلوی خودت رو بگیری، گریه ات گرفت، کجایی ببینی نیمه های شب دست فاطمه برا قنوت بالا نمیاد؟... اما مادرِ من و شما غصه اش درد پهلو نیست، غمِ بازو نیست، صورتِ کبودش نیست، کشته شدن بچه اش نیست، میخوای بدونی دردِ فاطمه چیه؟* مرگ من از فشار در و دیوارِخانه نیست این غصه می‌کشد که غریب است شوهرم میمانم عاشقانه در این روزهای سخت باشی کنار من اگر این روزهای سخت حالا فقط به پیش تو بودن دلم خوش است در غربتم پس از پدر این روزهای سخت اجر رسالت است که دیگر برای ما حتی نمانده یک نفر این روزهای سخت زانو بغل نگیر عزیزم دلم گرفت ماتم نگیر اینقدر این روزهای سخت *علی جان! چرا زانوی غم بغل گرفتی؟...* بیرون که میروی دل من شور میزند این روزهای پر خطر، این روزهای سخت داری تو هم شبیه به من پیر میشوی نفرین روزگار بر این روزهای سخت *تو روضه بی بی خیلی باید مراقب شد، اگه بخوای روضۀ بی بی رو بخونی، تازه بعدِ در و دیوار شروع میشه، از همه ی عاشقا ونوکرا برای این بیت معذرت میخوام، صدا زد: علی جان!...* دستم شکسته، حیف به دردت نمیخورد بی فایده است این سپر این روزهای سخت *هرچه کردم نذارم ببرند تو رو مسجد، نشد، آخه اینقد غلاف به بازوم زدن... بچه ام رو کشتن فدا سرت، مجروح کردن فدا سرت، فقط تو اینجور زانو بغل نگیر علی جان...*
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم روضه حضرت زهرا مجید بنی فاطمه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت پایانی توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها مجید بنی فاطمه @majmaozakerine
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ با نوای حاج مجید بنی فاطمهೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *ببین فاطمه کارش به کجا رسیده، میخواد خبر از حالش بده، ببین چه حالی شده علی...* فردا غروب میروم آماده شو علی کم کم برای سخت ترین روزهای سخت دشواریِ تحملِ روزِ حسین را آسان نمی کند مگر این روزهای سخت *دیدی بچه میخواد بیاد بغل مادر چه جور هجوم میاره...* دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت بلبل به ناتوانی من گریه می‌کند *بچه هام رو تو بغل بگیر علی جان...بعد در و دیوار دیگه زهرا نتوانست بچه هاشو بغل بگیره، میدونی کِی آخرین بار بچه هارو بغل گرفت؟ اون وقتی که علی داشت بدن رو کفن می‌کرد، صدا زد: بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید، یکی میگه: مادر! من حسنم، یکی میگه: مادر! من حسینم، یه وقت دیدن بندهای کفن باز شد دستای زهرا بیرون اومد؛ بچه هاش رو بغل گرفت...*
🍁روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حسن خلج🍁 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 پاشو دخترت يه گوشه ذكر ِ ربنا گرفته اولين بار ِ كه اين طور دستش و بالا گرفته براي خوب شدن تو ، به خدا رو زده زينب با همين قد كوچيكش، خونه جارو زده زينب براي اينكه يه لحظه ديده وا كني بخندي نمي دوني با چه عشقي شونه بر مو زده زينب اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني *علي داره التماس ميكنه* اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني گريه كن يه كم سبك شي *فاطمه جان، هفتاد و پنج روز ِ بغضات رو نگه داشتي،هي گفتي علي خبر دار نشه،علي ناراحت نشه، علي ندونه چي شده به سر من* گريه كن يه كم سبك شي بغضت و نذار تو سينه گريه كن گريه عزيزم با علي بودن همينه تو كه گفتي تو هميشه تو اميرالمؤمنيني چرا چند وقت ِ كه ديگه روبرويم نميشيني پاشو راه برو يه خورده دل من آروم بگيره نور چشمم نكنه از بعد كوچه نمي بيني اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني *داره نماز مي خونه،همين كه نمازش تموم شد،ديد حسن اين طرف،حسين اين طرف ايستاده،شستش خبر دار شد يه اتفاقي افتاده، سرش رو بلند كرد،اينجا چيكار مي كنيد،چه خبره؟ديد هردو آقازاده سرشون رو انداختن پايين،بابا به دادمون برس،اگه دير كني مي ترسم مادرمون رو ديگه نبيني،چه جوري اومد بماند،چند بار تو راه زمين خورد،هي عبا پيچيد دور پاش تا مي اومد بلند شه،يازهرا، خدا برا هيچ كي نياره، از بيرون بياي ببيني عزيزت از دست رفته، از چهارچوب در وارد شد، ديد يه ملافه رو صورت فاطمه كشيده شده،يه گوشه زينب كز كرده،خيره خيره داره نگاه ميكنه،ام الكلثوم ِ دوساله هي دور اين بستر مي گرده، هي زير لب ميگه: وا اُما، وا اُما. اومد نشست كنار بستر، روضه ي من همين چند جمله،همتون رو به خدا سپردم،ان شاء الله يه روزي همين جا تو روضه ي مادرمون،همه ي ما دق كنيم و بميريم، روزنامه ها بنويسن يه جايي چندين نفر همه با هم دق كردن،بعد همه ميپرسن چي شده؟بعد توي تيتردرشت روزنامه ها مي نويسن،اينها همه بي مادر بودن،اينها همشون مادراشون رو از دست دادن،كجا؟مدينه. چرا؟ تو كوچه يه بي حيا، يه نامرد،جلو مادرشون رو گرفته بود....يازهرا.... علي از چهارچوب در اومد تو نشست كنار بدن فاطمه ملافه رو كنار زد،ديد هر دو درهاي بهشت بسته شده،صدا زد مادر حسن! ديد جواب نمياد،مادر حسين!،ديد خبري نيست،دختر رسو الله! كليد قلب زهرا رو علي ميدونه، صدا زد:فاطمه من علي ام،من علي ام،چشماتو باز كن، من علي ام...*
‍ ‍ 🍂مناجات بسیار زیبا و دلنشین با امام عصر(عج)🍂 🎶سبک : نیلوفرانه .خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن.... الآ ای آنکه دائم عشقِ تو هوشم زِ سر بُرد به یادِ هجرِ رویت .عقل و هوشم را زِ سر بُرد خدایا دردِ هجرانش چه سخت است بر محبان نمی آید چرا مهدی برای ما یتیمان همه فکرِ من این است.... چرا مولا غمین است..... برای اینکه مولا.... دلش غمگینِ دین است خدایا رسان، زمانِ ظهور . که تا مهدی ببینم خدایا رسان . گلِ فاطمه . گلِ رویش بچینم * بیا یابن الحسن دورِت بگردم .جانِ زهرا بیا تا دستِ خالی بَرنَگَردَم جان زهرا طبیبم کِی می آیی بهر درمانِ مریضت منم درمانده در راهت،به راهت . ای طبیبم زِ گمراهی رهام کن شَوَم من همرهِ تو بیا مهدی مدد کن شَوَم من یاورِ تو بیا جانِ دل . برای مُحِب . نما فرمانروایی عزیزِ حسن .تو یابن الحسن .به دل فرمانروایی فدای روی ماهت، ای عزیرم ، یابن زهرا بیا آقا و آخر ، کن شهیدم ، یابن زهرا دلم خواهد به سوریه . یمن ، جانم فدا شه همانند حججی ها سرم از تن جدا شه از این دنیا رهام کن.... به قران آشنام کن...... کریمانه کرم کن ..‌... مرا همچون غلام کن حفاظت نما شما رهبرم آقام سید علی جان که این انقلاب دهد دستتان آقام سید علی جان
‍ 🏴شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) فاطمیه🏴 میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا اسماء بریز آب روان اما کمی آهسته تر از کینه ی دشمن شده زهرای من بشکسته پَر بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه ... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ... بر روی دیوار از غمت ، سر میگذارد حیدرت ماندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت بر صورت نیلیِ تو میگرید آن خیبر شکن خواهد شد او باخبر از کوچه و آن راز حسن بر صورتِ از سیلی کبودت دستش رسیده اشکش چکیده آن باغبان که گل را ندیده ، حالا که دیده رنگش پریده ... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ... من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعداء بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو ... جانم حسین جان ، جانم حسین جان ...
|⇦•آن زهره ای که ماه .. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه۹۸_ حاج حنیف طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ آن زهره ای که ماه به مهرش منورست دردانۀ پیمبر و زهرای اطهرست بر تارُک زنان جهان تاج افتخار بر گردنِ عروس فلک عِقدِ گوهرست بانویِ بانوانِ جهان سرورِ زنان دُرجِ عفاف و عصمت کبریِ داورست او را پدر رسولِ خدا صدر کائنات او را علی ولیِ خداوند همسرست بحری ست پُر ز دُرّ گُهرهایِ شاهوار یزدان وِرا ستوده به قرآن که کوثرست خونی که داد سرور آزادگان حسین مرهونِ حُسنِ تربیت و شیر مادرست *عالمُ عزایِ ابی عبدالله بهم میریزه .. با اون همه مرتبه هایی که سیدالشهداست تو این عالم ‌.. آسمان و زمین چهل روز در غم او گریه کرده .. اما هرچی داره از پر چادر مادرش فاطمه داره ..* تا روزگار بوده و تا هست پایدار عرشِ خدا زِ زهرۀ زهرا منورست نورِ مقدسی که به گرداب حادثات کشتیِ نوح را وسط موج لنگرست حوراء انسی است و زِ مشکین شمیم او گیسویِ حورُ و روضۀ رضوان معطرست شه بانوی حجاز ولی کارِ خانه را با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است در خانه ای که رد قدم های جبرئیل گاهِ نزولِ وحی خدا زیب و زیورست از رنج کار، ابله می زد به دستِ او دستی که بوسه گاهِ لبان پیمبرست شاعر : مرحوم محمدعلی ریاضی یزدی *بی بی جان ، ما طاقت نداریم ببینیم دَستاس بچرخانی دستت ابله بزنه .. دستت ابله میزنه ما بی طاقت میشیم خانم جان .. چه برسه به اینکه بشنویم : تازیانه زده بوسه گاه طاها را ..* پیراهنِ عروسیِ خود را به مستمند بخشد شبِ زفاف که مهمانِ شوهرست برا همۀ ابعاد وجودیِ زندگی ما این خانواده برنامه دادن .. پیغبر واردِ خانه شد، دید فاطمه باهمان پیراهنی که خانۀ خودش بوده فردایِ عروسی داره میگرده .. دخترم پیراهن عروسیت چی شد؟! بابا نیمۀ شب سائل در خانه را زد .. دختر پیغمبر؛ من برهنه م گرسنه م جا ندارم استراحت کنم .. شنیدم امشب شب عروسیت بوده یه صدقه ای به من بده .. پیراهن عروسی رو از بدن خارج کرد داد به زنِ سائل .. بعد فرمود یا رسول الله شما فرمودی از همونی که دوست دارید انفاق کنید .. منم از همونی که دوست داشتم انفاق کردم .. امشب بگو بی بی مارو یه نگاه کن .. به خدا ماخیلی محتاج صدقه و انفاقیم .. ما خیلی وضعمون خرابه مادر .. یکی از جاهایی که پیغمبر فرمود فداها ابوها همین جا بود .. بابات فدات بشه فاطمه جان .. جبرائیل نازل شد یارسول الله حقت سلام میرسانند میفرماید به فاطمه بگو هرچی از من میخواد الان اجابت میکنم گفت بابا، دنیا که به دنیا میمونه ، ما اهل دنیا نیستیم .. شفاعت امت شما را قیامت به من بدن .. جبرائیل رفت و برگشت خدا قبول کرده .. عرضه داشت میشه جبرائیل به خدا عرضه بدارد از قول من اینو مکتوب به من بدید؟! من اینو با خودم دفن کنم ، قیامت این نامه رو با خودم دست بگیرم تو صحرای محشر بگردم دونه دونه دوستانمونُ خودم جدا کنم ؟! جبرائیل رفت، برگشت مکتوب آورد .. مادری رو در حق ما تمام کرده خانم .. روز آخر علی رو صدا کرد علی جان این لوحه و امان نامه رو بینِ کفنِ من بزار .. من قیامت که از قبر محشور شدم این نامه رو به دست بگیرم .. همچو مرغی که دانه برچیند دوستان را سوا کند زهرا ..
               يا زهرا(س) نیمه شب است و مانده علی که چه ها کند باید بساط غسل کسی را به پا کند حیدر بنا نداشت که بی فاطمه شود اما بناست خانه ي قبری به پا کند با گریه کار غسل خودش را شروع کرد باید که مثل شمع نباید صدا کند بعد از سه ماه رو زدن و رو ندیدنش وقتش رسیده فاطمه را رو نما کند هر عضو شستشوش یکی را ز هوش برد مانده علی چه با جگر بچه ها کند دستش کجا رسید که دادش بلند شد مجبور شد که کار خودش را رها کند مانده که گرم شستن زخم تنش شود یا فکر جابجا شدن دنده را کند زهرا چه راحت است و علی پر جراحت است دنیا نخواست با جگرش خوب تا کند (مسعود اصلاني)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
استغاثه به حضرت زهرا @majmaozakerine
‍ ‍ یارب علی غریب و درمانده ام نبیند این صورتِ کبودم تا زنده ام نبیند خونابه ی جراحت از زخمِ من چکیده خونابه ی جگر را افشانده ام نبیند یارب نشانِ زخمِ پهلوی نازکم را از پیشِ چشم هایش پوشانده ام نبیند من غنچه ی شهیدی در بطنِ خویش دارم این غنچه را که با خون پیچانده ام نبیند آندم که میخِ در را بر سینه ام نشاندند این میخ را ز سینه من کنده ام نبیند دیوار می فشارد مسمار می گدازد این درد را که در دل رنجانده ام نبیند یارب نگاهِ غیری پهلو وُ بازوان را با گیسووانِ خونین پوشانده ام نبیند خواهم ز تو اِلها اندر وداعِ آخر مولا به بسترِ خون درمانده ام نبیند ای یار و یاورِ من، مظلومِ حیدرِ من خدا کند نبینی، این زخمِ پیکرِ من (۲) 🎤
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساسی تنها نیومدم کاروان اشکام باهامه تنها نیومدم رو دوشم همه گناهامه 👌 @majmaozakerine