eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از چه مادر سر بر روی زانو گرفتی جواد مقدم @majmaozakerine
‍ ❣﷽❣ 🔘 🥀 🔘 👌👌 از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی پیش من از چهره خود رو گرفتی در سحر وقت نماز شب به ناله دست خود آهسته بر پهلو گرفتی خون پهلو دارد خود حکایت از غم گوییا می بندی بار رفتن هم یادم آمد بودی با عدو رو در رو اشک چشمت جاری همچو خون پهلو گریه ها با چشم تارت از دعا بگذشته کارت آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت مهربان ای مادر من با چه رویی زد عدو سیلی به رویت با غلاف و تازیان آمد به سویت چادرت خاکی تنت مجروح و زخمی بوی آتش می دهد هر تار مویت بر سرم با دست بی رمق زن شانه بوسه زن بر روی دختر دردانه خون پهلو دارد خود حکایت از غم گوییا می بندی بار رفتن هم ای تمام هست و بودم مادر صورت کبودم در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم مهربان ای مادر من می کنم بر تو وصیت جان مادر می زنی آتش به من با دیده تر یاریم کن بشنو از من این سفارش زینبم جان تو و جان برادر امتداد این غم کربلا پا برجاست دِه حسینم یاری او غریب و تنهاست روی صحرا پیکر او بر سر نیزه سر او جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او 🔘ای حسین جان، ای حسین جان کربلا منظومه احساس داری یک رقیه کودکی چون یاس داری حفظ معجر کن مخور غم تا که مادر شیر مردی همچو یک عباس داری رو تل می بینی خنجری بر حنجر شمر دون می برد از حسین من سر غرق در خون خسته بی حال ناظری بر حال و احوال کن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال روی صحرا پیکر او بر سر نیزه سر او جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او 🔘یا حسین جانم، حسین جان 🔘هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔘 @majmaozakerine ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
اگه باحوصله خوندید و فیض حاصل شد ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید روايت شد از حضرت فاطمه حديث شريفی برای همه که روزی حبيب خدا مصطفی ابوالقاسم احمد رسول خدا محمد(ص) شهنشاه دنيا و دين که ما را پدر باشد آن مه جبين قدم رنجه فرمود در خانه ام منور از او گشت کاشانه ام بفرمود يا فاطمه بر تو باد سلام از من ای دخت نيکو نهاد بدو عرض کردم که ای نامور ز من برتو بادا سلام ای پدر سپس گفت آن شاه خوبان به من که ضعفی شده عارضم در بدن بگفتم پدرجان ز ضعف شما نباشد پناهم به غير خدا مرا گفت ای دختر بردبار کسای يمانی ما را بيار بپوشان مرا در کسای يمن بپوشانم او را سراسر بدن چو کردم به رخسار خوبش نگاه رخش می درخشيد مانند ماه درخشيدنی چون مه چارده بر آن ماه هرلحظه کردم نگه چو پوشاندمش جامه را بر بدن پس از ساعتی از در آمد حسن چو فرزند دلبندم از در رسيد سلامی بداد و جوابی شنيد بگفتا که ای مادر مهربان رسد بوی خوش بر مشام آنچنان که گويی بود بوی جدم رسول به پاسخ چنين گفت با وی بتول که ای نور چشمان مادر، حسن بهين ميوه ی نورس قلب من بلی، جد تو رفته زير کسا به زير کسا خفته آن پارسا حسن رفت نزديک جدِّ گرام چنين گفت بعد از ادای سلام که ای جد من ای رسول خدا دهی اِذنم آيم به زير کسا؟ جوابش چنين داد خيرالبشر تو را باد از من سلام ای پسر تويی وارث و صاحب حوض من مجازی که داخل شوی ای حسن به زير عبا رفت آن نور عين پس از ساعتی از در آمد حسين(ع) حسين کرد با مادر خود سلام سپس گفت از مهر آن نيکنام که ای مادر خوب فرخ سرشت مشامم شده پر ز بوی بهشت که گويی در اين کوی جدَّم بود چنين بوی خوش بوی جدَّم بود بگفتا به او مادر: ای نور عين تويی ميوه ی قلب مادر حسين بلي، جدّ والای تو با حسن به زير کسا خفته اند آن دو تن چو بشنيد آن کودک مه لقا چنين پاسخ از مادر باوفا به نزد کسا رفت و گفتا سلام حضور همايون خيرالأنام سپس گفت ای جد والا تبار رسولی که حق کرده ات اختيار مرا می دهي اِذن آيم به پيش؟ پذيری مرا در کسا نزد خويش؟ چنين داد شاهنشه دين جواب سؤال حسين زاده ی بوتراب تورا باد از من سلام ای پسر تويی شافع امتم سر به سر به تحقيق رخصت دهم بر شما که آيی به زير کسا نزد ما حسين شد چو داخل به زير کسا بيامد ز در شير حق مرتضی بگفت السلام عليک يا بتول سلامم به تو باد دخت رسول چو زهرا شنيد از علی اين سخن بگفتا به تو باد ای بوالحسن سلام من ای سرور مؤمنين وصيِّ به حق، ای امام مبين علي گفت ای دخت خيرالأنام رسد بوی خوش مر مرا بر مشام به نزد من اين بوی خوش گوييا نشايد جز از خاتم انبيا که باشد عزيز و دل آرای من اخيّ و پسر عمّ و مولای من بگفتا بلی؛ با حسين و حسن به زير کسا خفته شاه زمن علی با خبر شد چو از ماجرا روان گشت با وجد نزد کسا بگفت السلام ای رسول خدا دهی رخصت آيا ز احسان مرا؟ که با اِذنت ای خاتم انبيا بيايم به پيش تو زير کسا سلام ورا رهبر بی قرين جواب حکيمانه داد اين چنين به تو ای برادر سلام از من است که چشمم به ديدار تو روشن است تويی صاحب سيف و علم و قلم به دست تو باشد لوا و علم به تحقيق رخصت دهم بر علی که باشد علی ذات حق را ولی علی گشت وارد به زير کسا حضور شريف حبيب خدا چو من ديدم اين چار تن رفته اند به زير کسا نزد هم خفته اند روان گشتم از شوق سوی کسا رسيدم به نزديک آن چار تا سپس عرض کردم سلام ای پدر سلام ای پدر ای مرا تاج سر مرا می دهيد اِذن تا با شما شوم ملحق و آيم اندر کسا؟ پدر داد پاسخ به دختر چنين سلام پدر بر تو ای نازنين تويي دختر و پاره ای از تنم کجا ديده و دل ز تو برکنم بيا در برم ای عزيز پدر که ام ابيهايی و خوش سيَر چو زهرا مکين شد به زير کسا کسا عزتی يافت بی انتها محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) با حسن(ع) حسين(ع) پنجمی شد در اين انجمن چو رفتند اين پنج تن در کسا کسا شد منور چو عرش خدا رسول خدا از دو سوی کسا سوی آسمان برد دست دعا که يارب ز الطاف بی انتها تو محظوظ کن اهل بيت مرا هم اينان رعايت ز من می کنند هم اين ها حمايت ز من می کنند بود لحم ابدانشان لحم من بود خونشان خون من در بدن اذيت کند هر که اين چار تن اذيت نموده ست بر جان من کسی گر که غمگين کند حالشان مرا کرده غمگين ز احوالشان هر آن کس که جنگ است با اين چهار مرا کرده با جنگ خودشان دچار به صلحم اگر صلح گيرند پيش وگرنه شود خاطر من پريش هر آن کاو نمايد بر آنها ستيز ستيزم به او موقع رستخيز محبّ محبّان آنان منم به خشم بد انديششان دشمنم بود اهل بيت من اين چار تن که روشن ز آنان بود چشم من من از اين چهار؛ اين چهار از منند که پاکيزه گفتار و دل روشنند خدايا به برکات و غفران خود رضای خود و لطف و احسان خود نما شامل حال اين چار تن نظر کن خدايا ز رأفت به من @ از آن ها پليدی همی دور کن دل و ديده شان را پر از نور کن التماس دعا@majmao ‍داستان حدیث کساء
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈•‌‌‌‌‌‌|⇦•هویدا میشود از اسرار... روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ بانوای سید مجید بنی فاطمه ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●꧁꧂•┈ |⇦•هویدا میشود از اسرار... روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ بانوای سید مجید بنی فاطمه ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را والاترین مخلوق ها اُم ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشته است خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _با نوای حاج مجید بنی فاطمهೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *پیغمبر وارد خانه شد، دید حبیبۀ خدا فاطمه با یه دستش دستاس میگردونه، با یه دستش بچه اش رو بغل گرفته، صدا زد: عزیز دلم! دخترم! چرا به اسماء یا فضه نمیگی کمکت کنند، عرضه داشت: بابا! هر روز کارهای خونه رو ما تقسیم می کنیم، امروز نوبت نوبت منه، بی وفای است اگه بگم اونا کار کنند... هی پیغمبر نگاه کرد دستهای زهرا تاول زده در اثر آسیاب کردن گندم، دست دخترش رو گرفت آروم بوسید، خیلی گریه کرد آقا.... من میخوام امروز آروم آروم برات روضه بخونم،‌یا رسول الله! دست فاطمه رو یه خورده زخمی وخسته دیدی نتوستی جلوی خودت رو بگیری، گریه ات گرفت، کجایی ببینی نیمه های شب دست فاطمه برا قنوت بالا نمیاد؟... اما مادرِ من و شما غصه اش درد پهلو نیست، غمِ بازو نیست، صورتِ کبودش نیست، کشته شدن بچه اش نیست، میخوای بدونی دردِ فاطمه چیه؟* مرگ من از فشار در و دیوارِخانه نیست این غصه می‌کشد که غریب است شوهرم میمانم عاشقانه در این روزهای سخت باشی کنار من اگر این روزهای سخت حالا فقط به پیش تو بودن دلم خوش است در غربتم پس از پدر این روزهای سخت اجر رسالت است که دیگر برای ما حتی نمانده یک نفر این روزهای سخت زانو بغل نگیر عزیزم دلم گرفت ماتم نگیر اینقدر این روزهای سخت *علی جان! چرا زانوی غم بغل گرفتی؟...* بیرون که میروی دل من شور میزند این روزهای پر خطر، این روزهای سخت داری تو هم شبیه به من پیر میشوی نفرین روزگار بر این روزهای سخت *تو روضه بی بی خیلی باید مراقب شد، اگه بخوای روضۀ بی بی رو بخونی، تازه بعدِ در و دیوار شروع میشه، از همه ی عاشقا ونوکرا برای این بیت معذرت میخوام، صدا زد: علی جان!...* دستم شکسته، حیف به دردت نمیخورد بی فایده است این سپر این روزهای سخت *هرچه کردم نذارم ببرند تو رو مسجد، نشد، آخه اینقد غلاف به بازوم زدن... بچه ام رو کشتن فدا سرت، مجروح کردن فدا سرت، فقط تو اینجور زانو بغل نگیر علی جان...*
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم روضه حضرت زهرا مجید بنی فاطمه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت پایانی توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها مجید بنی فاطمه @majmaozakerine
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ با نوای حاج مجید بنی فاطمهೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *ببین فاطمه کارش به کجا رسیده، میخواد خبر از حالش بده، ببین چه حالی شده علی...* فردا غروب میروم آماده شو علی کم کم برای سخت ترین روزهای سخت دشواریِ تحملِ روزِ حسین را آسان نمی کند مگر این روزهای سخت *دیدی بچه میخواد بیاد بغل مادر چه جور هجوم میاره...* دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت بلبل به ناتوانی من گریه می‌کند *بچه هام رو تو بغل بگیر علی جان...بعد در و دیوار دیگه زهرا نتوانست بچه هاشو بغل بگیره، میدونی کِی آخرین بار بچه هارو بغل گرفت؟ اون وقتی که علی داشت بدن رو کفن می‌کرد، صدا زد: بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید، یکی میگه: مادر! من حسنم، یکی میگه: مادر! من حسینم، یه وقت دیدن بندهای کفن باز شد دستای زهرا بیرون اومد؛ بچه هاش رو بغل گرفت...*
🍁روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حسن خلج🍁 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 پاشو دخترت يه گوشه ذكر ِ ربنا گرفته اولين بار ِ كه اين طور دستش و بالا گرفته براي خوب شدن تو ، به خدا رو زده زينب با همين قد كوچيكش، خونه جارو زده زينب براي اينكه يه لحظه ديده وا كني بخندي نمي دوني با چه عشقي شونه بر مو زده زينب اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني *علي داره التماس ميكنه* اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني گريه كن يه كم سبك شي *فاطمه جان، هفتاد و پنج روز ِ بغضات رو نگه داشتي،هي گفتي علي خبر دار نشه،علي ناراحت نشه، علي ندونه چي شده به سر من* گريه كن يه كم سبك شي بغضت و نذار تو سينه گريه كن گريه عزيزم با علي بودن همينه تو كه گفتي تو هميشه تو اميرالمؤمنيني چرا چند وقت ِ كه ديگه روبرويم نميشيني پاشو راه برو يه خورده دل من آروم بگيره نور چشمم نكنه از بعد كوچه نمي بيني اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني *داره نماز مي خونه،همين كه نمازش تموم شد،ديد حسن اين طرف،حسين اين طرف ايستاده،شستش خبر دار شد يه اتفاقي افتاده، سرش رو بلند كرد،اينجا چيكار مي كنيد،چه خبره؟ديد هردو آقازاده سرشون رو انداختن پايين،بابا به دادمون برس،اگه دير كني مي ترسم مادرمون رو ديگه نبيني،چه جوري اومد بماند،چند بار تو راه زمين خورد،هي عبا پيچيد دور پاش تا مي اومد بلند شه،يازهرا، خدا برا هيچ كي نياره، از بيرون بياي ببيني عزيزت از دست رفته، از چهارچوب در وارد شد، ديد يه ملافه رو صورت فاطمه كشيده شده،يه گوشه زينب كز كرده،خيره خيره داره نگاه ميكنه،ام الكلثوم ِ دوساله هي دور اين بستر مي گرده، هي زير لب ميگه: وا اُما، وا اُما. اومد نشست كنار بستر، روضه ي من همين چند جمله،همتون رو به خدا سپردم،ان شاء الله يه روزي همين جا تو روضه ي مادرمون،همه ي ما دق كنيم و بميريم، روزنامه ها بنويسن يه جايي چندين نفر همه با هم دق كردن،بعد همه ميپرسن چي شده؟بعد توي تيتردرشت روزنامه ها مي نويسن،اينها همه بي مادر بودن،اينها همشون مادراشون رو از دست دادن،كجا؟مدينه. چرا؟ تو كوچه يه بي حيا، يه نامرد،جلو مادرشون رو گرفته بود....يازهرا.... علي از چهارچوب در اومد تو نشست كنار بدن فاطمه ملافه رو كنار زد،ديد هر دو درهاي بهشت بسته شده،صدا زد مادر حسن! ديد جواب نمياد،مادر حسين!،ديد خبري نيست،دختر رسو الله! كليد قلب زهرا رو علي ميدونه، صدا زد:فاطمه من علي ام،من علي ام،چشماتو باز كن، من علي ام...*
‍ ‍ 🍂مناجات بسیار زیبا و دلنشین با امام عصر(عج)🍂 🎶سبک : نیلوفرانه .خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن.... الآ ای آنکه دائم عشقِ تو هوشم زِ سر بُرد به یادِ هجرِ رویت .عقل و هوشم را زِ سر بُرد خدایا دردِ هجرانش چه سخت است بر محبان نمی آید چرا مهدی برای ما یتیمان همه فکرِ من این است.... چرا مولا غمین است..... برای اینکه مولا.... دلش غمگینِ دین است خدایا رسان، زمانِ ظهور . که تا مهدی ببینم خدایا رسان . گلِ فاطمه . گلِ رویش بچینم * بیا یابن الحسن دورِت بگردم .جانِ زهرا بیا تا دستِ خالی بَرنَگَردَم جان زهرا طبیبم کِی می آیی بهر درمانِ مریضت منم درمانده در راهت،به راهت . ای طبیبم زِ گمراهی رهام کن شَوَم من همرهِ تو بیا مهدی مدد کن شَوَم من یاورِ تو بیا جانِ دل . برای مُحِب . نما فرمانروایی عزیزِ حسن .تو یابن الحسن .به دل فرمانروایی فدای روی ماهت، ای عزیرم ، یابن زهرا بیا آقا و آخر ، کن شهیدم ، یابن زهرا دلم خواهد به سوریه . یمن ، جانم فدا شه همانند حججی ها سرم از تن جدا شه از این دنیا رهام کن.... به قران آشنام کن...... کریمانه کرم کن ..‌... مرا همچون غلام کن حفاظت نما شما رهبرم آقام سید علی جان که این انقلاب دهد دستتان آقام سید علی جان
‍ 🏴شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) فاطمیه🏴 میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا اسماء بریز آب روان اما کمی آهسته تر از کینه ی دشمن شده زهرای من بشکسته پَر بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه ... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ... بر روی دیوار از غمت ، سر میگذارد حیدرت ماندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت بر صورت نیلیِ تو میگرید آن خیبر شکن خواهد شد او باخبر از کوچه و آن راز حسن بر صورتِ از سیلی کبودت دستش رسیده اشکش چکیده آن باغبان که گل را ندیده ، حالا که دیده رنگش پریده ... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ... من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعداء بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو ... جانم حسین جان ، جانم حسین جان ...
|⇦•آن زهره ای که ماه .. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه۹۸_ حاج حنیف طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ آن زهره ای که ماه به مهرش منورست دردانۀ پیمبر و زهرای اطهرست بر تارُک زنان جهان تاج افتخار بر گردنِ عروس فلک عِقدِ گوهرست بانویِ بانوانِ جهان سرورِ زنان دُرجِ عفاف و عصمت کبریِ داورست او را پدر رسولِ خدا صدر کائنات او را علی ولیِ خداوند همسرست بحری ست پُر ز دُرّ گُهرهایِ شاهوار یزدان وِرا ستوده به قرآن که کوثرست خونی که داد سرور آزادگان حسین مرهونِ حُسنِ تربیت و شیر مادرست *عالمُ عزایِ ابی عبدالله بهم میریزه .. با اون همه مرتبه هایی که سیدالشهداست تو این عالم ‌.. آسمان و زمین چهل روز در غم او گریه کرده .. اما هرچی داره از پر چادر مادرش فاطمه داره ..* تا روزگار بوده و تا هست پایدار عرشِ خدا زِ زهرۀ زهرا منورست نورِ مقدسی که به گرداب حادثات کشتیِ نوح را وسط موج لنگرست حوراء انسی است و زِ مشکین شمیم او گیسویِ حورُ و روضۀ رضوان معطرست شه بانوی حجاز ولی کارِ خانه را با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است در خانه ای که رد قدم های جبرئیل گاهِ نزولِ وحی خدا زیب و زیورست از رنج کار، ابله می زد به دستِ او دستی که بوسه گاهِ لبان پیمبرست شاعر : مرحوم محمدعلی ریاضی یزدی *بی بی جان ، ما طاقت نداریم ببینیم دَستاس بچرخانی دستت ابله بزنه .. دستت ابله میزنه ما بی طاقت میشیم خانم جان .. چه برسه به اینکه بشنویم : تازیانه زده بوسه گاه طاها را ..* پیراهنِ عروسیِ خود را به مستمند بخشد شبِ زفاف که مهمانِ شوهرست برا همۀ ابعاد وجودیِ زندگی ما این خانواده برنامه دادن .. پیغبر واردِ خانه شد، دید فاطمه باهمان پیراهنی که خانۀ خودش بوده فردایِ عروسی داره میگرده .. دخترم پیراهن عروسیت چی شد؟! بابا نیمۀ شب سائل در خانه را زد .. دختر پیغمبر؛ من برهنه م گرسنه م جا ندارم استراحت کنم .. شنیدم امشب شب عروسیت بوده یه صدقه ای به من بده .. پیراهن عروسی رو از بدن خارج کرد داد به زنِ سائل .. بعد فرمود یا رسول الله شما فرمودی از همونی که دوست دارید انفاق کنید .. منم از همونی که دوست داشتم انفاق کردم .. امشب بگو بی بی مارو یه نگاه کن .. به خدا ماخیلی محتاج صدقه و انفاقیم .. ما خیلی وضعمون خرابه مادر .. یکی از جاهایی که پیغمبر فرمود فداها ابوها همین جا بود .. بابات فدات بشه فاطمه جان .. جبرائیل نازل شد یارسول الله حقت سلام میرسانند میفرماید به فاطمه بگو هرچی از من میخواد الان اجابت میکنم گفت بابا، دنیا که به دنیا میمونه ، ما اهل دنیا نیستیم .. شفاعت امت شما را قیامت به من بدن .. جبرائیل رفت و برگشت خدا قبول کرده .. عرضه داشت میشه جبرائیل به خدا عرضه بدارد از قول من اینو مکتوب به من بدید؟! من اینو با خودم دفن کنم ، قیامت این نامه رو با خودم دست بگیرم تو صحرای محشر بگردم دونه دونه دوستانمونُ خودم جدا کنم ؟! جبرائیل رفت، برگشت مکتوب آورد .. مادری رو در حق ما تمام کرده خانم .. روز آخر علی رو صدا کرد علی جان این لوحه و امان نامه رو بینِ کفنِ من بزار .. من قیامت که از قبر محشور شدم این نامه رو به دست بگیرم .. همچو مرغی که دانه برچیند دوستان را سوا کند زهرا ..
               يا زهرا(س) نیمه شب است و مانده علی که چه ها کند باید بساط غسل کسی را به پا کند حیدر بنا نداشت که بی فاطمه شود اما بناست خانه ي قبری به پا کند با گریه کار غسل خودش را شروع کرد باید که مثل شمع نباید صدا کند بعد از سه ماه رو زدن و رو ندیدنش وقتش رسیده فاطمه را رو نما کند هر عضو شستشوش یکی را ز هوش برد مانده علی چه با جگر بچه ها کند دستش کجا رسید که دادش بلند شد مجبور شد که کار خودش را رها کند مانده که گرم شستن زخم تنش شود یا فکر جابجا شدن دنده را کند زهرا چه راحت است و علی پر جراحت است دنیا نخواست با جگرش خوب تا کند (مسعود اصلاني)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
استغاثه به حضرت زهرا @majmaozakerine
‍ ‍ یارب علی غریب و درمانده ام نبیند این صورتِ کبودم تا زنده ام نبیند خونابه ی جراحت از زخمِ من چکیده خونابه ی جگر را افشانده ام نبیند یارب نشانِ زخمِ پهلوی نازکم را از پیشِ چشم هایش پوشانده ام نبیند من غنچه ی شهیدی در بطنِ خویش دارم این غنچه را که با خون پیچانده ام نبیند آندم که میخِ در را بر سینه ام نشاندند این میخ را ز سینه من کنده ام نبیند دیوار می فشارد مسمار می گدازد این درد را که در دل رنجانده ام نبیند یارب نگاهِ غیری پهلو وُ بازوان را با گیسووانِ خونین پوشانده ام نبیند خواهم ز تو اِلها اندر وداعِ آخر مولا به بسترِ خون درمانده ام نبیند ای یار و یاورِ من، مظلومِ حیدرِ من خدا کند نبینی، این زخمِ پیکرِ من (۲) 🎤
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساسی تنها نیومدم کاروان اشکام باهامه تنها نیومدم رو دوشم همه گناهامه 👌 @majmaozakerine
دوبیتی های شهادت حضرت زهرا اگرچه از غم من داغداری به طفلانم بده امیدواری علی خیلی مواظب حسین باش مکن پیش یتیمان بیقراری مریز اَسما دگر آب روان را چگونه شویم این یار جوان را نه تنهازخم پهلویش عمیق است بمیرم که شکستند استخوان را گفت پیغمبرعلی جان صبر کن گرچه دشوار است اما صبرکن جبرئیل گوید که پیش چشم تو می زنند سیلی به زهرا صبر کن الا مظلومه ی پهلوشکسته زدست امت بد کاره خسته توکه چون کوه پشتم ایستادی چرا خواندی نمازت را نشسته? قربان دلت چه غصه هامی خوردی خورشیدبروی شانه ات می بردی گرفاطمه ات دعانمی کردآن شب هنگامه ی غسل پیکرش می مُردی تو رفتی کودکانت غم گرفتند سراغت را همه از هم گرفتند شده ذکر همه مادر کجایی? برایت مجلس مــاتـم گـرفتند پس از زهرا علی همراز غم شد علی مظلوم و قنفذ محترم شد علی آنقــدر جـانسوزانه نــالـید که پشت ذوالفقار ازغصه خم شد سلامم بـر تـو جـانـباز ولایت که باجان کرده ای ازدین حمایت نـگفــتی آرزو داری جـــوانـی فقط گفتی علی جانم فدایت چــرا زهــرا جبیـنی زرد داری? چرا درسیـنه آهـی سـرد داری? مپیچ اینسان بخود روبرنگردان خودم فهمیده ام که درد داری کــنار قــبر زهـــرای عـزیـزم توانم نیست تا ازجای خیزم من واین دست لرزانی که دارم چگونه خاک برجسمش بریزم? ای عزیزدُردانه وآیینه ی ایزدحسین وی که ازچشم گُهربارتو دُرریزدحسین روزوشبهافاطمه از دردمی پیچدبخود کن دعایی مادرازبستر بپاخیزد حسین توکه رفتی غرور من لگد شد شمار غصه هایم بی عدد شد عزیزم بس که دلتنگ تو هستم برایم سقف خانه چون لحدشد بـدور ازچـشم فرزندان شبانه شــوم همـناله بــا مـاه یــگانه مرا آن غصه خواهدکشت زهرا که خوردی پیش چشمم تازیانه مدینه گرچه ظلمت بی حساب است دل ما از غم زهرا کباب است تو کز حیدر بجز خوبی ندیدی چه کرده که سلامش بی جواب است تو رفتی خانه ماندو نورعینت و چشم بی قرار زینبینت میان گریه ی جانسور طفلان مرا بیچاره کرداشک حسینت مرو بی تو ندارم همزبانی تو باید غصه هایم را بدانی چرا تعجیل داری بهر رفتن هنوز ای فاطمه خیلی جوانی کتاب عشق حیدربی ورق شد دلاور مرد خیبر بی رمق شد چودست مصطفی رادید درقبر علی پیشانیش خیس عرق شد دمی که فاطمه سیلی زکین خورد صدای ناله اش تاب ازفلک برد حسن لکنت زبان بگرفت ومی گفت یـکی یــاری نـماید مــادرم مُــرد میان کوچه تا زهرا کتک خورد گـل بـاغ علی یکـباره پـژمـرد زمین لرزید آندم که حسن گفت بـیا بـابـا کـجایی مـادرم مـُرد همان روزی که نیلی شدگل یاس خزان گردیده باغ عشق واحساس یکی ای کاش آنجاباحسن بود فقط جای تو خالی بود عباس مـدیـنه ازچـه یـارش را گـرفتی? تـو ازحــیدر قـرارش را گـرفتی اَمــانتـی ی احـمد بــود زهــرا تــو تنــها یــادگـارش را گـرفتی میان کوچه تا زهرا کمین خورد سیه مشتی رسید وبر جبین خورد چنان قنفذ به زهرا زدکه بی بی دهانش باز ماند و بر زمین خورد شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» 🌷🎋🌷🎋🌷🎋🌷🎋
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در صحرای محشر: ◾️همه روز قیامت در صحرای محشر جمع می شوند. تمام کره زمین جای ایستادن میشود حتی چسبیده به هم می ایستند. آنجا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام جای خاصی دارند. در آن روز اهل محشر نوری که تمام کره زمین را منور می کند و شفق می زند، می بینند. میگویند چه خبر است؟ صدایی می آید که چشمهایتان را بپوشانید! «حتّى تجوز فاطمه بنت محمد صلى الله عليه و آله» که می خواهد حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله عبور کنند. مردم چشمهایشان بی اختیار روی هم می رود. راوی از حضرت امام صادق علیه السلام سؤال می کند که: سادات چطور؟ خیال می کند محرم و نامحرم مطرح است. حضرت می فرمایند: این مربوط به محرم و نامحرمی نیست، این احکام مال این دنیا است، آن دنیا احکام دیگری دارد. می فرمایند هیچ چشمی نمی تواند عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را ببیند. این قدر با عظمت است، هفتاد هزار ملک جلو می روند، (منظور از هفتاد هزار کثرت است) هفتاد هزار پشت سر، هفتاد هزار از سمت راست و هفتاد هزار از سمت چپ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم با عظمت، حرکت می کند تا به در بهشت می رسد عرض میکند: «خدایا در دنیا که بودیم کسی ما را نشناخت حالا هم که دستور فرمودی چشمها را بپوشانند، اینجا هم کسی ما را ندید، در بهشت هم که هر کسی سر زندگی خودش می رود پس من کجا شناخته شوم؟» «المجهولة قدرا و المخفيه قبرأ.» ماهیچ کجا نمیتوانیم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بشناسیم. همه چیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. خدای تعالی به فاطمه زهرا سلام الله علیها می فرماید: چه می خواهی؟ برگرد حقیقت همه مال تو بوده، ولو مردم متوجه نبوده اند. چه میخواهی؟ برگرد و میان صحرای محشر برو (بهشت در آسمانهای خیلی بالاست) باز به کره زمین بر می گردد. در روایت تشبیهی است، می فرمایند: مثل مرغی که دانه خوب را از بد جدا می کند دوستانش، شیعیانش، محبین خود و فرزندانش را از میان اهل محشر جدا میکند. حتى به جایی می رسد که یک نفر می آید و میگوید یا فاطمه، من به تو حقی دارم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می فرمایند:چه حقى؟ معلوم است هیچ حقى جز این نداشته است، می گوید من در یک شهری بودم، روز گرمی بود، دیوار خانه ام بلند و در کوچه سایه انداخته بود، یکی از فرزندان تو پای سایه دیوار خانه من در کوچه نشست و چند دقیقه ای استراحت کرد. حضرت او را هم شفاعت می کنند. معمولا از فاطمه اطهر سلام الله علیها اسمی برده نمیشه دشمن زیاد داره باید ما عظمت بیشتری برای فاطمه الزهرا وخدا هم این کارو کرده وائمه اطهار سلام الله علیها این عمل رو انجام دادن .... ◾️روحی یا جسمی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پناه ببرید و بگویید: «یا مولاتی یا فاطمة اغیثینی» تمام عالم تکوین در اختيار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. ◾️ما هیچ کجا نمی توانیم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بشناسیم. همه چیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. همه ائمه اطهار علیهم السلام افتخار می کردند که مادری چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارند. علتش هم این است که او حوض کوثر است. ◾️تمام علوم اولین و آخرین، تمام حکمت اولین و آخرین به وسیله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به ائمه اطهار علیهم السلام عنایت شده است. ائمه و هر چه دارند از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارند، نه تنها در این عالم بلکه در همان عالم و اول خلقت. حوض کوثر پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله است هست خود کوثر فاطمه زهراسلام الله علیها ست ودوازده نهر کوثر دوازده امام علیهم السلام هستند وبزرگترین نهر امام زمان روحی له الفداه هستند حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمت الله علیه 🎋🌴🎋🌴🎋🌴🎋
💚🌹💚 پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه‌ و ‌آله) فرمودند: دخترم (سلام ‌الله‌ علیها) محشور می‌شود و آغشه به خون (علیه ‌السلام) را به قائمه عرش می‌آویزد و عرض می‌کند بارالها فرما بین من و بین قاتل فرزندم حسین (علیه‌السلام.) منابع: مناقب آل ابی طالب ج۳ ص۱۰۸ 🌴💐🌴💐