eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مسلمانـون شمـا ره بـونه بـاور که من باشم امام موسی بن جعفر من اگر چه کـه پُـوسّ و هِسکامه بـه خـدا امـام صـادق ریکامه چهارده سالی که بَهیمه اسیر مـره بـا نـاسزا هـاکـردنه پیـر مه جا سِندی خَله بد تا هاکرده خَله اهانت به زهرا هاکرده به جای خِرد و خِراک بد گِتنه مه دل گوشه ره هر روز وِتنه این درده وِنه کِنِسّه بهووتن سیو چال دِله زنجیر مه گِردن مه تن از غل و زنجیر بَیّه کهو نَدونِسّمه که روز بُونه که شو چهارده سال اسیری خَله سخته اسیری فصل پیری خله سخته چهارده سال هی آه بَکِشیین چهارده سال شِه وَچونه نَدیین تا از دلتنگی بِیمه بِـرمه گَلی مِـره نـا سـزا گِتنه مـه پَلـی اگه مه غصه مَشت عالمینه مـه نـاله از غـریبیِ حسینه مـره هاکردنه تشییع جنازه حسین تن پاره از نعل تازه من که مثل حسین بلا نَدیمه شه سر ره نیزه ی بالا ندیمه مه جان خواخر ره که سر پیری نَـوِردنه کـوفه و شـام اسیـری مه وَچون اگـرم آه بَکشینه وِشون خـار مُغیلان ره نَدینه اگـر چه گـل شادی ره نچینه دردِ رقیـه جـانّه نَکشینه مه سینه«مداح» ازغم مفتلاعه مه غم و غصه از کرب وبلاعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰〰〰〰〰〰〰〰〰 بند اول این آقا کیه که به هیات و روضه ها صفا میده دل مرده ی گرفتارو جلا میده ۲ روزی کرببلا میده این آقا کیه که من به خادمیش عمریه میبالم جون دادن تو روضه هاشه همه آمالم شکرُ لله به این اقبالم قربونش برم تاج روسرم ای همه توسلات مادرم وقتی به در بسته میخورم دست به دامان موسی بن جعفرم عالم گواهه که ، والا مدارجه دردامو میکنه ، آقا معالجه توی سینه زنی ، ذکر مهیجه از همه قشنگ تر اینکه باب الحوائجه یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر بند دوم این آقا کیه که راه من بدبختو عوض کرده پسرش پشت و پنامه خیلی هم مرده کرمش دوای بی درده این آقا کیه که دخترش میشه شفیع تو محشر رو پل صراط میگیره دستمو آخر من به این خیلی دارم باور دنیای منه رویای منه اشفع لنا مولا آوای منه میگم تا همه بدونن اینو فقط امام کاظم آقای منه عشق به ساحتش ، عشق خداییه ایران ما براش ، مست و فداییه توی دام آقا ، بودن رهاییه اثرات روضشه که دلم کربلاییه یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ...🔹 شامگاهت نیز مانند پگاهت روشن است محبس تاریک با نور نگاهت روشن است کی حریفت می‌شود این کینه‌ی سرد و نمور شعله‌ای در سینه‌ات داری از آهت روشن است گرچه چشم تنگ زندان بر قیام‌ت کم گذاشت لااقل قلبت به نور سجده‌گاهت روشن است کنج زندان هم اگر باشی حکومت می‌کنی ابن یقطین نسبتش با بارگاهت روشن است قلب زندان‌بان به تو غرق محبت می‌شود عالمی با  رویت رخسار ماهت روشن است از زن رقاصه هم قدیسه می‌سازی  دگر غم ندارد رهرو ات وقتی که راهت روشن است دستگیری می‌کنی هرچند دستت بسته است جلوه ات بر شیعیان بی پناهت روشن است در خیالش دشمنت بر قدرتت  غُل بسته است؟ نه ! که زنجیری به پای تو توسل بسته است ای که داوودی و فرمایش برآهن می‌کنی حضرت موسی که دل را  دشت ایمن می‌کنی خواست خاموشت کند دشمن نمی‌دانست تو با لب خاموش هم تکلیف روشن می‌کنی کاروانی را به دست ساربان پس می‌زنی با کلامی رخنه در فرمان دشمن می‌کنی ربنایت کافران را هم مسلمان می‌کند با دعایت یاغیان را پاک دامن می‌کنی باب حاجاتی و روزی  را به عالم می‌دهی صبح وقتی که شروعِ ذکر گفتن می‌کنی زهر خرما را نکردی از لبت کوتاه پس شک ندارم‌ بخششت را شامل من می‌کنی شک ندارم اشک‌هایم را گواهی می‌دهی کاهِ ایمان مرا یک‌باره خرمن می‌کنی عادلی هستی که عالم از نگاهت داد خواست صد کفن از پیکر پاک تو استمداد خواست هیچ کس را دست خالی رد نکردی از درت پس کدام این کفن ها می‌رسد بر پیکرت تو کفن داری خدارا صدهزاران بار شکر یاوران زنده داری لااقل دور و برت ای بنازم معرفت را دخترانش را سپرد بر تو طوری گریه کن باشند گویا دخترت ... دختری را می‌شناسم داغ بابا را که دید گفت  بابا جان کجا مانده تن جنگاورت گفت بابا پای من زخم است اما غم نخور روی نی‌ تا می‌روی می آیم از پشت سرت گفت بابا روسری دارم ندیدی گوش من مثل انگشت تو شد در غارت انگشترت گفت اگر مهمان من باشی بگیرم از کدام ؟ بوسه از لب‌های خشکت یا که از چشم ترت دارد آدابی اگر دل‌جویی از اشک یتیم دختری را می‌شناسم در خرابه بگذریم سعیده کرمانی علیه السلام
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ...🔹 من آن شمعم که بی پروانه ای در باد خاموشم به طوفان بلای کینه و بیداد خاموشم منم آن مرغ عشق خسته و پربسته و تنها که از بی مهری آن بی وفا صیّاد خاموشم به حق، خورشید هستی بخش صحرای حجازم من که در چنگ غروب باطل بغداد خاموشم چنان یوسف گهی افتاده قعر چاهم و گاهی نشسته گوشۀ زندان و بی فریاد خاموشم خلیلم، در مصاف این هُبَلها مانده ام تنها میان آتش نمرود بی امداد خاموشم به لب اِنّا اِلَیْهِ رٰاجِعون و بر لب استشفاء من آن نورم که کرده ظلمت اَلْحٰاد خاموشم منم مهتاب علم و حلم و زهد و عصمت و تقویٰ که پشت ظلمت این ابر استبداد خاموشم همه عمرم به یاد لاله زار کربلا طی شد پیِ پیوستنم بر جمع آن اجساد خاموشم به عمرم غصّه ها بسیار خوردم هر زمان امّا به یاد غصّه های زینب و سجّاد خاموشم الا "ساده" بگو شرح غمم را با دل مردم که در گودال تاری گوشۀ بغداد خاموشم مجتبی تاجیک "ساده" علیه السلام
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ...🔹 اشک های ستاره ها می‌ریخت کهکشان هم به گریه افتاده از نحیفیِ پیکر خورشید آسمان هم به گریه افتاده جسم او ذره ذره آب شده تازیانه چه کرده با بدنش!؟ این که افتاده گوشه‌ی زندان پیرْهن‌خالی است یا بدنش!؟ حجم بال و پرش پُر از زخم است جای سالم نمانده در پَرِ او قفسش بس که کوچک و تنگ است هی به دیوار می‌خورد سرِ او درد تا مغز استخوان می‌رفت بازویش را اگر تکان می‌داد می‌توانست شب بخوابد اگر درد پهلو کمی امان می‌داد وای از آن دم که آرزو باشد لحظه‌ای آه حسرتی بکشی غل و زنجیر فرصتی ندهند نفسی هم به راحتی بکشی دمِ " عجِّل وفاتی " لب او زنده کرده است داغ زهرا را ظاهراً عادت نگهبان‌هاست بی جهت می‌زدند آقا را آه! با هر تنفسش می‌شُد حس کنی دردِ در جِناغش را بشکند دست سِندی نامرد... خُرد کرد استخوان ساقش را با هزاران عذاب جان داد و با هزاران عذاب تشییع شد روی یک تخته پاره‌ای کوچک بدن آفتاب تشییع شد باز هم جای شکر آن باقی است مصحف‌اش را بهم نریخت کسی طرح لب‌های نازنینش را با نوک پا بهم نریخت کسی لحظه‌ی جان سُپردن او را خواهرش روی تل نمی‌دیده با عصا هیچ نامسلمانی به سر و صورتش نکوبیده احدی در پی غنیمت نیست پیرهن از تنش کسی نَکِشید بعد جان دادنش خدارا شُکر مرکبی روی پیکرش ندوید بردیا محمدی علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند دوری تو از خانواده بد نبوده_ _وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند آقا خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کندی یک خنجر ندیدند هر چند روی تخته ی در بود جسمت اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند هم دخترت رنگ اسارت را ندیده هم خواهرانت غارت معجر ندیدند هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند جانم فدای آن غریبی که به جسمش جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند وحید محمدی @majmazakerinee ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا