eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
عمو ببین از نفس فتادم به خیمه بشتاب برس به دادم زاده دلبری کریمم با تو در این بلا سهیمم دیدن من بیا یتیمم عمو حسین جان به درگه تو خادمم نهال ال هاشمم فدایی تو قاسمم عمو حسین عمو عمو عمو حسین **** دوباره کامم پر از عسل کن چو زنده دیدی مرا بغل کن از سُم اسب قاتلانم گرچه شکسته استخوانم اشک تو شد بلای جانم عمو حسین جان به سینه و به سر نزن عمو بیا کنار من بیا زیارت حسن عمو حسین عمو عمو عمو حسین **** گرفت بغض غمت گلو را نشد که یاری کنم عمو را رفتن من خجالتت داد بردن نعش تازه داماد تازه بر عهده تو افتاد عمو حسین جان فدای دیده ترت مرا قسم به مادرت ببر کنار اکبرت عمو حسین عمو عمو عمو حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحيم حجت‌الاسلام ▶️ پامال شد با چکمه وقتی آرزویش پای برهنه، با ادب، می رفت سویش او باقیات الصالحات مجتبی بود یا باقیات خیمه ی سبز عمویش او قاصد دلتنگی اهل حرم بود از دست زینب پر زده تا بام کویش با «ادخلوها بسلامٍ آمنین»ش شمر و سنان را دور می کرد از گلویش در کوچه گودال، گم شد گوشواره یک مجتبی دارد می آید جستجویش با جذبه ای قطعا، ضریح زخم خورده آغوش خود را باز خواهد کرد رویش او دست داد و دست های مادری را حس کرد وقتی شانه می زد بین مویش از صورت معصوم او یاقوت می ریخت آنکه زبرجد می چکیده از وضویش تشییع جسمش روی دوش نعل ها بود وقتی عسل لبریز می شد از سبویش اسماء حسنی را به روی خاک می دید لاهوت را زخمی زخمی رو به رویش ذکر "غیاث المستغیثین" زخم می خورد وقتی عصا می خورد بر جسم عمویش بر سینه سنگینی کند شرح شهودش "و الشمر" بود و خنجر و راز مگویش
‍ ‍روضه حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام _شب پنجم محرم_حجت الاسلام میرزامحمدی_ قسمت پایانی 🏴🏴🏴 "السلام علیکم یا ائمه البقیع" اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی،این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره" اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن،امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه" دلم ميخواد یه شب مدینه باشم زائر اون شکسته سینه باشم دلم ميخواد پشت بقیع بشينم قبر غریب مادر و ببینم دلم ميخواد تو کوچه ها بمیرم انتقام مادرمو بگیرم ... تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد همونجا که یاس مدینه پژمرد میگن تو کوچه چادرش خاکی شد رو صورتش یه لاله حکاکی شد میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود از اون خونه تا به کوچه عصاش بود *خیلی سفارش این عبدلله بن حسن و ابی عبدالله به خواهر کرد،خواهرخیلی مراقب یتیم برادرم باش،هرجا زینب میرفت این بچه یتیم و با خودش میبرد از صبح که خطبه خوند دل تو دل یتیم امام حسن نبود،مگه من چيم کمتر از بچه‌های عمه جانمه،مگه من از بچه‌های مسلم چيم کمه،عمو به همه ی اونا اجازه داد" چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم این شهید،شهید گودال حسينه،از اینجا علقه ابی عبدالله به این نازدانه معلوم ميشه؛تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه،اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شدروضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین،یعنی امروز یه چشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی"خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً"یه لحظه خواست استراحت کنه یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد،مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه"این لباس عربی رو بالا زد ..." يا الله:تاسفیدی صدرالحسین نمایان شد"يه وقت دیدن حرمله زانو زد"آخ چنان با تیر سه شعبه ... حسین .... روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم،بزار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند،مدینه که نتوانستند براي امام حسن گریه کنند،جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسنو تیر بارون کردند،چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین"دیگه نتونست طاقت بیاره"افتاد رو زمین،همه محاصره اش کردند دیگه نگم چطوری میزدنش،فقط همین قدر بگم از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه هل من مستغیث ..."باریک الله"تا زینب زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید بند دلش پاره شد اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش ميگن تل زينبيه"دید آنچه را که نباید ببینه،دست یتیم امام حسن و گرفته یه لحظه دید همه داداش و محاصره کردن يه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش،هی میگفت یا غياث المستغیثین ...."تا دست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال،یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نزار بیاد اما اومد ...."وقتی رسید دید شمشيرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند دستشو جلو آورد یازهرا..."این نوه ی تو خانم یاد اون روزیکه چهل نفر امامتو میبردن"دست یداللهی تو جلو آوردی آخ دیگه نگم چی شد" وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ ... یا زهرا .....
سخنرانی استاد انصاریان.mp3
24.84M
🔖منبر کامل محرم🔖 🌙 محرم 1442 / روز چهارم 🏢 تهران/ورزشگاه آیت الله سعیدی 📆 ۳ شهریور 1399 ⏳مدت زمان ۵۲ دقیقه
به گناه عادت کردم چه کنم ؟؟.mp3
2.19M
🔖منبر کوتاه 🔖 📌سوال از پیشگاه امام حسین علیه السلام: به گناه عادت کرده ام چه کنم ؟؟؟ 💠مضرات عادت به گناه ۵ کار رو انجام بده بعد هر چه خواستی گناه کن
استاد رفیعی .mp3
18.14M
🔖منبر کامل محرم 🔖 🔻شب اول محرم ۹۹🔻 مرداد ۱۳۹۹ 💠پنج نکته از روایت امام رضا علیه السلام به ریان ابن شبیب 💠 🕌هیئت رزمندگان اسلام/ تهران
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ 🏴روضه و مقتل_عبدالله ابن حسن (ع)_شب پنجم محرم قسمت اول_حاج میثم مطیعی🏴 ▪️◾️▪️◾️▪️ من کیستم گدای گدای گدای تو بگذار تا که سر بگذارم به پای تو *قربون اون پای مجروحت برم؛شنیدم مدائن به پات شمشیر زدن،میخوام باهم دل حضرت زهرا رو به دست بیاریم؛پسر نازنینش رو باهم صدا بزنیم:حسن جان،حسن جان* جانم مدینه ای و دلم کربلایی است2 در خانه ی تو شغل شریفم گدایی است *امشب گدا رو ردنکنی آقای کریم* حق جهاد را تو توانی ادا کنی گر صبر می‌کنی به رضای خدا کنی تو مشت خصم را به لب بسته وا کنی با صلح خویش معجزهء کربلا کنی صبر و سکوت و صلح تو رمز قیام توست در کربلا حسین تو قائم مقام توست2 از بس کرم به خانه ی تو موج میزند *کریم کاری به جز جود و کرم نداره شب پنج و شش رسید"کار ما به کریم افتاد؛امشب مهمون سفره داریم* کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره (آقای بی حرم سلام) کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره2 صداش بزن،حسن آقام حسن2حسن جان* از بس کرم به خانه ی تو موج میزند سائل در آستانه ی تو موج میزند *آقامون هم کریمه،هم غریبه،چه جوری غریبه؟دیشب سرسفره ی اصحاب امام حسین (ع)بودیم اصحاب امام حسین شب عاشورا چه گفتند؟اوج وفا و ایثار رو نشون دادند،حتی شب عاشورا عهد کردند تا مازنده ایم از بنی هاشم کسی میدون نره یعنی طاقت داغ بنی هاشمم نداشتند چه برسه به دیدن غربت امامشون"اما من قربون اون امام غریبی برم که فرموده باشند:اگر صلح نمیکردم یاران منو دست بسته به معاویه تسلیم میکردند"آقا غریبه،ظهر عاشورا هم وقتی یاران ابی عبدالله مثل سعیدبن عبدالله،زهیر،دیگران در اوج خطر آقا رو تنها نگذاشتند،نگذاشتند دشمن مانع نماز امام بشه اونجا باید برای امام غریبی جون داد که وقتی نماز میخوند اصحابش سجاده رو از زیر پاش می کشیدند" قربون غربتت برم"اما اگه اجازه بدید من یه پرده ی دیگه ی غربتتم بگم* غریب اونیه که همدم اشک و آهه3 دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه2 خودم دیدم که دشمن مادرم را با همین حالت نیت کن شنونده حضرت زهرا باشه؛ببینه داری بچه هاشو صدا میزنی،حسن،آقام حسن آقام حسن *حالا میخوایم روضه ی برادرش رو بخونیم چرا نمیگی روضه ی عبدالله؟! آخه روضه ی عبدالله از قتلگاه جدا نیست،خودت قفل دلامون رو وا میکنی* دلم تو روضه ها میشکنه مثل شیشه ولی روزی مثه روز حسین نمیشه *خود امام حسن فرمود"لایوم کیومک یا اباعبدالله"دورتو میگیرن"سی هزار نفر دورت حلقه میزنند حسین،آقام حسین ... قرار شد برای حضرت زهرا بخونی،قرار شد بچه هاشو صدا بزنی حسین،آقام حسین ... آبرو داری کن،برا حضرت زهرا میخوایم نوحه بخونیم،چه جوری وارد روضه ی عبدالله بشیم؟!مسیر رو خودش مشخص کرده* غریب اونیه که سر به بدن نداره2 آقام رو زمینه ولی کفن نداره آقا روی زمین افتاده،سیدبن طاووس نوشته" فَلَبِثُوا هُنَيْئَةً"یه وقت دست از جنگ برداشتند،حسین فاطمه رو به حال خودش گذاشتند*دارند تماشاش میکنند؛از اول میخوان معطل کنند؛باهاش کار دارند*"ثُمَّ عَادُوا إِلَيْهِ وَ أَحَاطُوا بِه "*آخ آخ داداشت گفته بود دورتو میگیرند،برگشتند دور آقا رو گرفتند دورش شلوغ شد،نمیدونم زینب چطور نگاه میکرد!نمیدونم عبدالله چطور سر خم میکرد!دور عمو شلوغ شد*"فَخَرَجَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ"یه وقت دیدند عبدالله بچه ی نابالغ از خیمه ی زن ها بیرون آمد؛اولین کاری که کرد" يَشْتَدُّ"شروع کرد دویدن از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم(این صحنه دویدن از حرم تا قتلگاه بازم تکرار شد) از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین، حسین... عبدالله فقط تو ندویدی سمت قتلگاه؛زینب از حرم تا قتلگاه هی صدا زد عبدالله دویدن هم تکرار شد،او میدوید و من میدویدم،عبدالله دوید به هر کیفیتی بود بماند "حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام"یه وقت کنار امام حسین علیه السلام ایستاد مثل تیری که از چله ی کمان رها بشه،دستشو از دست عمه جدا کرد*چرا میگی کمان؟! آخه این عمه قامتش از غم اکبر خم شده،از غم قاسم خم شده،وقتی امام حسین کنار علقمه صدا زد" الان انکسر ظهری"زینب صدای شکستگی های مدینه به گوشش رسید،کمرش خم شده،بچه مثل تیری از قد کمان زینب خودشو جدا کرد مقاتل سن این فرزند امام حسن رو ننوشتند؛خیلیا تصریح میکنند بعد علی اصغر خردسالترین شهید کربلاست