💠 شهادت حضرت رقیه
بر نیزهها از دور میدیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟
چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق
در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را
ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه
یک بار میشد من ببوسم حنجرت را
بابا تو که گفتی به ما از گوشواره
همراه خود بردی چرا انگشترت را
با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه
دیدم کبودیهای چشم مادرت را
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
#زیارت_اربعین #صفر #اربعین #رقیه #کربلا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💠 #حضرت_رقیه
تار می بیند دو چشمم راه را
تار می بیند به نیزه ماه را
دست های کوچکم بی قوت است
عضو عضو پیکرم بی قدرت است
ناله های بی صدا دیگر بس است
خوردن هر بغض در حنجر بس است
مثل عمه قد کمان و دل غمین
مثل عمه خسته و زار و حزین
صورتم نیلی و چشمانم کبود
غیر سیلی مرهم زخمم نبود
خار صحرا یاور دشمن شده
پایِ زخمی ام وَبال تن شده
بین صحرا زجر پست و بی حیا
زنده کرده ماجرای کوچه را
حمله های وحشیانه یک طرف
ناسزا و تازیانه یک طرف
درد مشت و مو کشیدن یک طرف
بر روی شعله دویدن یک طرف
پا که دیگر یار این افتاده نیست
جز مغیلان بهر من سجاده نیست
شد نماز من نشسته ای پدر
استخوان هایم شکسته ای پدر
محمد مبشری
#اربعین #کربلا #رقیه
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
نگفتی_من_دل_دارم_رفتی.mp3
1.8M
نگفتی من دل دارم رفتی
نگفتی دختر داری رفتی💔
⚫️روضه زیبای حضرت رقیه⚫️
🎤با نوای:
کربلایی عبدالحسین شفیع پور
@majmaozakerine
قرخ گجه سن منی گوزدن آتیبسان
قرخ گجه دی بابا من سیز یاتیبسان
قرخ گجه دی بابا قانه باتیبسان
آه
بسدی هجران بابا
بسدی زندان بابا
سن دعا ایله من
تز ویریم جان بابا
گله بیلموردیم سراغیوه
دیرم ایندی قولاقیوه
نه گلوب بابا دوداقیوه
(یا ابا المظلوم_حسین_حسین )
دیل دیله گل وراخ باهم یارالی
آغلارام آغلارام نم نم یارالی
من یارالی بابا عمم یارالی
آه
باتدی عمم سسی
یوخدی فریاد رسی
کوفه سوغاتیدی
آندیینین یاره سی
نه دیوم جان اوسته من بابا
یوخوودون غارتده سن بابا
عمه می اوندا گورن بابا
(یا ابا المظلوم_حسین_حسین )
شاعر:علی حنیفه
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_6017229240162846109.mp3
7.23M
نواهنگ جانسوز روضه امام حسین
علیه السلام
به سمت گودال از خیمه دویدم من...
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
یا اباعبدالله 😭😭😭😭
با نوای حاج محمود کریمی
هدایت شده از روضه دفتری
🌹#روضه_اربعین
🌾#دفتری
🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات
🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات
🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا
🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا
🍁وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
🖤💔🖤💔🖤💔🖤
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
✨چهل روز است حسینم را ندیدم
✨ بلایش را به جان و دل خریدم
✨چهل روز چهل منزل اسیرم
✨دعا کن در کنار تو بمیرم
✨چهل روز غم چهل ساله دیدم
✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم
✨سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
✨همین جاغرق درغم شد وجودم
✨تن پاک ترا گم کرده بودم
✨میان نیزه ها دل با ختم من
✨ ترا دیدم ولی نشناختم من
✨اگر امروز برداری سرت را
✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
✨ز جا برخیز ای نور دو دیده
✨ببین مویم سپید و قد خمیده
⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
🔘آخ کاروان رسید کربلا....
☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا.....
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر....
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س).....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را
🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من
⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️
🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@roze_daftari
#اربابم
اربعینراھِحرمبازشودیانشود
تونگیرعشقخودتازدلبیچارھما
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله🖤
#اربعین
#ارباب حسین جانم...❤️
"ندار"غیر از درِ خانهات
کجادارد؟
نگو که در نَزَند،
او فقط تورا دارد😭
خوشا به حال هرآنڪس
ڪه آخرین دَمِ عُمر؟
هوای بال زدن
سمتِ کــربـــلا دارد
#شبتون_حسینی
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─