رنج تـو رابه گنجِ فراوان نمیدهم
درد تـو رابه دارو و درمان نمیدهم
زخم تـو رابه مرهم و خاک تـو رابه مشک
خار ره تـو رابه گلستان نمیدهم
سنگ غم تـو شیشه قلب مرا شکست
این سنگ رابه گوهر غلطان نمیدهم
عمری بـه بزم روضه ات الفت گرفته ام
این روضه رابه روضه رضوان نمیدهم
مـن با محبت تـو دراین عالم آمدم
والله بی محبت تـو جان نمیدهم
مهر تـو رابه مهر و مه و آسمان دهم؟
هرگز! خداگواست بـه قرآن نمیدهم
یک قطره اشک در غم تـو هستی مـن اسـت
این قطره رابه بحر خروشان نمیدهم
از کودکی بـه بزم عزایت گریستم
این گریه رابه صد گل خندان نمیدهم
مـن گوشه گیر مجلس انس تـو بوده ام
این گوشه رابه عالم امکان نمیدهم
مـن چشم خود بـه اشک عزای تـو شسته ام
این چشم رابه چشمه حیوان نمیدهم
مـن خاک آستان حبیب تـو میثمم
این رتبه رابه افسر شاهان نمیدهم
@wwwmajmazakrin
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
السلام ای امام نوکرها
پاسخت التیام نوکرها
عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
هست حرف تمام نوکرها
یا حسین است آخرین حرف و
مُهر حُسن ختام نوکرها
غبطه ها می خورند در محشر
شهدا بر مقام نوکرها
عشق دنیا به کام بعضی ها
عشق آقا به کام نوکرها
درِ این خانه هست موی سفید
پرچم احترام نوکرها
عطر ارباب می رسد تا حشر
از مزار تمام نوکرها
ذره ای از تبار خورشیدند
نور دارد مرام نوکرها
به فدای لبان عطشانت
هست تکیه کلام نوکرها
روضه ی زخم های گودال و
گریه ی مستدام نوکرها
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
#اثر_جدید
#حسن_کردی
@wwwmajmazakrin
.
.
.
📃 همه میدونن ثارالهی ام...
#سبک_سه_ضرب
#امام_حسین
🎤 بانوای: کربلایی مجتبی رمضانی
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
همه میدونن ثاراللهیام
نوکری که با تاج شاهیام
اگه قسمت شه امسال اربعین
به طواف شش گوشه راهیام
دل پابست کربلا
مستم مست کربلا
دل تنگ شیش گوشَتم
دوری بسه کربلا
کرب و بلا کربلا کرب و بلا کربلا
کم نشه سایه ات هرگز از سرم
میدونی ارباب خیلی نوکرم
همه می گردند دور کعبه و
کعبه میگرده دور این حرم
راهم راه کربلا
آهم آه کربلا
والله کشته منو
قتلگاه کربلا
کرب و بلا کربلا کرب و بلا کربلا
میگیرم از این روضه آبرو
میکنه اسمت دل رو زیرو رو
شب جمعه از باب القبله کاش
با ضریحت شم آقا روبرو
خونهی من کربلا
صدا بزن کربلا
جاموندم از زائرات
همه رفتن کربلا
کرب و بلا کربلا کرب و بلا کربلا
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
@majmaozakerine
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۶ شهریور ۱۳۹۸
میلادی: Tuesday - 17 September 2019
قمری: الثلاثاء، 17 محرم 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️18 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️33 روز تا اربعین حسینی
▪️41 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️42 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
🔸️زمزمه توسل به امام زمان(عج)
🔸️بنداول
میخوام ببینمت چون دلم هوات و کرده
که هرچه سجده کردم دلم برات و کرده
بگوکجایی آقا
شدم اسیر غمها
اگه نیای میمرم
ز دوری تو مولا
یابنالحسن کجایی
مردم از جدایی(۲)
🔸️بنددوم
چشم و چراغ زهرا بهار بیخزونم
اگه بیای آقاجون روضه برات میخوون
روضهی اشک سقا
روضه مشک سقا
روضه دست و بازو
روضه یاس زهرا
یابنالحسن کجایی
مردم از اینجدایی(۲)
🔸️بندسوم
ای ورارث حسین و امید قلب زینب
آقا ز دوری تو جانها رسیده بر لب
کی میشود بیایی
دردم دوا نمایی
آقا به جان زهرا
مردم از این جدایی
یابن الحسن کجایی
من آمدم گدایی(۲)
@wwwmajmazakrin
|⇦•سینه زنی واحد زیبا ویژۀ ایام پیاده رویِ اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
از برکاتِ روضه تِ ، نمادِ اوجِ عزتِ
برایِ ما یه فرصتِ ، اربعینت ..
خیالشم غنیمتِ ، نشونۀ رفاقتِ
آرزومِ زیارتِ ، اربعینت ..
فکرشُ بکن ، راهیِ بهشتِ خدا بشی
فکرشُ بکن ، هم نوایِ با زائرا بشی
فکرشُ بکن ، اربعین تو هم .. کربلا باشی ..
یعنی میشه ، بازم امسال
با رفیقام .. من بیام کربلا ..
یعنی میشه ، رو به گنبد
باز بگم السلام ..
« رَبّنا آتِنا اَربعین کَربَلا ..»
کاش یه روزی با مادرم
راهی بشم آقا حرم ..
نمیره فکرشِ از سرم
کربلا .. کربلا ..
تویی قتیل العبرات ..
تویی سفینه النجاه ..
معنیِ اهدنا الصراط
کربلا .. کربلا ..
دستمُ بگیر ، تویِ این مسیر نورِ راهِ منی
دستمُ بگیر ، بی پناهم و تو پناهمی
دستمُ بگیر ، تنها تو حسین تکیه گاهِ منی ..
خوب میدونم .. با تو بودن
راهِ نجاتِ منه ..
خوب میدونم .. اشکِ عزات
آبِ حیاتِ منه ..
یعنی میشه ، بازم امسال
با رفیقام .. من بیام کربلا ..
یعنی میشه ، رو به گنبد
باز بگم السلام ..
« رَبّنا آتِنا اَربعین کَربَلا ..»
________
به اذنُ مددِ خالقِ یکتا
به اذنِ نبی الله
به اذن علی عالیِ اعلا
به اذنِ همۀ عشق، خداوندِ حیا حضرتِ زهرا
به اذنِ حسن آقای کریمانِ دو دنیا
و با رخصتِ از مردِ علمدارِ حرم حضرتِ سقا
اگر خسته دل و پر غم و دردی
اگر از درِ خورشید جدا مانده و سردی
اگر هرچه مفاتیح نوشته ست به لب زمزمه کردی
نگردید نگردید دوایِ غمتان گرد و غبارِ حرم کربلاست
بر مشمام میرسد ، هر لحظه بویِ کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزویِ کربلا
تشنۀ آبِ فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبرِ شهید کربلا
#حاج_حسن_شالبافان
#سینه_زنی
#اربعین
@wwwmajmazakrin
Babolharam Shalbafan.mp3
9.86M
|⇦•سینه زنی واحد زیبا ویژۀ ایام پیاده رویِ اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶
🍥:
تنها زنی که در کربلا #شهید شد.
هانیه همسر عبدالله بن عمیر کلبی، هفده روز بیشتر از زندگی مشترک با عبدالله بن عمیر را پشت سر نگذاشته بود که در نزدیکی ثعلبیه همراه همسرش و مادر همسرش به اباعبدالله (ع) پیوست.
این نوعروس که احتمالا #مسیحی بود در طول راه چنان شیفته رفتار و گفتار و منش اباعبدالله (ع) شد که در کربلا همسرش را برای یاری اباعبدالله (ع) تشویق کرد. او در بازگشت عبدالله از میدان، در حالی که انگشتان دست عبدالله قطع شده بود، گفت:عبدالله! عزیزم! میثاق را فراموش نکن؛ بنابراین گزارش، وقتی حلقه محاصره تنگ شد و دست راست عبدالله قطع گردید.
هانیه عمودی از خیمه برداشت و به رزمگاه شتافت و درست لحظهای به بالین همسرش رسید که پایش نیز قطع شده بود. هانیه خون از صورت همسر گرفت. پیشانی مردانهاش را بوسید. به او آفرین گفت و سپس گفت:پدر و مادرم فدایت باد که از پاکان و ذریّه پیامبر دفاع کردی. بهشت بر تو گوارا باد! از خدا بخواه مرا نیز با تو همسفر کند.
عمرسعد که نگران تأثیرگذاری این صحنه بر سپاهش بود. به شمر اشاره کرد و شمر غلامش رستم را فرستاد تا با ضربه عمودی به این صحنه خاتمه دهد. عمود فرود آمد و جویباری از خون بر صورت هانیه نشست. لحظهای بعد هانیه، عروس گلگون کربلا بر سینه همسرش افتاد و دو گل ارغوانی با هم به بهشت وصل محبوب پیوستند.
گفتنی است هانیه تنها زن شهید کربلا است. او هنگام شهادت حدود ۱۸ تا ۲۰ ساله بود.
منابع:
۱. تاریخ طبری
۲. مقتل خوارزمی
۳. تاریخ کامل
۴. بحارالانوار
۵. انصارالحسین (ع)
۶. ابصارالعین
۷. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)
#تاریخ
#مناسبت
@wwwmajmazakrin
📋 #روضهنمیخواهدتنیکهسرندارد
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسهی مادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بُوَد اینگونه شکل گفتگویش
گوید بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ
برخیز آمد مادرت زهرا، بُنَیَّ
دیدم خودم در عصر عاشورا، بُنَیَّ
افتاده بودی زیر دست و پا، بُنَیَّ
من بیوضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
*شاعر : #قاسم_نعمتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@wwwmajmazakrin
▪️این قصه ی درد است پس آخر ندارد
▪️این شعله سوزان است خاکستر ندارد
▫️از کربلا تا عرش تنها یک قدم بود
▫️غیر از حسین (ع) این یک قدم را بر ندارد
▪️وقتی که آمد کربلا اصحاب بودند
▪️وقتی به میدان می رود یاور ندارد
▫️وقتی عمود خمیه را انداخت یعنی
▫️روزی برادر داشت و دیگر ندارد
▪️شش ماه کافی بود تا عالم بفهمند
▪️اصغر تفاوت با علی اکبر ندارد
▫️از اربن اربا تازه فهمیدند مردم
▫️اکبر تفاوت با علی اصغر ندارد
▪️ما از شنیدن بیخودیم از خویش ، ای وای
▪️زینب که میبیند ولی باور ندارد
▫️زینب که میبیند تنش پیراهنی نیست
▫️زینب که میبیند که انگشتر ندارد
▪️از من چه میخواهی عزیزم پای این شعر
▪️"روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد"
▫️روضه نمیخواهد تنی که چاک چاک است
▫️جز زخم روی زخم بر پیکر ندارد
▪️سر را جدا کردند اما نکته این است
▪️خنجر در اینجا کار با حنجر ندارد
▫️این کشته ی افتاده بر طف زاده ی کیست
▫️این تشنه ی بی کس مگر مادر ندارد
▪️بر نیزه خورشید است حق دارد رقیه
▪️یک لحظه چشم از روی ماهش بر ندارد
▫️این قصه از سر قصه ی سر بود یعنی
▫️تا روز آخر قصه ام آخر ندارد
🏴
@wwwmajmazakrin
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه میآید زنی قامت خمیده
لب میگذارد روی حلقوم بریده
فریادهای یا بنی پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسۀ مادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بود اینگونه شکل گفتگویش
گوید بنی، یا بنی، یا بنی
برخیز آمد مادرت زهرا، بنی
دیدم خودم در عصر عاشورا، بنی
افتاده بودی زیر دست و پا، بنی
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
@wwwmajmazakrin
روضه شب جمعه ، استاد میرزامحمدی.mp3
2.56M
☑ #شب_جمعه
🔰 روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد ...
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_میرزا_محمدی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
@wwwmajmazakrin
4e6e58fe6411a1e8fef44e82502f537b46e9a85b.mp3
10.92M
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد #نریمانی
@wwwmajmazakrin
4_6032948498343658727.mp3
2.5M
سینه زنی ویژۀ شبِ جمعه و ایام محرم به نفسِ کربلایی حمید #علیمی
┄┄┄
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
@wwwmajmazakrin
✨﷽✨
♥️•☜امام زين العابدين عليه السلام :
✍🏻بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد:
📝⇦•مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.
📝⇦•مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند.
📝⇦•مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟!
↬🍃🆔
─┅─═🍃🌹🍃═─
زمینه"واحد قدیمی...
باباببین که ازغم
جونم رسیده برلب
کاشکی بمیرم وتا
راحتشه عمه زینب
هرکی منومیزد
سپرمیشدبرام
من دردسرشدم
برای عمه هام
انقدرمنوزدن
نمیبینه چشام
حالا که اومدی
رقیه رو ببر
شبهاموباغم
تومیکنم سحر
دستم رومن جای
معجردارم به سر
"باباحسین مظلوم"4
شبهای سردصحرا
کاشکی میدی بابا
راحت خوابیده بودم
روزانوهای زهرا
یک نانجیبی زد
لگد پهلوام
من رومیبردبابا
تواوج گریه هام
سردرددارم بابا
آخه کشیدموهام
حالاکه اومدی
رقیه روببر
شبهاموباغم
تومیکنم سحر
دستم رومن جای
معجردارم به سر
"باباحسین مظلوم "4
کنج خرابه شام
طفلی حزین نشسته
بی تاب وبیقراره
زانوبغل نشسته
ذکرلبش اینه
بابابیا بیا
رنجوروخسته ام
همره ببرمرا
کاشکی به راه تو
منهم بشم فدا
"بابا حسین مظلوم "4
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#حمید_کاظمی_
@wwwmajmazakrin
⇦🕊روضه و توسلِ جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصه ی تاریک محشر است
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیده ی زهرای اطهر است
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
روی حسین مانده به دیوار بی کسی
چشم حسن به اشکِ دو چشم برادر است
ای دل بیا و گریه ی زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن
زهرا به خانه و ملک الموت پشتِ در
از بهر قبض روح شریف پیامبر
از هیچ کس نکرده طلب اِذن و ای عجب
بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر
یک چشم او به سوی اجل، چشم دیگرش
محو نگاه آخرِ خود بود بر پدر
اشک حسن چکیده به رخسارِ مصطفی
روی حسین بر روی قلب پیامبر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
*همیشه حسن و حسین رو شونه ی پیامبر بودن...*
زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
شاعر: غلامرضا سازگار
* دختر طاقت نداره بابا رو بی حال ببینه،اونم دختری مثل فاطمه،اینقدر بی تابی کرد،گفت: بابا! سن و سالی نداشتم مادرم از دنیا رفت،تو هم داری فاطمه رو تنها میذاری؟...
عاقبت پیغمبر فاطمه رو صدا زد؟دخترم بیا...یه چیزی در گوش فاطمه گفت،دیدن لبخند رو لب زهرا اومد...سئوال کردن،گفت:بابام به من گفت: اول کسی که به من ملحق میشه از این خانواده تویی عزیزم...قلب زهرا آروم شد....
اما یه دختری هی میگفت: عمه! کی خرابه می رسیم؟ می گفت: عزیزیم چرا سراغ خرابه رو می گیری؟ می گفت: عمه! بابام به من گفته میام خرابه می برمت...
آخرین لحظات پیغمبر بود،نگاه به حسنین می کرد،،نگاه به فاطمه اش می کرد....یا رسول الله! خوب زهرا رو نگاه کن...
یه مرتبه شنید صدا درمیآد،جلو در اومد دید یه پیرمردی اومده،صدا زد: خانوم جان می خوام بابات رسول خدا رو ملاقات کنم،فرمود: بابام ممنوع الملاقاتِ،بار دوم،فرمود: مگه نگفتم بابام ممنوع الملاقاتِ؟ بار سوم تا در زد پیغمبر فرمود: عزیزم جلو بیا،می دونی این کیه داره در میزنه؟صدا زد: نه بابا... پیغمبر فرمود:دخترم این مَلَکُ المُوتِ، از هیچ کسی اجازه نمیگره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...بابا جان! پس چرا وارد نشد؟ گفت: عزیزم به احترامِ تو...خونه ای که فاطمه باشه عزرائیل هم حیا میکنه بدون اجازه وارد بشه،زهرا باید اجازه بده...
یا رسول الله! کجا بودی هم در رو بدون اجازه زدن، هم هیزم آوردن؟ یا رسول الله کجا بودی بینِ در و دیوار پهلویِ فاطمه رو شکستن؟
آخرین لحظات یه وقت دیدن علی بچه هارو از پیغمبر جدا کرد،حسین و حسن خودشون رو روی سینه ی پیغمبر انداختن،پیغمبر نوازشون می کرد،فرمود: علی جان بذار رو سینه ام باشن...
یارسول الله مگه نفرمودید :کسی که داره جون میده باید سینه اش رو آزاد کرد،آخه یه پیراهن رو سینه اش سنگینی میکنه؟
فرمود:علی! اگه حسین رو سینه ی من باشه من راحت جون میدم...اما کربلا...ای حسین...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه.
.
@wwwmajmazakrin