4_5895346645352059261.mp3
2.95M
#سبک_زمینه_شهادت_امام_صادق_ع🏴
#تنم_میسوزه_از_غم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بند اول:
تنم
میسوزه از سَم
زیرِ لب هر دم
مرگمو میخوام
از خدا کم کم
شده
این زهرِ کاری
تو خونم جاری
با لبِ تشنه
جون دارم میدم
میسوزم از زهر، این دمه آخر
رویِ لبهامه مادر ای مادر
ندارم نایی و، شدم رنگ خزون
شبیه مادرم، شدم قامت کمون
یا صادق یا غریب
بند دوم:
زده
این زهرِ کینه
آتیش به سینه
بی حُرمتی ها
خیلی سنگینه
دلم
دریای درده
پاییز و سرده
شِکوه دارم از
شهرِ مدینه
زخمیِ کُلِّ بال و پره من
کردن جسارت، به مادره من
منو رو خاک غم، کشیدن بی هوا
شبیه مرتضیٰ، میون کوچه ها
یا صادق یا غریب
بند سوم:
مُدام
میونه بستر
با چشمای تَر
روضه میخونم
از شاه بی سر
نکش
خنجر رو حنجر
دست بردار از سر
داره می بینه
مادری مُضطر
وقتی که رأسش، رو نیزه ها رفت
زینب به کاخِ طشت طلا رفت
امون از بزمِ مِی، امون از ازدحام
امون از کوچه ی، یهود و شهرِ شام
غریب آقای من
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علیرضا_پناهیان
#رضا_نصابی
@majmaozakerine
.
🏴#واحد_سنگین #شهادت_امام_صادق علیه السلام و گریز به کربلا
#واحد #امام_صادق
#نفس_نفس_میزنه
🏴بند اول
نفس نفس میزنه توی کوچه ها
یه پیرمردی که نحیفه پیکرش
وقتی که میخوره زمین بلند میشه
میفته یاد روضه های مادرش
پای برهنه بی عبا،با دست بسته بی عصا
میدوه پشت مرکب و میزنه مادرو صدا
نشسته روی صورتش،گرد و غبار کوچه ها
ناله که میزنه میلرزه زمین زیر پای آقا
از توی خونه بردن،آقامونو شبونه
حرمتشو شکستن،نامردای زمونه
(ای وای آقام،آقام وای)
🏴بند دوم
یه عمره از غم حسین دلش پره
گریه که میکنه میلرزه شونه هاش
حالا که پشت مرکبه و میدوه
میفته یاد زینب و شام بلاش
تداعی میشه روضه ها،یکی یکی واسه آقا
اسارت عمه تو شام و محله ی یهودیا
وامیشه زخم قلبش و،میسوزه آروم بی صدا
تا که لگد میخوره از اون ابن ربیع بی حیا
مدینه شام غم شد،واسه رئیس مکتب
خم شده قامت اون،شبیه قد زینب
(ای وای آقام،آقام وای)
🏴بند سوم
بزور میارنش تو کاخ منصور و
اینجا دیگه آخره روضه خنجره
اینجا سه بار ولی یه بار تو کربلا
شمر لعین میکنه کارو یک سره
سر از بدن میشه جدا،بدن به زیر مرکبا
ای خدا میشه اربا اربا سر میره روی نیزه ها
یه مادری تو قتلگاه،حسین رو میزنه صدا
ای وای من تو خیمه ها ولوله ای میشه بپا
یکی به قصد غارت،پامیذاره تو خیمه
یکی واسه اسارت،پامیذاره تو خیمه
(ای وای حسین،حسین وای)
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
.
🏴#زمینه یا #شور شهادت رئیس مذهب تشیع امام جعفر صادق علیه السلام
#زمینه #امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#گریه_کن_ای_مدینه
🏴بند اول
گریه کن ای مدینه،ماتم سرای صادق
ای کربلای صادق،شده عزای صادق
گریه کن ای مدینه،دوباره دل حزینه
دوباره قصه ی تو،آتیش زده به سینه
قصه ی ماتمت به دل زده شراره
قصه ی یک جوون و پیرمرد زاره
شرح غریبیه علی و غصه ی اون
تا به امام صادقت ادامه داره
امام و از تو کوچه بردن
مثل علی با دست بسته
گرد و غبار کوچه ای وای
به روی صورتش نشسته
آقام امام صادق،به زهرا نور عینه
آقام امام صادق،گریه کنه حسینه
(آقام امام صادق)
🏴بند دوم
دوباره از رو کینه،گرفت آتیش زبونه
یه عده وحشیونه،میومدن تو خونه
پای برهنه بردن،نامردای زمونه
امام و از تو خونه،بین نماز شبونه
کشون کشون آوردنش به سمت مرکب
زدن سیلی به صورت رئیس مذهب
میخورد زمین بلند میشد میگفت زیر لب
الهی من فدات بشم ای عمه زینب
تا با صورت زمین میخوردش
به یاد کوچه ها میفتاد
تا با لگد بلند میشد اون
به یاد کربلا میفتاد
آقام امام صادق،به زهرا نور عینه
آقام امام صادق،گریه کنه حسینه
(آقام امام صادق)
🙏#شهادت_امام_صادق
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.
🏴سبک #واحد_تند شهادت حضرت امام صادق علیه السلام
#واحد_امام_صادق_ع
#السلام_علی_ششمین_مقتدا
🏴بنداول
السلام علی/ششمین مقتدا
صادق الاولیا/وارث الانبیا
سائلم یا امیر/ای شه بی نظیر
ببرم تا بقیع/جون من رو بگیر
به تو مدیونم و مدیونم و میخونم
تو رئیس مذهبی برات میره جونم
واسه غم هات آقاجون ابری و بارونم
بارونم_گریونم_این ذکرو_میخونم
(لعن الله علی عدوک یا صادق)
🏴بند دوم
از تو دم میزنم/زیر دینت منم
به زیر بیرقت/آقا سینه زنم
ذکر تو بر لبم/عاشق مذهبم
مثل تو روضه خونِ/غم زینبم
حوالم نده جایی همین جا میمونم
گره خورده بهتون این دل پرخونم
مثل تو واسه غم حسین پریشونم
بارونم_گریونم_این ذکرو_میخونم
(لعن الله علی عدوک یا صادق)
🏴بند سوم
السلام علی/بانیِ کربلا
حضرت بی کفن/حضرت سر جدا
دین و دنیای ما/سیدالشهدا
حضرت بی کفن/روحی لکَ الفدا
عاشقت شدم از اون بچگی میدونم
تو هوام و داری من تنها نمیمونم
همه جا جار میزنم بسته به تو جونم
آقامی_مولامی_رویای_شبهامی
(انا مجنونک یا حسین اباعبدالله)
🙏#شهادت_امام_صادق
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
❣﷽❣
🔲#استودیویی
⚪️#زمزمه_امام_صادق_ع
⚪️#سینه_زنی_امام_صادق_ع
🔲#آقای_کریمی
شفق رنگ چشمای صادق
لب لعل قرآن ناطق
غزل خون و سرخه شبیه
شقایق
مادر بیا و گره واکن از کارم امشب
مادر بیا و ببین چشم بیدارم امشب
مادربیاوببین خونبه لبدارم امشب
ببین خون به لب دارم امشب
شبیهتو دارم نشونه
رو دستام رد تازیونه
کشید از در خونه آتیش
زبونه
مثل تو پای برهنه تو کوچه دویدم
مثلتو روخاککوچهخودم رو کشیدم
مثل تو خسته دویدم خمیدم بریدم
غمم غصه عمه بوده
دیدم خونم آتیش و دوده
روی یاسمن های باغم کبوده
دیدم تو آتیش خونه همه خیمه ها رو
دیدم پر چادر سوخته ی عمه هارو
دیدم غروب و پریشونی کربلارو
⚪️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)⚪️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔘#سینه_زنی_امام_صادق_ع
⚫️ #آقای_سیب_سرخی
🔘 #شور
بازم توی قلب شهر آهی غریبونه بود
كوچه همون كوچه و خونه همون خونه بود
می سوزه تو دل شب دوباره دل كبوترها
می گیره توی شعله آتیش به پر معجرها
⚫️وای ای وای..
ولی خونه ی فاطمه بال و پر بود كه سوخت
میخ در بود كه سوخت
بین آتیش و دود خود مادر بود كه سوخت
⚫️وای ای وای..
بازم زمین میخوره مردی تو این كوچه ها
مونده یه عمر رو دلش داغ همین كوچه ها
می باره مثل بارون دوباره برا غم حیدر
میشینه روی خاك و روضه میخونه برا مادر
⚫️وای ای وای..
یه روزی تو این كوچه ها از ستم می زدند
هر قدم می زدند
یاس پیغمبر و همه باهم می زدند
⚫️وای ای وای..
تو كوچه ها با دل ِ خسته پی مركبم
می سوزم و هر نفس یاد غم زینبم
هستم از بی كسی و غریبی ِ مدینه دلگیر
دیدم كه داره دشمن میگیره رو سر من شمشیر
⚫️وای ای وای..
ولی غروب كربلا از قفا می برید
بی حیا تا رسید
پیكر بی سر و روی خاكا می كشید
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
*عرض سلام و احترام*
*پیشنهاد کرده اند، مدتی که تا انتخاباتِ مهمِ پیشِ رو فرصت داریم ، این فراز دعای افتتاح را مرتبا و در صورت امکان بعد از هر نماز خوانده و از خداوند، روی کار امدنِ دولتِ کریمه را درخواست کنیم. 🍃🌸*🍃
*اللّهُمَّ إِنّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ في دَوْلَة كَريمَة تُعِزُّ بِهَا الإسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ*
*التماس دعای ظهور مولا صاحب الزمان علیه السلام*🙏
.
سلام و عرض ارادت خدمت تمامی دریادلان بزرگوار
دوستان عزیز عارضم خدمتتون سال ۹۵ چند شهید گمنام از جزیره مجنون عملیات خیبر تفحص شدند، دو شهید در بوستان گلزار واقع در منطقه ۱۵ تهران، خیابان شهریور جنوبی، بلوار رستگاری مقدم خاکسپاری شدند، یکی از شهیدان عزیز مثل اربابش اباعبدالله الحسین (ع) سَر نداشته است.
تا قبل از ورود شهدا پارک محله بر اثر جرائم بسیار زیاد جوانان ناخلف امنیت کافی برای حضور خانواده و کودکان نداشت، صرفا فضایی جهت مصرف مواد مخدر بود، پس از ورود شهدا برخی جوانان قیور و انقلابی به صورت خودجوش شروع به برگزاری مراسمات فرهنگی و مذهبی کردند که خوشبختانه این امر به برکت وجود پاک و مقدس شهدا سبب شد جرائم اجتماعی جوانان محله به صورت چشمگیری کاهش پیدا کند و محیطی صمیمانه و دلنشین جهت آسایش خانواده ها ایجاد شود، بعد مدتی خانواده ها از متصدیان برگزاری مراسمات درخواست کردند برای شهدا مقبره ای در شان شهید ساخته شود ، اصلا انصاف نیست شهدا چون صرفا گمنام هستند و نام و نشانی ندارند با دوتا سنگ قبر وسط بوستان رها شوند (شهدا به گردن ما حق دارند)
در همین راستا جوانان متصدی برگزاری مراسمات با جمعی از خیرین محله و با پول توجیبی هاشون شروع به ساخت کردند بعد مدتی که قیمت مصالح چندصد برابر شد دستمزد کارگران بالا رفت از گروه های مردمی و بقیه مردم درخواست کمک کردند تا این پروژه به لطف و یاری خداوند متعال به اتمام برسد.
در حال حاضر مقبره به ستون رسیده است.
ضرورت ساخت ستون ها:
ساخت ستون در اماکن مذهبی منجر به آرامش انسان شده است و حس معنویت و ارزشهای دینی دارد.
♻️ مقبره شهدا گمنام که در حال ساخت است، اِلِمان به این سبک طراحی شده است، مقبره اصلی بنا به چهار راهروی که وجود دارد و منتهی به مقبره میشود چهار سر درب طراحی شده و ۲۳ رواق است.
♻️ این رواق ها در آینده بصورت دیوارهای مشبک بسته شده و در جهت برگزاری مراسمات مذهبی و فرهنگی نظم بهتری پیدا میکند و محوطه سازی خواهد شد.
♻️ در مزار شهدای بوستان گلزار چون پایگاه ماه رمضانی هست و ۳۰ شب مراسم دایر می باشد این ستونها کمک میکند که بتوانند به صورت موقت محیط را مسقف کنند.
♻️مقبره دارای هجده ستون میباشد.
♻️ هزینه اجرت ساخت هر ستون یک میلیون و پانصد هزار تومان میباشد.
(جدا از مصالح ساختمانی )
♻️ هر ستون به نیابت یک شهید ساخته میشود.
♻️ در حال حاضر ستون یازدهم به نام #شهید سید ابوالفضل کاظمی هستیم.
هر ستون 75 سهم 20,000 تومانی
💚السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ الْحُسَيْن💚
💔هرروز،صبح زود، زیارٺ ڪنم تو را
💚تـا روبروے گنبدتـان می دهم سلام
💔هرجاڪه صحبٺ ازتـو شدو ذڪرخیرتو
💚دستم به سینه،عرض ادب ڪردم،احترام
💖تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
💚آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
💖
💔السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ
💔وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
💔وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ
💔وَعَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۱۷ خرداد ۱۴۰۰
میلادی: Monday - 07 June 2021
قمری: الإثنين، 26 شوال 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️15 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️33 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️40 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️42 روز تا روز عرفه
✅ با ما همراه شوید...
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال درایتا👌😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین_ ع ))شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
YEKNET.IR - zamzame - shahadat hazrat roghayeh 1399.07.01 - nariman panahi.mp3
4.22M
⏯ #زمزمه #دلتنگی
🍃این روزا حالم حال خوبی نیست
🍃من موندم و چشمای زار و خیس
🎤 #نریمان_پناهی
@majmaozakerine
اسب واژه گون
گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند
اگه دلتون شکست و اشکتون جاری شد فقط و فقط برا سلامتی و فرج مولای غریبمون دعا کنین.
اللهم عجل لولیک الفرج
💟💟💠💠💟💟💠💠💟💟💠💠💟💠💠💟💠💠
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از