eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
363 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت وتبلیغات 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام بند اول چشمه حیات من حسین باعث نجات من حسین میدونم تو دستای توعه برگه ی برات من حسین ای کس و کارم،دار و ندارم فقط حـسـیـــــ‌ـــن شفیع محشر، اول و آخر فقط حـسـیـــــ‌ـــن عشق زلالم، نون حلالم فقط حـسـیـــــ‌ـــن ماه محرم ، شیرینی غم فقط حـسـیـــــ‌ـــن سالار زینب سالار زینب آقام حسین بند دوم ای آروم جون من حسین قدرت درون من حسین زندگیم همه بوی تو داره ای روزی رسون من حسین تاب و توونم،ذکرجنونم فقط حـسـیـــــ‌ـــن ای مهربونم،از تو میخونم فقط حـسـیـــــ‌ـــن اصل ولایت، باب سعادت فقط حـسـیـــــ‌ـــن دم مسیحا،قوت موسی فقط حـسـیـــــ‌ـــن سالار زینب سالار زینب آقام حسین بند سوم ای که عشق تو سراسری ای که تو عزیز مادری من که میدونم باز آخرش من رو کرب و بلا میبری تموم فکرم،تموم ذکرم فقط حـسـیـــــ‌ـــن بود و نبودم،همه وجودم فقط حـسـیـــــ‌ـــن همه ی دینم،شور آفرینم فقط حـسـیـــــ‌ـــن دلبر نابم،تویی اربابم فقط حـسـیـــــ‌ـــن سالار زینب سالار زینب آقام حسین شاعر: مهدی خوش نشین امیرفرخنده
هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید آتش دوباره بر جگر مادرش کشید😭 مثل حسن به خانه خود هم غریب بود😭😭 هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید او صورتش به خاک و فقط آه میکشید این جای آب ، هلهله دور و برش کشید😭😭 دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند😭 از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد😭😭 کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید شکر خدا امام رضا در برش نبود😭 بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید دیگر رضا ندید چگونه زروی بام قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید😭😭 اما حسین دید زمین خورد اکبرش زانو زد و ناله زد و در برش کشید😭😭😭 صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید😭😭 یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید😭😭 یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین...😭😭 ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید😭 در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید😭😭😭 می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد😭😭 از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید 😭😭😭😭😭 #
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
goosheye....mp3
141.3K
گوشه حجره شهادت امام جواد علیه السلام
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
گوشه حجره داره نفس نفس میزنه جوونی که توی غربته مثل مجتبی/ توی غیرته مثل مرتضی تو محبته مثل فاطمه/ توی رأفته چون امام رضا همه ی هستی امام رضا               داره میسوزه از زهر جفا میون خنده و هلهله ها واویلا (۲) – یا جواد الائمه آقام آقام آقام آقام ۳ خشکیده لبهاش می کشه پا روی زمین ز سوز زهر می سوزه تو غمش هرچی دله/ دیگه مقتل اکبر کامله جواب ناله های جانگداز/ شده خنده ی همسر و هلهله خون دل توی چشمای ترش             قاتلش شده زهر همسرش کبوده تموم بال و پرش واویلا (۲) – یا جواد الائمه آقام آقام آقام آقام ۳ خواهر نداری که واسه تو یه گریه کن بشه تو غربتت شکر حق نداری خواهر آقام/ نزدن اونو با سنگ از رو بام مث زینب محزون با غرض/ تو پذیراییِ بازار شام غریبونه تو شهر کاظمین    شده أشهد تو به شور و شین غمی نیست مث ماتم حسین واویلا (۲) – یا جواد الائمه آقام آقام آقام آقام  
📋یا علی اکبر امام رضا  (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ قسمتم بوده بال و پر بزنم  ناله از گوشه‌ی جگر بزنم  سائلم افتخار من این است  پشت این در همیشه در بزنم  کاش بغضم شکسته میشد تا  ناله با پلک‌های تر بزنم  دست رد که به سینه‌ام نزدند  پس چرا جای غیر سر بزنم  از خراسان و بارگاه پدر  یک سری هم به این پسر بزنم  سمت باب المراد سجده کنم  بر لبم یا جواد، سجده کنم  یا علی اکبر امام رضا  تاج بالاسر امام رضا  کار من را درست کن اقا  نور چشم ترِ امام رضا  چقدر سائل این حرم دارد  مثل دور و بر امام رضا  بده آقا لیاقتی من را  بشوم نوکر امام رضا  چقدر گریه کرده‌ای پایِ روضه‌ی مادر امام رضا  گریه کردی که او جوان بوده  در جوانی قدش کمان بوده  بین حجره چه بر سرت آمد  بوی سوزاندن پَرَت آمد  پدرت خوب شد ندید اصلاً عطشی که به حنجرت آمد  صورتت تا به پله‌ها میخورد  ناله‌ی وای مادرت آمد  بدنت را کشان کشان بردند  خون ز چشمان نوکرت آمد  بازهم غیرت کبوترها... سایبان روی پیکرت آمد  یاد شاه غریب افتادی  یاد شیب الخضیب افتادی  شاه لب‌تشنه پاره‌تن شده بود  ته گودال پر محن شده بود  چه بلایی سرش مگر آمد  یک بدن چند تا بدن شده بود  خواهرش ناله میزد و میسوخت  نوحه میخواند و لطمه‌زن شده بود  بعد از آن روز خواهرش میگفت  دلبرم کاش که کفن شده بود  خواهرش ماند و پیکری پامال  خواهرش ماند و غصه‌ی گودال  *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
🖤🖤🖤ااسلام علیک یا جوادالائمه علیه السلام🖤 شهادت مظلومانه جوان ترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت امام جواد علیه السلام تسليت باد🖤🖤🖤 دوستان کانال حاجات همه روا ان شاءلله ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
📖 🔊 داستان کلید دار حرم و روضه آقا جواد الائمه علیه السلام 🔘 شب شهادت امام جواد علیه السلام ** دمِ تو گرم نبُوَد آدمی نمی ماند نه آدمی که مَلک هم دمی نمی ماند نیازِ هر دو عالم به یک اشارۀ توست *این یعنی چی ؟ یعنی کربلا دست توِ ... یعنی بازیم نده ... دلت میاد منو سر بدونی؟؟ آدم که رفیقشُ اینقد سر نمی دوانه ... من که به تو بد نکردم ... حسین* نیازِ هر دو عالم به یک اشارۀ توست اگر تو ناز کنی عالمی نمی ماند ... *هی دارم این در و اون در می زنم قبلِ محرم یه کربلا ... هی دارم به این ور اون ور متوسل میشم،اون اهلِ منبر میگفت علی بن موسی الرضا علیه سلام به آقازاده اش امر کرد پسرم به دِینی که من گردنت دارم کسی رو نزار از درِ خونت بره ... یا جواد الائمه،من کربلا میخوام ... دیگه خسته شدم،تکراری شده خواستم ... من هوایِ بین الحرمینُ میخوام ... من دلم تنگ شده عقب عقب از بالا سر بیام ... دیدی،دستتُ میزاری رو سینه ات هی مگی السَلامُ علیکَ یا ابا عَبدِالله ... حسین ...* به گریۀ شبِ هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بِخندی غمی نمی ماند *گفت حاج عباس کِشوانیه،تو عراق کلید دارِ حرمِ عباسِ،گفت با یه سیدِ بزرگوار نشسته بودیم کنارِ ضریح،یه عرب پا برهنه درب و داغون خیلی بهم ریخته معلومه از این چادرنشیناست ، بیابونا ، عشایر " راس اومد تو حرم،اومد کنارِ ضریح نشست شروع کرد به حرف زدن .. اومدم بگم،برو یه حمامی بعد بیا زیارت،یهو دیدم پاهاشو آورد چسبوند به ضریح ... حرف میزد این سید بزرگوار هم همینطور نگاش میکرد گفت دیدم اومد عقب بلند شد یه تشکر هم کرد و رفت" دویدیم صداش زدم چکار کردی؟ اول حرف زدی بعد پاتو چسبوندی رو ضریح از کی تشکر کردی ؟... گفت بابا چند وقتی بود پاهام زخم شده بود،هرکاری کردم خوب نشد اومدم حرم به عباس گفتم،گفت بیار پاهاتو بالا ... پاهامو دست کشید مرحم گذاشت ... خوب شد ... پاشدم مگه عباس و نمی بینید شما ؟... گفت زدیم تو سرمون واویلا ... آقا یه عرب پیرِ عشایرِ راه دلت نیومد زخم هایِ پاشو ببینی،مرحم گذاشتی روش ... تو که مرحم داشتی،پاهایِ پر آبله،هرچی زینب مرحم گذاشت خوب نشد ... آخ بمیرم اینقده خار تو پاهاش رفت ...* هزار بار شهادت دهد قبیلۀ طی دیگه برم تو روضه دیگه مدح نمیخونم ... امروز کار کارِ زن هاست برن کاظمین ... برن وسطِ حیاط حرم ضَجه بزنن ... به زن هایِ بغداد بگن یه جوون داره بال بال میزنه نمی خندن ... یه جوون داره جون،میده کسی کف نمیزنه ... بده یکی گریه کنه،صدا گریه شو با رقصیدن پنهان کنند ... ای وای مادرم برات بمیره ... برخیز ای جوان سرِ خود بر زمین نکش تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش *سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...* ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن *من دستُ پا زدنِ بغدادُ میگم ... من دستُ پا زدنِ کربلا رو نگفتم ... یه زن بیاد بینِ مردا به برادرش التماس کنه ... کم دست و پا بزن ... الله اکبر ... آقاجان من معذرت میخوام ، من هر وقت برا بچه هایِ زهرا گریه میکنم دلم باز میشه ... هی فک میکنم تو حرمم ... من برات روضه میخونم انگار حرمتم ...* ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش اسبابِ رقص و شادیِ زنها شدی چرا صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش *بزار روضه بگم،کنیزه ته دلش هنوز یه خرده رحم هست،اونا می زدن و می رقصیدن. دید صدا نفسایِ آقا خس خس افتاده،گفت من فردا جوابِ مادرشُ چی بدم؟ دوید یه ظرف آب آورد،گفت الان دلِ زهرا رو شاد میکنم ... دمِ در اُم فضل رسید گفت کجا داری؟ گفت آب میبرم براش،بد خندید ... گفت بده خودم براش میبرم ... اومد داخل حجره ... دید دوردونۀ امام رضا رو زمین افتاده،پا رو زمین می کشه یه گه گدار میگه جیگرم،یه گه گدار میگه ای وای حسین ... اما هر کی دیگه بود بابا بی رحم ترین آدم خب آب نمیخوای بدی،چرا این کارا رو میکنی ... ظرفِ آبُ گرفت جلوش ریخت رو زمین گفت تشنته؟ ... نمیزارم یه قطره اش به لبت بخوره ... آقا شما آبُ دیدی،یه جا دیگه هم یه امام صدا نفس هاش خس خس افتاد ... هلال دلش سوخت،سپرشُ آب کرد دیر رسید یه خرده دیر رسید ... دید شمر داره بیرون میاد ... سر تا پاهاش خونی ... گفت دیر اومدی هلال ... الان آبش دادم* حسین ... 🎤 حاج حيدر خمسه @majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
◾️نوحه‌ی سینه زنی ◾️شهادت امام جواد(ع) ◾️بنداول میان حجره منم با جگر چاک چاک نهاده‌ام صورتم ز تشنگی روی خاک شرر زده‌زهرکین‌ به‌جسم‌وجانم ببین ناله زدم زار زار فتاده‌ام بر زمین من غریبم من غریبم من غریبم من غریبم(۲) ◾️بنددوم حجره‌ی در بسته شد مقتل من وای وای با لب خشکیده‌ام گریه‌ی کنم های های میان خانه شده قاتل من همسرم به پیش چشم همه خنده کند در برم من غریبم من غریبم من غریبم من غریبم(۲) ◾️بندسوم اگر که تشنه لبم ببین دو چشم ترم گریه کنم بر لب ساقی آب‌آورم کنار نهر فرات باجگر چاک چاک پناه اهل حرم فتاده بر روی خاک ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جان(۲) @
سبک مناسب برای ➡️ آقای غریب عالم رزق روز و ماه و سالم تو دریای عشق تو ببین غریقم و زلالم مانوسم به گریه زاری، میدونم هوامو داری عادت کردم عمریه به دوری و به بیقراری ای آرامش و سامون دلم گرمه با شما کانون دلم از تو دورم و گریه می‌کنم اشکام رو برات هدیه می‌کنم کاری کن که آخرش یه خاطره ازم بمونه کاری کن که مثل آبسه بهم بگن دوونه کاری کن که راهی شم به کربلا به هر بهونه ای آرامش و سامون دلم گرمه با شما کانون دلم من تنهای روزگارم، بی تو دلخوشی ندارم میگم صادقانه هرچی دارم از خود تو دارم نون از سفره‌ی تو بردم، با تو حسرتی نخوردم این قلب مریضم رو برای شفا به تو سپردم خرجم کن آقا توی روضه هات جونم رو بگیر توی کربلات با هر روضه‌ای این بوده دعام باشه رو سرم سایت مستدام ای آرامش و سامون دلم گرمه با شما کانون دلم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️@majmaozakerine▪️▪️
به نام آن خداوندی که نور است رحیم است و کریم است و غفور است خدای صبح و این شور و طراوت که از لطفش دل ما در سُرور است با توکل به ایزد متعال شنبہ 19 تیر ماه را آغاز میکنیم اول هفته تون در پناه خــــ♡ـــــدا ❖ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
مرا دلبر و دلدار دلم میسوزد همچنان شمعِ شب تار دلم میسوزد غربت به گلو بسته خدا آهم را پشت این آهِ شرربار دلم میسوزد گرفته جگرم از ستمِ همسر خود من ز بی مهریِ این یار دلم میسوزد نیرنگ پیِ یاری اُمُّ الفضل است زآتشِ زهر ستمکار دلم میسوزد عمرم از او زخم زبان میخوردم یارب از اینهمه آزار دلم میسوزد بیداد چونان روزِ مرا شب کرده که چه در خواب و چه بیدار دلم میسوزد تا دور تنم هلهله دارد دشمن همچنان زینب از این کار دلم میسوزد لبِ تشنه مرا بُرد به گودالِ عطش از غم قافله سالار دلم میسوزد من روضۀ طفلان حرم میخواند مثل چشمان علمدار دلم میسوزد علقمه و بوی گل یاس علی یادِ آن مادر بیمار دلم میسوزد ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
🖤 🖤 دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
روضه و توسل بسیار جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون) ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ شهادت امام جواد(ع) شدبپاروضه ی ارباب بیاگریه کنیم. .چونکه اینجاهمه زوارجوادیم جواد ..روزگاریست که درمان من این اشک عزاست. .بی سبب نیست که بیمارجوادیم جواد ..زن قاتل تن نازت به سر بام کشید ..ولی ما یارومددکارجوادیم جواد. .گرشدم سائل او ازکرم فاطمه است.. روزمحشرپی دیدارجوادیم جواد. . *هی دارم این در و اون در می زنم قبلِ محرم یه کربلا ... هی دارم به این ور اون ور متوسل میشم،اون اهلِ منبر میگفت علی بن موسی الرضا علیه سلام به آقازاده اش امر کرد پسرم به دِینی که من گردنت دارم کسی رو نزار از درِ خونت بره ... یا جواد الائمه،من کربلا میخوام ... دیگه خسته شدم،تکراری شده خواستم ... من هوایِ بین الحرمینُ میخوام ... من دلم تنگ شده عقب عقب از بالا سر بیام ... دیدی،دستتُ میزاری رو سینه ات هی مگی السَلامُ علیکَ یا ابا عَبدِالله ... حسین ...* به گریۀ شبِ هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بِخندی غمی نمی ماند *گفت حاج عباس کِشوانیه،تو عراق کلید دارِ حرمِ عباسِ،گفت با یه سیدِ بزرگوار نشسته بودیم کنارِ ضریح،یه عرب پا برهنه درب و داغون خیلی بهم ریخته معلومه از این چادرنشیناست ، بیابونا ، عشایر " راس اومد تو حرم،اومد کنارِ ضریح نشست شروع کرد به حرف زدن .. اومدم بگم،برو یه حمامی بعد بیا زیارت،یهو دیدم پاهاشو آورد چسبوند به ضریح ... حرف میزد این سید بزرگوار هم همینطور نگاش میکرد گفت دیدم اومد عقب بلند شد یه تشکر هم کرد و رفت" دویدیم صداش زدم چکار کردی؟ اول حرف زدی بعد پاتو چسبوندی رو ضریح از کی تشکر کردی ؟... گفت بابا چند وقتی بود پاهام زخم شده بود،هرکاری کردم خوب نشد اومدم حرم به عباس گفتم،گفت بیار پاهاتو بالا ... پاهامو دست کشید مرحم گذاشت ... خوب شد ... پاشدم مگه عباس و نمی بینید شما ؟... گفت زدیم تو سرمون واویلا ... آقا یه عرب پیرِ عشایرِ راه دلت نیومد زخم هایِ پاشو ببینی،مرحم گذاشتی روش ... تو که مرحم داشتی،پاهایِ پر آبله،هرچی زینب مرحم گذاشت خوب نشد ... آخ بمیرم اینقده خار تو پاهاش رفت ...* هزار بار شهادت دهد قبیلۀ طی دیگه برم تو روضه دیگه مدح نمیخونم ... امروز کار کارِ زن هاست برن کاظمین ... برن وسطِ حیاط حرم ضَجه بزنن ... به زن هایِ بغداد بگن یه جوون داره بال بال میزنه نمی خندن ... یه جوون داره جون،میده کسی کف نمیزنه ... بده یکی گریه کنه،صدا گریه شو با رقصیدن پنهان کنند ... ای وای مادرم برات بمیره ... برخیز ای جوان سرِ خود بر زمین نکش تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش *سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...* ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن *من دستُ پا زدنِ بغدادُ میگم ... من دستُ پا زدنِ کربلا رو نگفتم ... یه زن بیاد بینِ مردا به برادرش التماس کنه ... کم دست و پا بزن ... الله اکبر ... آقاجان من معذرت میخوام ، من هر وقت برا بچه هایِ زهرا گریه میکنم دلم باز میشه ... هی فک میکنم تو حرمم ... من برات روضه میخونم انگار حرمتم ...* ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش اسبابِ رقص و شادیِ زنها شدی چرا صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش *بزار روضه بگم،کنیزه ته دلش هنوز یه خرده رحم هست،اونا می زدن و می رقصیدن. دید صدا نفسایِ آقا خس خس افتاده،گفت من فردا جوابِ مادرشُ چی بدم؟ دوید یه ظرف آب آورد،گفت الان دلِ زهرا رو شاد میکنم ... دمِ در اُم فضل رسید گفت کجا داری؟ گفت آب میبرم براش،بد خندید ... گفت بده خودم براش میبرم ... اومد داخل حجره ... دید دوردونۀ امام رضا رو زمین افتاده،پا رو زمین می کشه یه گه گدار میگه جیگرم،یه گه گدار میگه ای وای حسین ... اما هر کی دیگه بود بابا بی رحم ترین آدم خب آب نمیخوای بدی،چرا این کارا رو میکنی ... ظرفِ آبُ گرفت جلوش ریخت رو زمین گفت تشنته؟ ... نمیزارم یه قطره اش به لبت بخوره ... آقا شما آبُ دیدی،یه جا دیگه هم یه امام صدا نفس هاش خس خس افتاد ... هلال دلش سوخت،سپرشُ آب کرد دیر رسید یه خرده دیر رسید ... دید شمر داره بیرون میاد ... سر تا پاهاش خونی ... گفت دیر اومدی هلال ... الان آبش دادم* حسین ...
امام جواد(ع)-مقتل-توطئه مسمومیت حضرت توسط ام فضل سم دادن ام فضل به امام جواد(ع) با فریب معتصم و عاقبت ام فضل معتصم پیوسته راهى می جست كه حضرت جواد(ع) را از میان بر دارد. می دانست ام الفضل با حضرت جواد(ع) میانه خوبى ندارد یكى به جهت اولاد نداشتن از آن جناب، دیگر بواسطه حسادت شدیدى كه نسبت به مادر حضرت امام علی النقى(ع) می ورزید. زیرا حضرت جواد(ع) او را بر ام الفضل مقدم می داشت. معتصم به ام الفضل پیشنهاد كرد كه حضرت جواد(ع) را مسموم كند. ام الفضل قبول كرد سمى را در انگور رازقى جاى داد و در مقابل امام گذاشت. همین كه حضرت جواد(ع) از آن انگور میل كرد ام الفضل شروع به گریه نمود. امام فرمود: چرا گریه می كنى؟ خدا تو را گرفتار دردى كند كه خوب ‏شدنى نباشد و بلائى گرفتار شوى كه پوشیدنى نباشد. ام الفضل مبتلا به دردى در مستورترین عضو بدن خود شد و به همان درد از دنیا رفت-به بواسیر مبتلا شد- بعضى گفته‏اند این جراحت در آلت تناسلی او بود. حضرت جواد(ع) در سال 220 هجرى روز سه شنبه پنجم ذی حجه از دنیا رفت. بیست و چهار سال و چند ماه داشت زیرا در سال 195 به دنیا آمده بود. متن عربی: إِنَ‏ الْمُعْتَصِمَ‏ جَعَلَ‏ یَعْمَلُ‏ الْحِیلَةَ فِی‏ قَتْلِ‏ أَبِی‏ جَعْفَرٍ ع‏ وَ أَشَارَ عَلَى‏ ابْنَةِ الْمَأْمُونِ‏ زَوْجَتِهِ‏ بِأَنْ‏ تَسُمَّهُ‏ شاعراهل بیت (ع)-آرمین غلامی (مجنون)
بسم‌الله الرحمن الرحیم آه ای اسیرِ روضه‌‌یِ سربسته کیستی مردِ غریبِ حُجره‌یِ دربسته کیستی این حُجره هم به ناتوانی تو گریه می‌کند پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند در خانه‌ی امام  چرا دست می‌زنند با ناله‌ات مدام  چرا دست می‌زنند ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن اصلا صدای تو به صدایی نمی‌رسد این آب آب آب به جایی نمی‌رسد اُفتاده‌ای زِ دامن زهرا به رویِ خاک کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک کِل می‌کشند گریه‌ی زهرا درآورند کف می‌زنند دادِ رضا را درآورند  تو هرچه می‌کنی  جگرت را چه می‌کنی با حال و روزِ خود پسرت را چه می‌کنی با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد باور نمی کنم دهنت را کبود کرد جانم حسن شبیه حسن روضه‌های توست "نامرد بِینِ کوچه مزن" روضه‌های توست اما به این صدای غریبانه خنده کرد بر ناله‌ی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد می‌کوبد آه پا به زمین پیش مادرت می‌ریزد آب را به زمین پیش مادرت بُردند نیمه جان بدنت را به پُشت‌ِبام از پا کشانده‌اند تنت را به پشت‌ِبام   می‌رفت پیکرت به روی پله‌های تیز می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز از سنگها برای تو اَبرو نماده است آقا چرا برای تو پهلو نمانده است رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست چندین کفن برای تو با دوستان که هست گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید اینبار هم پسر به کنار پدر رسید شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد آقا قسم که پیرهنت را نمی‌کِشند با نیزه‌ای شکسته تنت را نمی‌کِشند (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🥀 دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی 🖤 🥀🥀
🌾روضه و توسل جانسوز _ 🍃 ویژه ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ _ 🌾روضه و توسل جانسوز _ 🍃 ویژه ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ _سید مهدی 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید   *آقا! من بمیرم  که شما آه نکشی تنهایی تو حجره...*   اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید فریاد بی کسیش به جائی نمی رسید   *همش میگن:روضه ی امام جواد شبیه جدش ابی عبدالله است،هر دو تشنه بودن،باز امام جواد یه رمق داشت یه آه بکشه،ارباب ما ابی عبدالله سه ساعت تو خون خودش دست و پا زد،هزار و نهصد و پنجاه زخم مگه شوخیِ؟... امام جواد به دیوار حجره تکیه داد و آه کشید....اما ابی عبدالله به نیزه شکسته ها تکیه داد و آه کشید......*   مجموعه ای ز مقتلِ اولاد فاطمه است پس روضه هاش می طلبد گریه ی شدید   باید به پای روضه ی این سَرورِ صبور سر را شکست ... گریبان ز غم درید   * چرا؟ مگه چی شده؟..*   کف می زدند، با نَفَسِ آتشین او چندین کنیزِ پَستِ زنا زاده ی پلید   شرمنده ام ز حضرت زهرا از این کلام آنقدر ناله زد ز عطش، تا نفس بُرید   شاعر:مجتبی روشن روان   * چهل شب دیگه،شبِ عاشورایِ حسینِ،اونایی که شب عاشورا ناله میخوان،نفس میخوان.... بگم: یا جواد الائمه! تشنگی سختِ،مادر شهید حججی می گفت: همه صحن های پسرم رو دیدم،هیچ کجا دلم آتیش نگرفت،اسارتش رو دیدم،دست بستنش رو دیدم،حتی سر بریدنش رو دیدم،جیگرم کباب نشد،گفت: یه جا جیگرم سوخت، اونجایی که دیدم پسرم رو دارن سوار ماشین می کنند،دوربین اومد تو صورتش،تا نزدیک شدم دیدم لبای بچه ام خشکِ،فهمیدم بچه ام تشنه است،کاشکی آبش میدادن..." بُنَیَّ! قتلوک، ذبحوک و مِنَ الماء منعوک "*   مادرِ آب کجایی؟ پسرت آب نخورد   *روضه اینِ:بعضی نقل ها نوشته روز عاشورا ابی عبدالله روزه بوده،تو اون گرما،تیر و نیزه،زخم،خون از بدن برِ آدم تشنه میشه،من نمیدونم اون عطش،چه عطشی بود؟ کسی که هزار و نهصد و پنجاه زخم داره،یه بدن مگه چقدر جا داره که زخم بخوره؟با عقل جور در نمیآد،سید بن طاووس تو لهوفش نوشته...   می دونی چه جوری زدن؟ می اومدن می رسیدن به بدن،می دیدن جای سالمی نداره،نیزه تو جای قبلی فرو می کردن،شمشیر تو جای قبلی...زخم تو جای زخمِ قبلی،یه جای سالم تو بدنِ آقایِ ما نذاشتن،حسین....بیخود نبود عمه ی سادات رگها رو بوسید..*   این کشته ی فتاده به هامون حسینِ توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست   این ماهیِ فتاده به دریایِ خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسینِ توست   حسین.... @majmaozakerine🌿 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید   *آقا! من بمیرم  که شما آه نکشی تنهایی تو حجره...*   اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید فریاد بی کسیش به جائی نمی رسید   *همش میگن:روضه ی امام جواد شبیه جدش ابی عبدالله است،هر دو تشنه بودن،باز امام جواد یه رمق داشت یه آه بکشه،ارباب ما ابی عبدالله سه ساعت تو خون خودش دست و پا زد،هزار و نهصد و پنجاه زخم مگه شوخیِ؟... امام جواد به دیوار حجره تکیه داد و آه کشید....اما ابی عبدالله به نیزه شکسته ها تکیه داد و آه کشید......*   مجموعه ای ز مقتلِ اولاد فاطمه است پس روضه هاش می طلبد گریه ی شدید   باید به پای روضه ی این سَرورِ صبور سر را شکست ... گریبان ز غم درید   * چرا؟ مگه چی شده؟..*   کف می زدند، با نَفَسِ آتشین او چندین کنیزِ پَستِ زنا زاده ی پلید   شرمنده ام ز حضرت زهرا از این کلام آنقدر ناله زد ز عطش، تا نفس بُرید   شاعر:مجتبی روشن روان   * چهل شب دیگه،شبِ عاشورایِ حسینِ،اونایی که شب عاشورا ناله میخوان،نفس میخوان.... بگم: یا جواد الائمه! تشنگی سختِ،مادر شهید حججی می گفت: همه صحن های پسرم رو دیدم،هیچ کجا دلم آتیش نگرفت،اسارتش رو دیدم،دست بستنش رو دیدم،حتی سر بریدنش رو دیدم،جیگرم کباب نشد،گفت: یه جا جیگرم سوخت، اونجایی که دیدم پسرم رو دارن سوار ماشین می کنند،دوربین اومد تو صورتش،تا نزدیک شدم دیدم لبای بچه ام خشکِ،فهمیدم بچه ام تشنه است،کاشکی آبش میدادن..." بُنَیَّ! قتلوک، ذبحوک و مِنَ الماء منعوک "*   مادرِ آب کجایی؟ پسرت آب نخورد   *روضه اینِ:بعضی نقل ها نوشته روز عاشورا ابی عبدالله روزه بوده،تو اون گرما،تیر و نیزه،زخم،خون از بدن برِ آدم تشنه میشه،من نمیدونم اون عطش،چه عطشی بود؟ کسی که هزار و نهصد و پنجاه زخم داره،یه بدن مگه چقدر جا داره که زخم بخوره؟با عقل جور در نمیآد،سید بن طاووس تو لهوفش نوشته...   می دونی چه جوری زدن؟ می اومدن می رسیدن به بدن،می دیدن جای سالمی نداره،نیزه تو جای قبلی فرو می کردن،شمشیر تو جای قبلی...زخم تو جای زخمِ قبلی،یه جای سالم تو بدنِ آقایِ ما نذاشتن،حس
ین....بیخود نبود عمه ی سادات رگها رو بوسید..*   این کشته ی فتاده به هامون حسینِ توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست   این ماهیِ فتاده به دریایِ خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسینِ توست   حسین.... @majmaozakerine🌿 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆