eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.9هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
359 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا دلبر و دلدار دلم میسوزد همچنان شمعِ شب تار دلم میسوزد غربت به گلو بسته خدا آهم را پشت این آهِ شرربار دلم میسوزد گرفته جگرم از ستمِ همسر خود من ز بی مهریِ این یار دلم میسوزد نیرنگ پیِ یاری اُمُّ الفضل است زآتشِ زهر ستمکار دلم میسوزد عمرم از او زخم زبان میخوردم یارب از اینهمه آزار دلم میسوزد بیداد چونان روزِ مرا شب کرده که چه در خواب و چه بیدار دلم میسوزد تا دور تنم هلهله دارد دشمن همچنان زینب از این کار دلم میسوزد لبِ تشنه مرا بُرد به گودالِ عطش از غم قافله سالار دلم میسوزد من روضۀ طفلان حرم میخواند مثل چشمان علمدار دلم میسوزد علقمه و بوی گل یاس علی یادِ آن مادر بیمار دلم میسوزد ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
🖤 🖤 دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
روضه و توسل بسیار جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون) ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ شهادت امام جواد(ع) شدبپاروضه ی ارباب بیاگریه کنیم. .چونکه اینجاهمه زوارجوادیم جواد ..روزگاریست که درمان من این اشک عزاست. .بی سبب نیست که بیمارجوادیم جواد ..زن قاتل تن نازت به سر بام کشید ..ولی ما یارومددکارجوادیم جواد. .گرشدم سائل او ازکرم فاطمه است.. روزمحشرپی دیدارجوادیم جواد. . *هی دارم این در و اون در می زنم قبلِ محرم یه کربلا ... هی دارم به این ور اون ور متوسل میشم،اون اهلِ منبر میگفت علی بن موسی الرضا علیه سلام به آقازاده اش امر کرد پسرم به دِینی که من گردنت دارم کسی رو نزار از درِ خونت بره ... یا جواد الائمه،من کربلا میخوام ... دیگه خسته شدم،تکراری شده خواستم ... من هوایِ بین الحرمینُ میخوام ... من دلم تنگ شده عقب عقب از بالا سر بیام ... دیدی،دستتُ میزاری رو سینه ات هی مگی السَلامُ علیکَ یا ابا عَبدِالله ... حسین ...* به گریۀ شبِ هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بِخندی غمی نمی ماند *گفت حاج عباس کِشوانیه،تو عراق کلید دارِ حرمِ عباسِ،گفت با یه سیدِ بزرگوار نشسته بودیم کنارِ ضریح،یه عرب پا برهنه درب و داغون خیلی بهم ریخته معلومه از این چادرنشیناست ، بیابونا ، عشایر " راس اومد تو حرم،اومد کنارِ ضریح نشست شروع کرد به حرف زدن .. اومدم بگم،برو یه حمامی بعد بیا زیارت،یهو دیدم پاهاشو آورد چسبوند به ضریح ... حرف میزد این سید بزرگوار هم همینطور نگاش میکرد گفت دیدم اومد عقب بلند شد یه تشکر هم کرد و رفت" دویدیم صداش زدم چکار کردی؟ اول حرف زدی بعد پاتو چسبوندی رو ضریح از کی تشکر کردی ؟... گفت بابا چند وقتی بود پاهام زخم شده بود،هرکاری کردم خوب نشد اومدم حرم به عباس گفتم،گفت بیار پاهاتو بالا ... پاهامو دست کشید مرحم گذاشت ... خوب شد ... پاشدم مگه عباس و نمی بینید شما ؟... گفت زدیم تو سرمون واویلا ... آقا یه عرب پیرِ عشایرِ راه دلت نیومد زخم هایِ پاشو ببینی،مرحم گذاشتی روش ... تو که مرحم داشتی،پاهایِ پر آبله،هرچی زینب مرحم گذاشت خوب نشد ... آخ بمیرم اینقده خار تو پاهاش رفت ...* هزار بار شهادت دهد قبیلۀ طی دیگه برم تو روضه دیگه مدح نمیخونم ... امروز کار کارِ زن هاست برن کاظمین ... برن وسطِ حیاط حرم ضَجه بزنن ... به زن هایِ بغداد بگن یه جوون داره بال بال میزنه نمی خندن ... یه جوون داره جون،میده کسی کف نمیزنه ... بده یکی گریه کنه،صدا گریه شو با رقصیدن پنهان کنند ... ای وای مادرم برات بمیره ... برخیز ای جوان سرِ خود بر زمین نکش تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش *سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...* ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن *من دستُ پا زدنِ بغدادُ میگم ... من دستُ پا زدنِ کربلا رو نگفتم ... یه زن بیاد بینِ مردا به برادرش التماس کنه ... کم دست و پا بزن ... الله اکبر ... آقاجان من معذرت میخوام ، من هر وقت برا بچه هایِ زهرا گریه میکنم دلم باز میشه ... هی فک میکنم تو حرمم ... من برات روضه میخونم انگار حرمتم ...* ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش اسبابِ رقص و شادیِ زنها شدی چرا صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش *بزار روضه بگم،کنیزه ته دلش هنوز یه خرده رحم هست،اونا می زدن و می رقصیدن. دید صدا نفسایِ آقا خس خس افتاده،گفت من فردا جوابِ مادرشُ چی بدم؟ دوید یه ظرف آب آورد،گفت الان دلِ زهرا رو شاد میکنم ... دمِ در اُم فضل رسید گفت کجا داری؟ گفت آب میبرم براش،بد خندید ... گفت بده خودم براش میبرم ... اومد داخل حجره ... دید دوردونۀ امام رضا رو زمین افتاده،پا رو زمین می کشه یه گه گدار میگه جیگرم،یه گه گدار میگه ای وای حسین ... اما هر کی دیگه بود بابا بی رحم ترین آدم خب آب نمیخوای بدی،چرا این کارا رو میکنی ... ظرفِ آبُ گرفت جلوش ریخت رو زمین گفت تشنته؟ ... نمیزارم یه قطره اش به لبت بخوره ... آقا شما آبُ دیدی،یه جا دیگه هم یه امام صدا نفس هاش خس خس افتاد ... هلال دلش سوخت،سپرشُ آب کرد دیر رسید یه خرده دیر رسید ... دید شمر داره بیرون میاد ... سر تا پاهاش خونی ... گفت دیر اومدی هلال ... الان آبش دادم* حسین ...
امام جواد(ع)-مقتل-توطئه مسمومیت حضرت توسط ام فضل سم دادن ام فضل به امام جواد(ع) با فریب معتصم و عاقبت ام فضل معتصم پیوسته راهى می جست كه حضرت جواد(ع) را از میان بر دارد. می دانست ام الفضل با حضرت جواد(ع) میانه خوبى ندارد یكى به جهت اولاد نداشتن از آن جناب، دیگر بواسطه حسادت شدیدى كه نسبت به مادر حضرت امام علی النقى(ع) می ورزید. زیرا حضرت جواد(ع) او را بر ام الفضل مقدم می داشت. معتصم به ام الفضل پیشنهاد كرد كه حضرت جواد(ع) را مسموم كند. ام الفضل قبول كرد سمى را در انگور رازقى جاى داد و در مقابل امام گذاشت. همین كه حضرت جواد(ع) از آن انگور میل كرد ام الفضل شروع به گریه نمود. امام فرمود: چرا گریه می كنى؟ خدا تو را گرفتار دردى كند كه خوب ‏شدنى نباشد و بلائى گرفتار شوى كه پوشیدنى نباشد. ام الفضل مبتلا به دردى در مستورترین عضو بدن خود شد و به همان درد از دنیا رفت-به بواسیر مبتلا شد- بعضى گفته‏اند این جراحت در آلت تناسلی او بود. حضرت جواد(ع) در سال 220 هجرى روز سه شنبه پنجم ذی حجه از دنیا رفت. بیست و چهار سال و چند ماه داشت زیرا در سال 195 به دنیا آمده بود. متن عربی: إِنَ‏ الْمُعْتَصِمَ‏ جَعَلَ‏ یَعْمَلُ‏ الْحِیلَةَ فِی‏ قَتْلِ‏ أَبِی‏ جَعْفَرٍ ع‏ وَ أَشَارَ عَلَى‏ ابْنَةِ الْمَأْمُونِ‏ زَوْجَتِهِ‏ بِأَنْ‏ تَسُمَّهُ‏ شاعراهل بیت (ع)-آرمین غلامی (مجنون)
بسم‌الله الرحمن الرحیم آه ای اسیرِ روضه‌‌یِ سربسته کیستی مردِ غریبِ حُجره‌یِ دربسته کیستی این حُجره هم به ناتوانی تو گریه می‌کند پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند در خانه‌ی امام  چرا دست می‌زنند با ناله‌ات مدام  چرا دست می‌زنند ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن اصلا صدای تو به صدایی نمی‌رسد این آب آب آب به جایی نمی‌رسد اُفتاده‌ای زِ دامن زهرا به رویِ خاک کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک کِل می‌کشند گریه‌ی زهرا درآورند کف می‌زنند دادِ رضا را درآورند  تو هرچه می‌کنی  جگرت را چه می‌کنی با حال و روزِ خود پسرت را چه می‌کنی با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد باور نمی کنم دهنت را کبود کرد جانم حسن شبیه حسن روضه‌های توست "نامرد بِینِ کوچه مزن" روضه‌های توست اما به این صدای غریبانه خنده کرد بر ناله‌ی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد می‌کوبد آه پا به زمین پیش مادرت می‌ریزد آب را به زمین پیش مادرت بُردند نیمه جان بدنت را به پُشت‌ِبام از پا کشانده‌اند تنت را به پشت‌ِبام   می‌رفت پیکرت به روی پله‌های تیز می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز از سنگها برای تو اَبرو نماده است آقا چرا برای تو پهلو نمانده است رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست چندین کفن برای تو با دوستان که هست گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید اینبار هم پسر به کنار پدر رسید شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد آقا قسم که پیرهنت را نمی‌کِشند با نیزه‌ای شکسته تنت را نمی‌کِشند (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🥀 دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی 🖤 🥀🥀
🌾روضه و توسل جانسوز _ 🍃 ویژه ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ _ 🌾روضه و توسل جانسوز _ 🍃 ویژه ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ _سید مهدی 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید   *آقا! من بمیرم  که شما آه نکشی تنهایی تو حجره...*   اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید فریاد بی کسیش به جائی نمی رسید   *همش میگن:روضه ی امام جواد شبیه جدش ابی عبدالله است،هر دو تشنه بودن،باز امام جواد یه رمق داشت یه آه بکشه،ارباب ما ابی عبدالله سه ساعت تو خون خودش دست و پا زد،هزار و نهصد و پنجاه زخم مگه شوخیِ؟... امام جواد به دیوار حجره تکیه داد و آه کشید....اما ابی عبدالله به نیزه شکسته ها تکیه داد و آه کشید......*   مجموعه ای ز مقتلِ اولاد فاطمه است پس روضه هاش می طلبد گریه ی شدید   باید به پای روضه ی این سَرورِ صبور سر را شکست ... گریبان ز غم درید   * چرا؟ مگه چی شده؟..*   کف می زدند، با نَفَسِ آتشین او چندین کنیزِ پَستِ زنا زاده ی پلید   شرمنده ام ز حضرت زهرا از این کلام آنقدر ناله زد ز عطش، تا نفس بُرید   شاعر:مجتبی روشن روان   * چهل شب دیگه،شبِ عاشورایِ حسینِ،اونایی که شب عاشورا ناله میخوان،نفس میخوان.... بگم: یا جواد الائمه! تشنگی سختِ،مادر شهید حججی می گفت: همه صحن های پسرم رو دیدم،هیچ کجا دلم آتیش نگرفت،اسارتش رو دیدم،دست بستنش رو دیدم،حتی سر بریدنش رو دیدم،جیگرم کباب نشد،گفت: یه جا جیگرم سوخت، اونجایی که دیدم پسرم رو دارن سوار ماشین می کنند،دوربین اومد تو صورتش،تا نزدیک شدم دیدم لبای بچه ام خشکِ،فهمیدم بچه ام تشنه است،کاشکی آبش میدادن..." بُنَیَّ! قتلوک، ذبحوک و مِنَ الماء منعوک "*   مادرِ آب کجایی؟ پسرت آب نخورد   *روضه اینِ:بعضی نقل ها نوشته روز عاشورا ابی عبدالله روزه بوده،تو اون گرما،تیر و نیزه،زخم،خون از بدن برِ آدم تشنه میشه،من نمیدونم اون عطش،چه عطشی بود؟ کسی که هزار و نهصد و پنجاه زخم داره،یه بدن مگه چقدر جا داره که زخم بخوره؟با عقل جور در نمیآد،سید بن طاووس تو لهوفش نوشته...   می دونی چه جوری زدن؟ می اومدن می رسیدن به بدن،می دیدن جای سالمی نداره،نیزه تو جای قبلی فرو می کردن،شمشیر تو جای قبلی...زخم تو جای زخمِ قبلی،یه جای سالم تو بدنِ آقایِ ما نذاشتن،حسین....بیخود نبود عمه ی سادات رگها رو بوسید..*   این کشته ی فتاده به هامون حسینِ توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست   این ماهیِ فتاده به دریایِ خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسینِ توست   حسین.... @majmaozakerine🌿 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید   *آقا! من بمیرم  که شما آه نکشی تنهایی تو حجره...*   اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید فریاد بی کسیش به جائی نمی رسید   *همش میگن:روضه ی امام جواد شبیه جدش ابی عبدالله است،هر دو تشنه بودن،باز امام جواد یه رمق داشت یه آه بکشه،ارباب ما ابی عبدالله سه ساعت تو خون خودش دست و پا زد،هزار و نهصد و پنجاه زخم مگه شوخیِ؟... امام جواد به دیوار حجره تکیه داد و آه کشید....اما ابی عبدالله به نیزه شکسته ها تکیه داد و آه کشید......*   مجموعه ای ز مقتلِ اولاد فاطمه است پس روضه هاش می طلبد گریه ی شدید   باید به پای روضه ی این سَرورِ صبور سر را شکست ... گریبان ز غم درید   * چرا؟ مگه چی شده؟..*   کف می زدند، با نَفَسِ آتشین او چندین کنیزِ پَستِ زنا زاده ی پلید   شرمنده ام ز حضرت زهرا از این کلام آنقدر ناله زد ز عطش، تا نفس بُرید   شاعر:مجتبی روشن روان   * چهل شب دیگه،شبِ عاشورایِ حسینِ،اونایی که شب عاشورا ناله میخوان،نفس میخوان.... بگم: یا جواد الائمه! تشنگی سختِ،مادر شهید حججی می گفت: همه صحن های پسرم رو دیدم،هیچ کجا دلم آتیش نگرفت،اسارتش رو دیدم،دست بستنش رو دیدم،حتی سر بریدنش رو دیدم،جیگرم کباب نشد،گفت: یه جا جیگرم سوخت، اونجایی که دیدم پسرم رو دارن سوار ماشین می کنند،دوربین اومد تو صورتش،تا نزدیک شدم دیدم لبای بچه ام خشکِ،فهمیدم بچه ام تشنه است،کاشکی آبش میدادن..." بُنَیَّ! قتلوک، ذبحوک و مِنَ الماء منعوک "*   مادرِ آب کجایی؟ پسرت آب نخورد   *روضه اینِ:بعضی نقل ها نوشته روز عاشورا ابی عبدالله روزه بوده،تو اون گرما،تیر و نیزه،زخم،خون از بدن برِ آدم تشنه میشه،من نمیدونم اون عطش،چه عطشی بود؟ کسی که هزار و نهصد و پنجاه زخم داره،یه بدن مگه چقدر جا داره که زخم بخوره؟با عقل جور در نمیآد،سید بن طاووس تو لهوفش نوشته...   می دونی چه جوری زدن؟ می اومدن می رسیدن به بدن،می دیدن جای سالمی نداره،نیزه تو جای قبلی فرو می کردن،شمشیر تو جای قبلی...زخم تو جای زخمِ قبلی،یه جای سالم تو بدنِ آقایِ ما نذاشتن،حس
ین....بیخود نبود عمه ی سادات رگها رو بوسید..*   این کشته ی فتاده به هامون حسینِ توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست   این ماهیِ فتاده به دریایِ خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسینِ توست   حسین.... @majmaozakerine🌿 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
حاج محمود کریمی زمینه شهادت امام جواد ع  🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 می درخشه اشک ستاره تو سینه تار امشب بیرق عزا رو بیارید  رضا عزاداره امشب غریب آقام یا جوادالائمه آقایی گل بهار رضایی مسموم آتیش زهر جفایی مولایی وارث حضرت زهرا مظلومی پسر خون خدایی جواد شأن نزول کوثر،  برو سوی آغوش ماد با این زهری که زد بر قلبت شرر می درخشه اشک ستاره  تو سینه تار امشب بیرق عزا رو بیارید  رضا عزاداره امشب یا جوادالائمه گم میشه میون شعله ی آهش  اشکی که می چکه از تو نگاهش میسوزن تموم بال و پرش رو چون عشق فاطمه بوده گناهش رضا پسر تنهای تو، شده وارث دردای تو  بیا که بگیره دستای تو چشم براه مرگ جوونی که میرسه جونش برلب  بیرق عزارو بیارید رضا عزاداره امشب می درخشه اشک ستاره  تو سینه تار امشب بیرق عزا رو بیارید  رضا عزاداره امشب یا جوادالائمه وقتی که بدنی روی زمینه خورشیده که مثل شعله میمونه ابری از سایه ی بال کبوتر روی این کسیکه روضه میخونه حسین ای گل سرخ خونین  حسین خفته صحرا بالین حسین بی کفن افتاده برزمین روضه ی جوادالائمه روضه  ی سالار زینب بیرق عزا رو بیارین  رضا عزاداره امشب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @majmaozakerine ☝️☝️
نسألک اللهم و ندعوک، باسمک العظیم الأعظم، الأعزّ الأجلّ الأکرم، بأحبّ أسمائک و بأسمائک الحسنی فی کتابک، و بحقّ أصفیائک و أولیائک استجب دعواتنا یا الله… خدایا به‌حقّ آبرومندان درگاهت در امر فرج امام زمانمان تعجیل بفرما با فرج حضرتش به همه دوست‌داران اهل‌بیت و مستضعفین جهان فرج عنایت بفرما حوائج این جمع، حوائج ملتمسین دعا برآورده به‌خیر بفرما خدایا این دیدگان آلوده و رمق‌دیدۀ ما را لیاقت دیدن امام زمانمان عنایت بفرما سلام ناقابل ما و عرض تبریک و تهنیت ما را به محضر مقدس آن بزرگوار ابلاغ فرما ما را هم مشمول دعاها و عنایات و الطاف خاصه حضرتش قرار بده خدایا به آبروی انبیا و اولیائت گناهان همه ما و گناهان پدر و مادر و حق‌داران ما و رفتگان اهل حقّ و رفتگان از این جمع و این بیت همه را ببخش و بیامرز شهدا، صلحا، علما، مراجع، روح امام راحلمان، حضرت آیت‌الله العظمی خوئی، حضرت آیت‌الله مصباح با اولئائت محشور بفرما آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان وا مگذار در دنیا و آخرت ما و نسل ما را از محمد و آلش جدا نفرما خدمت‌گذاران به اسلام و قرآن و مسلمین، خاصه مقام معظم رهبری در اجرای دستورات و فرامین قرآن و اولیائت بیش از پیش یاری بفرما خدایا مریضان اسلام، مریضان منظور، مریضان ملتمس دعا شفای عاجل و کامل عنایت فرما قرض مقروضین ادا بفرما ما را مدیون احدی ممیران عواقب امور همه‌مان ختم به خیر بفرما آنچه را خواستیم و بدانچه محتاجیم، در خور شأنت به لطفت به کرمت به همه ما عنایت بفرما رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات دعای آخر مجلس سخنرانی ومنبر @majmaozakerine
حجره ی در بسته دیده به در دارم امام رضا گفته میاد به دیدارم من اولین زائر بودم برا بابام حالا میاد اون چون به قبله شد پاهام میاد ببینه چطور جوونش میزنه پر پر ای وای حالا بابا شد حسین و منهم علی اکبر ای وای ابن الرضایم (3) ای وای حجره ی در بسته نفسهای آخر کم کم میاد بوی مدینه و مادر غربت میباره از نگاه مسمومم مثل حسن منهم تو خونه مظلومم مادر میاد تا سرم نمونه بروی خاکا ای وای عالم فدای اون سرکه گشته خورشید نی ها ای وای ابن الرضایم (3) ای وای
4_6001182194372975776.mp3
1.26M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
‍ ❣﷽❣ ⬛️ ◼️ ◾️ ▪️: یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ یابن‌موسی الرضا شیعیه احسان ائله او گوزل قبرووه سن بیزی مهمان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) ای جواد ای گُل گلشن آل عبا ماتمونده ائدر عالَم و آدم نوا مرقد پاکووه شیعه‌لر اولسون فدا شیعه‌نی دعوتِ روضهٔ رضوان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) شهر بغدادیده ظلمیله مسموم اولان اثرِ زهریدن عارضی گول تک سولان جگری دوغرانوب لبلرینه قان دولان سسلدون گل آنا یاسیمه افغان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) بو عزاده آقا باشه قرا باغلاروق یانه‌یانه سنون محنتووه آغلاروق قاره کوینک گیوب سینه‌میزی داغلاروق لطفووی شامل شیعهٔ نالان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) معتصم مکریله دعوت ائدوبدور سنی غرق آه و غم و محنت ائدوبدور سنی جَبریله دعوت شربت ائدوبدور سنی سویله‌دی میل ائدوب حظِّ فراوان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) شربتی میل ائدوبسن جگرون قان اولوب محنتوندن آنون فاطمه گریان اولوب جنّتی تَرک ائدوب حُجرووه مهمان اولوب سسلنوب جان بالا آز ئوره‌گیم قان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) ای رضانین جوان اوغلی جوادیم بالا هِی‌چالوب‌ال‌ایاق‌دوشمه‌چوخ‌حالدان حالا آز منیم قلبیمون مجمرینه کوز قالا سینه‌می داغلیوب آز منی گریان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) معدن جودیسن بابِ سخادور آدون سن رضا اوغلیسان رمز شفادور آدون عالمین دردینه عین دوادور آدون شیعه‌نین دردینه یکسره درمان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) شاعرت تشنۀ جام سبوی شما طالبِ(فیضی)از بخشش کوی شما عالمی روشن از جلوهٔ روی شما منیچون خانهٔ قبری چراغان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا ◼️یابنَ زهرا(۲) (کربلایی رحیم فیضی اردبیلی) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند )🖤🏴
باشد میان خون و رگت شور انتقام راضی به گریه در غم بانو نمی شوی سلطان سپرده دل به غضب های حیدریت ارثیه رضاست به تو قلب مادریت )🏴🖤
امام_جواد ماهی ولی به چشم همه رو نمی شوی عطری ولی روانه به هر سو نمی شوی آهوی روسیاه و هوس ران رسیده است یابن الرضا !تو ضامن آهو نمی شوی ؟ 🖤