به هوای حرمت میگذرد ایامم
کوه دردم که کند نام حسین آرامم
#شب_جمعه
• •
📖 #متن_روضه
🔊 روضه حضرت قاسم علیه السلام
🔘 شب ششم محرم
****
ای گدایان رو کنید، امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز، کاسه ما قاسم است
یادمان باشد اگر، روزی، بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های، باب المجتبی یا، قاسم است
از همان روزی که، رزق نوکران تقسیم شد
کربلای سینه زنهای حسن، با قاسم است
امروز و دیروز خیلی ها بهم گفتن، درگیر روضه های احساسی نشو، برا مردم از واقعه کربلا بگو، حرف بجاست، اینقدر برات میگم، اگه گفتن قاسم کیه سینتو سپر کنی
این کریمان با نگاه خود، گره وا میکنند
آن که عمری درد ما کرده مداوا، قاسم است
روی ابرویش، اگر، تحت الحنک بسته حسین
همین جا یه روضه دارم ، دوتا زن تو کربلا نفس بریدن، یکی ربابه، دیدن از این خیمه به اون خیمه، آرومش کردن، اما یه زنو نتونستن بشوننش، نجمه بود، دیدن چادر بسته، از این خیمه به اون خیمه چیه نجمه؟
کسی سپر داره، کسی زره اندازه بچم داره، علی اکبر رو تیکه تیکه کردن، علی اکبر که جوشن داشت آن شد
آه، زره اندازش گیر نیاوردن، ابی عبدالله، روضه ها وسیعه شنیدین پارسال گفتم، خط امام حسن رو که آورد جلو ابی عبدالله، تا خطو نگاه کرد نیزرو کوبید زمین سر گذاشت رو نیزه، گفت چی شده عمو؟ گفت، کاش بابابت بود، ببین بین کیا گیر کردم
آدم دلش میخاد یه وقتا یه بزرگتر داشته باشه، هی نامه رو میکشید رو صورتش، ببین، همه عالم میگه غریب مادر حسین
یه وقت دیدن داره میگه غریب مادرم حسن، لذا وقتی اجازه داد دیدن امامه شو وا کرد، از وسط دوتا کرد، دیدین روز عاشورا اینا که قمه میزنن، قدیم میزدن، این کفنی که میندازن رو ، اینا از قاسم برداشتن، لذا زره اندازش نبود، بخدا روضه شو بخونم میمیری،
روی ابرویش اگر، تحت الحنک بسته حسین
در حرم، زیبا ترین، فرزند زهرا، قاسم است
یا تو جون نداری یا من، به جون مادرم دارم از جانم برات میزارم، منو روشن کن بزار روضه بخونم
نعره زد اِن تنکرونی، ریخت لشکر را به هم
وارث شیر جمل، شاگرد سقا، قاسم است،
وقتی راه افتاد رفت میدون، زینب همه زنارو گفت دور نجمه رو بگیرید، هی میزد به خانوم، ببین چقد شبیه حسن راه میره، خانم میگفت جانم قاسم، یه خورده دیگه رفت، خانم ببین چه خوب شمشیر میزنه، خانم میگفت لا حول ولا قوة الا بالله
یهو زد گفت خانم، چیه نجمه، گفت بر میگرده؟ خانم بغلش کرد گفت، نجمه میاد، گفت خانم نظر نزننش، گفت نگران نباش نجمه، از این جا به بعد، دیگه پای خودته من دوسه تا بیت بخونم
زیر سم، اسب ها، با هر نفس قد میکشید
یه وقت نگاه کرد دید گردو غبار شد، صدا زد خانم اون اسب قاسم نیست، چادرشو آورد جلوش، برگرد نجمه، گفت بزار ببینم، خانم بچم کجاست، یه وقت صداش رسید عقب، نجمه افتاد، صدا زد عمو، آه
بچه ها، سیدا همین الان تکلیفمو باتون معلوم کنم، یا از همین گوشه برین بیرون، هم من دستو پام باز باشه هم بچه ها، یا فردا نگی حاجی چرا اینجوری از مادر ما خوندی، میخام روضه بگم
نعل های خاک خورده
دنده هایش را شکست
آه، یجوری سیدالشهدا رفت، برا علی اکبر اینجوری نرفت، رسید دید یکی رو سینش نشسته،تا داد زد، طرف پاشو (گل نریز) الان این روضشو میخونم،
خزونه یا بهاره، یک گل و صدتا (بده من گل) یک گل و صد تا گل چین، خزونه یا بهاره، باید بخونی با من
یک گل و صد تا گل چین
خزونه یا بهاره(بخدا میکشمت)
یک گل و صد تا گل چین، (صدا صدا)
خزونه یا بهاره،
اسباتونو نیارید، بچم زره نداره،
اگر عاشورا، اگر (هواس هست به روضه یا نه؟)، صبح روز یازدهم، ده تا اسب آوردن، یدونه بدنو زیر، سم، اما ، بدن جانی نداشت، اما تو شلوغیا، پسر امام حسن نفس میکشید، یه وقت ابی عبدالله دید، اسب ها، دارن فرار میکنن، همشون از روی بدن، هر یه سمی که میرفت، هی داد میزد عمو، (آه)، یه بیت، گفتم حضرت زهرا میخونم، یه بیت رو بخونم رفتم، شب قاسم تموم شد، نعلهای ، (خوب گوش بدید) نعلهای، خاک خورده، دنده هایش را شکست،
اسم دنده شکستن میاد، من یه روضه ای دارم، صدا زد مادر، چرا هی لباس عوض میکنی؟، تو صبح لباستو عوض، صدا زد زینب، نفس میکشم، خون میجوشه، آخه، آخه نامرد نامه نوشت معاویه، فهمیدم زهرا پشت دره...
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم
🎤 حاج حیدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
4_5861561324500156988.Mp3
13.6M
🔊 روضه حضرت قاسم علیه السلام
🔘 شب ششم محرم
🎤 حاج حيدر خمسه
@majmaozakerine
•°🌱
#حسینجان♥️
صبح است
و هوایت
به دلم افتاده......
°【 ای رفیق ابدی
حضرت ارباب سلامـــ♥️....】°
#صبحمبهنامشما ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز جمعه روز زیارتی
🌸 حضرت ولیعصر(عج)
🎤استاد_فرهمند
#التماس دعا 🙏
#سلام_امام_زمانم
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی انتظار
بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار
تشنــه ی دیدار اویم معصیت مهلت بده
تا بمیرم در رکابش با تمام انتظار
لاادری
امام زمان(عج) - ولادت
بیمارم و از شما شفا میخواهم
از حال قنوتتان دعا میخواهم
بر دست شما دوخته ام چشم امید
امشب که برات کربلا میخواهم
چشمان تو سرخ است و نفس های تو سبز
هر نخل بدون سر شود پای تو سبز
هر جا که نشستیم و ندیدیم تو را
گفتیم که در کنارمان "جای تو سبز"
موضوع همیشه تازه ی هر قلمی
نزد همه ادیان و ملل محترمی
تردید ندارم که تو هر جا بروی
یاد همه ی مدافعان حرمی ..
آقای بزرگوار! برمیگردی
آه ای دل بیقرار! برمیگردی
با سینه ی داغدار زهرا(س) و حسین(ع)
ای وارث ذوالفقار! برمیگردی
#سجاد_شاکری
#امام_زمان_عج
4_6015008059171014209.mp3
8.27M
شهادت حضرت رقیه
@majmaozakerine
بسمالله الرحمن الرحیم
زمینه شب سوم حضرت رقیه سلام الله علیها
@majmaozakerine
خیال میکردم از سفر بیایی
بازم کنار دخترت
دوباره شونه میزنم با دستام
بابا به موهای سرت
ولی حالا که خوب دارم میبینم
باید پیش سرِ خونیت بشینم
تا وقت دارم یه بوسه از لبات بچینم
نبودی روزی صد دفعه میمردم
شبیه مادرت لگد میخوردم
به نیزهی سر عمو پناه میبردم
منو ببر منو ببر
بی تو شبها خوابم نمیبره
منو ببر منو ببر
این آخرین صدای دختره
ببین بابا چشام تره
وای بابا بابا وای بابا بابا
بدون تو کسی بجز عمه
رقیه رو بغل نکرد
خودش رو میزدند ولی باز هم
یه لحظه ما رو ول نکرد
بُریده این سه ساله از دنیا
دلم میخواد یجوری شه بابا
برم مدینه خونمون بمونم اونجا
دلم برا عروسکام تنگه
روی سرم جا بوسهی سنگه
ببین حنایِ موهامو که لاله رنگه
منو ببر منو ببر
شده فقط این آرزوم
منو ببر منو ببر
بگم گلایههامو به عموم
چه آهیه تویی گلوم
وای بابا بابا وای بابا
دلم پُره بابا از این مردم
که رو سیاهنو منو بدن
فرشتهی کوچیکتو با پا
میان کوچهها زدن
بزرگاشون همه چه نامردن
منو با گیسوهام بلند کردن
برای خنده دورِ من همش میگردن
پَروونده سیلی از سرم هوشم
یه صدایی توی گوشم
میگه بابا که فقط باید کفن بپوشم
اشعار سرخ دل شکنش را بیاورید
دم نوحه های سینه زنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور می رسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید
بعد از کتیبه های حسینیه زود تر
سینی چای ریختنش را بیاورید
دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید
دلشوره های خواهر او بیشتر شده
آری بساط غم نداشتنش را بیاورید
سر نیزه های کوفه صدا میزدند تو را :
ما تشنه ایم ؛پس بدنش را بیاورید
حالا رسیده عصر دهم گفت خواهرش
اموال غارتی تنش را بیاورید