eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5787666777244700368.mp3
3.84M
❣﷽❣ 🔳 ♻️ 🔳 ♻️ 🔳هر جا که به پرچمش نگاه تو افتاد حرم رقیه است 🔳تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه ی نگفته داری، وای سلام خانوم ایتها الصدیقه الشهیده ای نوه ی مادر قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده 🔳هر جا که به پرچمش نگاه تو …… صورت زائرت اینجا خیسه بارونه در و دیوار حرم میخونه دختر شاه کجا ویرونه ، وای سلام خانوم شرمندتم تو روضه هات نمردم ولی برات همیشه غصه خوردم ای بی کفن برات کفن آوردم 🔳هر جا که به پرچمش نگاه تو …… شنیدم که اربعین جا موندی ، دلگیرم من به جای تو زیارت میرم یا رقیه میگم و میمیرم ، وای بسوز ای دل جونی نمونده به تن رقیه آتیش گرفته دامن رقیه تفریحشونه زدن رقیه همین جا بود تو بغل رباب سیلی خوردی حتی میون خواب سیلی خوردی تو مجلس شراب سیلی خوردی 🔳هر جا که به پرچمش نگاه تو …… 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @majmaozakerine
• ﷽ • سبک:شور لطمه زنی حضرت متن:با هر بهونه، یه‌جوری زد ردش... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با هر بهونه، یه‌جوری زد ردش بمونه دارم نشونه، بابا از ضربه تازیونه خونیه لب‌هات، اثر چوب خیزرونه بابا نگام کن، که منم لب‌هام پره خونه ای بابا، شد آوار، زندگیم روی سرم ای بابا، تو آتیش، سوخته شد موی سرم ای بابا، هِی با پا، رد شد از رو کمرم ای بابا، چن وقته، که ازت بی‌خبرم تموم غصهٔ من اینه خیلی جسارت به عمه شد تا صحبتی از کنیز اومد بین مرداشون همهمه شد آه، ابا المظلوم... ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ وحش بودند، اونا که اهل حرم رو آزردند وحشی بودند، از گوشا گوشواره رو کندند بردن وحشی بودند، همش از حرومی‌ها کتک میخورند وحشی بودند... میزدند لگد به پهلوی رقیه بی‌هوا ای وای، ای وای افتاده به معجرها آتیش بین خیمه‌ها ای وای، ای وای چندتا دختر زیر سم مرکبا، پاشیدن از هم دختر سه سالهٔ حسین به زیر دست‌وپا ای وای، ای وای آه، یتیمه نزنیدش آه، با موهاش نزنیدش آه، نداره تاب سیلی آه، با زنجیر نزنیدش ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ وحشی بودند، پیش دخترا سر بابا بریدن وحشی بودند، مقنعه از سر دخترا کشیدن وحشی بودند، حرفایی که نشنیده بودم شنیدم میزدند با کعب نِی به صورت بی‌بی رباب ای وای، ای وای جلو چشمای رقیه رو زمین میریزه آب ای وای، ای وای بدجوری نگاه میکرد حرمله با چشمای ناپاک زجر رقیه رو میده با ناسزا زجر و عذاب ای وای، ای وای آه، نزن سیلی نزن زجر آه، النگوشو نکَن زجر آه، با ضجه میگه زینب ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ پاشو عمه جونم ببین که بابام اومده اما با سر پاشو عمه جونم بابام اومده واسه چی پاره حنجر پاشو عمه جونم بگو کی بریده سرش رو با خنجر لباشو میبینی شبیه چشای ترم غرق خونه گمونم که عمه رو لب‌هاش رد بوسهٔ خیزرونه چرا عطر سیبش به همراه خاکستر و بوی خونِ مارو میکِشیدن رو خار مغیلان با دستای بسته مارو میکشیدن تو صحرا با پاهای مجروح و خسته مارو میکشیدن جلو چشم نامحرما دل شکسته یه شب از رو ناقه با صورت زمین افتادم تو دل شب چقدر ناله کردم با گریه میگفتم بیا عمه زینب یه نامردی اومد @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯🥀🍂 🥀 اول صبح به سمت حرمت رو کردم دست بر سینه، سلامی به تو دادم ارباب سرصبحی شده و باز دلم دلتنگ است السلام ای سبب سینه تنگم ارباب... مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه بـاَبی اَنٺَ وَ اُمّــی یا اَباعَبدِالله❣️ 🕊 صدقه اول ماه فراموش نشود. 🖤 علیه‌السلام 🖤 🖤 🕯🥀🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ی هر روز 🌙 در مفاتــیح الجـــنان آمده است ڪه اگر ڪسی خواهد ڪه محفوظ ماند از بــلاهای نازله در این مــــاه در هر روز ۱۰ مرتبه این دعــا را بخواند
- ناشناس.mp3
383.9K
🎵فایــل صـــوتۍ 👈 دعـاۍهـرروز‌ التـــماس دعــا🙏
📄 ✍روز اول ماه صفر، روز ورود کاروان اسرا، به شام 1⃣ قسمت اول : 🌑 سخت ترین بین وقایع کربلا و کوفه و شام چه بود؟!! از امام (علیه السلام) پرسیدند: سخت ترین شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام) در امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ۱ - ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.😭 ۲ - سرهای شهدا را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.😭 ۳ - زن های شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، وآتش به سرم رسیدوسرم را نیز سوزانید...😭 🔗ادامه دارد... 📚 سوگ نامه آل محمد ع ، ص ۴۵۹😭
💠وقایع روز اول ماه صفر سال 61 ق 💠 ✍ سرانجام در روز اول ماه صفر سال 61 ق، اُسراى خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پس از گردش در شهرها و آبادى ها همراه با سرهاى شهدا، از کوفه به منطقه شام رساندند. وقتى که نزدیک دمشق رسیدند، ام کلثوم از شمرخواست که آنها را از دروازه اى که کمتر محلِّ اجتماع مردم است، وارد شهر کنند و همچنین سرهاى شهدا را از محمل ها دور نمایند، تا مردم متوجه آن سرها شوند و نوامیس خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نظاره نکنند؛ ولى شمر برخلاف خواسته آن حضرت، دستور داد که سرها را دقیقاً در میان محمل ها حرکت دهند تا جلب نظر بیشترى کند! ✅ نخست آنها را کنار دروازه ساعات، نگه داشتند و مردم با طبل و شیپور، شادى کنان و کف زنان به استقبال کاروان اسیران آمدند. در مقاتل آمده که چون اسرا را وارد شام کردند، یزید در قصر خود در مکانی مشرف بر «جیرون» (مکانى نزدیک مسجد اموى) نشسته بود، و کاروان اسیران و سرهاى شهدا را نظاره مى کرد. ✅ اوضاع شام و جوّ آن براى اهل بیت (علیهم السلام) بسیار سخت و دشوار بود و آنقدر به امام سجاد و اهل بیت (علیهم السلام) در آنجا سخت گذشت که این بیت شعر از آن حضرت نقل شده است: «فَیالَیْتَ لَمْ اَنْظُرْ دِمَشْقاً وَلَمْ اَکُنْ * یَرانی یَزیدُ فِى الْبِلادِ اَسِیرُهُ» اى کاش چشمم به دمشق نیفتاده بود و یزید مرا با این وضع در اسارت نمى دید. 📗 مقتل الحسين مقرّم، ص 348.