#واحد
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
نور چشمان محمّد، از دلِ ویرانه سر زد
یا رقیه مژدگانی، عشقت آمد
بعد از آن شبهای تلخِ اشک و زاریها
آمده پایانِ آن چشم انتظاریها، بیقراریها
سر شده غمهای تو، یا رقیه
شد شبِ رویای تو، یا رقیه
آمده بابای تو، یا رقیه...
عشق من پس پیکرت کو؟
جای سالم بر سرت کو؟
باقیِ رگهای سرخِ حنجرت کو؟
دشمن تو دخترت را روز و شب میزد
دیدمت آنجا که چوبش را به لب میزد،
بیادب میزد
هر چه سنگ است آمده سوی بابا
هرچه آمد خورده بر روی بابا
غرق خاکستر شده روی بابا
آن طلوعِ فجر آمد
وقت صبر و ارج آمد
آه تا بابا تو رفتی، زجر آمد
دخترت پرپرترین لاله دراین باغ است
یادگار آن شبِ افتادن از ناقهاست،
گونهام داغ است
آتش و اهلِ حرم، من چه گویم؟
با تو از روی سرم، من چه گویم؟
آه که از معجرم، من چه گویم؟
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1401050910.mp3
5.58M
ای در نایاب بانوی مهتاب
رقیه خاتون دختر ارباب
ای جان و جانان معنای ایمان
شه بانوی عشق دختر سلطان
تفسیر ومعنی واژهی عشقی.
صاحب وسرور ملک دمشقی
دختر شاهی و صاحب منصب
المثنی،و زهرایی،و زینب
ای اعتبارم دارو ندارم
به فدای تو ایل وتبارم
افضل واذکار عشق علمدار
نوه سلطان حیدر کرار
سرباز نهضت و پاک حجابی
شاگرد اول حجب ربابی
مظهر وپاکی وحیای احساس
آرامش دل حضرت عباس
#واحد
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
🎤#حاج_ابراهیم_رحیمی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#واحد
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
قتی قرآن شدی و من حکم اعجاز تو شدم
مثل اصحاب کربلا تو شام سرباز تو شدم
قول دادم من بهت که طاقتم سر نیاد
خون تو ریخته شد تا چادرم در نیاد
من دعات میکنم تو نماز شبم
من خوده فاطمم من خوده خوده زینبم
یا حسین یا حسین
****
من یک سرباز بی زره تو یک سردار بی کفن
گریه بود عشق من به تو عزت بود ارث تو به من
بابا اسم تو بود هر نفس رو لبم
من خوده فاطمم من خوده خوده زینبم
من دعات میکنم تو نماز شبم
من خوده فاطمم من خوده خوده زینبم
یا حسین یا حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#واحد
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روزا گریونم، شبها بیخوابم
خیلی بیجونم، خیلی بیتابم
از اونیکه تو رو رو نیزهها بُرد نمیگذرم
از اونیکه تو رو ازم جدا کرد نمیگذرم
از اونیکه منو خرابه آورد نمیگذرم
از اونیکه منو زد و رها کرد نمیگذرم
چشمم روشن، لباتم که پارهست
چشمم روشن، سرت روبرومه
چشمم روشن، این از حال بابام
چشمم روشن، اونم که عمومه
......................................................
سخته تنهایی، دشمن بیرحمه
حالم رو تنها، عمه میفهمه
از اونیکه منو از ناقه انداخت نمیگذرم
از اونیکه منو به غم اسیر کرد نمیگذرم
از اونیکه منو با کعبِنی زد نمیگذرم
از اونیکه منو یهویی پیر کرد نمیگذرم
چشمم روشن، موهاتم که سوخته
چشمم روشن، لبت غرق خونه
چشمم روشن، تو و چوب دشمن
چشمت روشن، من و تازیونه
......................................................
روضه میخونم، گریه میبارم
بابا من خیلی، از شام بیزارم
از اونیکه به زخم دل نمک زد نمیگذرم
من از طعنه و بیرحمی و آزار نمیگذرم
از اونیکه منو خارجی خونده نمیگذرم
از اونیکه منو آورد تُو بازار نمیگذرم
چشمت روشن، نمیبینه چشمام
چشمت روشن، پاهام جون نداره
چشمت روشن، همون زجر نامرد
هر وقت دیدم، منو زد دوباره
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شور
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ممنون که ای ماه اومدی با بابا دلم راه اومدی
ممنون که با پا نه با سر دیدی کشیدم آه اومدی
دلبریام یادت هست بابا طرز نگام یادت هست بابا
دیگه من از دست رفتم بابا قشنگیام یادت هست بابا
سربار عمه هام نگو نه به سختی راه میام نگو نه
می خوام می خوام می خوام بگو خب امشب باهات بیام نگو نه
بابا بابا بابایی ......
بابا منم با خودت ببر .....
می خوام می خوام می خوام بگو خب امشب باهات بیام نگو نه
حرفامو نشنیده بگیر بابایی دیگه عمه برید
دائم حواسش بود به ما حتی وسط بزم یزید
النگوهام یادت هست بردن گوشواره هام یادت هست بردن
عقیق تو یادم هست چی شد
انگشترهام یادت هست بردن
شبیه دخترت مگه نه خیلی به مادرت مگه نه
مثل مادربزرگا شدم به خاطر سرت مگه نه
این راه طولانی برام شده دلیل زخم پاهام
از بعد زجر و نیمه شب دیگه نمی تونم راه بیام
تا دید نشستم تنها بد زد به دختر بی بابا بد زد
مثل مدینه مادر کوچه سوال نکرده اما بد زد
دور از چشم بابا و عمو یه جوری سیلی زد که نگو
بگو گناه من چی بوده بگو بگو بگو تو بگو
بابا بابا بابایی .....
سلام خانم خانما دیر اومدم می دونم
گریه نکن عزیزم دیگه پیشت می مونم
بابایی فدات بشه چقدر کبود شدی
دست عدو بزرگ تر از صورت منه
دردایی که دارم واسه دوران پیریه
من سه سالمه دندون هام شیریه
حسین ....... حسین وای
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین