🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_للسلام
🏴#شعر
✍شاعر:حسن لطفی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جوان خانهی زهرا غریبِ زهرا تو
صدای نالهی اَمَن یُجیبِ زهرا تو
بمیرم از غمت آقا کسی نداری که
غریب و زخمی و تنها کسی نداری که
میان حُجره پَرَت را کسی نمیگیرد
عزیزِ تشنه سرت را کسی نمیگیرد
چقدر غرقِ عرق غرقِ درد تب داری
میانِ سُرفه جگرپاره رویِ لب داری
به دادِ تو نرسیدند تا صدا نزنی
کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی
صدای بال و پَر بسته از قفس نرسد
صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد
صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند
صدای هلهلهها تا که بیشتر نشوند
صدای هلهله آمد رضا رضا نکنی
که دست و پا بزنی و خدا خدا نکنی
صدا نزن که به دَف میزنند در پَسِ در
جوابِ دادِ تو کَف میزنند در پَسِ در
نگو جوانِ رضا تشنهای که آبی نیست
بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست
عجیب زهر بدی بود شعله بر پاکرد
تمامیِ جگرت را که اِرباًاِربا کرد
کسی نگفت که آبی دهان خشکش را
کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را
به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست
کسی نگفت نخندید مادرش اینجاست
میان حجره پَرَت را کسی نمیگیرد
عزیزِ تشنه سرت را کسی نمیگیرد
نه ظرف آب کنار و نه بستری داری
نه گِرد خویش برادر نه خواهری داری
برادری که به قربان پیکر تو رَوَد
نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد
نه گریهکُن که پِیات سر به دشت بگذارد
نه خواهری که برای تو طشت بگذارد
میان خنده و دشنام بردنت آقا
کِشان کِشان به رویِ بام بردنت آقا
کنار خشکْ لبت ، کاسههای آب اُفتاد
کشان کشان بدنت زیر آفتاب اُفتاد
کشیدهاند زِ پا با سرت چه بد خوردی
میان راه بگو چندتا لگد خوردی؟
به روی بام ولی مثل اینکه پامالی
به روی بام ولی نه میانِ گودالی
ولی به سویِ تو خیره نگاهِ دختر نیست
به روی جسم تو جز سایهی کبوتر نیست
هزار شُکر که جسمِ تو نامرتب نیست
هزار شُکر که بر بام ، جای مَرکب نیست
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
1.12M
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_للسلام
🏴#تک_ضرب
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در غربت تنهایی ام جان می سپارم
مسموم زهر کینه ام، یاری ندارم
مانند بابا دارم به لبها، وای از غریبی۲
وای از غریبی، وای از غریبی، وای از غریبی...
از زندگی با همسرم خیری ندیدم
دشمن میان خانه ی خود پروریدم
دیگر رسیده، با دست همسر، عمرم به آخر۲
وای از غریبی، وای از غریبی، وای از غریبی...
آتش زده زهر جفا، بر جسم وجانم
همچون علیِ اکبرِ لیلا جوانم
وقت جوانی، گردیده قسمت، فیض شهادت ۲
وای از غریبی، وای از غریبی، وای از غریبی...
ای یادگار من علی، باز آ کنارم
تا این دم آخر شوی، بابا تو یارم
لطفی به من کن، جسم پدر را، غسل و کفن کن۲
وای از غریبی، وای از غریبی، وای از غریبی...
در آخرِ ذیقعده دل، در شور وشین است
اندر هوای مرقدش، در کاظمین است
هر شیعه بینی، در سوگ مولا، باشد عزادار ۲
وای از غریبی، وای از غریبی، وای از غریبی...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴 بارگذاری مجلس شب دوم و سوم محرم ۱۴۰۱ #سیدرضا_نریمانی #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴
بارگذاری مجلس شب چهارم وپنجم محرم ۱۴۰۱
#سیدرضا_نریمانی
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
وقتی همهجا شهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزه خورِ خوان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم
خیرُالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مُزد بگیرانِ تو باشیم
فردای قیامت خبر از در به دری نیست
امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم
در سیرِ مقامات پِیِ گوهرِ اشکیم
ما چله نشستیم که گریانِ تو باشیم
اسلام بنا بر لَکَ لبیک حسین است
ما نیز بنا شد که مسلمانِ تو باشیم
گویی که اباالفضل دعاگوی لب ماست
هرجا که به یادِ لب عطشان تو باشیم
دلِ این بندهی انگشت نما را نشکن
با فراقت به سرم جامِ بلا را نشکن
آبرویم برود آبروی تو رفته
جلوی چشم همه ظرف گدا را نشکن
دم شش گوشه فقط توبهی ما را بپذیر
جان آقای خراسان دل ما را نشکن
به همه گفتهام ارباب خریدارِ من است
حرمت سینهزنِ کرب و بلا را نشکن
مادرش گفت که صد نیزه شکستی به تنش
تو دگر بر بدنش چوبِ عصا را نشکن
--
تنِ من را به هوای تن تو ریختهاند
علی و فاطمه در این دو بدن ریختهاند
جلوهی واحده را بین دو تن ریختهاند
این حسینیست که در قالب من ریختهاند
ما دوتا آینهی روبروی یکدگریم
محو خویشیم اگر محو روی یکدگریم
ای به قربان تو و پیکرِ تو پیکرها
ای به قربان موی خاکیِ تو معجرها
امر کن تاکه بیفتند به پایت سرها
آه در گریه نبینند تو را خواهرها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری؟
حاضرم دست به گیسو بزنم رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم رد نکنی
حرفِ از سینه و پهلو بزنم رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم رد نکنی
تنِ تو گرکه بیفتد تنِ من میافتد
تو اگر جان بدهی گردنِ من میافتد
دلم آشفته و حیران شد و حرفی نزدم
نوبت رفتنِ یاران شد و حرفی نزدم
اکبرت راهیِ میدان شد و حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دوتا شیر جوان نیز به دردی بخورند
نذر خونِ جگرت باد جگر داشتنم
سپرِ سینهی تو سینه سپر داشتنم
خاک پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم نکن ای شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
راضیام این دو گُلم پرپرِ تو برگردند
به حرم بر روی بال و پرِ تو برگردند
لِه شده مثل علی اکبرِ تو برگردند
دست خالی اگر از محضرِ تو برگردم
دستمال پدرم را به سرم میبندم
وسط معرکه چادر کمرم میبندم
تو گرفتاری و من از تو گرفتارترم
تو خریداری و من از تو خریدارترم
من که از نرگسِ چشمان تو بیمارترم
به خدا از همه غیر از تو جگردارترم
امتحان کن که ببینی چقدَر حساسم
به خداوند قسم شیرتر از عباسم
بگذارم بروی باز شود حنجرِ تو
یا به دست لبهای کُند بیفتد سرِ تو
جانِ انگشتِ تو افتد پِیِ انگشترِ تو
میشود جانِ خودت گفت به من خواهرِ تو
طاقتم نیست ببینم جگرت میریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت میریزد
--
از تل زینبیه رسیدم که ای وای وای
بالاسرت نشستم و دیدم که ای وای وای
نیزه ز جای جایِ تنِ تو درآمده
حتی لباسهای تنِ تو درآمده
دیدم کسی حسینِ مرا نحر میکند
آقای عالمینِ مرا نحر میکند
میخواستم ببوسَمَت اما مرا زدند
ناراحتم کنار تو با پا مرا زدند
--
چقدر روبروم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
یه جوری هر کدوم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
سرِ فرصت سرِ تو بریدند
به چه قیمت سرِ تو بریدند
بمیرم داداشِ غریبم
توی غربت سرتو بریدند
توی غربت سرتو بریدند
--
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود
گلوتو میبوسم، رگاتو میبوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
(شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین
من سینه می زنم سپرم باش یا حسین
در طول عمر جز تو پناهی نداشتم
مثل گذشته ها پدرم باش یا حسین
هر روز مادرم سر سجاده گفته است
خیلی مراقب پسرم باش یا حسین
ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی
شور محرم و صفرم باش یا حسین
پایین پات سر بگذارم تو هم بیا
بالای جسم محتضرم باش یا حسین
جان مرا بگیر حوالی قتلگاه
این گونه اخرین خبرم باش یا حسین
دستم به دامنت نرسید این جهان اگر
باب الحسین منتظرم باش یا حسین
باشد قرار بعدی ما اربعین حرم
مهر قبولی گذرم باش یا حسین
شاعر:
سعید پاشازاده
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین