#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شور_طوفانی
#اجرا_نشده
✔️بند اول
حضرت محشر یا عقیله
ای بنت الحیدر یا عقیله
ریخته به هم کاخ یزید و
عشق پیمبر یا عقیله
...
چه پر احساس حضرت عقیله
مثله عباس حضرت عقیله
توی دستاش علم اباالفضل
خود دریاس حضرت عقیله
...
سِرِّ مَصدور زینبه
حضرت نور زینبه
برا طفلانِ حسین
سِپر و شور زینبه
📿یا زینب مدد📿۲
✔️بند دوم
شیر زنه کربلا یا زینب
دختر شیر خدایا زینب
ام المصائب لقبه توبانو
ام الشهدا هستی یازینب
...
سیدتی نورعین المرتضی
سیدتی محبوب المصطفی
سیدتی عابد آل علی
سیدتی یا بنت المرتضی
...
روح و ریحان زینبه
خوده قرآن زینبه
جانه اربابم حسین
عشق وایمان زینبه
📿 یازینب مدد 📿۲
✔️بندسوم
عمه ی صاحب الزَّمان یاعقیله
تو سرورم در دوجهان یاعقیله
تو قهرمان کربلا یی بی بی
زینبی و زهرا نشان یاعقیله
...
عشقِ هرسینه زنی یازینب
شَفیعِ روزمحشری یازینب
خواهرغم دیده ی اربابم
بر عالم تو سروری یازینب
...
بِنتُ زَهراس زینبه
عشقِ عباس زینبه
ثانی زهرایی و
برگی ازیاس زینبه
📿یازینب مدد📿۲
✍شاعرین:
#کربلایی_عباس_آزرده
#کربلایی_سعیدنوروزیان (خادم الحسین ع)
پیشکش دربار تو دو هدیه اوردم
غم مخور تنها شدی داداش مگه مردم
قلبی که زار و مبتلاته مستحق نیمه نگاته
غم نخور غصه هات به جونم خواهرت تا ابد باهاته
قدای تار موت ای جون من گلای خواهر
فدای تار موت داداش اگر برات بدن سر
فدای تار موت دار و ندار من برادر
غریب عالمین جانم حسین عزیز زهرا
******
بین این دنیا فقط تویی همه دردم
من برا همچین روزی بزرگشون کردم
دارن از دیده خون می بارن غیر مردن حاجت ندارن
اذن میدون بده بی بی این دو تا مثل ذوالفقارن
فدای تار موت پرپر اگر بشن تو صحرا
فدای تار موت غرق به خون میشن سرا پا
فدای تار موت هر دو گل زینب کبری
غریب عالمین جانم حسین عزیز زهرا
******
رو سرم منت بذار قبول کن اینا رو
تا برات زنده کنن رزم علمدار و
این دو گل مثل بچه شیرن هر دو بین قفس اسیرن
مثل من ارزوشون اینه بین اغوش تو بمیرن
فدای تار موت داداش اگه میشه دلم خون
فدای تار موت دردم اگه میشه بی درمون
فدای تار موت درد و غم این دل محزون
غریب عالمین جانم حسین عزیز زهرا
******
میکنم شکر خدا که رو سفیدم کرد
شاکرم که مادر دو تا شهیدم کرد
میکشم هر دم اه حسرت قسمت من نشد شهادت
فکر زینب نباش عزیزم ای حسینم سرت سلامت
فدای تار موت داداش تمام ارزوهام
فدای تار موت تنهایی و اسیری و شام
فدای تار موت خاکستر و سنگای روبام
غریب عالمین جانم حسین عزیز زهرا
متن روضه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها – محمود کریمی
عمریست پای داغ شما گریه می کنیم
با داغ های کرببلا گریه می کنیم
هر شب میان محفل تان حلقه می زنیم
یا سینه می زنیم و یا گریه می کنیم
یک شب نمی شود که در این بزم بنگری
ما هم کنار صاحب عزا گریه می کنیم
هرجا که ذکر نام شما هست،کربلاست
فرقی نمی کند که کجا گریه می کنیم
با عِطر یاس روضه ی تان گرم می شود
با زخم های علقمه تا گریه می کنیم
با گریه های مادرمان شیر خورده ایم
تا گریه کرد دید که ما گریه می کنیم
آمد محرم و دل ما زار زینب است
آمد محرم و همه جا گریه می کنیم
دو خط از حضرت زینب سلام الله علیها برات بخونم
ملجاء اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
عاشق بچه شو می فرسته،عاشق به بچه ها می گه اصرار کنید،دوتا بچه ها رو حاضر کرد،با یه بیچاره گی،با یه مکافاتی اجازه گرفتند،خون به دلشون شد،دایی راضی نیست،اینها برن،اومدن گفتند دایی،تو رو خدا،همه رفتند،ما دیگه زنده بمونیم فرقی برامون نمی کنه،اصلاً بگو ببینیم چرا بچه های دایی حسن رفتند؟چرا ما نرفتیم؟تو که بری ما به چه امیدی زنده بمونیم،معرفت رو ببین،جفتشون قهر کردن،راهشون رو گرفتند طرف خیمه،خانم زینب تو خیمه است،نیومده مبادا داداش خجالت بکشه اگه اجازه داد،نرسیده به خیمه،زینب دید صدا گریه داره میاد،مادر بین صد تا صدا ،صدا گریه ی بچه شو می شناسه،صدا شیپور و طبل میآد،حبل المبارز می کنن،سر و صدای دشمن ناله ی اهلبیت،یه وقت دید صدا آشنا داره می آد،هی داره نزدیکتر می شه صدا،همچین پر خیمه رو کنار زدند محکم،بچه است،قهر کرده،اومدن یه گوشه خیمه،نشستند شروع کردن خودشون رو زدن،مادر دو تا دست بیشتر نداره،این رو می گرفت اون خودش رو می زد،حالا به من بگید چی شده من مشکلتون رو حل کنم،با هق هق گفتند،اجازه نداد،گفت:بلند شدید،این دفعه خودم هم باشما میام،حسین تا حالا تو عمرم رو من رو زمین نگذاشته،اما چون جون شما در میونه امکان داره بگه نه،اگر گفت نه یه رمزی یادتون میدم،یه جمله ای گفت،راه انداخت بچه هارو،کفن پوش کرد،عمامه بست براشون ،جلو داره میاره قربونی هاشو،تا حسین دید زینب داره با این هیبت میاد،تو دل خودش گفت:دیگه نمی شه به زینب گفت نه،تصمیم خودش رو گرفته،دیگه بچه ها نگذاشتند مادر حرف بزنه،همون رمز و به کار بردند،خودشون رو انداختند رو پای دایی،گفتند دایی جان مادرت،حسین نشست بغلشون کرد،فقط می گفتند:جان مادرت،جان مادرت،برا ما بده برگردیم، جان مادرت بخدا بابامون راضیه،جان مادرت،آخر دیگه حسین طاقتش طاق شد،گفت:به جان مادرم می ذارم برید،فقط گریه نکنید،گریه شما جگرم رو آتیش زد،شمشیر حمایل کردن بچه های دختر شیر خدا،سر غلاف به زمین کشیده می شد،اومدن وسط میدان،اصل و نسب بکار نبردند،صدا زدند،امیری حسین و نعم الامیر
دوباره در دل من خیمه عزا نزنید
نمک به زخم من و زخم خیمه ها نزنید
شکسته تر زمن پیر دیگر اینجا نیست
مرا زمین زده است اکبرم شما نزنید
برای آنکه نمیرد کنارتان زینب
برای بردنتان جز مرا صدا نزنید
میان این همه لشکر کنار این همه تیغ
چگونه باز بگویم که دست و پا نزنید
خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان
فقط نه اینکه دو بی کس دو تشنه را نزنید
اگر که در برابر چشمان مادری دل خون
سر دو تازه جوان را به نیزه ها نزنید
هرچی سر می دید گریه می کرد،اما سر دوتا بچه هاشو که دید،گفت:مادر فداتون بشه،روسفیدم کردید،یه بار عبدالله بن جعفر سئوال کرد،خانم جان من می دونم کارهای تو حکمتی داره،تو عالمه غیر معلمه ای،بگو ببینم می گن هر کسی رو زمین افتاد،تو رفتی کمکش،اما چرا بچه هام افتادن نرفتی،گفت:ترسیدم داداشم خجالت بکشه،آی اباالفضلی ها،من سراغ دارم یه جای دیگه هم زینب نرفت،هم دور بود،اگه از خیمه می آمد همه خیمه رو غارت می کردند،دید حسین داره می آد،یه دست به کمر،یه دست عنان ذوالجناح،همچین که فهمید عباس رو کشتند،گفت:داداش برگرد هر جور شده بیارش،گفت:آخه وصیت کرده منو خیمه نبر،گفت:اگه نری الان تکه پاره اش می کنن،اومد دید هرکی داره با نیزه و شمشیر می زنه،بدن و پاره پاره کردن،ای حسین..
📃 مـــــن از اهالــــــــی دیــار عشقــم
🎙 #شور از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_چهارم_محرم
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #شهدا
من از اهالی دیار عشقم
من از قبیله و تبار عشقم
هنوزم از دم امام امت
هلاک عشق و بیقرار عشقم
عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک
عشق یعنی یه شهید با لبای تشنه سینهچاک
منم که جاموندم از شهادت
به حقّ قرآن و حقّ عترت
امید من اینه با ولایت
که رونقی شده به کار عشقم
عشق یعنی یه جوون، یه جوون بینام و نشون
عشق یعنی یه نماز با وضو گرفتن توی خون
به یاد صوت اذان اکبر
به یاد ظهر و نماز دلبر
به یاد تسلیم امر داور
غلام پروردگار عشقم
عشق یعنی یه پدر که شبا بیداره تا سحر
عشق یعنی یه خبر، خبر یه مفقودالاثر
گرفته دل هوای کربلا رو
بیا ببین به روی نی، سرا رو
آتیش گرفت دامن خیمهها ر
منم اسیر یادگار عشقم
عشق یعنی یه پیام تا بقیهالله و قیام
عشق یعنی یه کلام پابهپای فرزند امام
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری؟
گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
گفتم به فلک یگانه ی دوران کیست؟
فریاد برآورد که زینب، زین
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
4_532583400767271884.mp3
634.6K
#نوحه_زنجیرزنی
#نوحه_سنتی
#حضرت_حر
من حر روسیاهم العفو یابن الزهرا
سنگین بود گناهم العفو یابن الزهرا
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
حر با همه گناهش، برگشته در پناهت
آیا شود ببخشی، او را به یک نگاهت؟
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
دیشب ز خیمه هایت، بانگ عطش شنیدم
تا صبح گریه کردم، آه از جگر کشیدم
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
ای تشنه لب حسین جان، جانم شود فدایت
از اشک چشم خود آب آورده ام برایت
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
اگرچه رو سیاهم، خط سعادتم ده
تا جان کنم فدایت، اذن شهادتم ده
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
افتاده ام به پایت تا دست من بگیری
هم دست من بگیری، هم هستِ من بگیری
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
راضی کنم به خونم مظلومه خواهرت را
اذنم بده ببوسم دست برادرت را
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
شاعر:حاج #غلامرضا_سازگار
#زنجیرزنی
#نوحه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین