eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41.1هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فی قعر السجون وقت هر اذون خیلی دلگیره ، گریم میگیره دستا وُ پاهام ، توی زنجیره فشار زنجیرای بی امون رو استخون سربارمه روزه میگیرمو دم اذون زخم زبون افطارمه خیلی وقته رنگ خونمو ندیدم وای من معصوممو ندیدم وای خیلی وقته درد بی کسی کشیدم وای من معصوممو ندیدم وای (ای وای،امون از غریبی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فی قعر السجون از گودال خون روضه می خونم ، خیلی محزونم خیلی دلگیر از ، اون ساربونم که کرگ صحرا واسه ی سرش دور و برش گریونه و چادرشو کشید رو پیکرش هی مادرش میخونه و یا بنی نبینمت بی پیرهن باشی مادر نمرده بی کفن باشی یا بنی چطور میخوای بین حصیر جا شی مادر نمرده بی کفن باشی (ای وای،امون از غریبی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فی قعر السجون واسه عمه جون گریونم هر بار ، که بین انظار عمه زینب رو ، می بردن بازار می بردنش با صورت کبود وقتی نبود چادر سرش وای من از محله ی یهود محرم نبود دور و برش من یه مَردم این دردا نداره روم تاثیر اما بود رقیه بی تقصیر من یه مردم له کرد استخونمو زنجیر اما بود رقیه بی تقصیر (ای وای،کجایی اباالفضل) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5908818759463734997.mp3
1.28M
رضا جان بیا این دم آخری غربتم رو نگاه کن دلم بی قراره تو درد دلم رو دوا کن واویلا رضا جان میون سیاهچال نفسهام رو لبهام رسیده بعیده که زنده بمونم امیدم بریده واویلا شده تازیونه رضا جان افطارم داره میده سِندیِ ملعون آزارم کجاست دختر مهربونم معصومه سرم رو روی خاک غربت میذارم رضا جان توونی ندارم زمین‌گیر شده پیکر من میدونم رسیده دیگه لحظه ی آخر من واویلا رضا جان دلم لک زده بی قرارم برای یتیمام کجایی ببینی که چون کاسه ی خونه چشمام واویلا میخنده به اشکای چشمام این نامرد طناب بسته رو دست و پاهام این نامرد داره میده حرفاش عذابم واویلا نمک میزنه روی زخمام این نامرد
🔸کبوتر زخمیه زهرایم 🔸دل تنگ و بی قرار رضایم 🔸دست غم بشکسته بالم 🔸زین قفس دیگر ننالم 🌱هر که بیند حال و روزم 🌱میکند گریه به حالم 🔰 🔸گر چه اسیر غل و زنجیرم 🔸دوریه طفلانم کرده پیرم ♻️دلم برا رضام تنگ شده ♻️دلم برا دخترم معصومه تنگ شده 🔹گو صبا با دختر من 🔹 بر زمین مانده سر من 🌱با رضا برگو که سوزد 🌱ذره ذره پیکر من 🔰 ⬅️از یه طرف میگفت دلم تنگ رضامه دلم تنگ دخترم،معصومس ⬅️از یه طرف میگفت خدایا شکرت دخترم نیست،پسرم نیست 😭اینجور وحشیانه بامن برخورد میکنن 😭بچه هام نمیبینن تازیانه زدن هارو سیلی زدن هارو 😭😭😭😭😭 💢ماجرای تو انتهای غم است 💢تو بگو از کجا شروع کنم 💢بعد یک رخصت از امام رضا 💢باید این روضه را شروع کنم 💢روضه های تو فرق دارد با 💢روضه های ائمه دیگر 💢پای هر روضه غیر کرب و بلا 💢باید از حجره گفت و یک بستر 💢قصه عمر هیچ خورشیدی 💢به غم انگیزی زوال تو نیست 💢غصه هیچ حجره ای قدر 💢گوشۀ آن سیاه چال تو نیست 💢آه... موسای خانواده نور 💢کوه طوری شده است زندانت 💢مثل بغضی که در گلو حبس است 💢مانده بین گلوی تو جانت 💢از تنت یک خیال مانده فقط 💢بسکه لاغر شدی نحیف شدی 💢خوب شد نیستند دخترهات 💢که ببینند چه ضعیف شدی 💢آه خلوت نشین ظلمت غم 💢خلوتت هم نمور هم سرد است 💢پانشو چون که زود می افتی 💢این اثرهای استخوان درد است 💢تازه این حال و روز قبلا توست 💢دو قدم راه را تنت می برد 💢آن زمان ساق پات سالم بود 💢حال اما شکسته، زخمی، خرد 💢روی دست چهارتا برده 💢بدن تو چه می کند آقا؟! 💢غل و زنجیرهای زندانت 💢بر تن تو چه می کند آقا ⬅️بدن ضعیف، نحیف... ❇️وقتی اون چند نفر، بدن آقارو روی تخته گذاشتند شیعه ها اومدن ❇️میدونستن آقا روضه بوده، افطارش تازیانه و سیلی بوده ❇️نه غذایی نه آبی،،، همش شکنجه ⚠️دیدن بدن چقد سنگینه ⚠️نگاه کردن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای آقاست 💢غصه ها در پی تو می آیند 💢آن یهودی بد دهان هم هست ✅پیغمبر فرمود: هیچ قومی مثل قوم یهود منو اذیت نکرد ✅اینا ذاتا دشمن بچه های پیغمبر بودن 🔰همیشه خدارو شکر میکرد که یه جای خلوتی پیدا شده میتونه مناجات کنه اما این نگهبان یهودی، خیلی بددهن و بدزبان بوده همش ناسزا میگفت همش حرفای زشت میزد ⬅️یاد یه روضه دیگه ای هم افتادم ⬅️فرمود اگه میشه مارو از یه محله دیگه ای عبور بدید چشمای نامحرم،به ناموس پیغمبر نیفته 😭😭😭 ⬅️بی حیا عمداً مسیرو عوض کرد از محله یهودیا برد ❇️یکی اومد جلو گفت:آی اونایی که بغض علی تو دلتونه، بچه های علی اومدن 😔انقده سنگ زدن 😔انقده خاکروبه ریختن 💢ظاهرا غیر از این سه چار نفر 💢خانمی با قد کمان هم هست 💢پیکر تو سه روز بر پل شهر 💢مرقد شهر کاظمین شده 💢و از اینجا به بعد مرثیه ام 💢نوبت روضه حسین شده