#پست_سحرانه✍ #سحر_نوزدهم_ماه_خدا🌙 بست با پارچہ اے فرق پـــــدر را اما 😔 صد و ده روز دگر خون گلو را چہ کنـد😭 #یازینبـ😔 #نفسے_فداڪ_مولاتے #شبهاےیتیمےنزدیكه😭 #سحرتون_بخیر

🏴#شهادت_حضرت_علی_ع 🏴#سبک_شور ✍شاعر:علی علی بیگی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر دل من شور علی نور  علی  نور  علی بساط این زندگی با تو شده جور علی مستم از جام تو جام تو جام تو رو  لبم  نام تو  نام تو  نام تو آرزو دارم یک روزی باشم من هم کفتر  بام تو  بام تو  بام تو دلبر علی علی/سرور علی علی فخر دو عالمی/رهبر علی علی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ساقیِ  کوثر  علی از همگان سر  علی جهان به تعظیم تو صاحبِ منبر علی چشمه ی احسانی احسانی احسانی قله ی  ایمانی ایمانی ایمانی بر دلِ سرگشته ای امید دنیام تا ابد سامانی سامانی سامانی مرهم علی علی/هر دم علی علی بر دفترِ جهان /مشقم علی علی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میتازه با ذوالفقار پهلوون روزِگار رو  لبای  دشمنا علی اومد الفرار جلوه ی طوفانی طوفانی طوفانی تک یلِ  میدانی  میدانی  میدانی پیش پیغمبر وقت سختی ای آقا تو فقط میمانی میمانی میمانی دول دول سوار علی/مرحب شکار علی دشمن رو یک تنه/کرده مهار علی

🏴#بند_اول

🏴#بند_دوم

🏴#بند_سوم

🏴#شهادت_حضرت_علی_ع 🏴#نوزدهم_شب_قدر 🏴#روضه_نوحه 🎤مداح :حاج احمد صفاری سال ۱۴۰۳ روز جمعه @maajmazakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_حضرت_علی_ع 🏴#سبک_واحد 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی @maajmazakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_حضرت_علی_ع 🏴#سبک_واحد 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آسمون رنگ غربت گرفته، کوفه دریای درد و الم شد سهم دل های عاشق از امشب، کوله باری ز اندوه و غم شد طاق عرش الهی فرو ریخت! قامت دین از این غصه خم شد… دیده فاطمه توی جنت؛ از برای علی غرق نم شد مسجد کوفه در خون نشسته؛ فرق حیدر ز کینه شکسته گوییا پادشاه دو عالم؛ بار رفتن از این شهرو بسته تیغ کین تا به فرقش اثر کرد، عالمی خاک غم روی سر کرد بشکند دست آن ظالمی که زینبو بعد از این بی پدر کرد… شد جهان از غمت پر ز ماتم؛ ای شهنشاه مظلوم عالم ناله زد با دلی پر شراره؛ از غم و غصه ای غرق دردم کاش میشد اتفاقی بیفته؛ سوی خانه دگر برنگردم کاش میشد تیغ دشمن؛ همین جا جانمو میگرفتی تو در دم تا که زینب یه موقع نبینه؛ خون نشسته به رخسار زردم گفته بودی که زینب نبینه، خون نشسته به رویت ز کینه من بمیرم که عمرِ گلت با قصه خون و خنجر عجینه… کربلا با غریبت چه ها کردی! زینبو از برادر جدا کرد… عصمت الله دنیای نامرد؛ همسفر با یه مشت بی حیا کرد از روی تل خاکی یه خواهر؛ شاهد صحنه هایی غم افزاست ظاهرا بر سر کشتن شاه، گوشه ای بین یک عده دعواست شهریار دو عالم به چنگ، گرگ صحرای گرفتار و تنهاست… ناله هایی پیچیده تو صحرا؛ آری آری گمانم که زهراست! وای من از زمانی که دشمن، ضربه آخرو زد به گردن مهره ی گردن شه شکست و راس پاکش فتاد از روی تن تا که فواره زد خون ز حنجر؛ ناله زد خواهرش ای برادر میروی بعد تو حسم اینه؛ نقشه داره عدو بهر معجر تا که این قلب زار و حزینم، آشنا با غم روضه ها شد باز دوباره دل بی شکیبم، تنگ دیدار کرب و بلا شد مرغ قلبم پرید از تو سینه؛ کفتر جلد ایوون طلا شد… آری آری حریم حسینی، قبله گاه دل عاشقا شد @maajmazakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین