آرامش خیمه قمره علقمه بودن
سرباز حسین بودن و شاه همه بودن
این ها همه به جای خود الحق و الانصاف
خیلی به تو آید پسر فاطمه بودن
زهرا امضا کنه ابوالفضل میخره
عزیز فاطمست کسی که نوکره
ابوفاضل مدد
هرکس که علی گفته ابوالفضل شنیده
ایوان نجف را وسط علقمه دیده
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده
تو نعم الساقی و حسین نعم الامیر
بی دست کربلا دست ما را بگیر
شاعر: مرودستی زاده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
✍عـلامه امـینى (رحمهالله) فـرمودند:
شــب و روز تاسوعا و عاشورا براى
سلامتى امام زمان صــدقه دهید
چون قلبِ حــضرت اندوهناڪ جَدِّ
غریب شان، حضـــرت سیدالشهداء
اســـت و سخت در فشار است.😭
او با چشم می بیند تمام آنچه را که
ما در این شبها می شنویم😭💔
درد و بلات به جون من آقاااااااجااااان😭
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#مقتل_مستند
◼️ به فدای مظلومی که با آستین، اشک چشمش را پاک میکرد...
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام از علقمه به خیمه ها برمیگشت ، نوشته اند:
و رَجَعَ إلىٰ الْخَيمَةِ و هو يُكَفْكِفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ.
▪️ او به خیمه بازمیگشت و با آستین لباسش، سيلاب اشک چشمانش را پاک میکرد.
فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟ أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت:
ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟
می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند.
آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟
فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ.
▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود:
عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است.
📚أسرار الشّهادة، /ص۳۳۸
#روضه_شب_عاشورا
مرد قیام از خلوت شب جا نمی ماند
عبد خدا از سفره ی نجوا نمی ماند
امشب که مهلت داده ما را در مناجاتش
دور از ملاقاتش دل شیدا نمی ماند
من عاشق صوم و صلاتم، عاشق قرآن
از ما کسی در پشت این درها نمی ماند
دین خدا حالا که جانِ تازه میخواهد
پس جانِ ما دیگر در این تن ها نمیماند
باید کنون بار سفر بست ای همه عشاق
اهل لقاءالله در دنیا نمی ماند
هر کس که میخواهد،، بماند در کنار ما
مهلت برای فرصت فردا نمی ماند
امشب شهادتنامه عشاق امضا شد
این صفحه های سرخ بی امضا نمی ماند
ما لشکر زهرائیانِ کربلا هستیم
فردا کسی از لشکر زهرا نمی ماند
مردانِ ما جمله شهیدان خدا هستند
جز سید سجاد کس از ما نمی ماند
زنهای ما بعد از شما گردند اَسیرالله
سالم سَری، از جمعِ این زنها نمی ماند
غارت شود اینجا تمام خیمه های ما
بر گوشِ طفلان گوشوار اینجا نمی ماند
دستانِ سیلی باز گردد، بعدِ عباسم
هرگز گلِ یاسی ز سیلی جا نمی ماند
دست همه اهل حرم را ریسمان بندند
دیگر برای کودکانم نا نمی ماند
این خارها را از زمین باید بگیرم من
دیگر برای طفل، دست و پا نمی ماند
#روضه_شب_عاشورا
هدایت شده از کانال اشعار ترکی مجمع الذاکرین
❁﷽❁
#شب_نهم_محرم
#سینه_زنی_ترکی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
ای قبله ی حاجات و سلطان وفا عباس
دریای کرم سَنسَن، ای روح دعا عباس
ای ماه بنی هاشم ، خورشیدلقا عباس
ای ساقی طفلان شاه شهدا عباس
عباس ابوفاضل(۲)
تاگؤردی ابوفاضل ،عطشاندی علی اصغر
تِئز عزم فرات اِئتدی ،با اذن شَه بی سر
تا راهیِ نخلستان اُولدی اُ مَه اَنور
اَیلَشدی فرات اؤستَه ،مَشکیلَه یل حیدر
مهمان فرات اولدی اول کان وفا عباس
عباس ابوفاضل(۲)
چون گۏردی سویی سقا،اصغر یادینا دؤشدی
دُولدورودی اَلین ،اما،لب لَر یادینا دؤشدی
سو خاطیرینَه آغلار گؤزلَر یادینا دؤشدی
تؤکدی سویی سو اؤستَه ،مادر یادینا دؤشدی
سو ایچماقا بیر لحظه اولمادی رضا عباس
عباس ابوفاضل(۲)
یُول باشلادی نهر اؤستَن،تاعزم خیام اِئتدی
لشکر یُولونی کَسدی، بیرتازه قیام اِئتدی
غیرتلَه،وفا رسمین،میداندا تمام اِئتدی
آتدان یِئرَه چون دؤشدی زهرایَه سلام اِئتدی
اوخلار دَمینَه اولدی آماج بلا عباس
عباس ابوفاضل(۲)
بو عرصه ی میداندا،قُول دؤشدی،عَلَم یاتدی
اُوخ دَیدی سو مَشکینَه،دریای کَرم یاتدی
تا دَیدی عمود،آهن،سقای حرم یاتدی
بوماتم عظمادن،شرم اِئتدی،قلم یاتدی
قان آغلادی دفتر ده،با ناله ی یاعباس
عباس ابوفاضل(۲)
زهرا دیزینین اؤستَه آلدی یارالی باشین
سیلدی یارالی گؤزدَن قانَه قاریشان یاشین
آغلاتدی بوماتملَن کرب وبلا داغ داشین
فرمایش اِئدیب مادر،تِئز سَسلَدی قارداشین
سَسلندی اَخا اَدرِک اُول کان حیا عباس
عباس ابوفاضل(۲)
ای غم گونی غمخواریم عباسیم اَمان گلدیم
سرلشکر وسرداریم احوالی یامان گلدیم
آلدیم سَسیوی قارداش اُلدوم نگران گلدیم
بیلدیم باشیوین اؤسته زهرادی آنان گلدیم
قربانیِ مظلومِ بو قانلی مِنا عباس
عباس ابوفاضل(۲)
سَسلندون اَخااَدرک،تؤکدیم یؤزه گؤزیاشی
یاندیردی سَنون داغون،هم تُپراقی ،داغ داشی
تاگؤردی گؤزیم قارداش،اُول پارچالانان باشی
چوخ مشکل اُولار قارداش،اَلدَن وِئرَه قاراداشی
دور خسته جانیم قارداش،جانیوه فدا عباس
عباس ابوفاضل(۲)
یاس عطری گَلور بوردان،زهرا سَنَه مهماندی
گؤزلور یُولیوی زینب،دلخون و پریشاندی
سو ایسته میر اطفالیم ، قیزلار سَنه گریاندی
ای ماه بنی هاشم جانیم سَنه قورباندی
یالقوز منی میداندا ،سَن اِئتمَه رها عباس
عباس ابوفاضل(۲)
یاتما بِئلَه آسوده،دور سیندی بِئلیم قارداش
هم پشت و پناهیم سن ، هم آرخام اِلیم قارداش
آچ گؤزلَریوی بیر دَم ،یاتما گؤزَلیم قارداش
دنیای شجاعت ده ،ضرب المثلیم قارداش
دور قویما گؤلَه دشمن ،قارداشیوه یاعباس
عباس ابوفاضل(۲)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
هدایت شده از کانال اشعار ترکی مجمع الذاکرین
186.2K
❁﷽❁
#شب_دهم
#سینه_زنی_فارسی_ترکی
#حضرت_امام_حسین_ع
#سبک:به تماشابیا ای پسر فاطمه...
یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ...
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدفارسی:👇
الســـلام علیـــکَ یا حسیـــنَ الغـــریب
باشد از ما سلام به سوی تو یا حبیب
نور چشم همه
پســـر فاطمـه
یا حسین جان(۴)
ای که جانت شده فدای قرآن و دین
بهترین کشتی نجات و حبـل المتین
نام تو هر زمان
آبروی جهــــان
یا حسین جان(۴)
کربلایت شده کعبــــهٔ دلهـــای ما
مایهٔ رشک جنت شده کرب و بلا
حرمت باصفاست
تربت تو شِفاست
یا حسین جان(۴)
بر غم و غربت و مصیبــــت کربلا
داده ای از ازل ، پاســخِ قـالوا بلیٰ
ای شه بی کفن
ای غریب وطن
یا حسین جان(۴)
ای ســرت قــاری و جلوهٔ انوار حق
روی نی ، یا میان تشت و روی طبق
اصل قــرآن تویی
دین و ایمان تویی
یا حسین جان(۴)
آه از آن ساعتــی که بیـن گودال خون
نیزه ها روی پیکرت شد از حد ، فزون
خواهرت بیقــرار
مانده در اضطرار
یا حسین جان(۴)
ذکــر "أَمَّــن یُجیـب" ورد لب زینب است
شعله ور ، دشتی از تاب و تب زینب است
نــاله آید به گـــوش
آمده خون به جوش
یا حسین جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدترکی:👇
تا جانیم وار ئؤلؤنجن دِییَرم یا حسین
اَگنیــمه قـاره کؤینـک گِییَرم یا حسین
سینه می داغلارام
سنـــه من آغلارام
یا حسین جان(۴)
یاده سالّام سنون مقتلیــوی آغلارام
خیمه گاهه باخان گؤزلریوی آغلارام
یوخدی بیر یاورون
آغلیــــور خواهرون
یا حسین جان(۴)
آختارور داشلا آتدان یارالی پیکـرون
اللری باشدا هِیْ نوحه دِییر خواهرون
ســــسلیــور الاَمــان
قارداشیم هارداسان
یا حسین جان(۴)
داشـــلار آلتـــی نیه بســـتر اولوبــدور سنه
پس باشون هاردادی قارداشیم ای وای منه
تاپشوروب مادرون
تا ئوپَم حنـــجرون
یا حسین جان(۴)
علمون یرده قالماز یارالی قارداشیم
زینبـــون ذلت آلماز یارالی قارداشیم
من علمــداریوم
یار غمخواریوم
یا حسین جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#محرم1402
بسم رب العباس
شلاقی ومدح آقاابالفضل
کربلایی حسین زاهدی
امان.
زعباس ودل چون آسمانش
امان.
زالطاف زیادوجاودانش
دلم.
شده تنگ سراوخادمانش
قمربی مثاله. وعشق حلاله
به عرش الهی. قمراتصاله
یل وپهلوانه. کرامت عیانه
برای رقیه. ابرقهرمانه
چه کراری. چه سرداری
سپاهی ترسید،ازاین علمداری
چه کولاکی. یل خاکی
ازاین سرعت ،عزارائیل شده شاکی
قمر،قامت قیامت
قمر،اوج شهامت
ابوفاضل
فرات
شده تشنه به انواروجودش
قسم
به شمشیر ابالفضل وفرودش
ندید
کسی مثل عبادات وسجودش
ابالفضله شیره. تومیدون دلیره
میترسه یه لشکربه چشماش شه خیره
به دستش حیاته. به جنت صراته
توی دردوغصه. برات نجاته
امین داره امان داره
رقیه توخونه،یه قهرمان داره
تاوقتی که. ابالفضل هست
سپاهِ اربابمون، یگان داره
قمرصاحب قرانه
قمردرِگرانه
ابوفاضل
علم
به دستت آسمان رامیخراشد
قلم
به مدحت روی کاغذمیتراشد
خدا
زرحمت هم بریزدهم بپاشد
رشیدقبیله. کفیل عقیله
عدوی توحتی بپایت دخیله
توخیرکثیری. یل بی نظیری
نگاهی به من کن یانعم الامیری
علمداره. سپه داره
وای اززمانی که تیغشوبرداره
ابالفضله. عدوش رزله
تاوقتی تومیدونه یه کراره
قمرسیمای کامل
قمریابوالفضائل
ابوفاضل
سکوت
شده قالب به میدان وقت رزمش
نفس
شده حبس دررگ وخون های خصمش
کسی
نیامدزنده ازشمشیردستش
علی جانه جانه
وجنت مکانه
رود تیرعشقش به قلبم نشانه
فلک زیردستش
ملک گشته مستش
فدای دوبازوی ازحربه خستش
علی کعبه. علی زمزم
بودذکرنام تو،به لب هردم
علی جان وعلی جانان
به قول آذری ها،جان سنه گوربان
علی بابای سقا
علی جان، نفس طاها
علی مولا
456.6K
ارسالی از اعضای محترم کانال
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#غصه_عالم
گشت آوار پس از تو به سرم غم عباس!
ریخت در قلبِ حرم غصّه ی عالم عباس!
می نویسد به اَلعَبّاس* همه روضه ی تو
مو به مو حرف به حرف ابنِ مُقَرَّم عباس!
دو هدف را زده دشمن ز تو که هلهله کرد
چونکه هم دست و هم انداخته پرچم عباس!
ذره ذره به خدا از سرِ صبرت کشتند
سندش نیز جراحاتِ منظّم عباس!
رفت از دست حسین از غمِ اکبر با تو
بهرِ قتلش شده اسباب فراهم عباس!
بر دلِ معرکه زد، نیم نگاهش به حرم
آه!گودال!خدا!وای حسینم عباس!
شرمگینی ز رباب و علی اصغر که نشد_
آب آری به حرم بابتِ مرهم عباس!
#احمد_کاری
*العبّاس:کتابِ ابن مقرّم در باب فضایل و مقتلِ حضرت عباس علیه السلام
🔰وای از آن پیکری که بی سر بود
🔰وای از آن پیکری که بی سر ماند
❇️وای از آن مادری که در گودال
❇️روضه های غریب مادر خواند
😭😭😭😭😭😭😭
🔸دست و پاشو گرفتند
🔸رفتن از پشت،موهاشو گرفتن
🔸با کف چکمه هاشون
🔸خون روی لباشو گرفتن
🔹خواهرش سینه میزد
🔹با کف و سوت،عزاشو گرفتن
🔹دست و پاشو بریدن
🔹طول کشید تا رگاشو بریدن
♻️با خدا حرف میزد که
♻️نیزه دارا صداشو بریدن
♻️خواهرش التماس کرد
♻️باز گلوی داداش رو بریدن
😭😭😭😭😭😭
⚠️دست و پاشو شکستن
⚠️سنگ زدن ابروهاشو شکستن
⚠️افتاد از اسب، با صورت
⚠️اینجوری دندوناشو شکستن
🌱روی سینش پریدن
🌱با لگد،دندهاشو شکستن
😭😭😭😭😭😭😭
⬅️دست و پاشو کشیدن
⬅️اینور اونور،موهاشوکشیدن
⬅️خواستن از اسب،بیفته
⬅️وحشیانه عباشو کشیدن
💢از تنور سر در آورد
💢تا کجا ماجراشو کشیدن
😭😭😭😭😭😭😭
حسین....
👌تشنه ای در گودیه گودال رفت
👌انقدر سنگش زدن از حال رفت
👌یک طرف چکمه به پهلو میزدن
👌یک طرف پنجه به گیسو میزدن
😭😭😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور
آن دم بریدم من از حسین دل
كآمد به مقتل شمر سیه دل
او می دوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می كشید و من می كشیدم
او از كمر تیر من ناله از دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من از حسین دل
* * *
تقصیر من است زیر و رویت كردند
ای كاش گلوت را نمی بوسیدم
* * *
انقده بی تو گریه كردم
پاشو ببین چهره ی زردم
من دوباره به تو رسیدم
كاشكی مدینه بر نگردم
سرت رو روی نیزه دیدم
از جگرم آه كشیدم
دنبال بچه های زخمیت
پای برهنه هی دویدم
#عاشورا
حاج محمود کریمی
😭😭😭😭
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین