نمی دونم برای زخمای سرت گریه کنم
یا برا پاره پاره های پیکرت گریه کنم
بوسه زند سه سالهی
بارِ فراق بُردهات
به زخم پیشانی تو
بابا حسین ...
تنم پر از زخمه و حال و روز من زار شده
بابا نمی پرسی چرا چشمای من تار شده
زجر من و تباه کرد
خدا نگذره ازش
صورتم و سیاه کرد
خدا نگذره ازش
بابا حسین ...
خبر داری دستای دخترت رو بستن به طناب
خبر داری بُردَنمون میون مجلس شراب
خبر داری کوفه و شام
چقدر آزار شدیم
خبر داری که راهیِ
کوچه و بازار شدیم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مادر و میزدن. مدینه پیش چشم خاص و عام
دخترشو زدن حرامیا تو کوچههای شام.
مادر میان شعلهها.
آه .کشید یا ابتاه..🥹
دختر به پای نیزهها / صدا می زد وا اُخَیّاه..
آجرک الله...بقیة الله(۳)
مدینه مادر. ناله میزد.
چه جور آروم بگیرم؟(۳)
تا شمشیر و بر ندارید از در مسجد نمیرم
تو شام. زینب ناله زد 😭 لطمه به محبوب نزن 🙏🏻
یزید اینقـد به لب
حسین من چوب نزن😭🙏🏻
آجرک الله...بقیة الله(۳)
مدینه مادر و. میون .در و دیوار زدن😭
دخترشو. با دست. بسته بین انظار زدن
مادر مظلومه کجا
سیلی اغیار کجا؟!
زینب مظلومه کجا / کوچه و بازار کجا؟!
آجرک الله...بقیة الله(۵)
التماس دعای فرج🙏🏻
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_سجاد_ع
نوحه سینه زنی شهادت امام سجاد(ع)سبک جدید
◾️نوحه سینهزنی
◾️شهادت امام سجاد(ع)
◾️بنداول
ای یادگار کربلا
ای وارث خون خدا
زین العباد شیعیان
ای معنی قالوا بلی
در کوفه و شام بلا
دیدم میان اشقیا
هم عمه و هم کودکان
سرها به روی نیزهها
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
◾️بنددوم
زهر جفا تا زد شرر
بر جسم زارم بیخبر
گفتم میان گریهها
با کام تشنه ای پدر
دیدم میان قتلگاه
کردی به خیمهها نگاه
در زیر تیغ و تیرها
با ناله گفتی آه آه
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
◾️بندسوم
داغت نشسته بر دلم
کنج خرابه منزلم
داغ لب لعل تو شد
بابا در اینجا قاتلم
بزم شراب و طشت زر
لبهای خونین چشم تر
چشم حرامیهای بد
زین ماجرا بگذر دگر
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
شاعر: #مرتضی_محمودپور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شهادت_امام_سجاد_ع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ای وَلیّ خدا،رُکنِ اَرکانِ دین
سَروَرِ کائنات،سَیّدُ الساجدین
بر حسین نورِ عِین
علی بن الحسین...
کشته زهرِ کین،غصه دارِ بلا
راویِ روضه ها،شاهدِ کربلا
بر حسین نورِ عِین
علی بن الحسین...
از غمت تا فَلَک،سوزِ آوای من
رأسِ بالای نِی،دیده اي وایِ من
بر حسین نورِ عِین
علی بن الحسین...
گودیِ قتلگاه،کوفه و شهرِ شام
رقص و چنگ و دَف و،سنگِ بالای بام
بر حسین نورِ عِین
علی بن الحسین...
بوده اِی نوکریت،بر مَلَک افتخار
خطبه ات بر تنِ،فتنه چون ذوالفقار
بر حسین نورِ عِین
علی بن الحسین...
شاعر: #امیر_عباسی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام)
اولین وفعال ترین گروه درایتا👌
باحضور اساتید وشاعران گرامی
✔️برای مجالس محرم امسال
🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه دارید
روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️
https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac
📣📣📣📣📣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠✨السلامعلیك یااباعبدالله
⚪️✨از ازل تابیده برجان من انوارالحسین
💠✨نام آن قلبست نام دیگرش دارالحسین
✨صبحتون حسینی 💔
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى مُفَرِّجِ اَلْكُرُبَاتِ...
✨سلام بر تو ای مولایی که آخرین امید درماندگان، به دستان گره گشای توست.
سلام بر تو و بر روزی که گره از کار عالم باز خواهی کرد.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
#اللهمعجللولیکالفرج
صبحتون مهدوی
🌸🌸🌸🌸
سلام ای سر خونین، سر برادر من
سرت چهها که نیامد عزیز مادر من
لبی که بوسه بر آن میزدهست پیغمبر
یزید میزندش چوب، خاک بر سر من
صدای شیون و افغان به گوش میآید
صدای واابتا، نالهی برادر من
چه خوب شد سر عباسمن نبود اینجا
ندید وضع سر تو، لباس و معجر من
یزید مست شد الباقی شرابش را
نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من
همین که حرف کنیزی ما وسط آمد
نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من
زنی به طفل خودش شیر میدهد، ای وای
رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
بر باد مده "زلف" که #زینب جگرش سوخت
بس کن که دگر حوصلهی "صبر" سر آمد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمود_مراد_اسکندری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📖 تقویم شیعه🌻
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۷ مرداد ۱۴۰۳
میلادی: Sunday - 28 July 2024
قمری: الأحد، 22 محرم 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️13 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️28 روز تا اربعین حسینی
▪️36 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️38 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...🌻
#مصائب_امام_سجاد_ع
مثل ابــر بهــار میگرید
دائـمـــاً زار زار میگرید
رهبر انقلاب گریهکنــان
با دلی داغــدار میگرید
گریهاش کاخ ظلم را لرزاند
بس که با اقتدار میگرید
تــا درخت قیـــام بر بـدهد
میشود جویبار، میگرید
هر امامی رســالتی دارد
به همین اعتبــار میگرید
با سلاح بکـاء و دست دعا
در یمین و یســار میگرید
وارث زخمهای عاشــورا
در غم یک تبـــار میگرید
آب افطار او مضــاف شده
بس که این روزهدار میگرید
تا که طفـل رضیــع میبیند
در غــم شیـــرخوار میگرید
صبح تا شــام یاد غصهی شام
بی حد و بیشمـار میگرید
شادی اهل شـام را غم کرد
چه قــدر گریــهدار میگرید
یــاد تـاراج روســـریها و
غــارت گوشـــوار میگرید
یک طرف چشم هرزه ویک سو
بــانـوی بـاوقــــار، میگرید
تا میافتد سری ز نی، او از
خنـدهی نیـــزهدار میگرید
#مصطفی_هاشمی_نسب
#مصائب_امام_سجاد_ع
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
✍#وحید_محمدی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#چارپاره #شهادت #مدینه
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
#امام_سجاد_ع
كوچه های مدینه وُ بوی
زخم های تنی كه می آید
چشم های سپیدِ یعقوب و
بوی پیراهنی كه می آید
مرد سجّاده ای كه درک نكرد
هیچ كس آیه ی مقامش را
در هیاهوی شهرِ كوفه نداد
هیچ كس پاسخ سلامش را
تا عزاداریش شروع شَوَد
دیدنِ شیرخواره ای كافی ست
تا صدایش به گوش ما برسد
دیدن گوشواره ای كافی ست
وقت افطار كردنش هر شب
تا كه چشمش به آب می افتاد
تشنگیِ ضَریحِ لب هایش
یادِ طفلِ رباب می افتاد
من نمی دانم این كه خاكستر
چه به روز سَرِ امام آورد
زیر زنجیر پیكر زردش
معجزه بود اگر دوام آورد
گیرم از دست كوفه راحت شد
سنگِ طفلان شام را چه كند؟
گیرم از دست كوچه سنگ نخورد
مردم پشت بام را چه كند؟
تا كه این مرد قافله زنده ست
حرفی از طفلِ كاروان نزنید
پیش این مردِ گریه، جانِ حسین
حرفی از چوب خیزران نزنید
علی اكبر لطیفیان
#مصائب_شام
#مرثیه_امام_سجاد_ع
من چهل سال غم وغصه مکرر دیدم
نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم
بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند
غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم
کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا
تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم
مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم
جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم
آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی
من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم
از همه سختی گودال همین بس باشد
قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم
بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت
پی انگشت پدر در همه جا گردیدم
با عبا جمع نمودم که نریزد عباس
پاره های تنِ سقای دلاور دیدم
کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا
چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم
وای از شام که ناموس خدا را بردند
خنده و هلهله در مردم کافر دیدم
سخت تر از همه بازار یهودی ها بود
عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم
سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب
به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم
✍شاعر: #محمود_اسدی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر دوست داران و محبین ثار الله
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
برروی نیزه ها شد ، آن راس نازنینت
گریان و در عزا شود آن خواهر حزینت
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
بعد شهادت تو آتش به خیمه ها زد
آن دشمن ستمگر سیلی به کودکان زد
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
قربان حق نمودی آن اکبر و اصغر را
هدیه به حق نمودی آن عون و آن جعفر را
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
بر ناقه های عریان گشته سوار زینب
ای وای بر اسیری بردند و اهل بیتت
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
یاری نماند و از تو در وادی غریبان
بردند و در بیابان قافله ی اسیران
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
این مردمان شامی شرم و حیا ندارند
اهل بیت پاکت را بیگانه می شمارند
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
قلب زهرا شکسته شد از شهادت تو
زنده شد دین اسلام از آن رشادت تو
ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
ارسالی از شاعر ومداح اهلبیت کربلایی ابوالقاسم غفاری
#زمزمه_عاشورایی
بمناسبت شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️واحد سنگین هم خوانده می شود
بنداول:
منو کربلایی پر از خاطره
منو روضه هایی که دردآوره
دلم بین گودال گرفته بهانه
تنی پاره پاره ندارد نشانه
کنم گریه هر شب به همراه زهرا
کشد آتش غم از این دل زبانه
حنجر . خنجر . نیزه . پیکر
کابوس شبهام
خاره تو چشمام
می زنه اینها
نمک رو زخمام
بابا حسین مظلوم
بند دوم:
گذشته چهل سال به اشک و نوا
منم روضه خوان غم کربلا
نرفته زیادم عموی شهیدم
که فرقش دو تا شد از این غم خمیدم
و بعد علمدار حسین ماند و لشگر
سرش رو نی رفت خجالت کشیدم
نفس . نفس . شمر ُ . شبث
خیمه وو غارت
می شد جسارت
همراه خولی
رفتیم اسارت
بابا حسین مظلوم
بند سوم:
غم کوفه وو شام بود این چنین
به ما میزدند از هوا وو زمین
زدند سنگ کینه به راس شهیدان
به پیشم زمین خورد سه ساله ی گریان
امان از دمی که به پیش سکینه
عدو خیزران زد بر آن لب و دندان
عذاب . عذاب . بزم . شراب
دستای بسته
دلی شکسته
ما روی پا وو
عدو نشسته
بابا حسین مظلوم
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
به قلم : یاسر محمدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین