eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ ♨️ شیخ عباس قمی در فوائدالرضوی میگوید : کاروانی از سرخس اومدند پابوس امام رضا(ع) ، یه مرد نابینایی تو اونها بود، اسمش حیدر قلی بود. اومدند حرم امام زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلیه مشهد اُطراق کردند، و به اندازه یه روز راه از مشهد دور شده بودند. شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم خسته‌ایم، بخندیم و سرگرم بشیم! کاغذهای خالی برداشتن گرفتند جلوشون هی تکون میدادند، بعد به هم می‌گفتند ، تو از این برگه‌ها گرفتی؟ یکی می‌گفت: بله حضرت مرحمت کردند، فلانی تو هم گرفتی؟ گفت: آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه به خودش اومد و گفت: چی گرفتید؟ گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا(ع) برگ سبز می‌داد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان نامه از آتش جهنم، ما این رو می‌ذاریم تو کفن‌مون قیامت دیگه نمی‌سوزیم، جهنم نمی‌ریم چون از امام رضا(ع) گرفتیم، تا این رو گفتند دل که بشکند عرش خدا می‌شود، این پیرمرد یه دفعه دلش شکست با خودش گفت: امام رضا(ع) از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، کور بودم از قلم افتادم، به من اعتنایی نکردی! دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان‌نامه نگیرم سرخس نمیآم باید بگیرم، گفتند: آقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم! ولی هرچه کردند آروم نمیگرفت خیال میکرد که اونها الکی میگند که این نابیناست، تو این بیابون تنها بلند نشه بره! شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره میاد یه برگه هم دستشه؛ می خنده، گریه می‌کنه؛ گفتند: چی شده؟ گفت: امام رضا(ع) به منم برگ امان نامه دادن؛ گفتند: چی میگی؟ امام رضا(ع) چیه؟ امان‌نامه چیه؟ گفت: همین که به شما داده، منم همینطور که می‌رفتم اشک ریختم گفتم مگه من چی از بقیه کم داشتم؛ من که زائر همیشگی شما بودم؛ دلمو شکستی آقا؛ دیدم یکی میزنه رو شونه‌م میگه بیا ما زائرمون رو فراموش نمی‌کنیم اینم امان نامه تو؛ برگه رو ازش گرفتند دیدند نوشته: هذا أمان من النار زیرشم نوشته: أنا علی بن موسی الرضا(ع) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی امیر برومند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شاه مشهد سلام محول الاحوالم رزق مشهدمو داده باز خواهرت۲ از خوشحالی پر در آورده این نوکرت اومدم آقا یه خواهشی دارم ازت کربلا مو بده تو رو به جون مادرت۲ گرفتارم امام رضا کس و کارم امام رضا با جون و دل میگم آقا دوست دارم امام رضا شاه مشهد سلام شمس الشموس عالم شاه مشهد سلام محول الاحوالم شاه مشهد سلام تشنه ی سقا خونه ام شاه مشهد سلام کی میدی آب و دونه ام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کاشکی خادم الرضا منو بزنند صدا۳ با مژه جارو بزنم و صحن و سرا با اشاره پنجره فولاد و نشون بدم بگم آقا شفا میده مریضا رو اینجا حرم زیباست امام رضا چقدر غوغاست امام رضا نوکرتو نگاه بکن جون عباس که چشم به راست امام رضا گرفتارم امام رضا کس و کارم امام رضا با جون و دل میگم آقا دوست دارم امام رضا یا معین الضعفاء یا غریب الغرباء.. @majmazakerinee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
485.4K
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:محمدی ناعم 🎼 آهنگ: چوگیسوی تو من در پیچ وتابم یابن الزهرا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چهل روزه حسینجان زینبت آواره گشته چهل روزه که از دوری تو. بیچاره گشته چهل روزه اسیرم، چهل روزه غریبم چهل روزه برادر، شده هجران نصیبم امیری حسین، و نعم الامیر شده ورد زبانم دعاکن حسین، که من بعد تو دگر زنده نمانم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چهل روزه انیس اشک و درد وآه سردم چهل روزه که صحراها رو باعشقت میگردم به آه آتشینم،، به این قلب حزینم ببند شو ای برادر، سفیر اربعینم امیری حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چهل روزه خبر داری تو غربت چی. کشیدم سلامت اومدم اما داداش دیگه بریدم به درد و غم اسیرم، غم تو. کرده پیرم دعاکن پیش قبرت، همین الان بمیرم امیری حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خودم دیدم که اینجا زندگیمو سر بریدن خودم دیدم که اینجا عرش و رو خاکا کشیدن الا ای بی قرینه همه دردم همینه خودم دیدم که قاتل نشسته روی سینه امیری حسین...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی مرتضی شاهمندی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رسیده خواهرت با کمر خمیده نمیشناسه دیگه هرکسی من رو دیده چهل روزه مهمون شامیا شدم چهل روزه با غربت آشنا شدم چهل روزه با چادری خاکی شده پناه و تکیه گاه بچه ها شدم برادرم غریب کربلا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آسمون چشام پر از غبار و دوده کاش میشدببینی سرتابه پام کبوده واویلتا از شامیا و طعنه ها واویلتا خارجی می گفتن به ما واویلتا از بُغض کوفیایِ پست زنده شده تو کوچه داغ کربلا برادرم غریب کربلا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از غم ربابت ببین در التهابم داغ دختر تو می بینی کرده آبم ازمن مپرس زینب معجرت چی شد به من بگو برادرم سرت چی شد از من بپرس شرح تمام سفرو اما نپرس تو شام دخترت چی شد برادرم غریب کربلا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه دنیا درد و دل آوردم از اسارت سیلی و شادی و هلهله و جسارت زَدَن حسین پرستوهای خسته رو زدن حسین قلب بخون نشسته رو با غلاف و با تازیانه دشمنا زدن حسین طفلای دل شکسته رو برادرم غریب کربلا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا