🖇 ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم.
دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت:بس است،دیگر برویم استراحت کنیم.
در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند.
امام حسین(ع) فرمود:ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟
فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم!
ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان!
سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،...
گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ !فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟!
↻ فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟!
📚 کرامات الحسينيه ، ج۲ ، ص۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنبه شما پر از عشق بر محمد (ص )و .....
⚜️🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام به نفس حاج سید مهدی میرداماد⚜️
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدارِ لشکرش بودی
جنگجویِ دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشکر وجود تو لازم
بین میدان ، حریفِ تو نادم
افتخار قبیلۀ هاشم
می نویسم برایِ تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
*خیلی امیرالمومنین هم به برادرش هم به حمزۀ سیدالشهدا تکیه می کرد .. اینا همیشه کنارِ هم بودن ، بیخود نبود اون روزی که دستاشُ بستن ، وقتی می کشاندنش به طرفِ مسجد دو تا اسمُ خیلی صدا میزد هی میگفت وا حمزتا .. وا جعفرا .. بیاید ببنید دارن علی رو دست بسته میبرن ..*
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقتِ حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عمویِ رسول
که چنین شد سفید ، روی رسول
با تو محفوظ چار سویِ رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
*یه بار شنید ابوجهل جسارت کرده به پیغمبر بلند چنان کمانشُ به سرِ ابوجهل زد دیگه حساب کار دستش اومد گفت تا من زنده ام مراقب باش دیگه دورِ پیغمبر نبینمت .. یه جسارت ازت ببینم دیگه جونتُ میگیرم ؛ ای جانم فدات .. چه عمویِ خوبی بود حمزه .. آدم بعضی وقتا دلش به عموش قرصِ .. بیخود نبود کنارِ علقمه کمرِ حسین شکست .. بیخود نبود تا علقمه رو ترک کرد اومد کنارِ خیمه ها دیدن زینب دست رو سرش گذاشت .. بیخود نبود صدا زد إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .. بیخود نبود عمودِ خیمه شُ زمین زد صدای ضجۀ وا ضَیعَتا بَعدَک بلند شد .. ای جانم فدات .. یه دونه دیگه شم بگم صدا نالت بلند شه .. بی خود نبود اربعین که برگشتن دیدن سکینه یه مشک بغل گرفته .. عمو نبودی تو راه همه رو زدن .. مثه مادر بزرگش تو مدینه .. مادربزرگشم میومد زیر آفتاب .. عمو بینِ در و دیوار لگدم زدن عمو .. عمو دستایِ علی مو بستن عمو .. عرضم تمام و التماس دعا ..*
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه هایِ چاره، شما
روضه هایِ پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
*تا قبلِ کربلا همه برا حمزه گریه می کردن میگفتن سیدالشهدا حمزه ست .. اما دیگه بعدِ کربلا .. لایوم کیومک یا اباعبدالله ...*
در کمین بود ، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضۀ شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلویِ چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
*دیدن یه صدایی میاد .. بُنَیَّ قتلوکَ .. میخوام بگم آقا کسی ندید بدنتُ مثله کردن ؛ اما من یه آقایی رو سراغ دارم دخترش یه نگاهی کرد دید عمه یه بدنِ پاره پاره رو بغل گرفته .. «عمّتي هذا نعش مَن؟» ( نمیدونم چرا بی بی اینجور جواب داده .. آدم یه خبره بد و میخواد بده مقدمه چینی میکنه خصوصاً اگه دختر باشه ..) تا سکینه صدا زد این بدنه کیه ؟ صدا زد این بدنِ بابات حسینِ .. آخ خودشُ انداخت رو بدن .. یه نفر نیمد این دخترُ نوازش کنه .. ریختن تو گودال .. ای حسین ...
زینتِ دوش نبی رویِ زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوایِ تو نیست
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
@majmaozakerine
Mirdamad Babolharam.mp3
13.21M
⚜️🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام به نفس حاج سید مهدی میرداماد⚜️
•┈┈••✾••✾••┈┈•
@majmaozakerine
🍁🍂*سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت حمزه سید الشهداء علیه السلام-حاج حسین سازور*🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
[( شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا ) 2
( ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا )2] 3
صدای ناله رسد از آسمان
خیل ملائک همه بر سر زنان
شکسته دندان نبی واویلا واویلا 2
خون رود از جسم علی واویلا واویلا
شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2
***
( ببین نشان کینه ی دشمنش
به دست یک زن شده غارت تنش ) 2
عبا کشیده رو سرش واویلا واویلا 2
تا که نبیند خواهرش واویلا واویلا
[شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2]2
نگاه زینب شده خیره ز تل
کشیده دشمن خنجرش از بغل
چکمه به پا ز کینه اش واویلا واویلا
نشسته روی سینه اش واویلا واویلا
*حسین .....
دیگه این سر و جدا نکردن،دیگه به این بدن اسب نتازوندن ...
اما خواهرش فرمود یا جدا ! هذا مرمل بدما ..." مقطع الاعضا ..." حسین ....*
[شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا
(ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا)2]2
*بوی خون آید از دل صحرا ....*
واویلا واویلا واویلا خدا واویلا ....
خاک عالم به سر چه رخ داده ...
بین لشگر به پا شده غوغا
حمزه دیگر ز پای افتاد ...
السلام علیک یا مظلوم یااراعبدلله
#حاح_حسین_سازور
@majmaozakerine
sazvar _babolharam.ir.mp3
1.59M
🍁🍂*سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت حمزه سید الشهداء علیه السلام-حاج حسین سازور*🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
@majmaozakerine
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
مرحوم #هاشم_شکوهی
منظر دلهای ماست کرببلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
یک نگه کربلا به بود از صد بهشت
جنت اهل دل است صحن و سرای حسین
دیدن باغ بهشت مژده به زاهد دهید
زاهد و حور و قصور ما و لقای حسین
تربت پاکش بود داروی هر دردمند
دار الشفای خداست کرببلای حسین
ملک سلیمان بود در نظرش بیبها
آنکه گدایی کند پیش گدای حسین
هرکه رود کربلا بوسه به خاکش زند
بشنود از قدسیان بانگ و نوای حسین
چون به عزاخانهاش پا نهی آهسته نه
بال ملائک بود فرش عزای حسین
خندهکنان میرود روز جزا در بهشت
هرکه به دنیا کند گریه برای حسین
غم نَخورَد بعد از این، بهر سرای دگر
آن که «شکوهی»! شود، نوحهسرای حسین
@majmaozakerine
hosseintaheri-@yaa_hossein.mp3
1.23M
🔳 شهادت #حضرت_حمزه
🔳 وفات حضرت #عبدالعظیم_حسنی
🎵هان ای کریم ابن الکریم، یا حضرت عبدالعظیم
🎙حسین #طاهری
#زمینه
@majmaozakerine
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
عیسای شهر ما نفسش مجتبایی است
اعجازها نموده دم سیدالکریم
از کودکی شفای مرا مادرم گرفت
وقت نماز با قسم سیدالکریم
در روز حشر هم همگی قد علم کنیم
در زیر بیرق و علم سیدالکریم
هر کس که پیر گریه شده از غم حسین
سیراب گشته با کرم سیدالکریم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم
با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم
دنیا و آخرت همه ی فخر ماست این
همسایه ی عزیز دل مجتبی شدیم
شکر خدا که صاحب ما با کرامت است
شکر خدا که بر سر کویش گدا شدیم
یک بار اتفاقی از این صحن رد شدیم
یک عمر چون نسیم سحر با صفا شدیم
چون ریشه های پرچم سبزش بدست باد
در هر طواف زائر کرببلا شدیم
دانی زچیست این همه شان و مقام او
دانی ز چیست ریزه خور این سرا شدیم
فرمود امام شیعه (( انت ولینا ))
عبدالعظیم ما همه از تو رضا شدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
اینجا چونان ملائکه در رفت و آمدیم
مهمان خانواده ی آل محمدیم
پای ضریح حضرت طاها مدینه ایم
پای ضریح حضرت حمزه به مشهدیم
معصوم گفته بر در دیوار این حرم
ما عطر سیب از حرم کربلا زدیم
عشاق این دیار همه گریه کن شدند
ما هم به این امید در این خاک آمدیم
مدیون مهربانی زهرا شدیم ما
ممنون این همه کرم و لطف بی حدیم
جامانده ایم از سفر کربلا ولی
در این دیار بر همه عالم سرآمدیم
شب های جمعه گریه کنان کنج این حرم
انگار صحن کرببلا رو به گنبدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
ای شاه سر بریده عزیز خدا حسین
این سرزمین گرفته شمیم تو را حسین
با هر سلام در حرم سیدالکریم
پر می کشیم تا حرم کربلا حسین
این خاک بوی خون گلو را گرفته است
این سرزمین برای تو شد خون بها حسین
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین
مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود
با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
مقتل نوشته حد حرم را چهل زراع
رفته تن بدون سرت تا کجا حسین
مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
حتما" شبیه مادرتان بی هوا حسین
مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند
چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند
یک عده گرگ های بی حیا حسین
مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین
مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود
پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین
هر ضربه را برای رضای خدا زدند
شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتی عصا حسین
@majmaozakerine
▪️مقام و منزلت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
🔹آمده است كه مردي از اهل ري به خدمت حضرت علي بن محمد النقي امام هادي (ع) رفت.
حضرت پرسيد: كجا بودي؟ او گفت: به زيارت امام حسين(ع) رفته بودم.
امام فرمود: اگر قبر عبدالعظيم را كه نزد شما است زيارت مي كردي مانند كسي بودي كه امام حسين (ع) را زيارت كرده باشد. (۱)
🔸احمد بن خالد برقي مي گويد: عبدالعظيم حسني از دست حاكم و سلطان زمان خودش فراري شد و در خانه مردي از شيعيان در ري پنهان شد. در آن خانه عبادت مي كرد و روزها روزه مي گرفت و شب ها به عبادت مي پرداخت و مخفيانه از خانه براي زيارت قبري كه نزديك محلّ سكونت وي بود، بيرون مي رفت و مي گفت : اين قبرِ مردي از فرزندان موسي بن جعفر است. كم كم خبر ايشان در بين شيعيان پخش شد و گروه گروه به ديدار حضرت عبدالعظيم مي آمدند. شخصي از شيعيان پيامبر را در خواب ديد كه فرمود: مردي از فرزندان من نزد درخت سيب درباغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد. حضرت عبدالعظيم مريض شد و بعد از مدتي فوت كرد و در جيب لباسش نوشته اي يافتند كه در آن نوشته بود: من ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب (ع) هستم. (۲)
🔹حضرت عبدالعظيم از نوادگان حضرت امام حسن(ع) مي باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادي (ع) بود و عقايد خود را بر امام هادي (ع) عرضه داشت و امام او را تأييد كرد. مناسب است ما اين روايت را نقل كنيم. شيخ صدوق (ره) و غير ايشان از جناب عبدالعظيم روايت كرده اند كه فرمود: بر آقاي خودم، حضرت امام هادي (ع) وارد شدم. چون مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اي ابوالقاسم! تو وليّ ما هستي. عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! مي خواهم دين خود را بر شما عرضه كنم. اگر مورد پسند شما است تأييد بفرماييد و اگر ناپسند است راهنماييم كنيد.
من عقيده دارم خدا، واحد و يگانه است و مثل و مانندي ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديد آورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالك هر چيزي است. او مالك و صاحب هر چيزي است.
عقيده دارم محمد(ص) پيامبر و رسول و آخرين آنان است و بعد از او پيامبري نخواهد بود و تا روز قيامت دين آن حضرت اسلام خواهد بود و شريعت ديگري نخواهد بود.
عقيده دارم امام و خليفه و وليّ امر بعد از پيامبر(ص) اميرالمؤمنين (ع) و بعد از آن حسن (ع) و بعد حسين (ع) و علي بن الحسين و بعد محمد بن علي و سپس جعفر بن محمد و بعد موسي بن جعفر و بعد علي بن موسي و سپس محمد بن علي است و بعد شما را امام مي دانم.
حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدي (ع) خواهد بود كه كسي او را نمي بيند و از نظرها غائب خواهد بود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد پس از اين كه پر از ظلم و جور شده باشد.
گفتم : عقيده دارم دوست ايشان دوست خداست و دشمن ايشان دشمن خدااست و اطاعت ايشان واجب و معصيت اينان معصيت خدا است.
عقيده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و ميزان حق است و قيامت خواهد آمد و همه زنده خواهيم شد.
پس امام هادي (ع) فرمود: اي ابوالقاسم! به خدا اين است دين پسنديده ثابت. بر همين اعتقاد بمان. خداوند تو را براين اعتقاد محافظت كند. (۳)
📚منابع:
(۱):شيخ عباس قمي؛ منتهي الآمال؛ ج ۱؛ ص ۲۴۶
(۲): الخوئي؛ معجم رجال الحديث؛ ج ۱۰؛ ص ۴۶
(۳): منتهي الآمال؛ ج ۲؛ ص ۳۹۲
@majmaozakerine
⚜️🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام به نفس کربلایی حنیف طاهری⚜️
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
حمله کرد خالد ابن ولید (لعنت الله) همه فرار کرده بودن .. یه عده پِیِ غنیمت ،یه عده لشکرُ دیدن از پشت داره هجوم میاره جنگی که پیروز شده بودن ،مغلوبه شد .. همه فرار کردن ،پیغمبر محاصره شد .. هیچ کسی نموند ،تک و تنها امیرالمومنین ایستاد پیشانیِ پیغمبر شکست .. دندانِ مبارک شکست ..تنها کسی که ایستاد و یه تنه دور پیغمبر میگشت امیرالمومنین بود .. نود زخمِ کاری به بدن آقا رسید ولی از پا ننشست .. آسمانی ها مبهوتِ جنگِ علی شدن ..
انقده تک و تنها دورِ پیغمبر گشت خطاب اومد همه شنیدن این ندا رو منادی بین زمین و آسمان ندا داد : لا فَتی اِلاّ عَلی لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار .. این برا امروز بوده .. یه تنه ایستاد جانِ پیغمبرُ نجات داد .. زخم هاشُ بی بیِ ما حضرت زهرا مرهم می گذاشت بعدِ جنگِ اُحد ؛ پرستارِ علی ابن ابیطالب فاطمه بود .. هر زخمی رو مرهم میذاشت میگفت علی جان ان شالله جبران کنم .. دست مریزاد علی چه کردی امروز .. جانِ بابایِ منو نجات دادی .. ان شالله جبران کنم .. یه گریز بزنم برگردم .. فرمود علی جان ان شالله عمرم باقی باشه برات جبران کنم .. میدونی کجا جبران کرد .. وقتی دستایِ علی رو بستن .. داشتن میبردنش سمتِ مسجد .. حائل شد ، کمرِ مولا رو گرفت .. صداش بلند شد ..
ای کعبه خودم دورِ سرت میگردم
پروانۀ شمعِ سحرت میگردم
امروز به جبرانِ نود زخم احد
بنگر که چگونه سپرت میگردم
*رکنی بود حمزه .. بیخود نبود نامش شد حمزۀ سیدالشهدا فاطمه (س) با این که آسیب دیده بود ،با این که پهلوش شکسته .. بازو آسیب دیده .. میاد سرِ قبرِ حمزه .. ببین چه مقامی داره فاطمه میاد اونجا حرفاشُ بزنه آرام بشه .. خودِ مولا وقتی داشتن میبردنش سمتِ مسجد ( میخوام مقامِ حمزه جا بیفته ، بدونیم امشب برا کی داریم گریه میکنیم ) انقدر مقام بالاست اسدالله علی ابن ابیطالب دارن میبرنش ، یه نفر از اونایی که اسم برده جلو درِ خونه ،حمزۀ سیدالشهداست .. فرمود حمزه اگه تو بودی اینا جرات نمی کردن درِ خانۀ ما رو آتش بزنن .. بعد از اینی که پیغمبر فرمود عمویِ من گریه کن نداره ، زن ها همه کشته هاشونُ رها کردن ،برا حمزۀ سیدالشهدا گریه کردن .. رسم شد تو مدینه هرکی کشته ای می داد ، شهیدی می داد اول برا حمزۀ سیدالشهدا گریه می کردن بعد برا شهید خودشون ..
در غزوۀ اُحد چو اُحد بود پا به جا
تا عاقبت ز حربۀ وحشی زپا فتاد
دشمن همین به کشتنِ او اکتفا نکرد
در فکرِ مثله کردنِ آن پارسا فتاد
جسمش درید و دیگر اجزایِ او برید
قلبش به دستِ هندۀ شوم دغا فتاد
این قرعۀ ستم که ز تزویر هنده بود
آوخ به نام حمزۀ شیر خدا فتاد
*مثله کردن بدنُ .. نوشتن با اجزایِ بدنِ حمزه گردن بند درست کرد به گردن انداخت ..*
هر کس برفت تا خبر آرد به مصطفی
زان کشته در کنارِ وی از غم ز پا فتاد
*هرکی میومد بدنُ میدید دیگه نمی تونست برگرده .. *
تا خود پیمبر آمد و چون حال حمزه دید
زد ناله آنچنان که طنین در فضا فتاد
*نشست شروع کرد گریه کردن یه وقت خبر آوردن یا رسول الله خواهرش داره میاد .. عمۀ شما صفیه خانم داره میاد .. خودش جلو دوید فرمود عمه برگرد .. اگه میشه شما بالاسرِ برادر نیا .. ( نمیشه که )خواهره .. خبرِ شهادتُ شنیده ولی تا بدنُ نبینه دلش آرام نمیشه .. فرمود عمه جان شرط داره .. اول فرمود عبا بندازن رو بدنِ حمزه .. انقدر رشید بود پاهایِ حمزه از زیرِ عبا بیرون آمد ، فرمود خار و خاشاکِ بیابون هارو جمع کردن حتی خواهر پاهایِ برادرم نبینه .. عمه جان شرط داره ، اگه میخوای بدنُ زیارت کنی عبارو کنار نمیزنی .. اگه می خوای بدنُ ببوسی از رویِ عبا .. بغل میکنی از رو عبا .. (چه بدنی ؟..) تازه این بدنی که مثله شده سر در بدن داره ...*
در شرح این مصیبت جانسوز ناگهان
دل در هوای واقعه ی کربلا فتاد
وقتی که راه قافلۀ غم نصیب شام
برکشتگان بی سر دشت بلا فتاد
*راوی میگه همچین که این زن و بچه رو از کنارِ کشته ها رد میکردن دونه دونه از رو ناقه ها می افتادن ...*
وقتی که چشم زینب کبری به قتلگاه
بر جسم نورِ دیدۀ خیرالنسا فتاد
بی اختیار نعرۀ هذا حسین او
سر زد چنان که آتش ازو در جهان فتاد
شاعر : موید
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
*********
گریزهای مداحی شهادت حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام
کفن نمودن بدن حمزه علیه السلام
بعد از جنگ احد، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم امر فرمودند کشتگان را جمع کردند، حضرت بر آنها نماز خواندند و شهدا را با همان جامه های خون آلود به خاک سپردند، اما حضرت حمزه علیه السلام را کفن نمودند برای آنکه او را برهنه کرده بودند.
پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هفتاد تکبیر بر حمزه علیه السلام خواندند و او را با خواهرزاده اش عبدالله بن جَحش در یک قبر نهادند و به همین ترتیب هرکسی را با کسی که مأنوس بود در یک لحد می گذاشتند و آنکه قرآن بیشتر قرائت کرده بود را به لحد نزدیکتر می نهاد.(روضه الشهداء، ص۸۸)
اشاره گریز:سه شبانه روز بدن امام حسین علیه السلام بدون غسل وکفن….
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
🔷روز وفات حضرت عبدالعظیم الحسنی ع و شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء با نوای #حاج_منصور_ارضی
#مداحي
.
#امام_حسین
#مناجات_امام_حسین
#سید_رضا_نریمانی 🎤
سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین
من سینه می زنم سپرم باش یا حسین
در طول عمر جز تو پناهی نداشتم
مثل گذشته ها پدرم باش یا حسین
هر روز مادرم سر سجاده گفته است
خیلی مراقب پسرم باش یا حسین
ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی
شور محرم و صفرم باش یا حسین
پایین پات سر بگذارم تو هم بیا
بالای جسم محتضرم باش یا حسین
جان مرا بگیر حوالی قتلگاه
این گونه اخرین خبرم باش یا حسین
دستم به دامنت نرسید این جهان اگر
باب الحسین منتظرم باش یا حسین
باشد قرار بعدی ما اربعین حرم
مهر قبولی گذرم باش یا حسین
🔸شاعر: #سعید_پاشازاده ✍
#سید_رضا_نریمانی 🎤
Fadaeian_Haftegi_990315_6.mp3
2.89M
سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین #نریمانی
متن روضه ی شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام_
حجةالاسلام سیدحسین مومنی_
➖⚫️➖⚫️➖➖⚫️➖➖➖⚫️
بریم در خانه ی عمو جان پیامبر عظیم الشان اسلام؛او که واقعا پشت و پناه پیغمبر خدا بود.آن قدر پشت و پناه بود که حتی بعد از شهادت و بعد از رحلت پیامبر اسلام مادر ما زهرا هروقت دلش میگرفت میرفت سر قبر عموجانشون حمزه سیدالشهدا.اونایی که مدینه مشرف شدند با نابودی این وهابیت و آل سعود ان شاالله مشرف بشیم؛فاصله زیاده،همون مسیری که مادر ما زهرا می آمد احد،کنارقبر حضرت حمزه مینشست؛گریه میکرد،نفس آدم میگیره تو اون گرما...چه جوری این فاصله رو مادر ما می اومد...می اومد کنار قبر حضرت حمزه مینشست،گریه میکرد در فراق باباش پیغمبر...حضرت حمزه بسیار پشت و پناه پیغمبر بود،جلوی ابولهب ایستاد،جلوی ابوجهل ایستاد،تو دهن اون ها زد و با اسلام آوردن حضرت حمزه سلام الله علیه جمع کثیری به پیغمبر خدا گرویدند ومسلمان شدند واین باعث شد کینه و عداوت حضرت حمزه سیدالشهدا تو دل ابوسفیان و زن ملعونه ش قرار بگیره.یه غلام داره هنده جگرخوار لعنت الله علیها به نام وحشی؛دستور داد برو در معرکه ی جنگ حمزه رو بکش،جگرش رو برای من سوغات بیار،اینه که شد سیدالشهدا...من تیکه هاش رو عرض میکنم شما گریزهاش رو خودتون بزنید.این ملعون آمد یه نیزه زد به پهلوی حمزه سیدالشهدا،از یک سو زد از یک سو خارج شد،حضرت حمزه افتاد رو زمین و به شهادت رسید.این ملعون آمد بالاسر حمزه سیدالشهدا علیه السلام،زره رو کند،نمیدونم ولی سینه حضرت حمزه رو شکافت،جگر حضرت حمزه رو بیرون آورد،برای هند جگر خوار به سوغات برد.اون آمد به دندان بگیره سنگ شد و نتونست این کارو انجام بده.اما این وحشی ظاهرا خودشم بغض و عداوت نسبت به حضرت حمزه داشت،میدونید چرا؟فقط سینه رو نشکافت...یا صاحب الزمان...گوشا رو برید،بینی رو برید،دستارو جدا کرد،صورت و تن رو مثله کرد،بیشتر ازاین وارد نشم.وقتی پیامبر عظیم الشان اسلام آمد،حمزه رو اینجوری دید،خیلی گریه کرد.چشمای حمزه رو دید...گوشای حمزه رو دید...پیغمبر خدا داشت گریه میکرد دید صدای شیون و زاری میاد،فرمود:چه خبره؟عرض کردند عمه جانتون صفیه با دخترتون زهرا شنیده حضرت حمزه رو به شهادت رسوندند داره میاد،هر چی میگیم نیا...فوری پیغمبر عبا برداشت،انداخت رو حمزه...قربون تو مستمع که زودتر میری...این بدن مثله شده رو خواهر ببینه؟ابدا...عبارو برداشت انداخت رو بدن حضرت حمزه.. پاهای حمزه از عبا زد بیرون،پیغمبر فرمود برید ازاین شاخ و برگ درخت خرما بیارید روی پاها بندازیم-حتما به پاها هم جسارت شده بود دیگه-مبادا خواهر بدن برادر رو این جوری ببینه...من از شما سوال میکنم جوابش رو به گریه ی شما واگذار میکنم.زمانی که پیغمبر داشت عبا مینداخت شاخ و برگ میذاشت رو پاهای حمزه خواهر بود و دید؟نه...ندیده...اون زمانی که وحشی یه نیزه زد به پهلو،سینه رو شکافت جیگر رو درآورد،حمزه زنده بود و سینه رو شکافت؟نه...به شهادت رسیده بود.خواهرش دید داره بدنو این جور میکنه؟فقط تو عالم یه خواهر شهیدیه که لحظه جان دادن داداشش رو دیده...بگم براتون؟ لحظه به لحظه ش رو دیده...چون امام رضا علیه السلام فرمود:جد ما حسین رو ذبحش کردند،یعنی چی؟یعنی از دنیا نرفته بود،زنده بود و سراز تنش جدا کردند...حالا این صحنه رو زینب داره میبینه...بذارید با شعر برم جلو،میترسم با زبان مقتل نتونم حقش رو ادا کنم:
پس با زبان پرگله آن بضعه ی بتول
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
*این کلمه ی مصرع بعد رو بیشتر توجه کنید گریت بیشتر میشه*
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون...
*بذارید با مقبلم بگم*
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
*کاش به همین جا ختم میشد...تا رو زمین افتاد..."والشمر جالس ..." ای حسین...*
@majmaozakerine
حضرت حمزه
حضرت حمزه سیدالشهدا گریز به قتلگاه امام حسین (ع)
حمزه یار با وفای مصطفی
تابع امر خدای مصطفی
عاشق دلداده بودو پا نهاد
پای خودرا جای پای مصطفی
سعی و کوشش می نمود آن محترم
تا بدست آرد رضای مصطفی
بر مرادش نایل آمد در احد
تا که شد جانش فدای مصطفی
عاقبت از دار دنیا شد روان
سوی جنت با ولای مصطفی
پیش چشم خواهرش پوشیده شد
زخمهایش با عبای مصطفی
زینب کبری ولی در کربلا
دید افتاده تنی ازهم جدا
زد صدا با ناله ی اندوه ناک
قلب عالم زان نوا شد چاک چاک
ای که در نزد فرات عطشان لبی
گو به من آیا حسین زینبی
گر حسینی کو اخا پیراهنت
روی خاک افتاده این خونین تنت
از جفای دشمن بی باک تو
مانده بی سر پیکر صد چاک تو
از چه ای جان جهان بی جان شدی
زیر تیرو نیزه ها پنهان شدی
قلب خواهر را اخا سوزانده ای
زیر تیرو نیزه عریان مانده ای
غمنامه خاکی
#یاحضرتعبدالعظیمعلیهالسلام
رزق ما جرعه ای از این «می» شد
مستی ما چُنین پیاپی شد
شکر حق با تو عمرمان طی شد
قبلهی اهل معرفت ری شد
تو حسن(ع) زادهای کَـرم داری
به نیابت از او حـرم داری
دست لطف تو بر سـرم آقا
خانه زادم در این حـرم آقا
تو غـریبـی و دست کم آقا؛
کاش بودم چو محتشم آقا -
- تا که در مِدحت تو بنویسم
از غم و غربت تو بنویسم
درد تهران دوا شده بـا تو
حاجت ما روا شده بـا تو
شهر ما با صفا شده بـا تو
شهرری کربلا شده بـا تو
نام تو می دهد به ما مستی
تو حسین(ع) دیار ما هستی
جانم آقا فدای نام شما
"جامعه" قبله ی کلام شما
عقل مانده است در مقام شما
حضرت هادی(ع) آن امام شما -
- گفته: " انتَ ولـیُّنـا حَـقّـا "
چون که بودی بـرای او سقّا
نـوه ی حضرت کـریـم شدی
در دل شیعیان مقیم شدی
چون به حق راه مستقیم شدی
عـبـد بودی ولی عظیم شدی
شاهی و ما گدای این خوانیم
با عنایات تو مسلمانیم
نوحه خواندن مقابلت زیباست
محضرت هم تراز کرب و بلاست
حرمت مامن حسینی هاست
شب جمعه چه روضه ای برپاست
با نوای پر از غم زهرا(س)
میشود گونه هایمان دریا
ملک ری سالها پر از غم بود
در دلش لحظه لحظه ماتم بود
چهرهی او همیشه درهم بود
گندمش روضهی مجسم بود
بـا عنـایـات حضرت هـادی(ع)
تو بـه این خاک آبـرو دادی
بین حجره غریب افتادی
با دلی پُر شکیب افتادی
گفتی: اَمَّن یُجیب ... افتادی
یاد شیب الخضیب افتادی
بر زمین جسم تو رها نشده
سرت از پیکرت جدا نشده
#مصطفی_محمدی