#امام_حسین علیه السلام
#اربعین #حسرت_اربعین
#ایمان_کریمی
خواب دیدم که زیارتت کردم
جون به بال و پرم دادی، بپرم
دوست داشتم برای سوغاتی
مهر و تسبیح شهرتو ببرم
از همون مهر تربتی که برام
مادرم از عراقت آورده
جا نمازی که بوی سیبش رو
یه رفیق از رواقت آورده
سالها میگذره که روز و شبم
اسمتو جا ترانه می خونم
سالها میگذره برات آقا
شعرای عاشقانه می خونم
میگم اصلاً خبر داری امسال
از صف زائرات جا موندم؟
قربونت شم دیدی نیومدم و؟
پرسیدی اربعین کجا موندم؟
یعنی من باورم بشه امسال
نگرفتی ازم سراغ؛ حسین؟؟
مینویسم تو دفترم هر شب
اربعین؛ زائرا؛ عراق؛ حسین
باشه اصلا تو مال خوبایی
باشه اصلا به من نگاه نکن
من خرابم، خراب می مونم
خسته حالیمو روبراه نکن
تا هزار سال دیگه رام نده
همه چیمو بگیر؛ غمت رو نگیر
هر کار می کنی فدای سرت
سایه سرخ پرچمت رو نگیر
.
#امیرالمومنین_مدح
علی را مدح باید کرد با الفاظ ربانی
همانطوری که مدحش میکند جبریل روحانی
علی شاهیست که ما شاعران بی هنر او را
تنزّل دادهایم اندازهی صحنی و ایوانی
خداوند عوالم در بلندایش غزل گفته
و جبرائیل بهرش میکند هرشب ثناخوانی
به دنیا پا نهاد و بعد از آن با نسل پاک او
جهانِ غرق ظلمت گشت پرنور و چراغانی
پیمبر چشم میچرخاند و میفرمود: حیدر کو؟
میان معرکه، در لحظههای سخت و بحرانی
علی مردیست که آغوش باز حق تعالی بود
چگونه دست او را بست، آن بی بتّهی ثانی؟
علی آن حاکمی که تخت شاهی را نمیخواهد
نخواهد خورد قدری از غذای چرب و اعیانی
اگرچه ناسزا میگفت حیدر را زن بیوه
ولی مولا برایش نان و خُرما برد پنهانی...
زبانم الکن است و ناتوانم مدحت او را
غزل ظرف بزرگی نیست ای شاعر، تو میدانی_
_"غزل لطف خداوند است" بهر مدح او اما
برای مدح خاک پاش هم گفتند دیوانی
به نامت یاعلی یک چند بیتی خط خطی کردم
تو هم از روسیاه خانهات رو بر نگردانی...
#ایمان_کریمی