#اصغریه_مدح_و_مرثیه
#زبانحال_حضرت_رباب_س_قبل_از_شهادت_حضرت_علی_اصغر_ع
#بخواب_ای_نور_چشمانم_دگر_بس_کن_فغان_اصغر
خدا را ناله کمتر کن نلرزان آسمان، اصغر
منال ای بلبل شیدا ز بی آبی در این صحرا
که از جور عدو اینجا بهارم شد خزان اصغر
در این صحرا مباش ایمن ز کید و حیلۀ دشمن
بیا از آب، دل بر کن مریز اشک روان اصغر
ندارد چاره ای بابت کند از آب سیرابت
مگر اینجا دهد آبت خدنگ جانستان اصغر
در این گرما ز بی آبی چو ماهی در تب و تابی
بخواب این درد بی خوابی گرفت از تو توان اصغر
زمین تَف کرده از گرما گدازد جان و دلها را
فضای کربلا گویا شده آتشفشان اصغر
در این دشت جهّنم گون که بارد آتش ازگردون
دلت ازتشنگی شد خون به وصفش کو زبان اصغر
خدا را رحم کن بر من مکن ای جان من شیون
به جای آب این دشمن دهد تیر و سنان اصغر
خیال آب از سر کن بیا رحمی به مادر کن
فدایت گریه کمتر کن مزن آتش به جان اصغر
مکن آه و نوا جانا که روزی انتقامت را
کَشَد زین قوم بی پروا خدای لا مکان اصغر
سر انجام عمویت را ببین مَخراش رویت را
به تیر اینجا گلویت را مَده دیگر نشان اصغر
همین لشکر ز گمراهی چو نمرودند و تو ماهی
از این قوم آب می خواهی مخواه آب الامان اصغر
نه آبت می دهند اینان نه اَرجَت می نهند اینان
که پست و گمرهند اینان نمی دانی بدان اصغر
دگر ((شبخيز)) بس اینجا بیا بگذر از این سودا
مزن آتش به قلب ما تو را جان همان اصغر
#مرحوم_شبخیز