#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#زمینه
#حضرت_عبدلله_ابن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
میدونم عمو برات خیلی عزیزم
اما جونمو باید به پات بریزم
نمیتونم بشینم نگاه کنم که
بریزن خونتو ای عمو عزیزم
نمیتونم ببینم که بی پروبال
گیرت آوردن غریب میون گودال
مگه من مردم عمومو سر ببرن
بمیرم داری میری عمو تو ازحال
دستم شد آویزون
شد تنت غرق خون
جون دادم آخرش
وای من خواهرش
عموجان
مگه من چی کم دارم از علی اصغر
اون که شش ماهه بود و منم بزرگتر
دستمو عمه ولش کن تا برم من
تا بشون بگم منم نوه ی حیدر
بسه انقد نزنیدش این عمومه
پیرمرده و ضعیف و نیمه جونه
بجای عموم سر منو ببرید
میدونم کار منم دیگه تمومه
نیزه دار با نیزه
شمشیردار باشمشیر
تو چند ساعت عمو
خواهرت شده پیر
عموجان
نبینم عمو میباری تو گهربار
بعد عباست خودم میشم علمدار
ندارم سنی ولی همه میدونن
که منم ابن الحسن نوه ی کرار
با لگد میزدنت عمو بمیرم
بی عدد میزدنت عمو بمیرم
همه با نیت قربتاً ال الله
با دوصد فحش زدنت عمو بمیرم
میکشید موهاتو
بمیرم براتو
محاسن داره درد
میکشید اون نامرد
افتادی از مرکب
بیچاره شد زینب
عمو جان
@mohamadalirezaie
#کانال_سبک_شعر
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#زمینه
#حضرت_عبدلله_ابن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
میدونم عمو برات خیلی عزیزم
اما جونمو باید به پات بریزم
نمیتونم بشینم نگاه کنم که
بریزن خونتو ای عمو عزیزم
نمیتونم ببینم که بی پروبال
گیرت آوردن غریب میون گودال
مگه من مردم عمومو سر ببرن
بمیرم داری میری عمو تو ازحال
دستم شد آویزون
شد تنت غرق خون
جون دادم آخرش
وای من خواهرش
عموجان
مگه من چی کم دارم از علی اصغر
اون که شش ماهه بود و منم بزرگتر
دستمو عمه ولش کن تا برم من
تا بشون بگم منم نوه ی حیدر
بسه انقد نزنیدش این عمومه
پیرمرده و ضعیف و نیمه جونه
بجای عموم سر منو ببرید
میدونم کار منم دیگه تمومه
نیزه دار با نیزه
شمشیردار باشمشیر
تو چند ساعت عمو
خواهرت شده پیر
عموجان
نبینم عمو میباری تو گهربار
بعد عباست خودم میشم علمدار
ندارم سنی ولی همه میدونن
که منم ابن الحسن نوه ی کرار
با لگد میزدنت عمو بمیرم
بی عدد میزدنت عمو بمیرم
همه با نیت قربتاً ال الله
با دوصد فحش زدنت عمو بمیرم
میکشید موهاتو
بمیرم براتو
محاسن داره درد
میکشید اون نامرد
افتادی از مرکب
بیچاره شد زینب
عمو جان
@mohamadalirezaie
#کانال_سبک_شعر
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#زمینه
#حضرت_عبدلله_ابن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
میدونم عمو برات خیلی عزیزم
اما جونمو باید به پات بریزم
نمیتونم بشینم نگاه کنم که
بریزن خونتو ای عمو عزیزم
نمیتونم ببینم که بی پروبال
گیرت آوردن غریب میون گودال
مگه من مردم عمومو سر ببرن
بمیرم داری میری عمو تو ازحال
دستم شد آویزون
شد تنت غرق خون
جون دادم آخرش
وای من خواهرش
عموجان
مگه من چی کم دارم از علی اصغر
اون که شش ماهه بود و منم بزرگتر
دستمو عمه ولش کن تا برم من
تا بشون بگم منم نوه ی حیدر
بسه انقد نزنیدش این عمومه
پیرمرده و ضعیف و نیمه جونه
بجای عموم سر منو ببرید
میدونم کار منم دیگه تمومه
نیزه دار با نیزه
شمشیردار باشمشیر
تو چند ساعت عمو
خواهرت شده پیر
عموجان
نبینم عمو میباری تو گهربار
بعد عباست خودم میشم علمدار
ندارم سنی ولی همه میدونن
که منم ابن الحسن نوه ی کرار
با لگد میزدنت عمو بمیرم
بی عدد میزدنت عمو بمیرم
همه با نیت قربتاً ال الله
با دوصد فحش زدنت عمو بمیرم
میکشید موهاتو
بمیرم براتو
محاسن داره درد
میکشید اون نامرد
افتادی از مرکب
بیچاره شد زینب
عمو جان
@mohamadalirezaie
#کانال_سبک_شعر