هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مربّع هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
زیر و رو کن حالِ نوکر را برای گریه کردن
آفریده حق مرا تنها برای گریه کردن
آمدم تا خیمهات آقا برای گریه کردن
من کویرم می شوم دریا برای گریه کردن
چشمِ بارانی نجاتم می دهد روزِ قیامت
بِشکن این جام و سبو باشد سرِ ساقی سلامت
بدتر از من نیست امّا این حسین را دوست دارم
جانِ زینب جانِ زهرا این حسین را دوست دارم
بی قرارِ عشقم و تا این حسین را دوست دارم
کربلا را کربلا را این حسین را دوست دارم
هر کجا افتادم از پا او گرفته دستِ من را
او خریده پای پرچم آبروی سینه زن را
هر شبِ جمعه به سر دارم هوایش را خدایا
دوست دارم دوست دارم کربلایش را خدایا
دوست دارم روضه یِ پایینِ پایش را خدایا
گوشهیِ شش گوشهیِ غرقِ صفایش را خدایا
در حریمِ او حیا کردم نگفتم اِرباً اِربا
امشب اینجا را حریمش می کنم با گریهکُنها
گریهکُنها سینهزنها شاهِ تشنه داغ دیده
جان به لب روی دو زانو تا جوان خود را کشیده
بر روی تکّه حصیری جسمِ پاره پاره چیده
لشکری خندیده وقتی اشکِ اربابم چکیده
جای تیر و تیغ و قیچی روی تن الله اکبر
او نکرده وقتِ دست و پا زدن الله اکبر
تا حرم آمد مؤذّن بر روی تکّه حصیری
لحظهیِ تشییعِ او ارباب حس می کرد پیری
عمّهاش حس کرد روی بازویش بندِ اسیری
پای این روضه بدان جا دارد اِی نوکر بمیری
پای جسمِ اِرباً اِربا دلبرِ خود صدا زد
ساعتی نگْذشته بود امّا خودِ او دست و پا زد
#محرم
#هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام