#امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_شهادت
در طناب است دست حضرت عشق
کمی آرام تر بکش نامرد
نفسش بند آمده به خدا
ریسِمان را رها بکن ولگرد
تو کجا این جسارت عظما
به جگر گوشه ی دل زهرا
بی حیایی نکن حیا خوب است
به در خانه اش نزن با پا
پیرِمرد است حرمتش واجب
بد به این مقتدا نگو دل سنگ
مادرش فاطمه چه کرده مگر
این همه ناسزا نگو دل سنگ
پشت مرکب پیاده می آیی
دشمنانت سواره می خندند
پیش چشمان غرق شبنم تو
به علی نارواست می بندند
پابرهنه بدون عمامه
روضه ی کربلا مجسم بود
زیر لب یا حسین میگفتی
قامتت مثل مادرت خم بود
چه حسینی که زیر پا مانده
سرش از پیکرش جدا مانده
از تنش پیرهن به غارت رفت
بدنش سهم نیزه ها مانده
#محمد_حبیب_زاده ۹۸/۴/۸