#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
شعر شهادت امام موسی کاظم(ع)
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
دست خالی نروند از در احسان کریم
حاجت خواسته را چند برابر داده است
طیب الله به این لطف دو چندان کریم
کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود
بار بستیم به سوی شاه خراسان کریم
بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم
به قسم های خداوند به قرآن کریم
طلب رزق نکردیم ز دربار کسی
نان هر سفره حرام است مگر نان کریم
هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما هم رسیده است به دامان کریم
نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید
باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم
سپر درد و بلایش نشدیم و دیدیم
سپر درد و بلای همه شد جان کریم
ظاهرش فقر ولی باطن او عین غنا
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -(کنج این زندون سرد و سوت وکور...)
کنج این زندون سرد و سوت وکور
خاطرات بد داره میشه مرور
دوست دارم امشب بگیری دستمو
به دل پرخون من افتاده شور
دله پریشونم ، امشب چه آشوبه
براتو دلتنگه تو سینه میکوبه
نمیبینی حال زار منو خوبه
رضا دلتنگته بابا
بیا دیدار من بیا
بازم دست منو بگیر
بپرس حالمو این شبا
غریب آقام غریب آقام
غریب آقام غریب آقام
بند دوم
کوه درد و غم میون سینمه
نمیزاره نفسام بالا بیاد
لخته لخته خون میافته از لبم
کاش میشد که مادرم اینجا بیاد
پای منو بسته ، زنجیر سنگینی
زخمی شده پاهام ،حالم رو میبینی
ببخش اگه پیشم روخاکا میشینی
بگیر رو دامنت سرو
ببین این چشماى ترو
تو هم میشنوی گریه و
آهه لبهای مادرو
غریب آقام غریب آقام
غریب آقام غریب آقام
بند سوم
آرزوی پدر اینه دم مرگ
سرشو پسر به دامن بگیره
وای از اون روزی که یه یاس جوون
اربن اربا پیش باباش بمیره
ببینه افتاده ، رو خارای صحرا
هرتکه ی پیکر یک سمته واویلا
داغ جوون خیلی سخته برا بابا
سرو میگیره روی پا
تنو میچینه رو عبا
ولی باچه رویی بره
دیگه بسمت خیمه ها
غریب آقام غریب آقام
غریب آقام غریب آقام
شاعر: #خادم_الزینب
@majmaozakerine
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
زمینه امام کاظم(ع) -(گدای خونۀ آقا موسی بن جعفرم...)
روضۀ خونگی
گداى خونۀ آقا موسىبنجعفرم
دردم دوا میشه، تا كه اسمش رو مىبرم
روضۀ خونگی، برکت خانوادمه
بیرق روضهمون، چادرسیاهِ مادرم
اى خاطرات شیرینِ زندگیم
مشکلگشای اجدادم از قدیم
بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم
یاد اشک روی گونههای مادر
توى مشكلاتم مىخونم با باور
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من
خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً
تو سر پناهمى، بهشت عالم حرمت
نور ولايتى، نور دل ابالحسن
اى خادم درگاه تو جبرئیل
آب سقاخونهت آب سلسبیل
به ضریح نگاه تو بستم دخیل
آبرو به من میدی تو روز محشر
اى دعاى خیر تو پناه نوكر
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین
رهتوشۀ منه، اشكاى جارى از دو عین
سلام اولم، اَلسلامُ عَلَى الرّضا
سلام آخرم، اَلسلامُ عَلَى الحُسین
«حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب
ذكر حسین حسین رو لب اَمَّن یُجیب
زخم تنت روضهخونِ شیبالخضیب
بهشت منه روضۀ شاه بىسر
اعتقاد من بوده و هست تا آخر
«نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر»
شاعر: #حسین_حاجی
@majmaozakerine
#زمینه
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
سبک واحد شهادت امام کاظم(ع)1399 -(قدم میزنم زیر بارون...)
سبک: #قدم_میزنم_زیر_بارون
قدم میزنم زیر بارون
بابغضِ دلو ، پایِ لرزون(چشمگریون)
به یاد امامی که افتاد ، به زندون
باید من مثه یک کبوتر برسم
به جایی که دل شد مکدر برسم
به زندون موسی بن جعفر برسم
آه چقدزخمی شده/آه چه بی بال و پره
وقتی سیلی میخوره /(به یاد مادره)
(((((غریب امام کاظم))))))
#زبانحال_امام
نگهبان زندون چه پسته
زده ساق پامو شکسته
تو هر ساعتی تازیونه ، بدسته
شکسته پاهامو شکسته سر من
کبودیه بازوم ، مثه مادر من
شده تازیونه غم دیگر من
تازیونه میزنه/من که در تاب و تبم
یاد اون خرابه و / (یاد عمه زینبم)
(((((غریب امام کاظم))))))
#کربلا
دلم خسته از عالمینه
زیارت برام نور عینه
دلم تنگ ، واسه کربلایِ ، حسینه
شده اسم تو آبروی دل من
حرم هست فقط آرزوی دل من
ضریحت آقا روبروی دل من
خیلی وقته که آقا/دورم از کرب و بلا
قسمتم کن اربعین/(بیام با رفقا)
(سیدنا یا مولا " حبیبی یا ثارالله)
شاعر: #علی_حاجیان_فر
#واحد
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
مرثیه امام کاظم(ع) -(سلام حضرت دلدارم أیهاالکاظم..)
سلام حضرتِ دلدارم اَیُّهَاالکاظم
سلام حق به تو ای یارم اَیُّهَاالکاظم
گدایت آمده مضطر دوباره اِرحمنی
ای از ازل سر و سالارم اَیُّهَاالکاظم
نشسته ام به امید نگاه پر مهرت
غریقِ در محن و زارم اَیُّهَاالکاظم
دوباره با نظری فاطمی عزیزالله
تو باز کن گره از کارم اَیُّهَاالکاظم
بیا به جانِ رضاجانتان پناهم باش
ببین غریبُ گرفتارم اَیُّهَاالکاظم
در این زمانه ی پُر جرم و دلفریبی ها
بیا تو باش نگهدارم اَیُّهَاالکاظم
مرا ردم نکن ای بابِ شهر حاجت ها
اگرچه خادمِ سربارم اَیُّهَاالکاظم
بدون تو به خداوند پوچِ محض هستم
گُلِ همیشه بهارم اَیُّهَاالکاظم
محبتت به خدا آبرو به من بخشید
تویی دلیلِ وقارم اَیُّهَاالکاظم
دلیلِ عاشقی ام عشقِ بی مثالَ ت شد
شدی تو زینتِ اشعارم اَیُّهَاالکاظم
خدا کند که شود خرجِ سفره ات آقا
تمامِ دار و ندارم اَیُّهَاالکاظم
رسیده فصل عزای تو ای گلِ زهرا
ز ماتمِ تو عزادارم اَیُّهَاالکاظم
روان شده ز غمت اشک چشم من آقا
ببین که ابرِ بهارم اَیُّهَاالکاظم
دوباره گوشه ی زندان جای تو گردید
وخیمِ حالِ تو سردارم اَیُّهَاالکاظم
اسیر ضربِ لگدها و ضربت سیلی
شدی عزیز و نگارم اَیُّهَاالکاظم
نمانده از بدنت بر سرت چه آمده است؟
بگو امامِ بزرگوارم اَیُّهَاالکاظم
میان پنجه ی کُفّارِ ظالمِ افتادی
دهد داغِ تو آزارم اَیُّهَاالکاظم
شاعر: #رضا_آهی
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
شهادت امام کاظم(ع ) و گریز روضه به کربلا
◾️شهادت حضرت باب الحوائج
◾️امام کاظم (ع)
با توجه حق روضه ادا شود
تنم از تازیانه ات خسته ست
آب گشته تمام پیکر من
هر چقدر میزنی بزن اما
ناسزا کم بگو به مادر من
لگدوسیلی ارث مادر ماست
وارث کوچه وارث فدکم
وارث درد و رنج و مسمارم
وارث سر به زیری و کتکم
گیر افتاده ام به کنج قفس
همچو جدم میان آن گودال
ضرب هاخورد بر سر و رویم
رفتم از هوش، رفته ام از حال
روضه خوان گشته ام دراین زندان
یاد جد غریبم افتادم
بهر این روضه هر نفس یارب
در قفس همچو مرغ جان دادم
کربلا خولی و سنان با شمر
تنی عریان چرا رها کردند
کشته ی صبرگشته جَّدغریب
زنده زنده سرش جدا کردند
پسرم آمد و کفن آورد
بعد مرگم کفن مهیا شد
من بمیرم برای جسمی که
کفنش خاک گرم صحرا شد
لحظه ی دیدن رضا آمد
دیده گریان اگر که کاظم بود
روضه خواندوچنین بیان کرده
بهردفنش حصیر لازم بود
بوریا شد کفن در آن صحرا
وای بر حال زار عمه ی من
بعد از آن غارت حرم گردید
رفت از کف قرار عمه ی من
😭😭😭😭
شاعر: #مرتضی_محمودپور
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
شهادت امام کاظم(ع ) و گریز روضه به کربلا
◾️شهادت حضرت باب الحوائج
◾️امام کاظم (ع)
با توجه حق روضه ادا شود
تنم از تازیانه ات خسته ست
آب گشته تمام پیکر من
هر چقدر میزنی بزن اما
ناسزا کم بگو به مادر من
لگدوسیلی ارث مادر ماست
وارث کوچه وارث فدکم
وارث درد و رنج و مسمارم
وارث سر به زیری و کتکم
گیر افتاده ام به کنج قفس
همچو جدم میان آن گودال
ضرب هاخورد بر سر و رویم
رفتم از هوش، رفته ام از حال
روضه خوان گشته ام دراین زندان
یاد جد غریبم افتادم
بهر این روضه هر نفس یارب
در قفس همچو مرغ جان دادم
کربلا خولی و سنان با شمر
تنی عریان چرا رها کردند
کشته ی صبرگشته جَّدغریب
زنده زنده سرش جدا کردند
پسرم آمد و کفن آورد
بعد مرگم کفن مهیا شد
من بمیرم برای جسمی که
کفنش خاک گرم صحرا شد
لحظه ی دیدن رضا آمد
دیده گریان اگر که کاظم بود
روضه خواندوچنین بیان کرده
بهردفنش حصیر لازم بود
بوریا شد کفن در آن صحرا
وای بر حال زار عمه ی من
بعد از آن غارت حرم گردید
رفت از کف قرار عمه ی من
😭😭😭😭
شاعر: #مرتضی_محمودپور