#من_منتظرم_چادر_خود_را_بتکانی
این بنده که بر درگه انسیه نشسته
عمری است که در روضه ی مرضیه نشسته
من منتظرم چادر خود را بتکانی
سائل ز پیِ روزی یومیه نشسته
اشکم به هوای تو به چشمم شده جاری
شعرم به عزای تو به مرثیه نشسته
سرمایه ندارم به جز این قطره ی اشکم
این اشک به کشکول، به سرمایه نشسته
می گریم و با هر لغت از سوگ تو گویم
بنگر که بر این قافیه ها گریه نشسته
در مجلس ذکرت همه جا فوج ملائک
هر ساعت و هر لحظه و ثانیه نشسته
جبریل مقرب شد و تا عرش خدا رفت
تا بر در این خانه ی قدسیه نشسته
شبهای دل از نور تو مهتاب گرفته
ای ماه که بر چهره ی تو سایه نشسته
گویی که عزاداری بر مادر سادات
هر نسل به جان و دل ذریه نشسته
ذریه ی خاتم همه یا فاطمه (س) گویند
این داغ به ذرّیه به ارثیه نشسته
ای کوثر قرآن که حروفت شده مخدوش
مُردیم ز زخمی که به هر آیه نشسته
من عاقبتش در وسط روضه بمیرم
زین لطمه که بر چهره ی حوریه نشسته
در فاطمیه هیئتمان گشته پر از آه
زین غصه که بر جان حسینیه نشسته
شاید سبب حزن که در مجلس بی بی است
مهدی (عج) است که در هیئت و در تکیه نشسته
فهمیده ام آتش به در خانه گرفته
زان دوده که بر خانه ی همسایه نشسته
ده قرن گذشته است ولی باور من نیست
آتش به در بیت گرانمایه نشسته
مادر به هوای تو شکسته است ردیفم
جانم به فدای تو و پهلوی شکسته
شعرم به کناری به سرم خاک بریزند
تا جان بدهم در غم بازوی شکسته
در بیت نبوت همه جا زلزله آمد
آن لحظه که آیینه ی دلدار ترک خورد
این خانه ی عشق است که ویران شده از خصم
از ماتم یارش صد و ده بار علی (ع) مُرد
این زن نه فقط همسر و مادر که زکیّه است
قرآن مجید است که گردیده لگدمال
این دختر پیغمبر (س) و ام الحسنین (ع) است
الگوی زنان است که این سان شده پامال
ای فضه کمک کن که گل افتاده در آتش
از ضربت در حالت صدیقه چه بد شد
این خانه عزادار رسول (ع) است ، چه رسمی است
ای حرملهها محسن شش ماهه لگد شد
#جواد_محمودآبادی
#محرم_الزهراء
1403/08/28
#شهادت حضرت _زهرای_مرضیه، #فاطمه_کبری تسلیت