#متن_روضه_شب_دوم_محـــــــرم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وقتی کاروان اباعبدالله(علیه السلام) رسید به آن سرزمین امام پرسید: نام این سرزمین چیست؟
گفتند: طف(ساحل فرات) امام فرمود: آیا نام دیگری دارد؟
عرض کرد آن را «کربلا» می خوانند.
▪️امام فرمود:«أعوذ بالله مِنَ الکرب و البلاء» سپس فرمود: ههنا مَناخُ رِکابنا و مَحَط رِحالِنا و مسفَکِ دِمائنا...
همین جا محل بارهای ما و مکان اقامت ما و محل ریختن خون ما است و همین جا جایگاه قبرهای ما است و جدم رسول خدا این چنین به من خبر داده است.
نمی دانم که وقتی اهل بیت امام حسین این جمله راشنیدند چه کارکردند باچه امیدی از ناقه ها پیاده شدند. فقط این رو میتونم بگم که غم خاصی بردل زینب سلام الله علیها نشست و دوست نداشتند دراین سرزمین بمانند.
من نمی آیم برون ازمحملم
چون گرفته ای حسین جان این دلم
آخر ای نور دل اهل یقین
من چگونه پا نهم بر این زمین
از مدینه تا به مکه تاکنون
همچو شمع آب گشتم از دورن
این زمین آتش به دل افکنده است
آنچه بر لب نآید اینجا خنده است
خاک اینجا بوی ماتم می دهد
بوی هجران، بویی از غم می دهد
ترسم این خاک پر از درد و مِحَن
در بغل گیرد تنت را بی کفن
آری برای زینب عادت به کربلا سخت بود و ماندن دراین زمین دردآور بود دوست داشتنی نبود اما نمی دانم چه شد که روز یازدهم محرم حرفش تغییر کرد و می گفت من را از کربلا نبرید.
ساربانا مزنید این همه آواز رحیل
آخر این قافله را قافله سالاری است
مبَریدم که در این دشت مرا کاری است
گل اگر نیست ولی صفحه گلزاری است
آخر این جا بدن زخمی حسینم زیرآفتابه! هنوز پیکر عزیزم دفن نشده. این جا پیکر بی دست عباسم اینجاست قنداقه خونین علی اصغرم اینجاست تن اربااربای علی اکبرم.. ..
همه صدابزنید مظلوم حسین.. .
چون چاره نیست میروم ومی گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت.. 😭
#شب_دوم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#متن_روضه_شب_دوم_محـــــــرم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وقتی کاروان اباعبدالله(علیه السلام) رسید به آن سرزمین امام پرسید: نام این سرزمین چیست؟
گفتند: طف(ساحل فرات) امام فرمود: آیا نام دیگری دارد؟
عرض کرد آن را «کربلا» می خوانند.
▪️امام فرمود:«أعوذ بالله مِنَ الکرب و البلاء» سپس فرمود: ههنا مَناخُ رِکابنا و مَحَط رِحالِنا و مسفَکِ دِمائنا...
همین جا محل بارهای ما و مکان اقامت ما و محل ریختن خون ما است و همین جا جایگاه قبرهای ما است و جدم رسول خدا این چنین به من خبر داده است.
نمی دانم که وقتی اهل بیت امام حسین این جمله راشنیدند چه کارکردند باچه امیدی از ناقه ها پیاده شدند. فقط این رو میتونم بگم که غم خاصی بردل زینب سلام الله علیها نشست و دوست نداشتند دراین سرزمین بمانند.
من نمی آیم برون ازمحملم
چون گرفته ای حسین جان این دلم
آخر ای نور دل اهل یقین
من چگونه پا نهم بر این زمین
از مدینه تا به مکه تاکنون
همچو شمع آب گشتم از دورن
این زمین آتش به دل افکنده است
آنچه بر لب نآید اینجا خنده است
خاک اینجا بوی ماتم می دهد
بوی هجران، بویی از غم می دهد
ترسم این خاک پر از درد و مِحَن
در بغل گیرد تنت را بی کفن
آری برای زینب عادت به کربلا سخت بود و ماندن دراین زمین دردآور بود دوست داشتنی نبود اما نمی دانم چه شد که روز یازدهم محرم حرفش تغییر کرد و می گفت من را از کربلا نبرید.
ساربانا مزنید این همه آواز رحیل
آخر این قافله را قافله سالاری است
مبَریدم که در این دشت مرا کاری است
گل اگر نیست ولی صفحه گلزاری است
آخر این جا بدن زخمی حسینم زیرآفتابه! هنوز پیکر عزیزم دفن نشده. این جا پیکر بی دست عباسم اینجاست قنداقه خونین علی اصغرم اینجاست تن اربااربای علی اکبرم.. ..
همه صدابزنید مظلوم حسین.. .
چون چاره نیست میروم ومی گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت.. 😭
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#متن_روضه_شب_دوم_محرم
▪️▪️▪️▪️▪️
کربلا ... کربلا ... کربلا ...
"ماضلت منه کرب و بلا ...." حسین ...
▪️اونقده پیغمبر از ماجرای کربلا و کشته شدن ابی عبدالله برا صحابه حرف زده بود، که ابن عباس مینویسد همه میدونستیم حسینُ چجوری می کشن و کی میکشه و کجا میکشه ؛
لذا هر جایی که حسین وارد میشد ما او رو احترامش می کردیم؛
▪️طاووس یمانی میگه اونقده پیشانی و زیر گلوشُ پیغمبر بوسیده بودتو تاریکی هم ما حسین رو تشخیص میدادیم ..."
یه نوری از اون بوسه های پیغمبر ساطع میشد ... یَا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِی الظُّلَمِ ...
▪️از تو گودال به همه ی ما از اون حنجره ش سلام کرد،سکینه جان به شیعیان من سلام من حسین رو برسان ...
✅ از نورانیت سلام او ،من و تو گریه کن شدیم و روضه خوان ...
أَلسَّلامُ عَلى منحور فی الورا...
🔹از دستورات اسلامی ما تو ذبح اینه، هیچ مذبوحی رو جلو بچه ش سر نبر ، هیچ مذبوحی رو جلو بچش ذبحش نکن ...
▪️اما امام اینجا میگه أَلسَّلامُ عَلى منحور فی الورا....همه داشتن تماشا می کردن ... نیزه ها بود که بالا می رفت ... شمشیرها بود که بالا میرفت ... 😭
تا قیامت این سلام اربابتُ باید جواب بدی یعنی تو گودال هم ما رو فراموش نکرد ... ازت ممنونم آقا جان ...
خیلی حسین زحمت ما را کشیده است ...
زیر اون تیر و تیغ و نیزه و سنگ ؛ نگران عاقبت بخیری ما بودی آقا ... ما چه جوری جبران کردیم ؟؟
🔹رسید کربلا، مرحوم ابی مخنف می نویسد : هفت تا مرکب عوض کرد،دید هیچ کدوم قدم بر نمیدارن ... بعد پرسید نام این سرزمین چیه ؟ گفتن غاضریه ،نینوا ، شاطئ الفرات ..."
تا گفتن یه نام دیگه هم داره که بهش میگن کربلا تنفس الصعداء ... اول یه نفسه عمیقی کشید ... بعد فرمود:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ....
حسین ...
حسین جان تو میدونی ما سیری از گریه ی به تو نداریم ... اما وقت گذشته باید زود رد شم، بعد فرمود :هاهُنا وَاللّهِ مَناخُ رِکابِنا..." شترا همینجا زانو بزنن ...
هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا ..." سفَکُ دِمائِنا..."
همین جا خون ما رو میریزن" یه جمله ی دیگه ام گفته ..
هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا ..." حسین ...
و هَتْکُ حَریمِنا و سُبِیَ نِسَاؤُنَا..." آی حسین ...
🔸دستور داد خیمه هاشو به پا کنن ،بعد که خیمه ها به پا شد همه رفتن دور محمل زینب ،مبادا کسی سایه عقیله ی بنی هاشم رو ببینه ..." اصحاب فاصله گرفتن ..." یه جوری پیاده شد حتی خورشیدم چهرشو ندید .. این خانمی که داره پیاده میشه از ناقه، پنجاه و شش سالشه تو این پنجاه و شش، سال تاریخ نوشته هیچ کسی قد و قامتشُ ندیده، تا کربلا هیچ چشمی قد و قامتشُ ندیده بود ... اما بعد کربلا برعکس شد یابن الحسن چشمی نبود که قد و بالای عمه جانتُ ندیده باشه....
ای حسین