eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ ⬛️ ◼️ ◾️ 👌👌 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تا آسمون شب مادره ، شب آخره تازه اول ، غم حیدره شب ماتمه ، دلا پر غمه چشای علی ، پر شبنمه تو مدینه ای که شب و روزش خاموشه 2 از شرار غم سینه ی علی میجوشه2 مرتضی دیگه پیرهن سیاه میپوشه2 ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تا آسمون دل آسمون ، شده رنگ خون اشک بی صدا شده روضه خون مرد بی رقیب شده بی شکیب تو مدینه شده بی کس و غریب حیدری که زلفش به یک جهان می ارزه2 بعد فاطمه غربت و غمش بی مرزه2 پیش قبر فاطمه همش داره 2می لرزه ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تا آسمون شده دلشکن نگاه حسن دست زینب بقچه ی کفن با دل پرآه زیر نور ماه وعده میزارن تو قتلگاه بار هجر زهرا واسه همه سنگینه 2 چشم فاطمه با علی یه روز میبینه 2 تیر و نیزه رو تن حسین میشینه2 ⬛️انا لله و انا الیه راجعون ◼️کبوتر زخمی علی ◾️پر زده تا آسمون () 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خانه ای که مادرش زخمی شده غم خانه است باغ اگر باشد شبیه کلبه ای ویرانه است مادر در بستر اُفتاده که حالش ناخوش است با نگاهش، دور طفلان مثل یک پروانه است بهر مرغِ بین آتش لطمه دیده زیرِ پا بهترین جا، گوشهء عُزلت میان لانه است فاطمه حالش وخیم است و طبیبی هم که نیست مونس روز و شب ش هم اشک دانه دانه است صورت ودست وسرش بدجورضربه خورده است این جنایت، کارِ یک طُغیانگر دیوانه است نامرتب مانده موی زینب و موی حسین موی بی شانه دلیلش درد دست و شانه است قُنفُذ از هر مالیاتی بعد کوچه شد مُعاف بعد زهرا این برایش بهترین کارآنه است خانه دارِ پا به ماهِ شیر خیبر را زدند ننگ بر تاریخ، این غم فوق ظالمانه است فاطمه در زیرِ در بود و ز رویش رَد شدند ماندن حوریه با این وصف یک افسانه است 🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐
❣﷽❣ ⚫️ س مادر مرو که فاطمه ات زار و مضطر است هجر تو قاتل من غمدیده دختر است غصه مخور به حال پدر چونکه بعد تو زهرای کوچک توبرایش چو مادر است در سرزمین شعب ابی طالب از محن اکنون ز اوج داغ و عزای تو محشر است گویا که سال حزن برای پدر بود این سال غم که با غم دنیا برابر است بار سفر تو بستی و رفتی ولی بدان کوتاه عمر دختر مثل کوثر است وای از دمی که فاطمه ات را تو از بهشت بینی میان شعله و در پشت یک در است (  ) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @majmaozakerine
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین امشب درون خانه هوای سحر ببین خیره به آسمان مشو ای بام آسمان راهی دگر برای عروج و سفر ببین دریای التماس شده چشم دخترت ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین لاقل برای ماندن خود استخاره کن کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است این التماس را ز دل میخ در ببین گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟ در این سؤال پرسش من بیخبر ببین حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟ مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین آقا گمان کنم که دلت رفت پشت در حالا بیا و محنت این دردسر ببین یادم نبود شهر مدینه تورا شکست آقا جسارت است زمن درگذر ببین من پا به پای تو بخدا گریه میکنم من را شبیه خویش زغم شعله ور ببین با چشم خودتودیده ای و من به چشم دل آندم که غم شکست تورا از کمر ببین من هم کمر شکستهء پهلو شکسته ام حال و هوای روضهء ما پر شرر ببین وای از دمی که فضه بیا گفت فاطمه گفتا بیا و فاطمه را بی پسر ببین محسن نیامده نفسش در گلو برید آثار ضربه را به تن بی سِپَر ببین آتش دوام لنگهءدر را از او گرفت حالا بیا به پیکر زهرا اثر ببین سر تا به پا همه آتش گرفته بود آن سو میان بند بیا شیر نر ببین با این همه بلند شد و گفت یاعلی یعنی مدینه دین خدا در خطر ببین در آن سیاه روز میان حرامیان چندین ستاره همره شمس و قمر ببین در آن کشان کشان کمر یار را گرفت فریاد زد خدا ستم اهلِ شر ببین ضرب غلاف آمد و آرنج شد دوتا بی غیرتیِ محض صف کور و کَر ببین ای کاش میشکست دهان و قلم خدا تا خون نمی نمود دل زارِ مرتضا
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند از پشت بام خانه به خانه نمیروند وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند بر خانهء امام که حمله نمیبرند اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند در خانه ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمیکنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمیکنند
غزل امام زمان(عج) _ شهادت امام صادق(ع) کاش میشد به دل غمزده سامان بدهم به دو چشمان کویرم نمِ باران بدهم پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من نگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهم گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت چقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟ خبط من یوسف من باعث این غیبت شد حقم اینست که من تن سوی زندان بدهم خویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کرد حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم بزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکن که فقط فخر به این دیدهء گریان بدهم با همه بی سر و پایی تو رهایم نکنی ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم حال که آمده ام گر که برانی ز درت چه جوابی به دل زار و پریشان بدهم جان مادر دل ما را به مدینه برسان عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم تا که شاید به دلِ سوخته درمان بدهم تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید تا که جان پای غم ناطق قرآن بدهم جدّ تو روی زمین خورد همه خندیدند باید از دیدهء خود اشکِ فراوان بدهم ۲۳ شوال ۹۸ه.ش
سیاهپوشان محرم شکر خدا که زنده هستم این محرم بازآمدم زیر لوای اشک و پرچم گر با بدی با خوبها ،خواندیم درهم بوده دعای مادرت زهرا مُسلّم آقا برای ماهتان دلتنگ بودم دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم باز آمدم تا یارسینه چاک باشم در روضه هایت زائر افلاک باشم اشکی بده تا پاک پاک پاک باشم شاید که سال بعد زیر خاک باشم ای کاش با عشق شما زیبا بمیرم در کربلا در روز عاشورا بمیرم از کودکی با عشقتان من قد کشیدم بددیدی از من از تو جزخوبی ندیدم هرجاکه بوده روضه ات باسر دویدم باروسیاهی آمدم کن روسفیدم من را جدااز خود مکن تازنده هستم حرّی بساز از من که من شرمنده هستم توپرچمت باشد سیه من رو سیاهم تو عصمت مطلق لی من در گناهم تو پادشاهی من سیاهیِ سپاهم امّا همیشه با شما در قتلگاهم عُمری بود با داغتان بدحالم آقا لطمه زنان روضهء گودالم آقا توبودی و در امتحان حق قبولی تو بودی و مظلومی آل رسولی توبودی و گودال بود و شمر وخولی آمدسنان بانیّت و قصد فضولی یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد دستان زینب آنطرف تر پُر ز مو شد مکشوف میگویم که در مقتل چها شد پاهای زهرا تاکه در گودال واشد یکدم زمین لرزید غوغایی بپا شد از مُهرهء اوّل سرت از تن جدا شد سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند رأس شما را زودتر با کیسه بردند *( ان شاء الله ذاکرین عزیز اشعار حاوی روضه های مکشوف را به مصداق انّما یرید الله ...... " اهل البیت "برای اهلش بخوانند ) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست بهار بودن من دیده های نمناک است به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست شباهت من و تو این لباس مِشکی شد وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست به دستهای عمویت بگیر دست مرا که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند صدا زدند که بابای ما کمانے نیست
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ منم باقي مانده ء صحراي غمها به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا من از باغت جاماندم پس از تو اشك افشاندم مصيبت ها مي خواندم واويلا ......... به همراه خواهرت آمدم گودال لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال تنت را بي سر ديدم زدم بر سر لرزيدم گلويت را بوسيدم واويلا ........ بهارم شد يكباره فصل پاييزي اشاره شد بر من با قصد كنيزي تو در طشت و من سويت نظر كردم بر رويت پر از خون بود گيسويت واويلا @majmaozakerine
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند از پشت بام خانه به خانه نمیروند وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند بر خانهء امام که حمله نمیبرند اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند در خانه ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمیکنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمیکنند
4_5962786028560326055.mp3
1.31M
زمزمه روضه شهادت امام صادق علیه السلام به سبک از هر چی پست بدم میاد زهر کینه منو سوزوند و در تبم این نیمه جون من اومده رو لبم بد جوری زخمیه تیر غربت شدم تو شهر مادریم من بی حُرمت شدم یه بی حیا منو کشید تو کوچه ها منو کشید تا افتادم روی زمین روی خاکا منو کشید مادر مادر بیا بیا سوزوندن خونمو شبیه مادرم امّا دیگه نسوخت آتیش موی سرم گیر افتاد فاطمه ما بین شعله ها با یه ضرب لگد شد مُحسنش فدا نامردا مادرُ زدن بی هوا مادرُ زدن جا پا رو چادرش نشست چون با پا مادرُ زدن مادر مادر بیا بیا پشت مرکب یهو وقتی خوردم زمین افتادم یاد اون دختر نازنین رقیّه بود و زجر خواب از چشماش پرید موهاشُ از رو اسب از پشت سر کشید درد من درد کربلاس دردی که درد بی دواس رقیّه رو تا میزدن داد میزد که عموم کجاس؟
سیاهپوشان محرم شکر خدا که زنده هستم این محرم بازآمدم زیر لوای اشک و پرچم گر با بدی با خوبها ،خواندیم درهم بوده دعای مادرت زهرا مُسلّم آقا برای ماهتان دلتنگ بودم دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم باز آمدم تا یارسینه چاک باشم در روضه هایت زائر افلاک باشم اشکی بده تا پاک پاک پاک باشم شاید که سال بعد زیر خاک باشم ای کاش با عشق شما زیبا بمیرم در کربلا در روز عاشورا بمیرم از کودکی با عشقتان من قد کشیدم بددیدی از من از تو جزخوبی ندیدم هرجاکه بوده روضه ات باسر دویدم باروسیاهی آمدم کن روسفیدم من را جدااز خود مکن تازنده هستم حرّی بساز از من که من شرمنده هستم توپرچمت باشد سیه من رو سیاهم تو عصمت مطلق لی من در گناهم تو پادشاهی من سیاهیِ سپاهم امّا همیشه با شما در قتلگاهم عُمری بود با داغتان بدحالم آقا لطمه زنان روضهء گودالم آقا توبودی و در امتحان حق قبولی تو بودی و مظلومی آل رسولی توبودی و گودال بود و شمر وخولی آمدسنان بانیّت و قصد فضولی یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد دستان زینب آنطرف تر پُر ز مو شد مکشوف میگویم که در مقتل چها شد پاهای زهرا تاکه در گودال واشد یکدم زمین لرزید غوغایی بپا شد از مُهرهء اوّل سرت از تن جدا شد سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند رأس شما را زودتر با کیسه بردند *( ان شاء الله ذاکرین عزیز اشعار حاوی روضه های مکشوف را به مصداق انّما یرید الله ...... " اهل البیت "برای اهلش بخوانند )