اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته - تقدیر از خادمان مخلص و بیریایِ هیأت
پیش از آمـدنِ ماهِ عـزایت ارباب
میتپد قلبِ گداها به هوایت ارباب
هر کسی گوشهای از کارِ تو را میگیرد
تا که برپا شود این خیمه برایت ارباب
مثلِ یک کارگـرِ ساده شد و جارو زد
آن که دارایِ حَـشَم بود بهغایت ارباب
گریه میکرد... برایِ تو سیاهی کوبید
وقتِ پرچم زدن او کرد صدایت ارباب
خـدمتِ هیچ کـسی را نَشِمارد عـزّت
جز همین خادمیِ صحن و سرایت ارباب
در حسینیه عجب منـظرههایی دیدم
با شما کـارِ خـودم را رفـقـا سنجیدم
بی ریاییِ شما بیشتر از فهمِ من است
دَمِ در واکسْ به دستِ پسری میدیدم
ظاهراً کفشِ غلامان تو میکرد سیاه
باطناً قـلبِ خودش داد جـَلا فهمیدم
چای در خیمه برایِ همـه آماده شده
چای با داغی و طعمِ غمِ تو نوشیدم
با پَرِ چـوبْپَرَشْ داد نوازش من را
واردِ بَـزم شدم سر به فـلک ساییدم
عدّهای آشپز و عاشقِ بااخلاصت
گـرم کردند تنورِ نذریِ این هیـأت
دیگِ نذریِ تو را شسته و میشویند از...
دلِ خود گـردِ گناهان و خطا با نیّت
چند بانو کودکان را میکنند آرام و...
چنـد خادم به عزادارِ عزایت خدمت
صوت و تصویر هماهنگ شده با دقّت
روضهخوان آب بخواهد میرسد باسرعت
چقَدَر همّت و عشق است در این عکّاسی
گوشه گوشه میرود در طلبِ یک فرصت
وسطِ مجلـِسِـتان حال و هوا زار شود
دمِ مظـلوم... دمِ مـردِ مـیاندار شود
ناظمِ سینهزنان اینسو و آنسو میرفت
فقط اینجا به بهشتی شدن اِصرار شود
روضهخوان سوخته که سینهیِ ما میسوزد
سخن از دل که برآید گـرمیِ کار شود
گاه تنها زده فـریاد کسی تا سببِ...
گرمیِ روضهیِ هر روزهیِ سالار شود
آخرین روز شده غصّه مـرا میگیرد
مادرت فاطمه در خیمه عزا میگیرد
پسرم بی کـَس و یار است عزیزان نروید
که دلـم بعد شمـاها به خـدا میگیرد
همهیِ سال بیایـید کنارش باشید
مُستمر شد اگر این زمزمهها میگیرد
خوش به حالِ نوکری که آخرِ این روضه
از همین دست شکسته کربلا میگیرد
ندبهخوانیم پس از روضه بیا یامهدی
شَک ندارم پس از این گریه دعا میگیرد
#محرم #گریه #نوکری
#امام_حسین_علیه_السلام
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#گریه دار است عجب نام اباعبدالله#
#جان فدای عطش کام اباعبدالله#
هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم
چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله
هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست
چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله
خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجام اباعبدالله
غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم
ما که جلدیم سر بام اباعبدالله
کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من
می شود حوله ی احرام اباعبدالله
نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد
زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله
مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد
غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله
😭😭😭😭
چرا
مجید رضا رهنورد که
بچه مذهبی بود
#قاتل شد:
مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان باشیم.
امروز صبح که خبر اعدام #مجیدرهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم دست داد
#خوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه
تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او #مستندی تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است.
مادرش به #عشق امام رضا علیه السلام
نامش را مجیدرضا گذاشت
از کودکی #مسجدی و هیئتی بود
همیشه تلاش میکرد
صف اول #نمازجماعت
خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز،
عبا بر شانه می انداخت
#ولی از 15 سالگی که وارد #فضای_مجازی شد
کم کم تحت تاثیر قرار گرفت
آنچنان شست و شوی #مغزی شد که نماز را #ترک می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی #مسخره می کند:
خودش میگوید ۸ سال رسانه #مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود،
روز حادثه با دیدن آن گروه #صدنفره اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد
اول در خانه #وصیت نامه اش را می نویسد که
برای من #گریه نکنید
سر قبرم #قرآن نخوانید،
هر #چاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته،
او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما #زجرکش و تکه تکه اش میکنند
برای همین موقع دستگیری میگوید مرا #زود اعدام کنید
اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که با #رفتار دینی با او تعامل می کنند
تمام #معادلات ذهنی اش به هم می ریزد
بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه اش بدهند،
با او #صحبت می کنند
از زندگیش می پرسند
برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او #کتاب می دهند بخواند
و خلاصه مجرم و بازجو باهم #گریه میکنند.
آخر تازه فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این #جنایت برند،
به مادرش می گوید،
با مادران #شهدا صحبت کن،
طلب #عفو نکن
فقط طلب #حلالیت کن
من مثل یک #حیوان برادرم را کشتم،
مجید رضا میگوید چند #حسرت به دلم مانده،
یک بار دیگر دست #مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم:
بعداز ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و ضجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و ضجه میزند)
او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.
در حقیقت می شود گفت
#دشمن دوتا جوان ما را شهید نکرد
بلکه دوتا جوان را شهید کرد
ویک جوان را #کشت،
دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد را تبدیل به یک #قاتل کرد.
مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان در فضای مجازی باشیم.
دکتر اصغری نکاح
روانشناس و دانشیار
دانشگاه فردوسی مشهد
جایِ گِلِـه ز فاصلـه ها #گریه می کنم
با نام #سید_الـشهـدا گـریه می کنم
من کـه تمام عـمـر ز داغت گریستم
در بین قبر هم چه بسا گـریه می کنم
باید هـزار سـال برای تـو گــریه کرد
قدر هــزار سـال تو را گـریه می کنم
من سمت روضه میروم و عابری به من
می گـوید التماس دعـا گـریه می کنم
تو خواستی كه حاجتِ من شد روا حسین
بـر نـذرهـای گـشته ادا گــریه می کنم
حالا تو بخش بخش شدی،’حا’شدی و’سین’
حالا تو را هجـا به هجـا گـریه می کنم
تـو در ازای اشک به مـن #کــربلا بده
من در ازای #کـرب_و_بلا گـریه می کنم
#نـوکـر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
با هَـر سَـلام صُبــح دلـم طوفِ کربــلاست
اینگـونه مـادَرَم به مَن آموخت درسِ عِشـقْ
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضا_زارعی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.