eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم پیرزن آمده هنگام خزانش چه‌کند اینهمه داغ ربوده است توانش چه‌کند خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند رفت از دست خدایا ضربانش چه‌کند هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین گفت بی سایه‌ی آن سروِ روانش چه‌کند تا که گفتند  عصای تو هم  اُفتاد زمین خم شد و ماند که با قدِ کمانش چه‌کند پیشِ طفلانِ حرم  پیش رُباب و زینب غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چه‌کند روضه‌ها را همه خواندند و فقط داد کشید اشک آبش شد و غم تکه‌ی نانش ، چه‌کند بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست جگرش سوخته و... سوخته جانش چه‌کند خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین مانده با خاطره‌ی چند جوانش چه‌کند خواهری که به برش پنج برادر را  داشت پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چه‌کند همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست آه با حرمله و زخم زبانش چه‌کند این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران وای اگر نیزه دهد باز تکانش چه‌کند می‌رود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی مانده با جمعیت چشم چرانش چه‌کند * * نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است پیرزن مانده که  بی فاتحه‌خوانش چه‌کند آنکه  نامادری‌اش آبروی مادرهاست گر نیایند دگر  گریه کنانش چه‌کند (حسن لطفی ۴۰۲/۱۰/۰۵)
بسم الله الرحمن الرحیم محرمانِ این حرم هستیم با أُم‌الْبَنِینَ معنیِ یافاطمه یعنی که یا أُم‌الْبَنِینَ عقل از درکِ مقامات بلندش عاجز است عشق می‌گوید سلام‌الله عَلیٰ أُم‌الْبَنِینَ زائرِ زهرا فقط این راز را فهمیده است مصطفی بالاسر و پایینِ پا أُم‌الْبَنِینَ مرقدِ این فاطمه پایینِ پای فاطمه است نیست از آن قبرِ پنهان راه تا أُم‌الْبَنِینَ زندگی‌ات شد علی و بندگی‌ات شد علی آمدی تا قُرب  تا حق  تا خدا  أُم‌الْبَنِینَ با تو باید دید  زهرایی شدن  زینب شدن با تو باید خواند ما اَدراک ما أُم‌الْبَنِینَ در نجف نقشِ ضریحِ مرتضی یافاطمه است در حرم دیدم به ایوانِ طلا أُم‌الْبَنِینَ ابتدای این غزل از بیتِ زهرا شد شروع ابتدایی که ندارد انتها أُم‌الْبَنِینَ آمدی گفتی به اذن‌الله عشق آغاز شد نامِ تو شد مادرِ آیینه‌ها أُم‌الْبَنِینَ از همان روزی که زینب گفت مادرجان به تو از همان روزی که دختر شد تو را أُم‌الْبَنِینَ مادری کردی برای تشنگی‌های حسین مادری کردی برای مجتبی أُم‌الْبَنِینَ با کنیزان می‌نشستی و کنیزی کرده‌ای از خودت حتی زِ نامِ خود رها  أُم‌الْبَنِینَ "ای تمامِ مادران قربان این نامادری" ای پس از سوءُ القضا حُسن القضا أُم‌الْبَنِینَ چهار فرزندت فدای چهار فرزندِ علی زندگی را ساختی با هشت تا أُم‌الْبَنِینَ آه از روزی که آمد بِینِ آغوشت حرم تکیه می‌دادی پس از آن بر عصا أُم‌الْبَنِینَ در میانِ کاروانِ بچه‌هایت رفتی و... یک نفر اما ندیدی آشنا أُم‌الْبَنِینَ تا که گفتی پیرزن دنبالِ زینب آمدم گفت حق داری که نشناسی مرا أُم‌الْبَنِینَ جانِ من داغِ کجا اینقدر پیرت کرده است گفت رفتم قتلگاهِ کربلا أُم‌الْبَنِینَ ای بلا دیده  کدامش در کجایش سخت بود گفت : وای از شام از شامِ بلا أُم‌الْبَنِینَ کربلا بود و هجومِ نیزها در نیزها شام بود و ضربه‌هایی بی هوا أُم‌الْبَنِینَ کربلا و خندها بر رو زدن‌های حسین شام بود و ناسزا در ناسزا  أُم‌الْبَنِینَ خوانده‌ای وَیلی عَلیٰ شِبلی علیکَ یاحسین خوانده‌ای لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ یا أُم‌الْبَنِینَ (حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم تمام عمر من و آستانِ ام‌بنین که در تمامیِ عمریم میهمانِ ام‌بنین "هزار دشمنم اَر می‌کنند قصدِ هلاک" چه غم مرا  که منم در امانِ ام‌بنین اگر هزار گره باشدم خیالی نیست فقط همین که بگویم به جانِ ام‌بنین بقیع و خاکِ بقیع سرمه‌های مادرهاست همان غبار که دارد نشان ام‌بنین دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد که گشت خانه‌ی او آشیان ام‌بنین چه برکتی است سرِ سفره‌اش نمی‌دانم علی شد از همه دنیا از آن ام‌بنین نشسته پنج امامم کنار سفره‌ی او و خورده‌اند همه آب و نانِ ام‌بنین بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد همینکه  گشت علی میزبان ام‌بنین رسید و خانه‌ی زهرا دوباره مادر دید حسین دید به سر سایبان ام‌بنین رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر.... نوازش نَفَسِ مهربانِ ام‌بنین گرفته است به دامن چهار جانش را هزار شُکر که آمد به خانه ام‌بنین ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت جگر خراش بود داستان ام‌بنین میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند به راه ماند ولی   دیدگان ام‌بنین بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد خراب شد بخدا خانمان ام‌بنین برای چار جوانش  نگفت  اما گفت : بگو حسین کجا هست؟ جانِ ام‌بنین همینکه دید شده بی حسین  اُفتاد و به روی خاک نشست آسمانِ ام‌بنین مدینه گفت که اُم‌البنین نمی‌شد پیر گرفت ناله‌ی زینب  توانِ ام‌بنین نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب ولی رسید بجایش خزان ام‌بنین خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر  ریخت عصا گرفت و سیه شد جهانِ ام‌بنین سکینه خورد زمین   وقتِ دادِ زینب شد میان روضه‌ی اَبرو کمانِ ام‌بنین * * * عروسِ سوخته‌ی فاطمه رسید از راه رُباب شد پس از آن روضه‌خوانِ ام‌بنین مدینه دید که بی‌بی چقدر روضه گرفت چقدر روضه شنید از زبانِ ام‌بنین : حسین دست غریبی به روی زانو زد برای جرعه‌ی آبی به حرمله رو زد... (حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم یا ام العباس سلام الله علیها هر نفس هربار در هربار : یا ام‌البنین هر تپش تکرار در تکرار  یا ام‌البنین نذرِ من شد سُفره‌اش از مادرم آموختم خوانده‌ام بسیار در بسیار یا اُم‌البنین با گره‌هایی که کور است آمدیم و واشدند رو به او گفتیم تا یکبار یا ام‌البنین سینه‌ام آماج غمها شد ولی زخمی ندید تا نوشتم روی این دیوار یا ام‌البنین بچه سیدها که بر زهرا توسل می‌کنند با رعیت هرکه دارد کار : یا ام‌البنین کار عباسش که مشکل شد مدد از او گرفت ناله‌های سینه‌ی سردار : یا ام‌البنین   چادرش باب‌الحوائج  خانه‌اش بابُ المراد چاره‌ی هر مشکلِ دشوار یا ام‌البنین با دلِ زهرایی‌اش دین باوری‌اش را ببین با امیر‌المومنین همسنگری‌اش را ببین بچه‌های فاطمه مادر صدایش می‌زنند مادری‌اش را ببین نامادری‌اش را ببین کارِ عباس است وقفِ زینبِینِ خانه‌اش دائما میگفت زینب نوکری‌اش را ببین بی حسین‌اش می‌نشست و می‌شکست و می‌شکست روضه خوانی‌اش ببین نوحه گری‌اش را ببین بسکه از خاکِ بقیع رویِ سر خود ریخته چادرِ خاکی ، سرِ خاکستری‌اش را ببین از همه شرمنده اما از ربابش بیشتر مَشک را می‌گفت خاکِ روسری‌اش را ببین روزها گِرد سکینه می‌زند بر سینه‌اش  آه زینب چهره نیلوفری‌اش را ببین زینبش پیشش نشست و مُشت خود را باز کرد گفت مادر ردِ خون انگشتری‌اش را ببین (حسن لطفی
بسم‌الله الرحمن الرحیم من و این یک نفس بشتاب مادر مرا این لحظه ها دریاب مادر شدم مثلِ رباب این روزِ آخر عذابم می‌کند این آب ، مادر نه دل گرمی نه تسکین مانده باقی که داغی سخت و سنگین مانده باقی ببین از پنج فرزندم  برایت فقط یک مَشکِ خونین مانده باقی زِ تو حیف است بازویت بیاُفتد و زخمی بینِ اَبرویت بیاُفتد چه می‌شد وقتِ جان دادن عزیزم سرم بر رویِ زانویت بیاُفتد زمین خوردن تنت را هم بِهَم ریخت حرامی پیکرت را هم بِهَم ریخت حرم با تو زمین اُفتاد عباس عمود آمد سرت را هم بِهَم ریخت تو را بست از سرِ گیسو به نیزه مگر تابَت دهد هر سو به نیزه الهی بشکند دستانِ خولی تو را محکم زد از پهلو به نیزه سرت بر خاک بود و دردسر شد که سرگرمیِ چندین رهگذر شد سرت برگشت بر نیزه ولیکن شکافِ اَبرویِ تو بازتر شد هزاران تیر بر تَن تا پَر آمد هزاران تیر بود و مادر آمد مگر کم بود حجمِ تیر این سو که غلطیدی و از آن سو در آمد پُر است اینجا پَری آتش گرفته لباس و مَعجری آتش گرفته شنیدم روضه‌ات را بارِ اول خودم از دختری آتش گرفته چقدر آن قافله شرمنده‌ام کرد نشانِ سلسله شرمنده‌ام کرد تو را نه ، کاش مَشکَت را نمیزد بمیرد حرمله شرمنده‌ام کرد ببین این روزهای آخری را شنیدم روضه‌ی انگشتری را خداوندا سنان از من گرفته تمامِ لذتِ نامادری را (حسن لطفی)  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️السَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ العَبّاس علیه السلام خانوم جان یا حضرت ام البنین... ادب از ذات تو ســــــــرازیر اســـت مــثلا : یک نـــمونه اش “عــــباس” ▪️ پیشاپیش سالروز وفات شهادت گونه حضرت ام البنین (س) و روز تکریم مادران و همسران شهداء گرامی باد (س) ┄┅┅┅┅┄❅🔳❅┄┅┅┅┅┄
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای التیام زخم دل ِ بی قرارها درمان اشک دیده ی چشم انتظارها از کودکی به آمدنت دل سپرده ایم افسوس! از حضور تو فیضی نبرده ایم جمعه به جمعه در طلبت ندبه خوانده ایم اما هنوز بر سر راه تو مانده ایم آقا ببین که منتظرت دل شکسته است از غصه ی ندیدن روی تو خسته است آقا نه این که منتظرت ناامید شد اما ببین تمامی مویش سپید شد قبل از رسیدن ِ خبر مرگ ِ نوکرت مولا به او بده خبر درک ِ محضرت ای باغبان که منتقم یاس احمدی ایّام فاطمیّه گذشت و نیامدی امسال هم بدون تو بگذشت روضه ها در جمع ما نیامدی ای صاحب ِ عزا آقا هنوز چشم‌ تو دریاست در بقیع گویا هنوز بزم تو برپاست در بقیع بر روی خاک، همدم آهی حزین شدی دردآشنای روضه ی امّ البنین شدی گویی هنوز ناله ی او می رسد به گوش بین ِگریز مقتل او می روی ز هوش در پیش چار نقش ِمزار است محتضر باریده است پای غمش چشم ِ رهگذر از بس که روضه را به لب آب برده است حتماً به دلخوشی، دگر آبی نخورده است گاهی کشیده با سر ِ انگشت خود علم در پای آن کشیده دو دست ِ شده قلم دل را که برده علقمه با حال ِ نیمه جان با صورتش به روی زمین خورده ناگهان وقتی که صورتش به روی خاک می رسد نوبت به روضه ی تن صد چاک می رسد با پای دل به گوشه ی گودال می رود در زیر بار ِ لطمه اش از حال می رود خنجر رسید و حنجر شاهی بریده شد ام البنین میان عزایش شهیده شد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیا عزیز دل فاطمه، جهان غوغاست که بی تو دوره ی سخت جهنم ِدنیاست چقدر ظلم و ستم،چاره اش ظهور توست حکومت علوی تو آرزوی ماست چرا هنوز نفهمیده طالب دنیا فقط زمان ظهور تو زندگی زیباست هزارسال گذشته کسی به فکرت نیست هزارسال چرا خیمه ی تو در صحراست طرید و خائفی از دست شیعیان خود برای قلب حزین تو، ذی طُویٰ مأواست تو صاحب همه ی روضه های ما هستی چرا همیشه بدون تو روضه ها برپاست به روضه های عموجان همیشه حساسی بیا که روضه ی جانسوز مادر سقّاست نشسته بر روی خاک و کشیده چندین قبر دلش اسیر غم روضه های عاشوراست گذشته از نظرش مشک پاره ی عباس چقدر کودک لب تشنه بین دو دریاست میان علقمه خورده زمین ابالفضلش حسین با قد خم پیش پیکرش تنهاست زمان بوسه به دست بریده اش، دق کرد چه دیده است؟ پناهش مقطع الاعضاست چگونه تیر سه شعبه کشیده از چشمش؟ جواب ناله ی او از چه خنده ی اعداست؟ دلش کنار تن پاره پاره ی عبّاس مدینه رفته، سبب؛ بوی مادرش زهراست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•عهدی است بین ام‌بنین.. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه بموالا.... مَعالِمَ دینِنا و اصلحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دُنیانا ام البنین شدم که شوم یاور حسین تا گل بیاورم، بشوم پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در برِ حسین هستند مثل مادرشان مضطرِ حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر منند گُهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسرهای فاطمه هستند هر چهار پسر، قنبر حسین شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند *اصلا اینا برا کربلا به دنیا اومدن، مگه صفین یادتون نیست؟ یبار عباس زد به قلب لشکر همه رو تار و مار کرد، امیرالمؤمنین دستور داد عباس برگرده، همه خوشحال شدن ناز شصتشو دیدن، گفتن: یا علی بذار یبار دیگه پسرت بره وسط میدان، فرمود نه بسه، چرا؟ فرمود: هذا ذُخرُ الحسَین، این ذخیره ی کربلای حسینه..* شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین جریان گرفته اند کنار ابوتراب از آل هاشم اند، نه قوم بنی کِلاب اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباس من شده به علمداری انتخاب او هست یک تنه، همه ی لشکر حسین عهدی ست بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسين .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
روضه خانگی - حضرت ام البنین(س) - 1745.mp3
8.95M
|⇦•عهدی است بین ام بنین..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. |⇦•سنگ صبور حیدری... وتوسل ویژۀ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── سنگ صبور حیدری تو فاطمه ی دیگری ای مَحرم سِرِّ حسین ای فدای تو نامادری امُّ الشُّهدای بانوی وفایی با قبر غریبَت تو کرب و بلایی ام البنین همسر مولا ام البنین یاور مولا ام البنین مادرِ شیر نرِ مولا اسمت به زبون همه اومد به جای فاطمه جای تو هم اومد یه روز فاطمه کنارِ علقمه مثل خودِ زهرا أُمُّ الحَسنینی سر حلقه ی وصل عباس و حسیني ام‌البنین روح مُهذَّب ام‌البنین جانِ مؤدَّب ام البنین سنگ صبورِ دل زینب ام البنین همسر مولا ام البنین یاور مولا ام البنین مادر شیرِ نرِ مولا إِبنِ امیرِ لو کَشَفْ عباس شَرف إِبنِ شَرف حرزِ حرم زینبِ ای امیر سپاه نجف رزمنده شدم در گردانِ ابوالفضل عالم همه تحتِ فرمانِ ابوالفضل رزمنده ها، لشکر سقّا مدافع خیمه ی مولا مدافع و فدایی دخترِ زهرا ام البنین همسر زهرا ام البنین یاور مولا ام البنین مادر شیر نر مولا وقتی یَلت از صدر زین افتاد با صورت رو زمین برداشت سرشو فاطمه هَنیئا لَکِ ام البنین با فرق شکسته تا لحظه ی آخر می بارید و میگفت شرمنده برادر بچم شرمنده‌ی مَشک وعلم شد شرمنده ی اهل حرم شد قدِّ حسین بعد ابوالفضل تو خم شد ام البنین همسر مولا ام البنین یاور مولا ام البنین مادر شیر نر مولا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•از حسین برام بگو... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بشیر گفت ام البنین سرت سلامت باشه، عونت رو کشتن، فرمود فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، این ایستادگی مادرای شهدا همه نگاهشون به این مادر شهیده، یه طوری مثل کوه ایستاده، بشیر هر کدوم از پسراشو که گفت، گفت گفتم فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، بشیر گفت اگه اینطوری بگم ام البنین دیگه این کوهی نیست که اینطور مقابل من ایستاده، گفت ام البنین سرت سلامت، شنیدم عباست هم علقمه کشتن، بازم فرمود:فدای سر حسینم، شرح داد، گفت: ام البنین بی بی جانم! شنیدم علقمه با عمود آهن به فرق پسرت زدن، یه مرتبه این مادر گفت: بشیر هر چی گفتی باورم شد، چون خودم این بچه‌ها رو تربیت کرده بودم تو راه حسینم شهید بشن، اما این یه دونه حرفتو باورم نمیشه، مگه کسی جرائت داشت بیاد مقابل عباس من بایسته، بخواد با عمود آهن به فرقش بزنه، صدا زد ام البنین من اشتباه گفتم، باید اول اینطور میگفتم، حق با شماست، آخه اول دستای پسرتو از بدن جدا کردن، کیفیت شهادت عباس هم گفت به ام البنین.. بازم این مادر شهید مثل کوه ایستاده، فرمود: بشیر! هنوز از حسینم نگفتی، تا اینجا میگن فرزند خردسال قمر بنی هاشم تو آغوش ام البنین بود، بچه رو در آغوش گرفته بود، تا بشیر گفت: قُتِلَ الحسینُ بِکربلاء، ذُبِحَ العَطشانُ، میگن یه مرتبه دستای ام البنین سست شد، بچه روی زمین افتاد، خودش روی خاکا نشست..
4_5940366273505398130.mp3
8.99M
|⇦•از حسین برام بگو..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا