eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
روز شمار محرم🚩🚩🏴🏴 ۵۶ روز تا شروع محرم 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻🏴🏴 پنجاه و شش شبی که به ماه محرم است چشمان من نشسته به راه محرم است این جذر و مد سینه زنان بین هروله تأثیر کوچکی ز نگاه محرم است لبیک یا🌹حسین🌹✋🏴🏴🚩🚩
636760624019980279.mp3
1.75M
🎙 «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ لِوَلِيِّكَ ٱلْفَرَجَ وَٱلْعَافِيَةَ وَٱلنَّصْرَ»
آماده شو حسین، ساعات آخره (2) ببین که موقعِ، جهاد اکبره (2) جهاد اکبرت، این دل بریدنه دار و ندار تو، قربونی کردنه سیدبن طاووس نوشته: «فَلَمّا لَمْ یَبْقَ مَعَهُ سِوی اَهْلِ بَیْتِهِ» وقتی همه اصحابش شهید شدند، جز اهلبیت اش، هیچ کس دیگه نمونده بود «خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السّلام» علی اکبر بیرون آمد «وَكانَ مَنْ اصْبَحِ النّاسِ وَجْهاً وَاَحْسَنِهِمْ خُلْقا» ازلحاظ صورت و سیرت بهترین مردمه «فَاسْتَاذَنَ اَباهُ فِی الْقِتالِ فَاذِنَ لَه» تا اجازه میدان خواست، آقا اجازه داد؛ معطل نکرد؛ به مصداق آیه کریمه «انفقوا مما تحبون» اما امام حسین یه کاری کرد «ثُمَّ نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیسٍ مِنْهُ» یه نگاه از روی ناامیدی به قد و بالای علی کرد «وَارْخی علیه السّلام عَیْنَیْهُ» چشماشو زیر انداخت «وَبَكی» شروع کرد های های گریه کردن، یه وقت سر به آسمان بلند کرد: «اَللّهُمَّ اشْهَدْ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلامٌ اشْبَهُ النّاسِ خَلْقا وَخُلُقا وَمَنْطِقا بِرَسُولِكَ صلّی اللّه علیه و آله» خدایا شاهد باش دارم شبیه ترین مردم به پیغمبر رو به میدون میفرستم؛ این جمله آقا خیلی جانسوزه اگر من و تو بفهمیم بعد فرمود «وَكُنّا إِذَا اشْتَقْنا إِلی نَبِیِّكَ نَظَرْنا إِلَیْهِ» هر وقت دلمون برای پیغمبر تنگ می شد علی اکبرو نگاه می کردیم؛ بعد شروع کرد نفرین کردن: «یابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللّهُ رَحِمَكَ كَما قَطَعْتَ رَحِمی» اینجا زن ها و بی بی ها اومدن مثل حلقه دور علی ایستادند. نمیدونم این دختر بچه ها چطور دستای علی رو گرفته بودن؟ چطور ناله می زدن؟ مقرم نوشته صدا می زدند «علی ارحم غربتنا» علی به بیچارگی ما رحم کن. داداش علی گوش منو ببین هنوز خونی نشده، داداش علی صورت از برگ گل نازک تر منو ببین، حسین… جهاد اکبرت، این دل بریدنه دار و ندار تو، قربونی کردنه علی اکبر چی میگه؟! «یا ابَ افعل ما تؤمر» بابا، تشنگی هامو نبین «سَتَجدُنی، مِنَ الصّابِرین» بابا با چه خون دلی، دل می کنم از تو ولی   سخته نبینم روی ماهت رو علی شما هم بخونید؛ نوحه خون امام حسین بشید؛ شاید همین رو بخونی براش ازتون قبول کنه. آه از وداع تو علی (2) سخته نبینم روی ماهت رو علی (2) خب علی اکبر رفت میدان رجز خواند «انا علی بن الحسین بن علی» رجز خوند و شروع کرد به جنگیدن و کر و فر سنگینی زره، بی تابی عطش   گرفته بود دیگه، طاقتشو ازش آخه برگشت «یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی» بابا تشنگی منو کشت «وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ» سنگینی زره منو کشت، بابا یه جرعه آب پیدا می شه یا نه؟! «فَبَكَى الْحُسَیْنُ علیه السلام» آقا شروع کرد به گریه کردن بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا «وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا» قربونت برم علی جونم یه کم دیگه بجنگ «فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّكَ مُحَمَّداً ص فَیَسْقِیَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداًِ» پیغمبر سیرابت می کنه معلومه ازش دل بریده. علی برگشت میدان «وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَال» اینجا یه اتفاقاتی افتاد. غوغایی شد به پا. نمیگم چی شد، اما یه وقت علی اکبر دست ها رو به گردن اسب حلقه کرد. غوغایی شد به پا، اسب اشتباهی رفت پیش چشم بابا، دنیا سیاهی رفت وای خدا میون خیل دشمنا، این پاره قلب منه یکی با شمشیر می زنه… آخ، آخ، اسب اشتباه رفت «فقطعوه بالاسیاف اربا اربا» شروع کردند علی رو ریز ریز کردن هر کی با هر چی تونست علی رو زد… ای وای… پدر کنار تن او شبیه ابر گریست کشید آه و نگاهی به اربا اربا کرد علی… علی… سوی میدان چنان علی رفتی لیک برگشت ات شبیه زهرا شد با پهلوت چکار کردند؟! لیک برگشت ات شبیه زهرا شد این یه جمله رو جا داره تو روضه علی بگیم علی افتاده بر خاک زمین است هزاران ابن ملجم در کمین است عدو با قصد تکرار مدینه شکسته از علی بازو و… دوباره یاد مدینه زنده شد… حسین… همین که فرق تو دیدم به یاد حیدر افتادم نظر بر پهلویت کردم به یاد مادر افتادم راوی می گه «ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً فَمَاتَ» یه ناله ای زد… «فَجَاءَ الْحُسَیْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ» آقام اومد بالا سر… «وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ» صورت به صورت علی گذاشت. زینب آمد، بماند، یه ساعتی هم زینب آمد قتلگاه، نشد صورت به صورت برادر بذاره… آه… لب ها رو به اون رگ های گرم گذاشت… حسین… آقا… تو ستاره سحر منی تو که پاره جگر منی یه نیگا با تعجب کرد… علی… تو همان علی پسر منی؟! چی به سرت آوردن بابا؟! این یه بیتو پدر شهدا فیض ببرند، آخه بابا یه حالتی داره وقتی میره بالا سر جوونش. خدا نیاره بابا
نیزه  میرفت و برمیگشت .. کاشکی داد بزنی خیلی این کلمه هارو نشنویم بهتره .. نیزه  میرفت و برمیگشت .. چشماش  باز و بسته میشد هرکس  تو مقتل می اومد اونقدر  میزد خسته میشد .. خداکنه متوجه نشی من چی گفتم .. یه چیزی بگم سر بسته؛ خبر داری کشتنِ ارباب ما سه ساعت طول کشید؟.. چرا؟ زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید .. پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟!! .. آی نا مسلمونا باید اول بکشید بعداً غارتش کنید .. آدم زنده رو غارت نمیکنن .. حسین ... لب هاش  مثلِ چوبه خشکه تشنه ست  دائم از حال میره خواهر  رویِ تل ایستاده مادر  تویِ گودال میره .. آتیش به ما نزن اینقدر پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن آه .. یه تیکۀ مقتل رو میگم که بیچارم کرده .. وقتی افتاد از اسب ، وقتی تیرُ از کمر کشید دسته دسته میریختن حسینُ بکشن.. ، منصرف میشدن برمیگشتن .. دسته دسته میومدن تو گودال شمشیر بکشن ، چهره‌ی حسینُ میدیدن میگفتن ما پسر پیغمبر و نمیکشیم .. مینداختن شمشیر هارو میرفتن حتى جاءه رجل من كندة .. یه بی حیا اومد .. يقال له مالك بن النسر .. اسم نحسش مالک ابن یسره .. مال همین یکی دو ساعت دیگه س .. یه نگاه به حسین کرد فشتم الحسين .. شروع کرد به حسین ناسزا گفتن .. فحش میداد .. ناسزا میگفت .. ابی‌عبدالله چشماشُ ُ بست .. آه .. یه سیلی تو صورت آقای ما زد .. وضربه على رأسه الشريف بالسيف .. این مال الانِ  لال بشه کسی غیر عاشورا این حرفُ بزنه .. خنجر نمیبره .. هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره هی ضربه میزنه .. هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبره انصافتون کجاست .. هیچکسی انگشتُ واسه انگشتر نمیبره حسین ... میخوای مثل مادرش بگی؟ بُنَّی .. حسین ... عریان  روی خاک اُفتادی زهرا  چادر روت میندازه مرهم  رو زخمات میذارن اما  با نعلای تازه .. ای شاه کم سپاه .. پناه عالمیان  زینب مونده بی پناه از روی نی ببین .. که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکشن به کجا فرار کنن دخترهای بی پناه به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدن من .. وای .. حسین .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1067686442.mp3
4.35M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃روضه حضرت رقیه(س) 🍃یادم نمی رود که همه داد میزدن 🎤 🌷 🌷
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam sajjad - 1399.06.23 - amir kermanshahi.mp3
12.22M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃میگم کربلا میگن که راه ها بسته ست 🍃میگم امام رضا میگن رواق ها بسته ست 🎤 🌷 🌷
اون‌شب از روی اون ناقه توی راه بین اون صحرا بازی می‌کردم افتادم انقد غصه نخور بابا   غصه نخور بابا توی راه بین اون‌صحرا یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده چیزی نیست   هیچ کس نمیدونه بپرس از عمه میدونه یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست      روضه حضرت رقیه (س) متن روضه / بخش دوم ‌صوت با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   این سرا که گذاشت از تو طبق می‌خواست برداره، همچین که این سرا اومد برداره، یهو از دستش افتاد گفت بابا می‌بینی بازوهام طاقت نداره از بس با تازیانه به این بازو هام زدن...   'حرفما بزنم' یه وقته یه مرد زمین میفته، 'آدم که دختر دار باشه میفهمه' مرد زمین میفته بلند میشه، زود یاعلی میگه از جا پامیشه اما زن با مرد فرق داره! زن وقتی زمین میفته خجالت میکشه، قبل از این که بلند بشه از زیر چادر هی دورشو نگاه میکنه، مردی نا محرمی کسی ندیده باشه... اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین اما یه وقته یه دختر کوچیک‌ زمین میفته... دختر وقتی زمین میفته، از جا بلند نمیشه تا بابا نیاد بغلش کنه تا بابا نیاد نوازشش کنه بوسش کنه از جا بلند نمیشه، تازه هی میگه پاهام خیلی در میکنه بابا...     همچین که از ناقه زمین افتاد گفت بابام حالا میاد بلندم میکنه... از دور دید یه سیاهی داره میاد گفت حتما بابامه، تا اومد جلو دید نه باباش نیست خدا لعنتش کنه زجر و تادید هی داره زیر لب داره میگه یازهرا یازهرا؛ گفت حالا که میگی یازهرا بذار یه کاری باهات بکنم که مثل مادربزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری... 'بگم چکار کرده یانه؟!' آخ چنان با چکمه به پهلوی این دختر زد...     من که بعد از تو به کوه درد ها برخوردم سبک روضه / بخش سوم صوت با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   من که بعد از تو به کوه درد ها برخوردم از یتیمی خسته‌ام از زندگی سر خوردم   دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش شد زهر دوری تو را با دیده ی تر خوردم   دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام   صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست باهمین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام   زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام   حرف های عمه خیلی سخت بر من میرسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خور ه ام   هر طرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه از این ور خورده ام گاهی از آن ور بابا @majmaozakerine
❣﷽❣ 🔳 🔺 🔳 🔺 🔳 👌👌 از حال دلم کی با خبره حق دارم اگه خوابم نبره رویای حرم توی سرمه چند وقته دلم کنج حرم از کرببلا محرومم آقا من با تو فقط آرومم آقا 🔺ای جانم حسین ... بی کرببلا دنیا قفسه این در به دری والله بسه دلتنگ توایم آقا همگی هر چی تو بخوای هر چی تو بگی روزا رو دلم میشماره فقط میخوام یاحسین شیش گوشه ازت 🔺ای جانم حسین ... ....... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @majmaozakerine
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد باچشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هرجمعه من روی تورا چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد... : شده نزدیک،که هجرانِ تو ما را بکشد اشتیاقِ تو،مرا سوخت، کجایی؟ بازآ... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
امام_زمان_عج حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده دور دیدند تو را بر سر اُمَّت آقا... دشمن دین به خودش آمده و شیر شده! جُرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقا جان که دعای فرجت فاقد تأثیر شده! ما اگر بد شده ایم،خاطر زهرا برگرد مادرت قامت خَم از غم تو پیر شده! آه برگرد به آن رأس جدا بر سرِ نی به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده! تشنه ی ذکر انالمهدی تو هست حسین... طالب خون خدا،،آمدنت دیر شده!!
✍ اگر انتخاب نکنی؛ باید منتظر بمانی برایت انتخاب کنند! انتخاب کنند که تو محدود بمانی؛ به قدّ و قواره‌ی همین تن، که چند روز دیگر اثری از آن نمی‌ماند! انتخاب کنند که تو کوچک بمانی؛ به قدّ و قواره‌ی آرزوهایی که در همین چهار روز خلاصه می‌شوند! انتخاب کنند که تو؛ فکر پرواز هم به سرت نزند! فکر قدرت دادن به لشکری که از اینجا، تا تمام دنیا امتداد خواهد داشت؛ و الگوی زیستن را برای آنان که تمدنی پاک را می‌جویند، تغییر خواهد داد. ☀️ انتخاب کن؛ و در برپایی ستون‌های دولت کریمه، آجری روی آجر بگذار. ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا