شورامام حسین ع به سبک یاحسین غریب مادر
غسل من اشک چشامه
کفنم پیرن سیامه
به همه میگم تومحشر
بدونیدحسین اقامه
بعدیک عمری تودنیاکه فقط مست توبودم
شوریاحسین زهرا.میشه توکفن سرودم
وقت تشیع جنازه.روی دست سینه زنها
انگاری بال ملائک میرسونتم به مولا
میدونم وقتی میمیرم.توی تاریکی قبرم
اسیرغربت ودردم.نمیمونه دیگه صبرم
دوست دارم اونجادوباره.ناله ازسینه برارم
بگم ای حسین زهرا.جزتویاوری ندارم
ذکرتلقین توی قبرم.ذکرشاه عالمینه
سدروکافورم ایشالله.تربت اقام حسینه
لحدم روتامیچینند.چشم به راه تومیمونم
بازدوباره توی قبرم.زیارتنامه میخونم
سینه ام کبودعشقه.کشوردلم دمشقه
وقتی که بنام زینب.میخونم ازاونکه عشقه
شده قلاده ی عشقم.رشته ی چادرزینب
مینوشم کنارزمزم.شهدی ازساغرزینب
التماس دعا
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
من خستگی ها دیدم و دل بی قراری
اندوه دیدم با هزاران زخم کاری
من دیده ام دلواپسی و سوگواری
هم اشک جاری دیده ام هم خون جاری
من آن چه را دیدم ندیده هیچ چشمی
کار ، اراذل را بدون هیچ شرمی
من تشنگی در خیمه ها را خوب دیدم
من خستگی بچه ها را خوب دیدم
تصویر درد کوچه ها را خوب دیدم
من حمله های پنجه ها را خوب دیدم
دیدم که طفلان حرم هر سو دوانند
بی معجرند و زخمی و سینه زنانند
در یک عبا یک پیکر صد چاک دیدم
یک نوجوان را غرق خون و خاک دیدم
شش ماهه طفلی رفته تا افلاک دیدم
سرها به دست مردم ناپاک دیدم
با چشم خود دیدم هزاران داغ تازه
نعل نوی اسبان و تشییع جنازه
تنگ غروب و کل صحرا لاله گون بود
چشم تمام آسمان ها غرق خون بود
مرکب رسید و زین و پشتش واژگون بود
من هر چه گویم باز هم از آن فزون بود
ناگاه غرید آسمان انگار آن جا
بین اراذل بر سَرِ ، سَر بود دعوا
دیدم یکی با چکمه در گودال می رفت
با بدترین شکل و چه بد احوال می رفت
با قصد ذبح صید خونین بال می رفت
دیدم که عمه زینبم از حال می رفت
در پیش ناموس خدا سر را بریدند
در پیش چشمانش محاسن را کشیدند
من نیم روزی غرق آه و ناله دیدم
گلبرگ ها را پر ز اشک و ژاله دیدم
یاس سپید اما به زیر هاله دیدم
من یک سه ساله با غمی صد ساله دیدم
دیدم که دق کرد عمه ام در کنج ویران
پیچیده آه و ناله ام در کنج ویران
من چشم هایی که نمی دیدند دیدم
آن بی حیاهایی که خندیدند دیدم
در کوفه آن ها را که رقصیدند دیدم
من سنگ هایی را که باریدند دیدم
آن سنگ ها یا بر سر عمه نشستند
یا آن که پیشانی جدم را شکستند
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🍃قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
🍃حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت
🍃ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
🍃در راهِ جمکران سر راهی ببینمت
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
✨🌸#عهد_ثابت سه شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا ارحم الراحمین 👈100مرتبه
🔶 یا قابض 👈903 مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک " زخرف"
امام باقر علیه السلام : هر که بر تلاوت سوره زخرف مداومت داشته باشد، خداوند در قبر او را از حشرات زمین و فشار قبر ایمن می کند .
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز سه شنبه
2/ زیارت عاشورا
3/ دعای مجیر
4/دعای توسل
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز سه شنبه ↩️ هر کس در این روز شش رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعتی بعد از حمد ، آیه :آمن الرسول را تا آخر و سوره زلزال را بخواند، حق تعالی گناهان او را می آمرزد، مانند کودکی که تازه به دنیا آمده است.
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🍃❤️🍃
💖 ســــــــــلام
💖 صبحتون پر از مهرخدا
💖 روزگارتون پر از امید
💖 دنیاتون پر از محبت
💖 رزق تون پر از برکت
💖 زندگیتون پر از آرامش
💖 سه شنبه تون عالی
🍃❤️🍃
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا اباصالح ادرکنی
یا صاحب دلم مهدی جان روحی فداک
دلمجزهوایتهوایــےندارد💔
سه شنبه مهدوی
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#زمینه #شهادت_امام_محمدباقر_علیه_السلام
بانوای
#حاج_محمودکریمی
🏴⬛️⬛️⬛️
چشام پر از اشکه دلم مسافر شد
عالـــم عزاداره، امـــام باقـــر شد
شــب عـــزا و شـــب فراقه
فصل خزون و خشکی باغه
دله پریشون، میره سراغه
یه قبر خاکی، که بی چراغه
یه عمر از این چشم روضه چکیده
ازش چقدر ماه روضه شنیده
روضه هجده سر بریده
سر عموشو رو نیزه دیده
حاجت روا شد این شهید جا مونده
رسیده این مردی که روضه میخونه
ای بی کفن آقا دور از وطن آقا
کوفه نیا مولا ای زاده زهرا
کویر کوفه تشنه دریاس
سفیر دریا تو کوفه تنهاس
با گریه میگه یا ایها الناس
اون که تو راه عزیز زهراس
مسلم اسیـــر این مردای نـــامرده
همش میگه ای کاش حسین برگرده
درد غریبی دوا نداره
تنها و یک دست صدا نداره
کوفه حسین جان وفا نداره
کوفی بی رحم حیا نداره
از غصه غیرت جونم اومد بر لب
همراه تو هستن رقیه و زینب
کوفه نیا مولا ای زاده زهرا
@majmaozakerine
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5829965891508373620.mp3
5.38M
🔳 #شهادت_امام_محمد_باقر(ع)
🌴بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم
🌴هزاران خیمه برپا بود آنجایی که من بودم
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
⏯ #واحد
@majmaozakerine
#شهادت_امام_محمدباقر_علیه_السلام
#واحد
#سید_مهدی_میرداماد
بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم
هزاران خیمه برپا بود آنجایی که من بودم
شمیم یاس یاسین دشت را پر کرده بود اما
گلاب اشک زهرا بود آنجایی که من بودم
قیام عاشقان راست قامت بود عاشورا
قیامت آشکارا بود آنجایی که من بودم
پیام روشن "الموت أحلَی مِن عَسَل" یعنی
شهادت هم گوارا بود آنجایی که من بودم
چرا آتش بگیرند از عطش گل های داوودی
اگر بین دو دریا بود آنجایی که من بودم
کسی از اسب می افتاد پشت نخل ها آری
عَلم در دست سقا بود آنجایی که من بودم
صدای بت شکستن در فضا پیچیده بود اما
خلیل الله تنها بود آنجایی که من بودم
شعاع آفتاب از مشرقِ گودال سر می زد
که ثارالله پیدا بود آنجایی که من بودم
عدالت زیر سم اسب ها پامال شد آری
ستم در حد اعلی بود آنجایی که من بودم
شدم محو نگاه عمه ام زینب که در چشمش
تمام دشت زیبا بود آنجایی که من بودم
چرا آنروز تل زینبیه اوج عزت شد
که چشم انداز فردا بود آنجایی که من بودم
چه گل هایی که زیر بوته های خار پرپر شد
مگر پائیز گل ها بود آنجایی که من بودم
هلال ماه نو وقتی نمایان میشد از محمل
فقط یک نیزه بالا بود آنجایی که من بودم
#شهادت_امام_محمدباقر_علیه_السلام
#واحد
#سید_مهدی_میرداماد
بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم
هزاران خیمه برپا بود آنجایی که من بودم
شمیم یاس یاسین دشت را پر کرده بود اما
گلاب اشک زهرا بود آنجایی که من بودم
قیام عاشقان راست قامت بود عاشورا
قیامت آشکارا بود آنجایی که من بودم
پیام روشن "الموت أحلَی مِن عَسَل" یعنی
شهادت هم گوارا بود آنجایی که من بودم
چرا آتش بگیرند از عطش گل های داوودی
اگر بین دو دریا بود آنجایی که من بودم
کسی از اسب می افتاد پشت نخل ها آری
عَلم در دست سقا بود آنجایی که من بودم
صدای بت شکستن در فضا پیچیده بود اما
خلیل الله تنها بود آنجایی که من بودم
شعاع آفتاب از مشرقِ گودال سر می زد
که ثارالله پیدا بود آنجایی که من بودم
عدالت زیر سم اسب ها پامال شد آری
ستم در حد اعلی بود آنجایی که من بودم
شدم محو نگاه عمه ام زینب که در چشمش
تمام دشت زیبا بود آنجایی که من بودم
چرا آنروز تل زینبیه اوج عزت شد
که چشم انداز فردا بود آنجایی که من بودم
چه گل هایی که زیر بوته های خار پرپر شد
مگر پائیز گل ها بود آنجایی که من بودم
هلال ماه نو وقتی نمایان میشد از محمل
فقط یک نیزه بالا بود آنجایی که من بودم