eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب دومین شب قدر هست ✨ "دعا"کنیم چشمانی داشته باشیم که بهترینهاراببیند قلبی که"خطاها"را ببخشد ذهنی که"بدیها"رافراموش کند و روحي که"عاشق خالق"باشد تقدیم به روزه داران عزیز حاجت روا باشید 🤲
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸🍃اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّدٍ ﷺوآلِ مُحَمَّد ﷺ وَ عَجِّل فَرَجَهمُ بِعَدد ما اَحاطَ بِه عِلمُک🌸🍃 🌙 نماز شب های 📿 شب بیست و یکم : مانند نماز شب بیستم است. یعنی هشت رکعت، (۴ نماز دو رکعتی ) در هر رکعت بعد از حمد هر سوره ای که بخواهی بخوانی یک مرتبه. ✅ثواب: فرمود گشوده می شود از برای او درهای آسمان. ➖➖➖➖➖➖ 📿نماز : دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از نماز هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد. ➖➖➖➖➖➖ 📚 نمازهای مستحبی ✍🏻عباس عزیزی لطفا به ثواب حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نشر دهید
🚿 استحباب غسل در شب های قدر🚿 ▪️ زرارة از حضرت باقر یا حضرت صادق علیهماالسلام سؤال می کند که در کدام شب از ماه رمضان ، غسل مستحب است؟ حضرت می‌فرمایند: شب نوزدهم ، و شب بیست و یکم ، و شب بیست و سوم. ▪️ عبدالله بن بکیر از حضرت صادق علیه السلام پرسش می کند که در کدام شب از شب های ماه رمضان غسل کند؟ حضرت فرمود: شب نوزدهم ، شب بیست ویکم ، و شب بیست و سوم ... و غسل در اول شب باشد. ▪️ حضرت رضا علیه السلام فرمود: غسل شب بیست و یکم ماه رمضان مستحب است ، چراکه در این شب عیسی بن مریم صلوات الله علیه به بالا برده شد و در این شب امیرالمؤمنین علیه السلام دفن شد ؛ و این شب نزد ایشان ، شب قدر است. همچنین شب بیست و سوم که امید است شب قدر باشد ، غسل مستحب است. در شب نوزدهم که جدّ ما امیرالمؤمنین علیه السلام ضربت خورد ، نیز غسل مستحب است. @majmaozakerine
💚امام صادق عليه السلام: ✨سرنوشت (مُقَدَّر شدن)، در شب نوزدهم است و محكم ساختن، در شب بيست و يكم و امضا (حتمى سازى)، در شب بيست و سوم✨ ✨التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ، والإبرامُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ، وَالإِمضاءُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ✨ 📓الكافی جلد4 صفحه159 🌺🍃
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً، وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً، يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ. خدایا در این ماه برای من به سوی خشنودی ات دلیلی قرار ده، و برای شیطان راهی به سوی من قرار مده، و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، ای برآورنده حاجات خواهندگان. ─┅•••═᪥𑁍᪥═•••┅─
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که تقدیر شهادت دادند... 😭😭 💔
باید گلاب ریخت پس از دفن روی قبر امشب گلاب قبر علی اشک مجتبی است
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#دعای_روز_بیست_و_یکم_ماه_مبارک_رمضان اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً، وَ ل
💢↶ شرح دعای روز بیست‌ و یکم ✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره 【اَللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ دَلِیلاً】 خدایا یک راهی برای من پیدا بشود که تو از من راضی بشوی ⬅️ در حدیث آمدہ است که اگر می‌خواهید بدانید که آیا خدا از شما راضی هست یا نه؟ به خودت نگاہ کن ببین که آیا از خدا راضی هستی یا نه؟ اگر تو از خدا راضی هستی خدا هم از تو راضی هست و اگر راضی نیستی و ته دلت اعتراض داری که چرا فلانی دارد و من ندارم بدان که خدا هم از تو راضی نیست غالباً ما در زندگی اینطور هستیم که می‌گوئیم چرا خدا به من مال و اموال و ... ندادہ و به فلانی دادہ است!؟ باید سعی کنیم حسادت را از دل بیرون کنیم و روزه ما روزہ خاص باشد که چشم و مو و پوست و همه اعضاء و جوارحم در حال روزہ باشند ◽️⇦ کسانی که روزہ می‌گیرند و فقط به نخوردن و نیاشامیدن اکتفاء می‌کنند مثل اسب آسیاب هستند که هر چه راہ می‌روند باز هم سر جای اولشان هستند اسب عصاری و آسیاب از صبح تا غروب حرکت می‌کند و آخر شب که نگاہ می‌کند می‌بیند که سر جای اولش هست و فقط دور خود گشته است ◽️⇦ روزه‌ای که فقط صرف نخوردن و نیاشامیدن است و چشم و گوش روزہ دار نیستند مثل حرکت همین اسب آسیاب هست و از روزہ هیچ بهره‌ای جز گرسنگی و تشنگی نمی‌برد و درجا می‌زند و اول ماہ و آخر ماہ رمضان هیچ تفاوتی نکردہ است ⬅️ در حدیث آمدہ است که سگ دہ خصلت خوب دارد⇩ یک صفت او این است که از صاحبش راضی است هر چه به او بدهند گله نمی‌کند و راضی است وفا دارد و صاحب خودش را رها نمی‌کند ولی ما اگر دو مرتبه دعا کنیم و مستجاب نشود در خانه خدا را رها می‌کنیم این صفات خوب را یاد بگیریم 【وَلاَ تَجْعَلْ لِلشَّیطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلاً】 خدایا کاری کن که شیطان در ماہ رمضان و بعد از آن به من راہ پیدا نکند ⬅️ حالا اگر بخواهیم شیطان به ما راہ پیدا نکند چه باید کرد؟ در حدیث آمدہ است سه طایفه‌اند که شیطان با ایشان کار ندارد⇩ ◽️یکی «اَلذّاکِرُونَ للهِ» کسی که یاد خدا باشد ◽️و دیگری «اَلمُسْتَغفِرینَ بِالاَسْحار» کسانی که در سحرها استغفار می‌کنند ◽️و سوم «اَلباکُونَ لِله» کسی که از خوف خدا گریه می‌کند شیطان با او کاری ندارد 【وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَ مَقِیلاً】 خدایا بهشت را منزل من قرار بدہ و آسایشگاہ ما را بهشت قرار بدہ اگر با ایمان از دنیا بروید شفاعت شامل حالتان می‌شود و اهل بهشت می‌شوید 【یا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِین】 ای خدائی که حوائج طالبین را تو برآوردہ می‌کنی °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° 🌷🍃
سلام بر حضرت ولی عصر عج الله تعالی ، آقاجان طاعات و عباداتتون قبول سلام بردوستان و دوست داران حضرت ، نماز و روزه شما هم قبول درگاه حق ان شاءالله 🌺🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجٌِلْ فَرَجَهُمْ🌹🌺 راهکارهای زندگی موفق درقران کریم ملتمس دعا ، حلال بفرمائید
Sibsorkhi Fatemie 94-07.MP3.mp3
10.23M
خادم اهل بیت 🌺: حیدر... مرو تو را به جان زینب :: حیدر... پس از تو کوفه سوت و کور است ز دست ِ رحمت ِ تو دور است تمام کودکان، گرسنه! غروبِ کوچه بی‌عبور است :: حیدر... مرو تو را به جان زینب :: حیدر... جواب خوبی تو تیغ است که زخم فرق تو عمیق است اگرچه کوفه دشمنت شد ولی خدا تو را رفیق است :: حیدر... مرو تو را به جان زینب :: حیدر... تو را ز روی کینه کشتند به یاد زخم سینه کشتند حسن برای خواهرش گفت تو را همان مدینه کشتند :: حیدر... مرو تو را به جان زینب :::: حیدر... تو را به روی شانه بردند ببین چه عاشقانه بردند شبیه ِ مادر ِ شهیده جنازه ات شبانه بردند :: حیدر... مرو تو را به جان زینب ::  حیدر... بدون تو حسن غریب است به زهر ِ کینه ناشکیب است سر ِ حسین به روی نیزه ز خون، محاسنش خضیب است  :: حیدر... مرو تو را به جان زینب شعر از سیدمسعودطباطبائی @majmaozakerine به این سبک ⏫⏫⏫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⚜️🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمومنین علی علیه السلام _ حاج محمد طاهری⚜️🔸⚜️ @majmaozakerine ﺍﯾﻦ ﺷﺒﺎ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺩﺭﺩِ ، ﺷﺐ ﻏﺼۀ ﯾﻪ ﻣﺮﺩِ ﺑﮕﻮ ﺑﺎ ﯾﺘﯿﻢِ ﮐﻮﻓﻪ ، ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩِ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ، ﻣﺮﮔشُ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ، ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻮﺍﺭﻩ *ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .... * ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ﺷﺐ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﺻﺤﺮﺍ ، ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻮﻻ ﯾﺘﯿﻤﺎﺵ ﻋﺰﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﯾﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﺮﻣﺎ ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻼﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺭﻭ ﺧﺎﮎِ ﻗﺒﺮﺵ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﺎﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺑﮕﻮ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ، ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﻨﮓِ ﺑﺮﺍﯼ ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺩﺭ ، ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﻏﻢ ﮐﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ *ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ، ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﺴﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟؟ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ ؟ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ : ﭼﻨﺪ ﺷﺒﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﯿﻖِ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺩِ ﺩﻝ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . (ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺯﺑﻮﻥ ﺣﺎﻟﻪ ) ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ... ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺩﺳﺘﺎﯼِ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﻏﺮﯾﺒﻮﻧﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ، ﺟﻠﻮﯼِ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊِ ﺟﻨﺎﺯۀ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺎﯾﻢ ، ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ... ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ ... ﺁﺧﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻔﻬﻤﻪ ... ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ .... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ( ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ) ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩﯼ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻨﻬﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ، ﮐﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮﻩ ، ﺑﮕﻦ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺒﺮﯾﺪ ... ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺭﻭ ﺿﺮﯾﺢ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪۀ ﺑﺎﺑﺎ ....
بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف!ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است گریه فراق گریه فراق این چه رسمی است؟ دیگر بس است این همه گریان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن … بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول می روم امّا دعای تو … … در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دل مردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی  از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است   محمد فردوسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه شام غریبان امیرمومنان علی علیه السلام آمدم مـــــن بــــــر در احـسان تو من گدایم مـن گدا، دستم بگیر یــــــــــا علی مرتضی دستم بگیر تــــــا نیفتــادم ز پا دستم بگیر گر بدم من دوست می دارم تو را ای شـه مــلک ولا دستم بگیر در دم مُــــــــردن به فریادم برس پا بنه بـر سر مرا، دستم بگیر من ز مرگ و برزخم در وحشتم  یاری یم کن از وفا دستم بگیر دردمـــندم، مـــستمندم، مضطرم ای شـه مشکل گشاه دستم بگیر وقتی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از تشیع جنازه پدر بزرگوارشان امام علی (ع) باز می گشتند به خرابه ای رسیدند، در این خرابه بیماری افتاده بود و ناله می کرد. آن دو بزرگوار به خرابه رفتند و سر بیمار را که پیرمردی علیل بود به دامان گرفته و احوالش را پرسیدند. پیرمرد گفت: در این دنیا هیچ کس به فریاد ما نمی رسد، مگر یک نفر که به اینجا می آمد و در دهان من غذا می گذاشت، اما اکنون سه روز است که او به اینجا نیامده و من گرسنه و تشنه هستم. فرزندان امام علی (ع) فرمودند: آیا او را می شناختی؟ پیرمرد جواب داد: من کور هستم اما روزی از او پرسیدم: آقا اسم شما چیست؟ فرمود: من بنده خدا هستم. فرزندان امام علی (ع) پرسیدند: آیا نشانه ای از او به خاطر داری؟ پیرمرد جواب داد: هر گاه آن بزرگوار در خرابه ذکر خداوند را می گفت تمام سنگ و کلوخ و دیوار اینجا او را همراهی می کردند و خداوند را تسبیح می گفتند. در این موقع صدای گریه امام حسن (ع) بلند شد و فرمودند: او پدر ما امام علی (ع) بود که ما اکنون از تشیع جنازه او می آییم. بیمار با شنیدن این خبر گریان شد و التماس کنان عرض کرد: ای آقازاده ها بر من منت بگذارید و مرا بر سر قبر او ببرید. فرزندان امام (ع) او را بر سر قبر امام (ع) بردند. پیرمرد آنقدر بر سر قبر امام (ع) گریه کرد تا جان از بدنش خارج شد. یه پیرمرد نابینا جابر بن عبدالله انصاری هم آمد کنار قبر ابی عبدالله، عطیه می گوید تا گفتم مقابل قبر حسینیم سه مرتبه صدا زد "حبیبی یا حسین" از هوش رفت. به هوش آمد گفت حسین جان چی شده که جواب دوست خودت را نمیدی؟ جابر یک وقت به خودش خطاب کرد، جابر عجب توقعی داری!؟ چگونه جواب بده کسی که بین سر و بدنش جدائی افتاده است. حسین .... جابر مشغول عزاداری بود، یک وقت دید صدای قافله ای می آید. ز جا، برخیز جا بر عاشق فرزانه می آید قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید یا الله زینب آمد کنار قبر حسین ... بردار بلند شو که زینب را دیگر نمی شناسی ... حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا