#دوشنبه_های_امام_حسنی
🌱ما گدایان و فقیر سر راه حسنیم
ما همه شیفتۀ نیم نگاه حسنیم...
🌱بین تاریکی دنیا نظری کرد به ما
ما هدایت شدۀ چهرۀ ماه حسنیم...
#جانبهقربانکریمیکهکرمزندهازاوست
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@majmaozakerine
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
سر می رسد این فراق و جدایی
نشسم به راهت که آخر بیایی
زمین جان گرفته که باران گرفته
سرم را امامم به دامن گرفته
به جان میخرم ربنای تورا
به سر دارم امشب هوای تورا
پناه منی…تکیه گاه منی…
امید دل رو سیاه منی
آقا…آقا…
از این جمعه ها…دل شده بی قرار
تو می آیی ای صاحب ذوالفقار
به جان میخرم ربنای تورا
به سر دارم امشب هوای تورا…
یابن الحسن روحی فداک
متی ترانا و نراک ۲
بند دوم
امان از فراق و از این بی قراری
همه سعی من گشته چشم انتظاری
جدایی کشیدم…چه غم ها که دیدم
چه میشد اگر من به تو میرسیدم
زمانه ندیده صفای تورا
به سر دارم امشب هوای تورا
دعای فرج…ذکر هر شب ماست
نگاه تو..نوری به سمت خداست
آقا…آقا…
دل از غم تو رسیده به جان
مرا به مسیر حرم برسان
به جان میخرم ربنای تورا
به سر دارم امشب هوای تورا…
یابن الحسن روحی فداک
متی ترانا و نراک ۲
بند سوم
چه میشد اگر میشنیدم جوابت
شهادت نصیبم شود در رکابت
دلم رو رها کن…به خود آشنا کن
به خیل سپاهت مرا هم جدا کن
چه چاره کنم مبتلای تورا
به سر دارم امشب هوای تورا
ز هجر تو نالان شد این دل من
زمین خدا گشته منزل من
آقا…آقا…
برات مرا…برات مرا…کربلا بنویس
به شوق ضریحش رها بنویس
به جان میخرم ربنای تورا
به سر دارم امشب هوای تورا…
یابن الحسن روحی فداک
متی ترانا و نراک ۲
بند چهارم
الهی اول شه شهان
هایاندا قالدی گلمدی
حقیقی انتقام آلان
هایاندا قالدی گلمدی
ای چوللری حیران گزن
گوزشایوین قوربانی من
یابن الحسن…یابن الحسن…
یابن الحسن آقا…گل طاها…
بیزه مولا…آقا
#کانال نوحه مجمع الذاکرین
@majmaozakerine
#روضه گودال قتلگاه#
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دور گودال ازدحامی شد - معرکه غرق در حرامی شد
تکیه داده به نیزه ای آقا - خاطرش محو خیمه ها می شد
لشگر کوفه دوره اش کردند - سنگ و تیرش زدند، تا می شد
آنقدر نیزه خورد بر جسمش - نیزه بر روی نیزه جا می شد
زخمی و ناتوان به خاک افتاد - داشت روح از تنش جدا می شد
تا می آمد دوباره برخیزد - استخوان شکسته تا می شد
لشگر آن دم که بر سرش می ریخت - همه آفاق نینوا می شد
پیکرش را که پشت و رو کردند - زخمها تازه خوب وا می شد
لگد شمر، با غرور و غضب - بر سر و صورتش رها می شد
شمر وقتی که روی سینه نشست - کربلا تازه کربلا می شد
سینه سنگین و حنجره پر خون - نفسش سخت و با صدا می شد
از گلو خنجرش نشد ببرد - ولی افسوس، از قفا می شد
کاش می شد که زینبش نرسد - یا که از روی سینه پا می شد
کاش زینب به خیمه بر می گشت - عرش مبهوت این عزا می شد
آه، ناموس حق در آن غوغا - صید صد چشم بی حیا می شد
ناله ی مادرش شنیده که شد - راز گودال برملا می شد
صبح فردا و نعل تازه و اسب
بدنش مثل بوریا می شد
#کانال نوحه مجمع الذاکرین
@majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
1_1298213321
6.28M
#بشنوید
⏯ شور
🍃ویژه مداحی های امام حسن (ع) ؛
( ان الارض یرثها... )
🎙بانوای حاج مهدی رسولی
#دوشنبه_های_امام_حسنی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه وفات حضرت معصومه (س)
حاج میثم مطیعی
یک صبح مى شود که برایم دعا کنى
یا نیمه شب به شوق نمازم صدا کنى
مرغ دل از قفس تن به درکشى
در آسمان صحن و سرایت رها کنى
بی وفا نباش، زود به زود برو قم، دست ادب رو سینه بذار، بگو:یا فاطمه… یه جوری گفتم یا فاطمه! یاد این شعر افتادم:
یا فاطمه من عقدهی دل وا نکردم
گشتم، ولی قبر تو را پیدا نکردم
مدینه روضه میخوندیم با صدای آهسته؛ آخه اونجا اگه بلند بلند گریه کنی بی احترامی میکنند، قانونمدینه همیشه همین بوده، وسط روضه یه پیرمرد آمد دست گذاشت رو شونم گفت:روضه خوان یه سوال دارم؛ چند روزه دارم میگردم قبر مادرم رو پیدا نمیکنم، اگه بلدی به من بگو … جدی میگفت … خیلی جدی …
ما را به پادشاهى عالم در آورى
یعنى که در حریم بلندت گدا کنى
امروزه کاینچنین به کرامت زبانزدى
تا رستخیز بهرِ شفاعت چها کنى
تو زائر مدینه اى و طوس مى روى
ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى
قربون کبوترای حرمت امام رضا، دلم تنگ شده برات، دلت مشهد نمیخواد دلت هوای پنجره فولادش رو نکرده! حضرت معصومه رو التماس کن
تو زائر مدینه اى و طوس مى روى
ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى
این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست
به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد، یادش میاد اون روزی که برادر میخواد از مدینه حرکت کنه، بی بی ها، دخترا، همه رو گفت بیاید برا من گریه کنید، آقا گریه پشت سر مسافر خوب نیست، فرمود:گریه کنید! اون مسافری که به وطن برمیگرده پست سرش نباید گریه کرد… حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا، خاندان، اهلبیت… شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن، برادراشو کشتن، خاندانش رو کشتن… مریض شد این صحنهها رو دید، قربونت برم… فرمود:من رو قم ببرید، خدا روشکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببرید… آخه فرمود: از پدرم شنیدم که موسی بن جعفر فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست… راهی هم از ساوه تا قم نبود… فدای عمه جانت بشم… عصر روز یازدهم جایی رو نداشت بره… همه رو سوار کرد؛ کجا میخوان ببرنت زینب
بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛ مریضه؛ مردم قم همه جمع شدن، همه احترام کردن؛ همه دست ادب به سینه گذاشتن؛ بزرگ خاندان اشعری آمد، خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛ پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود… آی بی بی! میدونی شهر شام چه خبر بودهمه جمع شدن، اما کسی دست ادب به سینه نذاشت؛ مردای شام دستاشونو مشت کرده بودن، سنگ آماده کرده بودند؛ کسی دختر ناقهی دختر علی رو هدایت نکرد؛ بی بی همه تازیانهها آماده بود…
خودم دیدم که عمه…
ای بی بیای کاش من شهر شام بودم وقتی اون دستای نامرد بلند میشد یه دستو نیگه میداشتم میگفتم این دخترا تازیانه کم نخوردن… سیلی کم نخوردن…ای حسین.
این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست
حرفى ز بى وفایى و ظلم زمانه نیست
در دستهاى مردم شهر تو سنگ نیست
یعنى سلام مردم تو وحشیانه نیست
سیلى نزد کسى به رُخ داغدار تو
اینجا خبر ز خون دل و دردِ شانه نیست…
#کانال نوحه مجمع الذاکرین
@majmaozakerin