eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
377 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس گرچه من لطف تو را هر بار یادم رفته است هرکسی دنبال عشقش بوده، من دنبال تو! این دل دیوانه ام دنبال پرچم رفته است در مقام روضه، گریه می کنی هر صبح و شام مثل زهرا ناله ات تا عرش اعظم رفته است زخم ها خوردم ولی شلاّق هجران بدتر است من به خود تا آمدم، دیدم محرّم رفته است آی مردم! حسرتش را می خورد روز جزا آنکه در دنیا طواف کربلا کم رفته است زود جانم را بگیر و اربعینم را بده جان من بی اربعین، فوراً به یک دم رفته است در پی آن نیزه داری که کمی سر به هواست کربلا تا شام، زهرا با قد خم رفته است پیش مادر، موی سر را بر درختی بسته اند در تنور و دیر و خورجین آه، درهم رفته است تا که بی معجر نبیند خواهرش را بین شام آن سر صد پاره تا خطّ مقدم رفته است رضا دین پرور ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به هم آنقدر می آمد نمازم با اذان تو گره عمری بهم خورده توانم با توان تو تمام تو از آن من تمام من از آن تو بمان پیشم که میمیرد بهارم با خزان تو همیشه با تو میگفتم کنارم اکبرم که هست چه غم از پیری ام وقتی نگاه آخرم که هست کنارش گرچه لیلا نیست اما خواهرم که هست دلت در گیسوان من دلم در گیسوان توست به تو گفتم برو اما پدر پشتت به راه افتاد نگاهم بر نگاه تو لبم اما به آه افتاد صدای شیون عمه میان خیمه گاه افتاد کمان ابروی ما رفتی حرم شد قد کمان تو از این بدتر نمی گردد که اسبت اشتباهی رفت از این بدتر نمی گردد که چشمانت سیاهی رفت میان حلقه ی جمع سپاهی بی پناهی رفت انار فاطمه دیدم اناری شد لبان تو سبک تر گشته ای اما شبیه پَر نمی مانی چرا بر روی دستانم علی اکبر نمی مانی چرا حرفی نمی گویی مگر دیگر نمی مانی کدامین خشک تر بوده زبان من زبان تو علی جان زندگانی از جوان مرده نمی آید توان راه رفتن از زمین خورده نمی آید نفس های مرا داغ پسر برده نمی آید لبت بوسیدم و خون شد دهان من دهان تو زمین خوردی زمین خوردم پدر گفتی پدر گفتم بهم خوردی بهم خوردم جگر گفتی چگر گفتم مفصل نیزه ها خوردی ولی من مختصر گفتم چرا با فصله مانده تمام استخوان تو نگاهم تار میبیند کجا چیدم کجا چیدم کشیدم دست بر خاک و تو را روی عبا چیدم هزار و نهصد و اندی کنار هم تو را چیدم ولی خیره به من مانده نگاه مهربان تو شب هشتم محرم سید مهدی حسینی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جوون بابا رفته توون بابا بعیده بی تو زنده بمونه بابا عصای پیریمو ازم گرفتن بابا جلوی چشمای من بابا تو رو زدن یعنی باباتو کشتن بابا لیلای حرم رعنای حرم پسرم بی تو چه کند بابای حرم پسرم **** نفس بابا رفته نفس بابا یکی به دادم باید برسه بابا تو یه عبا نمیشه جا علی اکبر هام داری میریزی از رو دستام واسه جمع آوریِ تو یه لشکر میخوام تو صد نفرو من یک نفرم پسرم جسمت رو چجور خیمه ببرم پسرم **** عمه رسیده با قامت خمیده اونی که سایش رو هیچکسی ندیده پاشو ببین که عمه مو پریشون کرده چجوری باز به سمت خیمه ها برگرده تا شد کمرم خون شد جگرم پسرم پاشو ببرش زینب رو حرم پسرم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️