#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حضرت_حر_ع
دودمه اصحاب سیدالشهدا (ع) حضرت حر (ع) -( آب را بستم به روى تو، ملامت مى كشم )
آب را بستم به روى تو، ملامت مى كشم
يا حسين ابن على (٢)
تا قيامت از على اصغر خجالت مى كشم
يا حسين ابن على (٢)
٢
اذن ميدان گر دهى امروز جبران مى كنم
يا حسين و يا حسين (٢)
مثل قتال العرب آهنگ ميدان مى كنم
يا حسين و يا حسين (٢)
٣
از زبان مستمعين :
مثل حر مى گويم آقا اشتباهم را ببخش
يا حسين و يا حسين (٢)
جان زهرا مادرت امشب گناهم را ببخش
يا حسين و يا حسين (٢)
٤
حضرت صديقه فكر آبرويم كرده است
يا حسين ابن على (٢)
يک نگاه زينب تو زير و رويم كرده است
يا حسين ابن على (٢)
شاعر: #پیمان_طالبی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5824426186855415856.mp3
1.45M
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حضرت_حر_ع
دانلود متن و سبک واحد شب چهارم محرم- حضرت حر علیه السلام -( ای آبروی عالمین - یا سیدی مولا حسین )
«واحد»
ای آبروی عالمین - یا سیدی مولا حسین
به دامنت دخیلـه دستم
خیلی سیه رویم ولی - مولا حسین بن علی
برگشتم و شرمنده هستم
(افکنده ام سر از خجالت - محتاج یک لطف و عنایت)۲
ای مهربان حسین جان - ای کشتی نجاتم
(امید من تو هستی - آقا بده براتم)۲
یا سیدی حسین جان۴
*
مولا بیا دستم بگیر - یا سیدی نعم الامیر
خیلی گنه دارم به دوشم
از دیده خون جاری کنم - خواهم تو را یاری کنم
تا از سبوی تو بنوشم
(تاریک و تار روزگارم - روشن نما ای چلچراغم)۲
آماده ام سرم را - نذر شما کنم من
(قید تمام دنیا - را یکسره زدم من)۲
یا سیدی حسین جان۴
*
دیر آمدم امّا ببین - افتاده ام روی زمین
در پیش پای خواهر تو
من حرّم و آزاده ام - بهر نبرد آماده ام
هستم محبّ مادر تو
(زهرا مرا کرده شفاعت - حالا روم سوی شهادت)۲
باید که خون خود را - پیش شما بریزم
(این زندگی فدایت - یا ایّها العزیزم)۲
یا سیدی حسین جان۴
***
ای دل بیا آماده شو - راهی میان جاده شو
از رنگ دنیایی گذر کن
شیطان نشسته در مسیر - راهی حسینی را بگیر
از هر چه غیر او حذر کن
(دنیا فریب و رنگه ای دل - هرگز نمانی پایُ در گل)۲
(از زندگی گذر کرد - هر کس که مثل حُر شد
دستان خالی او - با یک اشاره پر شد)۲
یا سیدی حسین جان۴
شاعر: #وحید_ولوی
#واحد
#شب_چهارم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
زلفی به باد ده که پریشان ترم کنی
آبم کنی از غم و باران ترم کنی
از روضه ای به روضه دیگر روانه ام
از اینکه هست بی سر و سامان ترم کنی
بر چشم های من نمی از چشم خود دهی
امشب کنار لطف کریمان ترم کنی
من قبله دلم متمایل به کربلاست
من را حرم برید و مسلمان ترم کنید
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
خواهر شدم که خواهریام را نشان دهم
حال و هوای حیدریام را نشان دهم
اصلاً برات مادریم را نشان دهم
یک گوشه از دلاوریام را نشان دهم
نوبت به زینب است جگر دربیاورد
یعنی که پیشکش، دو پسر را بیاورد
ناقابل است دار و نداری که میدهم
بییار من، برای تو یاری که میدهم
پس رد نکن دگر، کس و کاری که میدهم
نذر شماست، این دو سواری که میدهم
تحویلشان بگیر، میآیند با امید
آقا، نکن امید کسی را تو ناامید
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#مناجات_امام_زمان
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز
آخر کجا روم به کجا ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سوی شما ایها العزیز
جان را گرفتهام به سردست و آمدم
از کوره راههای بلا ایها العزیز
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود
این کاسه را … فاوف لنا… ایها العزیز
خالیتر از دو چشم من این جان نیمه جان
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
– ما- جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
دستم تهی است… راه بیابان گرفتهام
دست من و نگاه شما ایها العزیز
(مریم سقلاطونی)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
وقتی همهجا شهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزه خورِ خوان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم
خیرُالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مُزد بگیرانِ تو باشیم
فردای قیامت خبر از در به دری نیست
امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم
در سیرِ مقامات پِیِ گوهرِ اشکیم
ما چله نشستیم که گریانِ تو باشیم
اسلام بنا بر لَکَ لبیک حسین است
ما نیز بنا شد که مسلمانِ تو باشیم
گویی که اباالفضل دعاگوی لب ماست
هرجا که به یادِ لب عطشان تو باشیم
دلِ این بندهی انگشت نما را نشکن
با فراقت به سرم جامِ بلا را نشکن
آبرویم برود آبروی تو رفته
جلوی چشم همه ظرف گدا را نشکن
دم شش گوشه فقط توبهی ما را بپذیر
جان آقای خراسان دل ما را نشکن
به همه گفتهام ارباب خریدارِ من است
حرمت سینهزنِ کرب و بلا را نشکن
مادرش گفت که صد نیزه شکستی به تنش
تو دگر بر بدنش چوبِ عصا را نشکن
--
تنِ من را به هوای تن تو ریختهاند
علی و فاطمه در این دو بدن ریختهاند
جلوهی واحده را بین دو تن ریختهاند
این حسینیست که در قالب من ریختهاند
ما دوتا آینهی روبروی یکدگریم
محو خویشیم اگر محو روی یکدگریم
ای به قربان تو و پیکرِ تو پیکرها
ای به قربان موی خاکیِ تو معجرها
امر کن تاکه بیفتند به پایت سرها
آه در گریه نبینند تو را خواهرها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری؟
حاضرم دست به گیسو بزنم رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم رد نکنی
حرفِ از سینه و پهلو بزنم رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم رد نکنی
تنِ تو گرکه بیفتد تنِ من میافتد
تو اگر جان بدهی گردنِ من میافتد
دلم آشفته و حیران شد و حرفی نزدم
نوبت رفتنِ یاران شد و حرفی نزدم
اکبرت راهیِ میدان شد و حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دوتا شیر جوان نیز به دردی بخورند
نذر خونِ جگرت باد جگر داشتنم
سپرِ سینهی تو سینه سپر داشتنم
خاک پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم نکن ای شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
راضیام این دو گُلم پرپرِ تو برگردند
به حرم بر روی بال و پرِ تو برگردند
لِه شده مثل علی اکبرِ تو برگردند
دست خالی اگر از محضرِ تو برگردم
دستمال پدرم را به سرم میبندم
وسط معرکه چادر کمرم میبندم
تو گرفتاری و من از تو گرفتارترم
تو خریداری و من از تو خریدارترم
من که از نرگسِ چشمان تو بیمارترم
به خدا از همه غیر از تو جگردارترم
امتحان کن که ببینی چقدَر حساسم
به خداوند قسم شیرتر از عباسم
بگذارم بروی باز شود حنجرِ تو
یا به دست لبهای کُند بیفتد سرِ تو
جانِ انگشتِ تو افتد پِیِ انگشترِ تو
میشود جانِ خودت گفت به من خواهرِ تو
طاقتم نیست ببینم جگرت میریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت میریزد
--
از تل زینبیه رسیدم که ای وای وای
بالاسرت نشستم و دیدم که ای وای وای
نیزه ز جای جایِ تنِ تو درآمده
حتی لباسهای تنِ تو درآمده
دیدم کسی حسینِ مرا نحر میکند
آقای عالمینِ مرا نحر میکند
میخواستم ببوسَمَت اما مرا زدند
ناراحتم کنار تو با پا مرا زدند
--
چقدر روبروم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
یه جوری هر کدوم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
سرِ فرصت سرِ تو بریدند
به چه قیمت سرِ تو بریدند
بمیرم داداشِ غریبم
توی غربت سرتو بریدند
توی غربت سرتو بریدند
--
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود
گلوتو میبوسم، رگاتو میبوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
(شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین