🏴#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
🏴#نوحه
✍شاعر:امیر عباسی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از حرم سیّد الکریم
دلا میره کرببلا...
دل خراب
اسیر حسینه ، دم همه دم
داره نیاز
به لطف و عطا و جود و کرم
میره به سوی درگه او
قدم به قدم
کبوتر دلم زده پر
به سوی حرم
اهل ری هستیم
مست مِی هستیم
از عهد قدیم
سیّد الکریم...
غصه نخور ای جامونده
از قافله ی اهل ولا...
از حرم سید الکریم
دلا میره کرببلا...
به سوی تو یا عبدالعظیم
نگاه دلم
سوز کمیل نیمه شبات
پناه دلم
می شوره آب حوض حرم
گناه دلم
عنایتی آقا به سوز و به آهِ دلم
دل مستت بوده
مظهر جودِ رحمان الرّحیم
سید الکریم
خدا رو لوحِ دل ما
نوشته با آب طلا
از حرم سید الکریم
دلا میره کرببلا...
مسلمیه قرارِ تموم سینه زَنا
حرم با صفای تو ای عزیز خدا
می گیره دل تو مسلمیه
براتِ بکاء
برا محّرمِ غم شاهِ کرببلا
یادِ سه ساله می زنم ناله
با سوز و وبا آه
اباعبدالله...
از دوری کرببلا
رزق دلم شده بلا
بده یا سید الکریم
یه برات کرببلا...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب دوم محرم ۱۴۰۲ #حاج_مهدی_حسینی #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴👆👆👆
بارگذاری مجلس شب سوم محرم ۱۴۰۲
#حاج_مهدی_حسینی
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️
| روضه حضرت #رقیه_خاتون |
انتظارشو نداشتم که بری و جام بذاری
چرا دیر اومدی پیشم نکنه دوسم نداری
چرا این قدر پریشونی الهی دورت بگردم
کاشکی دستام کمی جون داشت موهاتو شونه میکردم
از همون وقتی که رفتی دل دخترت کبابه
چرا تا رسیدی بابا بوی نون گرفت خرابه
من غذا نخواسته بودم بس که از زندگی سیرم
بغلم نکردی باشه من تو رو بغل میگیرم
نمیگی که دخترت رو چرا با خودت نبردی
لااقل بگو بابایی منو دست کی سپردی
چادرم تو صحرا گم شد اما روسریم نیفتاد
گوشواره ام رو پس میگیرم عمه قولشو بهم داد
روسریم یه خورده سوخته غم نخور عیبی نداره
عموم از سفر که برگشت یه دونه نوشو میاره
چی میشه بازم بخندی دلم از غصه رها شه
دندونم شکسته اما شیریه غمت نباشه
اینا چیزی نیست بابایی همشون میگذره میره
اما چند روزه کلافه ام زبونم همش میگیره
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شب سوم همه جا بوی جیگر سوخته میاد
بوی پر سوخته میاد
صدای گریه کردنه یه دختر سوخته میاد
آه رقیه خاتون از اون شبی که گم شدی توی بیابون
هرجا که اسم تو میاد میگیره بارون
با دست کوچیکت یه کاری کن برامون
غم تو میده عذابم خرابه رفتی خرابم
یه شب تو راحت نخوابیدی
چجوری من بخوابم
****
شب سوم همه جا عاشقا بهانه گیر میشن
سیدا سر به زیر میشن
خیلی از این سینه زنا با روضه ی تو پیر میشن
آه رقیه خاتون از اون شبی که زدنت ابرا میبارن
نذر غم تو زائرات با گریه دارن
عروسک و لباس و گوشواره میارن
چه آتشی به فلک زد زجر به زخمت نمک زد
تا گفتی از دوریِ بابا
چقدر تو رو کتک زد
****
شب سوم همه جا صحبت پهلوی توئه
حرف النگوی توئه
غمی که ما رو میکُشه سوختگی موی توئه
آه رقیه خاتون بعد عمو به جونت افتادن بمیرم
دخترای شامی تو رو زدن بمیرم
میگن تو رو بازی نمیدادن بمیرم
پاشو که وقت نمازه با خونِ زخمای تازه
دیر اومد اما رسید بابا
به تشییعِ جنازه
****
بابا ای لعنت به شامیا
بابا صد رحمت به کربلا بابا
بابا وای از نامسلمونا
بابا صد رحمت به کربلا بابا
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زجر اگه دختر داشت
با تو اینجوری رفتار نمی کرد
زجر اگه دختر داشت
تو رو این همه گرفتار نمی کرد
زجر اگه دختر داشت
تو رو با سیلی بیدار نمی کرد
دختر داشت می فهمید
گل سر چیه
موی بلند تر چیه
بهونه چیه
آینه و شونه چیه
النگو چیه
شونه نشه مو چیه
شونه نداری
خرابه می خوابی مگه خونه نداری
موهات سپیده
دستای کوچیک تو رو نیزه بریده
نفس نداری
دل خوش از حرمله و شبث نداری
زجر اگه دختر داشت
واسه اشک تو لبخند نمی زد
زجر اگه دختر داشت
تو رو تو قافله یک بند نمی زد
دختر داشت می فهمید
بابایی چیه
شبا لالایی چیه
خرابه چیه
بچه که خوابه چیه
اسیری چیه
دندون شیری چیه
تبت زیاده
مثل بابات زخم روی لبت زیاده
تن تو آب رفت
بابا می دونی دخترت بزم شراب رفت
زجر اگه دختر داشت
تو رو تو صحرا دنبال نمی کرد
زجر اگه دختر داشت
باباتو راهی گودال نمی کرد
زجر اگه دختر داشت
چادر تو رو لگد مال نمی کـرد
دختر داشت می فهمــید
دل پر چیه
خاک رو چادر چیه
قد خم چیه
لباس در هم چیه
دلت شکسته
روسری تو سر می کنی با دست بسته
رد شدن از روت
درست شبیه فاطمه شکسته پهلوت
پاهات ترک خورد
همه میگن رقیه تو کوچه کتک خورد
رقیه جانم رقیه جان رقیه جان رقیه جانم
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
آزاده ای که کعبه ی عشق است کوی او
دارند چشم اهل دو عالم به سوی او
ای جان فدای همت آن عاشقی که بود
در راه دوست کشته شدن آرزوی او
عشق شیرینم یا اباعبدالله
یار دیرینم یا اباعبدالله
درد و تسکینم یا اباعبدالله
دین و آیینم یا اباعبدالله
ذکر تلقینم یا اباعبدالله
لحظه ی مرگم با دعای زهرا
تو رو میبینم یا اباعبدالله
ای یار و طبیب من حسین
ای نعم الحبیب من حسین
****
ای توتیا ی دیده ی جان خاک پای تو
ریزم ز دیده اشک به بزم عزای تو
حجاج راه کعبه گرفتند و عاشقان
دارند همچنان هوس کربلای تو
ای کس و کارم یا اباعبدالله
دل و دلدارم یا اباعبدالله
یار و غمخوارم یا اباعبدالله
من دوسِت دارم یا اباعبدالله
نور اذکارم یا اباعبدالله
تو شلوغی روز محشر آقا
من تو رو دارم یا اباعبدالله
ای صبر و شکیب من حسین
ای نعم الحبیب من حسین
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
تشنهای در پنجهای سیراب گیر اُفتاده است
کودکی در حملهی اعراب گیر اُفتاده است
بعدِ بابا آبِ خوش از حنجرش پایین نرفت
در گلویش جرعههای آب گیر اُفتاده است
کاش در تاریکیِ صحرا نمیدیدش کسی
دخترک از دستِ این مهتاب گیر اُفتاده است
بارها از رویِ نِی بابا به داداش میرسید
آی خواهر زودتر بشتاب گیر اُفتاده است
زجر آوردش به روی ناقهای انداختش
مثل آن ماهی که در قلاب گیر اُفتاده است
این طرف از زجر میخورد آنطرف از حرمله
مثل آن برگی که در سیلاب گیر اُفتاده است
چشمهایش گرم میشد میپرید از خوابِ ناز
بسکه طفلی زیرِ پا در خواب گیر اُفتاده است
هیچکس در بینِ کوچه احترامش را نداشت
آه با نانهایِ در پرتاب گیر اُفتاده است
حسن لطفی
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
در راه غمت هرچه بلا بود خریدیم
یک عمر از این روضه به آن روضه دویدیم
یک روز در آغوش پدر روز دگر هم
با پای عصا سینه زنان سینه دریدیم
یک عمر از این نافله ها بار نبستیم
از اشک عزایت به کجا ها که رسیدیم
هر ذکر که گفتیم پری باز نکردیم
یک آه برای تو کشیدیم و پریدیم
حسرت به دل هر نفس سوخته هستیم
جز آن نفسی را که برای تو کشیدیم
صد بار چو آیینه به پای تو شکستیم
یک بار اگر روضه ی گودال شنیدیم
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
| شور #اباعبدالله |
شب جمعه بود مادرم میگفت
این نوحه رو بدید مقبل
بنویسه بیحیا قاتل
افتاده شاه در مشکل
عذاب میدن، حتی به مرکبهاشون آب میدن
سرت جنگه، تشنه سر میبُرن که وقت تنگه
(شب جمعه بود مادرم میگفت
این روضه رو بدید ریان
بگه از تنِ به خون غلطان
عطشان بدتره یا عریان
چه نامردن سخته آب از دشمن طلب کردن
جواب سنگه تشنه سر میبُرن که وقت تنگه
شب جمعه بود مادرم میگفت
سهم محتشم رو هم بردار
بگه از تنی که شد نیزار
نیزه بدتره یا مسمار
زمین خورده پیرهنت زیر نیزه چین خورده
پر از چنگه تشنه سر میبُرن که وقت تنگه
بین قتلگاه به پرت میزد
با ته خنجر به پیکرت میزد
تو رو پیش چشم مادرت میزد
طعنه به اشکای خواهرت میزد
همه دیدن به لب تشنهی تو میخندیدن
بین قتلگاه شدی زیر و رو
وصیت کردی با خس خس گلو
بدنت سرتاسر زخمه مو به مو
چیکار کردن
زن و بچه ها همه فرار کردن
کم آوردن چند تا بچه زیر دست و پا موندن
رگ هاتو دیدم
یه عده نابلد بریدن
چقدر سرت رو بد بریدن
دیدم با نیزه
تنت رو از زمین بلند کرد
به حلقوم یه نیزه بند کرد
جلو چشمام بگو بخند کرد
تو اون شلوغی
چطور لباس تو در اومد