🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد_زمزمه
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بیا مهدی عزیز جون بابا
ببین که رو لب من خون نشسته
زده زهر جفا آتیش به جونم
میرم از دنیا با قلب شکسته
بیا صبر و قرارم
مراد قلب زارم
بیا سر روی پاهات
دم آخر بذارم
خدانگهدار پسرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
منم خورشید شهر سامرا که
غروب عمرم حالا سر رسیده
درون حجره تا از پا نشستم
دیدم بالا سرم مادر رسیده
دیدم با حال خسته
به بالینم نشسته
به روی صورتش من
دیدم رد یه دسته
مادرم ای وای مادرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
رسیده جون به این لبهای خشکم
میسوزم یاد جدم با چش تر
نبودم کربلا اما شنیدم
لبه تشنه جدا شد از تنش سر
منو زهر برده از حال
رو خاکم یاد گودال
رو خاکم یاد جسمی
که شد با نعلا پامال
آه و واویلتا حسین
ن
4_6023623205221041044.mp3
24.2M
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
✍شاعر:حمید رمی
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح : کربلایی سید رضا نریمانی
✍شاعر:حمید رمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
نوکراتو آقا/ سامرا می بری
شب شهادتت جایی جز حرم نمیرم
پیرهن سیامو از دست فاطمه میگیرم
فَیَضِجَّ الضَّاجُّون/ فَیَعِجَّ العاجُّون
بارون می باریم با/اشکای آقامون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
خسته و بی رمق/لحظه ی آخری
کنار بستر باباست بیقرار و آرام
یتیم شدن هنوز خیلی زوده واسه آقام
فَلْیَبْکِ الباکُون / غریبه آقامون
دلای آواره / دلای سرگردون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
روضه میخونی با / خواهر و مادری
چقد توی دل قاتل کینه ی حسینه
جلوی چشم زهرا رو سینه ی حسینه
یه خواهری داره / می بینه از رو تل
برادرش مونده / تنها توی مقتل
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر:خادم زینب
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میفهمه حتما
خونِ جگر رو
هرکی که دیده
رفتنِ پدر رو
تکیه گاهِ محکمِ همه ، پدر پدر پدر پدر
مردِ بی مثالِ عالمِ ، پدر پدر پدر پدر
خون بباریم از غمش کمِ ، پدر پدر پدر پدر
حالا به کوچه های سامرا یه سر بزن
میخونه کوچه با صدای خسته یا حسن
حالا شالِ عزا رو شونه هاشِ اونی که
تکیه گاهِ بدونِ تکیه گاهِ واسه من
روضه خون اومدم
با مهدی هم صدا
که با چشمایِ تر
میگه وا اَبَتا
اَباالمهدی حسن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
داغ مدینه
غوغای صحرا
میشه تداعی
پیشِ چشمِ مولا
پشتِ در شکسته کمری ، علی علی علی علی
داره میسوزه یه مادری ، علی علی علی علی
سوخته تویِ شعله ها دری ، علی علی علی علی
گل داده شعله های اون درِ شکسته
داره ابش میده علی با دستِ بسته
خاکستر از سرِ حسن میریزه ای وای
میبینه مادرش روی خاکا نشسته
میخواد رو پا بشه
پیش حیدر ولی
میکشه رو زمین
پاشُ یاسِ علی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اقامون امشب
صاحب عزا شد
بازم سامرا
مثلِ کربلا شد
آجرک الله میگیم همه ، اقا اقا اقا اقا
داغِ تُ تو قلبِ عالمِ ، اقا اقا اقا اقا
تسلیت میگیم به فاطمه ، اقا اقا اقا اقا
قلبِ مهدی الان شبیه عمه مضطرِ
مثل اون عمه ای که روبروش دو تا سرِ
سرِ سردارِ و یکی سرِ علمدار
که ساربون داره رو نیزه اونو میبره
انگشترِ حسین
شد غارت ای خدا
انگشتشُ حالا
پیدا کنن کجا
اَباالمهدی حسن