eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت‌الله‌علیه بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک دختران از هول دادنهای آنها ریختند بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند* مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند *حرام زاده‌ای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل) (حسن لطفی ۹۷/۰۶/۳۱)
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آتش برای صحنۂ محشر گرفتند صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند آنها پدر را زجر میدادند و حتی هر شب برا صبّ او منبر گرفتند تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم- می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران... دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند دیدند جان داری هنوز و شمر(لع) آمد ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ» جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند!
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آن دم که دیدنت دُرِ نایاب می شود تنها نصیب من ز تو یک خواب می شود داری برای من پدری می کنی حسین قلبم از این محبت تو آب می شود هر کس نسوخت در غم عظمای کربلا دریا بدون موج چو مرداب می شود فهمیده ام ز خون شهیدان راه تو نوکر فدای حضرت ارباب می شود وقتی که اشک روضه ی تو ریخت بر دلم شب های قلب من شب مهتاب می شود شب های جمعه یاد حرم ،یاد کربلا دل های عاشقان تو بی تاب می شود از اتحاد نیزه و شمشیر و تیر و تیغ گودال قتلگاه چو گرداب می شود بعد از  تمام گشتن ذبح عجیب تو غارت نمودنِ بدنت باب می شود...
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عمری است با عنایتتان گریه می کنم با روضه های مادرتان گریه می کنم وقتی میان روضه به گودال می رسم با اشک های خواهرتان گریه می کنم گریان برای ساقی لب تشنه،مشک هم با مشک بر برادرتان گریه می کنم گاهی برای آن سربالای نی،گهی بر زخم های پیکرتان گریه می کنم هر وقت روضه،روضه‌ی شش ماهه می شود باروضه خوان هیئتتان گریه می کنم اصلا چگونه اشک نریزم برایتان من که مدام با غمتان گریه می کنم حس می کنم میان حرم ایستاده ام هروقت پای بیرقتان گریه می کنم گر دست من رسد به شما می نهم ز درد سررا به روی دامنتان؛ گریه می کنم من راحسین زائر شش گوشه می کنی؟ من که برای اکبرتان گریه می کنم... یک تکه از بهشت خدا می شود دلم هر وقت با زیارتتان گریه می کنم عمری است گشته مرغ دلم مبتلایتان تنها نه در محرمتان گریه مي كنم
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی دلی شکست، یقینأ بها گرفت در سرسرای عرش معلا سرا گرفت قربان عاشقی که دلش بیقرار شد بعد از نماز شب ز خدا کربلا گرفت یادم نمی رود که به اعجاز تربتت وقت اذان صبح ،مریضی شفا گرفت حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت با چای روضه بود که دل ها جلا گرفت بال مگس کلید معمای چشم ماست چشمی که اعتبار ز آب بقا گرفت "صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین" ارباب ما شِفای مسیح از خدا گرفت زهرا نوشت نامه، خدا هم قبول کرد بایدوجود گریه کنان را طلا گرفت بال ملک به زیر قدم های زائرش اما خودش ز دار جهان بوریا گرفت تفسیر سوره ای که به نیزه نشسته است باید فقط ز دختر شیر خدا گرفت تن های کشتگان همه در زیر سُم اسب خورشید اهل بیت ، روی نیزه جا گرفت وقتی فضای روضۀ مکشوفه گشته باز خواهی بگویمت که چرا دل نوا گرفت؟ مادر میان قتلگه و شمر هم رسید مویش کشید و بعد برید و هوا گرفت لرزید دست و پای کَریهش ولی به عمد سر را مقابل حرم و بچه ها گرفت خورشید هم تحمل این صحنه را نداشت فورأ غروب کرد وَ عالم عزا گرفت ⏹
VP 20200626 072010 9.mp3
1.89M
این صوت کمکت میکنه تا خیلی بهتر به این منبر بشی و بدون استرس برای مستمعینت منبرش رو بری از همین الان امتحان کن ... @majmaozakerine
0001.mp3
2.7M
🚩 روضه های محرم 🏴 📌در سه مصیبت در سه جا اهل بیت علیهم السلام به پیامبر اکرم پناه بردند 1⃣حضرت زهرا سلام الله علیها در بین درب و دیوار 2⃣حضرت امیرالمومنین علیه السلام هنگام دفن مادر سادات 3⃣حضرت زینب کبری سلام الله علیها بالای تله زینبیه 🔻روضه تقسیمی 🔻 ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈ @majmaozakerine
،◾️ تربت سیدالشهدا علیه‏‌السلام شفای تمام دردها 🌷 آیت‌الله بهجت (ره) : 💎جمله‏‌ «وَ الشَفآءَ فی تُرْبَتِهِ؛ و شفا را در تربت او [قرار دادی]» که در زیارت امام حسین علیه‌‏السلام است، آخرین و شدیدترین مرحله‌‏ درد و بیماری را که همه اطبا از مداوای آن عاجزند، شامل می‌‏شود. 📚 رحمت واسعه، ص ٢٢٧ ☘ آیت‌الله بهجت برای شفای بیماری‌ها می‌فرمودند: 🔸آب زمزم و تربت سیدالشهدا علیه‌السلام را مخلوط کنید و هر روز مقدار اندکی به نیت شفا به‌طور منظم میل کنید، تا زمانی‌که بهبودی حاصل شود؛ همچنین به همین نیت صدقه به افراد متعدد بدهید، اگرچه مقدارش زیاد نباشد. 📚 بهجت‌الدعاء، ٣۴٩ 🔹 آیت‌الله بهجت می‌فرمودند: آب زمزم و تربت سیّد الشهدا، هر کجا مصرف شود، اثر دارد. چیزی که هست، ممکن است برآورده شدن حاجت، مصلحت نباشد [در عوض،] خداوند متعال، چیزی بهتر از آن را عنایت می‌کند.(زمزم عرفان، ص٣٧٠)
🌷 سه چیز است که اجازه ترک آن به احدی داده نشده: 1⃣ «یکی وفای به عهده» که اجازه نداری خلاف عهد کنی، چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی 2⃣ «دوم ادای امانت» اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته، چه طرف خوب باشد و چه بد، باید امانت را بدهی. 3⃣ «سوم خوبی کردن به پدر و مادر» چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی. 📖 از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) از معصومین🌹
1 - چه کار کنیم که بتوانیم امام زمان (عج) را ببینیم ؟.mp3
2.37M
🎧کلیپ صوتی: برای دیدار با امام زمان (عج) چه باید کرد؟ 👤 ⏱ زمان : ۹.۴۸ دقیقه 🗂 حجم : .۲.۳ مگابایت 🗓 برای دوستان امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ارسال نمایید.
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣ ‍ ☑️ 🔘 🔳 🌾فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کنُ 🌾بهر یاری کردنش، چشم مرا سرباز کن ⬅️حالا مادررمیخواد روضه بخونه، روضه خون بی بیِ ما هم گریه کُنش 🌾سنگ هم خوردی عزیزم، پیروهن بالا مزن 🌾چاره ای بر تیر آن، ملعون تیرانداز کن 🌾دستبافم را، به غارت بردند ای بی کفن 🌾چادر من را بگیر و زود رو انداز کن ⬅️آخه همچین که سنگ به پیشانی زدن، دامن عربی رو بالا رزد خون پیشانی رو بگیره سفیدی این سینه نمایان شد نانجیب تیر شعبه رو برداشت چنان به سینه آقای ما زد آقام آقام... اما زینب داره این صحنه ها رو داره میبینه بالا تل ایستاده داره میبینه 🌾چشامو باز دوباره گریه میگیره 🌾مگه میشه، مگه از یاد من میره حسین جانم.. 🌾خودم دیدم جَوونت غرق غمها شد 🌾توی میدون چطوری اربا اربا شد 🌾خودم دیدم که اصغر با لبای سرد 🌾غریبونه پیش چشمات تلذی کرد حسین جانم .صدا زد داداش 🌾خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد 🌾یه لشکر گرگ به سمت خیمه راه افتاد 🌾خودم دیدم، میدیدی آسمونو دود 🌾توی گودال یه نامرد روی سینت بود 🌾خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد 🌾تو مقتل تنت رو جستجو مبمکرد 🌾جلو چشمات تنت رو پشت و رو میکرد ⬅️آخه یه عبارتی شیخ جعفر شوشتری تو مقتل آورده، این یه بیتی که میگم سندش اونجاست شیخ جعفر میگه کاری کردند پشت روی بدن معلومه نبود آآنت اخی... آیا تو برادر منی دو معنا داره... شاید داره میگه تو حسین منی نه نه تو حسین نیستی حسینی که من فرستادم اینطوری نیود از یه طرف یه عبارت میگه اومد ولی بدن رو نشناخت همچین که برگشت دید از حلقوم بریده صدایی میادأُخیَّ الیه میگم و رد میشم 🌾خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ 🌾تو دستای یه نامرد جنچر کندُ 🌾خودم دبدم داره قطع میشه امیدم 🌾خودم دیدم 12 ضربه رو دیدم آخه هر ضربه ای که میزد آقامون یه ذکری میگفت ضربه اولُ که زد گفت یا محمدا ضربه بعدی واعطشا یه ضربه یه حرف دیگه اما ضربه آخرُ صدا زد وا اُماه وای مادرم.... (مادر اومد) 🌾قدم به قدم من اومدم (صبر کن حسین) 🌾باقامت خم من اومدم 🌾تو قتلگاه چه خبره 🌾کجاست پسرم من اومدم آی حسین... (داداش داداش نفسم بالا نمیاد) 🌾تو رو کشتند، می اومد نغمه تکبیر 🌾تو رو کشتند، به دستم بسته شد زنجیر 🌾حسین جانم، فدای جسم بی تابت 🌾تو رو کشتند، ندادند قطره ای آبت (اما داداش اونی که منو میکشه اینه) 🌾تو رو کشتند، غنائم رو سوا کردند 🌾تنت رو وای توی صحرا رها کردند 🌾تو رو کشتند، سرت رو نیزه ها میرفت 🌾بدون تو آخه زینب کجا میرفت حسین جانم.... ا⬅️این روضه رو بارها گوش دادین ومد گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد، اول نشست کنار این بدن، شروع کرد به حرف زدن داداش قرارمون این نبودتو بری و زینب بمونه ما رو میخوای تو دست کی بسپری بری حسین جان یهذنگاه کن. هنوز خون گلوت خشک نشده ریختن خیمه هارو محاصره کردند همه رو این حرفا رو زدم برا این جمله و روضم تمام یه مرتبه یه کاری کرد دوست و دشمن همه گریه کرد این بدن رو تو بغل گرفت حسین جان کجاتو ببوسم جایی برای بوسه که پیدا نمیشود اما یه مرتبه دیدن اما چادرو انداخت رو این بدن تا سرو برداشت دیدن لبا خونیه، همه فهمیدند این لبارو گذاشته به رگهای بریده آی حسین... 🔳هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔳 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5947066053119969402.mp3
22.19M
السلام علیک یا اباعبدالله 😭😭😭😭😭
❣﷽❣ 💥 🌟 💥 سایه‌ ی لطف حسین از رو سرم کم نمیشه هیچ زمانی واسه ما مثل محرم نمیشه وقتی که رضایت تو رو دارم بهشتیم نوکر واقعی وارد جهنم نمیشه تورو میخوام، نه اینکه هیزم دوزخ شم بده برام، اینجوری سنگ روی یخ شم یه رو سیام، تورو خدا منو ببخشم حسین تا بلدم، گدا میارم درخونت تا ابدم، میشم آقا نوکر خونت به تو قسم، از همه‌جا بهتره خونت حسین 🌟اللهم اجعل محیای محیا اباعبدالله واسه‌تو هرجاباشی‌هرجاکه‌هستی میخونم اسمتو چون توی قلب من نشستی میخونم وقتی نام تو بیاد هوایی میشه دلم و ذکرتو با هروله باشور و مستی میخونم تودل من، پر نوای شور و مستی تودل من، اومدی آخرش نشستی تودل من، خالی نمیشه تا تو هستی حسین میدونی که، لطف تو از سرم زیاده میدونمم، زائرای حرم زیاده گدا پره، اونجایی که کرم زیاده حسین 🌟اللهم اجعل محیای محیا اباعبدالله بچه هیاتی جونش رو به تو تقدیم میکنه ساعت عشقشو به وقت تو تنظیم میکنه کعبه خونه‌ی خداست ولی گداها میدونن خدا برکت رو توی کربلا تقسیم میکنه طرف من، آقاییه که خیلی آقاست هدف من، رضایت علی و زهراست شعف من، اینه شفاعتم باسقاست حسین حقیرتم، عزت واسم این حقارت اسیرتم، تا باشه اینجوری اسارت اجیرتم، بده به من اذن زیارت حسین 🌟اللهم اجعل محیای محیا اباعبدالله 🌟هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌟 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ‍ ☑️ 🔘 🔳 🌾فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کنُ 🌾بهر یاری کردنش، چشم مرا سرباز کن ⬅️حالا مادررمیخواد روضه بخونه، روضه خون بی بیِ ما هم گریه کُنش 🌾سنگ هم خوردی عزیزم، پیروهن بالا مزن 🌾چاره ای بر تیر آن، ملعون تیرانداز کن 🌾دستبافم را، به غارت بردند ای بی کفن 🌾چادر من را بگیر و زود رو انداز کن ⬅️آخه همچین که سنگ به پیشانی زدن، دامن عربی رو بالا رزد خون پیشانی رو بگیره سفیدی این سینه نمایان شد نانجیب تیر شعبه رو برداشت چنان به سینه آقای ما زد آقام آقام... اما زینب داره این صحنه ها رو داره میبینه بالا تل ایستاده داره میبینه 🌾چشامو باز دوباره گریه میگیره 🌾مگه میشه، مگه از یاد من میره حسین جانم.. 🌾خودم دیدم جَوونت غرق غمها شد 🌾توی میدون چطوری اربا اربا شد 🌾خودم دیدم که اصغر با لبای سرد 🌾غریبونه پیش چشمات تلذی کرد حسین جانم .صدا زد داداش 🌾خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد 🌾یه لشکر گرگ به سمت خیمه راه افتاد 🌾خودم دیدم، میدیدی آسمونو دود 🌾توی گودال یه نامرد روی سینت بود 🌾خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد 🌾تو مقتل تنت رو جستجو مبمکرد 🌾جلو چشمات تنت رو پشت و رو میکرد ⬅️آخه یه عبارتی شیخ جعفر شوشتری تو مقتل آورده، این یه بیتی که میگم سندش اونجاست شیخ جعفر میگه کاری کردند پشت روی بدن معلومه نبود آآنت اخی... آیا تو برادر منی دو معنا داره... شاید داره میگه تو حسین منی نه نه تو حسین نیستی حسینی که من فرستادم اینطوری نیود از یه طرف یه عبارت میگه اومد ولی بدن رو نشناخت همچین که برگشت دید از حلقوم بریده صدایی میادأُخیَّ الیه میگم و رد میشم 🌾خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ 🌾تو دستای یه نامرد جنچر کندُ 🌾خودم دبدم داره قطع میشه امیدم 🌾خودم دیدم 12 ضربه رو دیدم آخه هر ضربه ای که میزد آقامون یه ذکری میگفت ضربه اولُ که زد گفت یا محمدا ضربه بعدی واعطشا یه ضربه یه حرف دیگه اما ضربه آخرُ صدا زد وا اُماه وای مادرم.... (مادر اومد) 🌾قدم به قدم من اومدم (صبر کن حسین) 🌾باقامت خم من اومدم 🌾تو قتلگاه چه خبره 🌾کجاست پسرم من اومدم آی حسین... (داداش داداش نفسم بالا نمیاد) 🌾تو رو کشتند، می اومد نغمه تکبیر 🌾تو رو کشتند، به دستم بسته شد زنجیر 🌾حسین جانم، فدای جسم بی تابت 🌾تو رو کشتند، ندادند قطره ای آبت (اما داداش اونی که منو میکشه اینه) 🌾تو رو کشتند، غنائم رو سوا کردند 🌾تنت رو وای توی صحرا رها کردند 🌾تو رو کشتند، سرت رو نیزه ها میرفت 🌾بدون تو آخه زینب کجا میرفت حسین جانم.... ا⬅️این روضه رو بارها گوش دادین ومد گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد، اول نشست کنار این بدن، شروع کرد به حرف زدن داداش قرارمون این نبودتو بری و زینب بمونه ما رو میخوای تو دست کی بسپری بری حسین جان یهذنگاه کن. هنوز خون گلوت خشک نشده ریختن خیمه هارو محاصره کردند همه رو این حرفا رو زدم برا این جمله و روضم تمام یه مرتبه یه کاری کرد دوست و دشمن همه گریه کرد این بدن رو تو بغل گرفت حسین جان کجاتو ببوسم جایی برای بوسه که پیدا نمیشود اما یه مرتبه دیدن اما چادرو انداخت رو این بدن تا سرو برداشت دیدن لبا خونیه، همه فهمیدند این لبارو گذاشته به رگهای بریده آی حسین... 🔳هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔳 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مجنون الحسین ❤️نـوشــت: به اشکهای آن پدر که بی پسر شده بیا به گریه‌ های دختری که بی پدر شده بیا به آن شهید پاره‌تن که بی‌کفن رها شده به نـالـه هـای مادرانِ خونجگـر شده بیا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين💔 سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
🌹 🌸آرزو میکنم 🌺بهترين ثانيه ها 🌼شيرين ترين دقايق 🌸دلچسب ترين ساعت ها 🌺دوست داشتنی ترين جمعه 🌼را کنار خانواده و عزیزانتان 🌸پيش رو داشته باشید.. "جمعتون سرشار از آرامش ‌و شادی"
جریمه ی مشق امشب...! صد بار بنویس...! آقایی که یادش نبودم...! در قنوت نمازش یادم کرد...!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من از این وضع پریشان نگرانم به خدا از فراوانی نسیان نگرانم به خدا پر کشیدند سحر همسفرانم،حالا مانده ام خسته،هراسان...نگرانم به خدا بی قراری من از حال خرابم پیداست چه کنم با دلِ حیران؟نگرانم به خدا تو بگو وسعت این فاصله ها را چه کنم؟ ای گرفتار بیابان! نگرانم به خدا ندبه و ناله ی من سود نبخشید...بیا کور شد دیده ی گریان،نگرانم به خدا همه جا بوی فساد و همه جا رنگ گناه از غریبی شهیدان نگرانم به خدا کوچه پس کوچه ی این شهر دگر ایمن نیست از سر و وضع خیابان نگرانم به خدا هرکه را می نگری دین خودش را دارد! آه ای مجری قرآن نگرانم به خدا پسر شیر خدا! شیعه کشی باب شده باز با دستِ مسلمان! نگرانم به خدا خواهری لحظه آخر به برادر میگفت: بی تو ای سرو خرامان نگرانم به خدا پیرهن خواستنت لرزه به جانم انداخت! به کجا راحتیِ جان؟نگرانم به خدا پدرم گفت:به کوفه گذرت میافتد... من از آن کوفه ی ویران نگرانم به خدا ای دعای سحر عمه ی سادات بیا خم شد از غم کمر عمه ی سادات بیا
⚫️ 🔘 ▪️ 🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه ⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری... ایامی که بی‌بی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه... وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت.. 💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم 💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم 💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند... با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند... 💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود 💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود ⬅️بی‌بی رو وارد شهر کوفه کردند.... خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه... (چه خاطراتی) مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری... خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد.. (خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه) 💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود 💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود 💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود ⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن... هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت... هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید... اینجا خونه باباش علی بوده... این شهر بوی باباش علی میده... این شهر بوی برادرشو میده.... این شهر بوی حسین میده... همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است... ⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده.... اسیرو بی کس و تنها... دستای بی‌بی رو بستن.... از بالا بام خاکستر میریزن... سنگ میزنن... 💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست ♻️بگمو التماس دعا ♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا ⬅️یه وقت بی‌بی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر... دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن... زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت.. آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه...... امان امان امان 💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست 💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم 💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم 💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم ⬅️اینجا یه زبان حالی داره.... یه نگاه کرد به سر بریده عباس... صدا زد عباسم داداش.... دادلش پاشو حال زینبو ببین... ای غیرت الله .. پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری.... زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید... حالا ما بین نامحرماست... ⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره... امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید... نور چراغو کم کنید... کسی قد و قامت زینبم رو نبینه.... داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم... ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس.... 🖤کوفه چه غوغایی شده 🖤زینب تماشایی شده هرچقدر ناله داری به ناله های دل بی‌بی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن...... هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️ 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 . @roze_daftari
🥀 🌹 ▪️ 🌾مانده ام با غم هجر نگارم چه کنم 🌾 عمر بگذشت و ندیدم رُخ یارم چه کنم 🌾 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا 🌾 چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم ♻️یا صاحب الزمان ♻️الغوث الامان ✅ یا صاحب الزمان آقاجان، قربون اون شال عزا برم که تو مصیبت جد غریبت حسین ع به گردن انداختی قربون دل داغدارت برم آقا جان ⬅️امام زمان به عمه جانش زینب خیلی علاقه داره... اگه دلت شکست ...فرجش رو از خدا بخواه، خود آقا فرمود خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید تا فرجمو نزدیک کنه... امروز بگو آقا جان تو رو بجان عمه جانتون زینب یه نظری به مجلس ما کن .. لیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یازینب3 💔هر در ز در های جنت یک درش بابُ الحسین 💔فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است 💔اگر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود 💔خون پیشانی مدال افتخار زینب است ⬅️قربون غصه‌های دلت برم بی جان.... وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد.... جبرئیل به رسول خدا فرمود اسمش را رو زینب بگذار.....یه وقت پیغمبر دید جبرئیل داره گریه میکنه... چرا گریه می کنی.. فرمود یا رسول الله برا مصیبتهای دل زینب گریه می کنم .. از آغاز زندگی تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه .. از بچه گی غم دید... بعد از رحلت پیغمبر کنار بستر مادر زینبه ناله میکرد... گریه میکرد... 🍁آخ الهی بشکنه دست مغیره 🍁میان کوچه ها بی مادرم کرد کنار بستر بابا زینبه... کنار بستر برادرش حسن زینبه ... ⬆️(اوج ) اونی که پاره های جگر برادر دیده زینبه... اما داغ حسین کمر زینبو خم کرد... تو گودی قتلگاه زینبه... علقمه زینبه... اسیری زینبه.... خرابه شام زینبه... آخ ▪️میون همه دلها ▪️امون از دل زینب ⬅️ بمیرم برای خانمی که چهار سال بیشتر نداشت مادر از دست داد... ⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا کرد... زینبم مادر وصیتی دارم مادر.... کجای عالم دیدید مادری به دختر4 ساله وصیت کنه.... زینب جان یه بقچه ای هست برام مادر.... (میگن خانم زینب کبری بقچه رو گذاشت جلو مادر...) نمیدونم خانم چطور بقچه رو باز کرد یه وقت نگاه کرد دید مادر کفنی در آورد..... صدا زد زینب جان این کفن منه مادر اونو بده دست بابات علی بدن منو با این کفن کنه... زینب داره نگاه میکنه ... زینب جان ... این کفن بابات علیه... وقتی فرق شکافته بابا دیدی ....کفنو بده دست داداش حسنت ... بدن بابا رو با این کفن کنه... (زینب داره نگاه میکنه دید مادر کفن دیگه ای در آورد.... زینب جان.... این کفن داداش حسنته... ⬆️وقتی پاره های جگر برادر حسنتو دیدی... کفن رو بده دست پاداش حسینت بدن برادرو با این کفن کنه... امان امان3 زینب داره نگاه میکنه... ⬆️(اوج/سوز) یه وقت دید مادر بقچه بست.... ای مادر ای مادر.... مادر مگه حسینم کفن نداره مادر ..... امان از دل زینب... 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود 🔘مگر کسی که کشته شد 🔘تنش برهنه میکنند 🔘مگر که پاره پیروهن 🔘به پیکرش روا نبود 💔هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔 @roze_daftari
مصیبت اسیری نزد امام زمان (عج) ... مرحوم حاج ملا سلطانعلی، روضه خوان تبریزی که از جمله عبّاد و زهّاد بوده می گوید: در عالم رویا مشرف به محضر امام زمان (عج) شدم. عرض کردم، مولای من ! آنچه در زیارت ناحیه ی مقدسه ذکر شده که می فرماید: فلا ندبنّک صباحاً و مساءً و لا بکینّ علیک بدل الدموع دماً . صحیح است؟ فرمودند: بلی عرض کردم: آن مصیبتی که به جای اشک، خون گریه می کنید کدام است؟ آن مصیبت علی اکبر (علیه السّلام) است؟ فرمودند: نه، اگر علی اکبر علیه السّلام زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد. گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه السّلام است؟ فرمودند: نه، بلکه اگر حضرت عباس علیه السّلام هم در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد. گفتم: البته مصیبت سیدالشهدا است؟ فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر در حیات بود، در این مصیبت خون گریه می کرد. پرسیدم: پس این کدام مصیبت است؟ فرمودند: آن مصیبت اسیری عمه ام زینب سلام الله علیها است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗شیفتگان حضرت مهدی، ج 2 ص 144 .